Geosolutions

مشاوره در حوزه های زمین شناسی، معدن، سرمایه گذاری
چهارشنبه, ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۳۰ ب.ظ

استاندارد طلا: تاریخچه و حقایق

استاندارد طلا یک سیستم پولی است که در آن ارزش یک ارز به‌صورت مستقیم به طلا وابسته است و این ارز می‌تواند با نسبت مشخصی به طلا تبدیل شود، که این امر به ارز ارزش ذاتی می‌بخشد. به‌عنوان مثال، یک کشور می‌تواند استانداردی تعیین کند که بر اساس آن ۱۰۰۰ دلار برابر با یک اونس طلا باشد، و شهروندان بتوانند ارز خود را با طلای فیزیکی معاوضه کنند. برخی کشورها از استاندارد نقره یا استاندارد دوفلزی استفاده کرده‌اند که در آن ارز به نقره یا ترکیبی از طلا و نقره وابسته است.

چرا جهان استاندارد طلا را پذیرفت؟

نقره، طلا، مس و آلیاژهایی مانند الکتروم برای هزاران سال پایه تجارت و ارز بوده‌اند. اگرچه این فلزات ارزش خود را در میان سرمایه‌گذاران و مجموعه‌داران حفظ کرده‌اند، وزن زیاد آن‌ها مشکلی اساسی ایجاد می‌کرد. برای حل این مشکل، پول کاغذی به‌صورت اسناد تعهد پرداخت ایجاد شد که در ابتدا چیزی جز اسناد بدهی نبودند. در قرن هفتم میلادی در چین، اصناف تجاری شروع به صدور رسیدهای سپرده کردند که نیاز تجار به حمل مقادیر زیاد سکه برای معاملات عمده را برطرف می‌کرد. این اسناد برای استفاده عمومی طراحی نشده بودند، اما در نهایت در قرن دهم در سیچوان، گروهی از تجار سیستمی رسمی‌تر ایجاد کردند. هر سند با تکنیک‌های ضدجعل چاپ و با مهر بانک صادرکننده ممهور می‌شد. دارندگان این اسناد می‌توانستند در هر زمان آن‌ها را به فلز تبدیل کنند. به دلیل سبک‌تر بودن این اسناد نسبت به معادل فلزی، در میان تجار مسیر جاده ابریشم بین چین و خاورمیانه محبوب شدند. در نهایت، مفهوم پول کاغذی از طریق مسافرانی مانند مارکو پولو و ویلیام روبروک در قرن سیزدهم به اروپا رسید. با این حال، این مفهوم تا ۴۰۰ سال بعد در اروپا جا نیفتاد تا اینکه سوئد در سال ۱۶۶۱ اولین اسکناس‌ها را منتشر کرد. این اسکناس‌ها قابل تبدیل به مقادیر سکه از بانک‌ها بودند و نیاز به حمل مقادیر زیاد مس و نقره را که سنگین و مستعد سرقت بودند، برطرف کردند. با وجود بدبینی اولیه، این اسکناس‌ها محبوب شدند و این ایده در سراسر قاره گسترش یافت. اما این روند کاملاً بدون مشکل نبود. صادرکنندگان متوجه شدند که همه اسکناس‌ها بازخرید نمی‌شوند و شروع به چاپ اسکناس‌هایی بیش از ارزش فلز ذخیره‌شده کردند. این امر باعث کاهش ارزش پول کاغذی سوئد شد و دولت این کشور در سال ۱۶۶۴ اسکناس‌ها را بازخرید و جمع‌آوری کرد. خارج از سوئد، نبود مقررات در مورد اینکه چه کسی می‌تواند اسکناس منتشر کند، باعث شد که ایالت‌ها، شهرها، سازمان‌های تجاری و حتی افراد با دسترسی به چاپخانه پول چاپ کنند. این امر منجر به جعل اسکناس توسط افراد سودجو شد که اعتماد به پول کاغذی را تضعیف کرد و به تورم بالا دامن زد. تا زمان تصویب قانون Bank Charter Act  در سال ۱۸۴۴ در انگلستان، بانک مرکزی به سبک مدرن ظاهر شد که مقررات سخت‌گیرانه‌ای در مورد نهادهای مجاز به چاپ پول کاغذی وضع کرد. این قانون توانایی بانک‌های تجاری برای صدور اسکناس را محدود کرد و این اختیار را به بانک انگلستان داد و مقرر کرد که اسکناس‌های جدید باید با نرخ «سه پوند، هفده شیلینگ و نه پنی به ازای هر اونس طلای استاندارد» پشتیبانی شوند. حتی در حالی که این قدرت جهانی به سمت سیستم مبتنی بر طلا حرکت کرد، سایر کشورها از سیستم‌های دوفلزی استفاده می‌کردند و نسبتی بین طلا و نقره تعیین کردند که توسط فرانسه تثبیت شده بود. در ایالات متحده، این نسبت با قانون [ضرب] سکه در سال ۱۷۹۲ به ۱۵:۱ نقره به طلا تعیین شد و در سال ۱۸۳۴ به ۱۶:۱ به‌روزرسانی شد. جالب است که تب طلا در کالیفرنیا در سال ۱۸۴۹ و استرالیا در سال ۱۸۵۱ بازارها را با طلا پر کرد و باعث افزایش ۳۰ درصدی قیمت‌های عمده‌فروشی شد و نسبت بین فلزات در فرانسه را تغییر داد. نقطه عطف در سال ۱۸۷۱ رخ داد، زمانی که آلمان پس از پیروزی در جنگ فرانسه و پروس، از سیستم ارزی مبتنی بر نقره به ارزی کاملاً مبتنی بر طلا تغییر کرد. این حرکت پیشگیرانه برای جلوگیری از کنار گذاشته شدن از سیستم‌های نرخ ثابت بین کشورهای صنعتی بود. تا سال ۱۹۰۰، ارزهای مبتنی بر طلا استاندارد اکثر جهان شدند، به جز چند استثنا مانند چین و برخی کشورهای آمریکای مرکزی.

