نحوه ارزیابی قیمت یک کامودیتی در بازار
ارزیابی قیمت بازار یک کالا شامل چندین مرحله و عوامل مختلف است که میتواند به تحلیلگران و سرمایهگذاران کمک کند تا ارزش واقعی یک کالا را تعیین کنند. در زیر به برخی از روشها و نکات کلیدی برای ارزیابی قیمت بازار کالا اشاره میشود:
تحلیل عرضه و تقاضا
عرضه: بررسی میزان تولید کالا و عوامل مؤثر بر آن، مانند شرایط آب و هوایی، هزینههای تولید و سیاستهای دولتی.
تقاضا: تحلیل نیاز بازار به کالا، شامل روندهای مصرف، تغییرات جمعیتی و وضعیت اقتصادی.
بررسی بازارهای جهانی
قیمتهای جهانی: مشاهده قیمتهای جهانی کالا در بورسهای مختلف، زیرا قیمتها ممکن است تحت تأثیر شرایط بینالمللی قرار گیرند.
رقابت: بررسی رقبا و محصولات مشابه در بازار برای درک بهتر از موقعیت کالا.
تجزیه و تحلیل تاریخی
روندهای قیمت: بررسی تغییرات تاریخی قیمت کالا برای شناسایی الگوها و روندهای بلندمدت.
فصلبندی: شناسایی فصلهایی که ممکن است بر قیمت تأثیر بگذارند، مانند فصل برداشت محصولات کشاورزی.
عوامل اقتصادی
نرخ بهره: تأثیر نرخ بهره بر هزینههای تأمین مالی و تقاضای کالا.
نرخ ارز: تأثیر نوسانات ارز بر قیمت کالاهای وارداتی و صادراتی.
استفاده از مدلهای مالی
مدلهای پیشبینی: استفاده از مدلهای ریاضی و آماری برای پیشبینی قیمت آینده کالا بر اساس دادههای موجود.
تحلیل حساسیت: ارزیابی چگونگی تغییر قیمت کالا با توجه به تغییرات در عوامل کلیدی مانند هزینهها و تقاضا.
مشاوره با کارشناسان
تحلیلگران بازار: مشاوره با کارشناسان و تحلیلگران برای دریافت دیدگاهها و پیشبینیهای تخصصی درباره روندهای آینده.
با استفاده از این روشها، میتوان به ارزیابی دقیقتری از قیمت بازار یک کالا رسید و تصمیمات بهتری در زمینه سرمایهگذاری گرفت.
در برخی جنبهها، تجارت کالا خالصترین شکل سرمایهگذاری است. هیچ مشتق، هیچ انتزاعی و هیچ سه سطح فاصلهای از دارایی پایه وجود ندارد. فقط چیزی ملموس و مفید وجود دارد، یک ماده غذایی، یک سوخت، و یک بازار بزرگ با چندین بازیگر. نکته آخر مهم است: هرچه تعداد خریداران و فروشندگان یک کالا بیشتر باشد، احتمال اینکه قیمت بازار آن تحت تأثیر دستکاری قرار نگیرد، بیشتر است. قیمتگذاری کالا به نزدیکترین حالت واقعی به مفهوم کلاسیک اقتصادی منحنیهای تقاضا و عرضه یک کالا است که در یک قیمت و مقدار خاص تلاقی میکنند.
به کاکائو توجه کنید، که از آوریل ۲۰۲۱ حدود ۲۴۲۰ دلار برای هر تن یا ۱.۲۱ دلار برای هر پوند فروخته میشود. قیمت این ماده خام تولید شکلات، بیشتر از آنچه فکر میکنید نوسان دارد و بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۱ از کمتر از ۱۷۸۰ دلار تا بیش از ۳۴۰۰ دلار متغیر بوده است.
تقاضا برای کاکائو متغیر است، به طوریکه یک اشتیاق جهانی غیرقابل توضیح برای شکلات در تابستان گذشته باعث شد قیمتها به بالاترین حد تاریخی خود برسد.
حداقل در مورد این کالای خاص ، تغییرات در عرضه، نه تقاضا، بیشتر حرکات قیمت را تعیین میکنند.. و عرضه به عوامل مختلف زیستمحیطی وابسته است، عواملیکه فراتر از کنترل افرادی است که برای امرار معاش کاکائو پرورش میدهند. دما باید بین ۷۰ تا ۹۰ درجه فارنهایت باشد و بارش باران باید سنگین، بیشتر از ۱۰۰ اینچ در سال، باشد.
بدون اینکه بخواهم این را به یک راهنمای کشت کاکائو تبدیل کنم، اما یک مجموعه سخت از شرایط برای رشد بهینه وجود دارد. جابجایی یک معیار میتواند منجر به کاهش عرضه و در نتیجه افزایش قیمتها شود.
کاکائو در دور از مراکز مالی جهان، عمدتاً در ساحل عاج و غنا، توسط بسیاری از کشاورزان خانوادگی کوچک تولید میشود. داشتن تأمینکنندگان متعدد که محصولی یکسان ارائه میدهند به این معنی است که هر تأمینکننده فردی تأثیر کمی بر قیمت دارد. این را با کالای دیگر، طلا، مقایسه کنید.
با قیمت ۱۷۶۰ دلار برای هر اونس در آوریل ۲۰۲۱، قیمت طلا بیش از ۱۵٪ از اوج خود در سال ۲۰۲۰ کاهش یافته است. و حتی در سال ۲۰۰۰، میتوانستید یک اونس طلا را به قیمت ۲۵۰ دلار خریداری کنید.
با وجود تولید سالانه طلا که به طور متوسط ۲۵۰۰ تن در این دوره بوده و تنها حدود ۱۰٪ در هر دو سمت تغییر کرده است، اگر تولید طلا از سالی به سال دیگر اینقدر یکنواخت است، چرا نوسانات قیمت اینقدر زیاد است؟
پاسخ مستقیم این است که طلا به دلیل اینکه فراتر از یک مولفه بصری جذاب در جواهرات است، مورد تقاضا قرار دارد. بر خلاف کاکائو، گاو و شکم خوک، طلا برای همیشه باقی میماند. کوچک و فشرده است و میتواند و به عنوان یک ارز خود استفاده میشود. زمانیکه معاملهگران ارز نگران هستند که در موقعیتهای طولانی دلار، پوند استرلینگ یا یورو قرار بگیرند(طولانی شدن معاملات خرید/فروش)، طلا به عنوان یک ذخیره ارزش قابل اعتماد باقی میماند. برای بانکهای مرکزی بسیار آسانتر است که هر مقدار پول کاغذی که بخواهند چاپ کنند (و بدین ترتیب ارزش هر واحد را کاهش دهند) تا اینکه عرضه طلا در جهان به طور معجزهآسا افزایش یابد.
بنابراین عرضه و تقاضا قیمتها را تعیین میکنند. مهمتر از آن، با این اطلاعات تازه به دست آمده چه باید کرد؟ سرمایهگذار متوسط فقط کالاها را مصرف میکند و به جای حدس و گمان در مورد آنها، از آنها استفاده میکند. چه مزیتی در دانستن عوامل پشت قیمت بازار پنبه یا سویا وجود دارد؟
اگر قیمت کنونی یک کالا را با قیمت قراردادهای آتی برای همان کالا مقایسه کنید، از زحمت یادگیری درباره بارش سالانه در غرب آفریقا و یا سیاست پولی بانکهای مرکزی بینیاز خواهید شد. در عوض، جزئیات نیروهای بازار میتوانند به این یک نکته خلاصه شوند که یک سرمایهگذار هوشمند میتواند از آن بهرهبرداری کند، قراردادهای آتی.
بیایید از یک کالای دیگر به عنوان مثال استفاده کنیم. تا زمان نگارش این متن در آوریل ۲۰۲۱، قیمت گندم ۶.۴۸ دلار برای هر بوشل است. قراردادهای آتی که در سپتامبر سررسید میشوند، به قیمت ۶.۵۲ دلار فروخته میشوند.
این بدان معناست که سفتهبازان به کشاورزان گندم (دلالان گندم) برای چند ماه آینده، کمی بیشتر از قیمت فعلی پیشنهاد میدهند. هر دو طرف معامله، چه سفتهبازان و چه کشاورزان، فکر میکنند که قیمت گندم از زمان کنونی تا آن زمان افزایش خواهد یافت. سفتهبازان امیدوارند که قیمت بیش از ۶.۵۲ دلار افزایش یابد و کشاورزان امیدوارند که قیمت در جایی کمتر از آن عدد متوقف شود، اما به هر حال ما انتظار داریم که قیمتهای گندم افزایش یابد.
این روند ادامه دارد. قراردادهای آتی که در دسامبر سررسید میشوند به قیمت ۶.۶۰ دلار فروخته میشوند و برای سهماهه بعدی به ۶.۶۴ دلار افزایش مییابند.
دلایل این افزایش اهمیت ندارند. مهم نیست که آیا مصرفکنندگان در چین و هند رژیمهای غذایی غربی که بر پایه گندم است را اتخاذ میکنند یا اینکه آیا ارقام جدید باعث افزایش عملکرد محصولات میشوند. تنها چیزیکه یک سرمایهگذار باید بداند این است که انتظار میرود قیمتها افزایش یابند و به افزایش خود ادامه دهند. در واقع، شما حتی میتوانید با قیمتهای آتی شروع کنید، سپس به عقب برگردید و آنها را با قیمتهای فعلی که نسبتاً تخفیف خوردهاند مقایسه کنید تا متوجه شوید قیمتها به کدام سمت در حال حرکت هستند.
نتیجه کلی
کارل مارکس معتقد بود که مقدار کار لازم برای تولید یک کالا، ارزش آن را تعیین میکند. بهعبارتی، ایده کارل مارکس در این مورد درست نبود. کشاورزان کاکائو وقتی محصولشان به قیمت ۳۷۵۰ دلار در هر تن فروخته میشود، پنج برابر بیشتر از زمانیکه به قیمت ۷۵۰ دلار فروخته میشود، کار نمیکنند. یک سرمایهگذار هوشمند این را میداند و به تبع آن میداند که تنها راه کسب درآمد در بازار کالاها پیشبینی حرکات قیمت است. این کار آسانی نیست و به همین دلیل است که بیشتر مردم به صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF) اعتماد میکنند. اما برای سرمایهگذار کنجکاوی که میخواهد سطح خود را ارتقا دهد، کالاها میتوانند در پرتفوی او سودآور باشند.