مزایا و معایب استاندارد طلا چیست؟

در تئوری، استاندارد طلای بین‌المللی مکانیزمی ذاتی برای ثبات در سیستم مالی فراهم می‌کرد، زیرا عدم تعادل‌های تجاری به‌صورت خودکار اصلاح می‌شدند. این مکانیزم توسط اقتصاددان David Humeبه‌عنوان مکانیزم جریان قیمت-فلز [سازوکار تنظیم تراز تجاری با انتقال طلا]  توصیف شد. برای مثال، وقتی کشوری مازاد تجاری داشت، ارزش طلای تجارت خروجی از کشور از ارزش وارداتی بیشتر بود. برعکس، کسری تجاری اثر معکوس داشت. این امر باعث تورم در کشورهای با عرضه پول رو به افزایش و کاهش تورم در کشورهای با عرضه پول رو به کاهش می‌شد. این افزایش و کاهش‌ها باعث کاهش تجارت با کشورهای دارای تورم بالا به دلیل قیمت‌های بالا و افزایش تجارت با کشورهای دارای کاهش تورم برای بهره‌برداری از قیمت‌های پایین‌تر می‌شد و تعادل را باز می‌گرداند. اگرچه استاندارد طلا در بلندمدت ثبات نسبی به بازار مالی جهانی ارائه می‌داد، اما کامل نبود، زیرا اقتصادهای فردی کنترل کمتری بر مشکلات اقتصادی خود داشتند. این موضوع در وحشت مالی سال ۱۹۰۷ (Panic of 1907) در ایالات متحده مشهود بود که زمانی آغاز شد که دو بانکدار تلاش کردند سهام شرکت United Copper  را به انحصار خود درآورند و شکست خوردند. این شکست منجر به بی‌اعتمادی به بانک‌های آن‌ها شد و در نهایت وحشت را به بازارها منتقل کرد و باعث هجوم به بانک‌ها و مؤسسات مالی شد. این اتفاق در زمانی رخ داد که افزایش نرخ بهره در اروپا باعث توقف ورود طلا به ایالات متحده شد.

نبود بانک مرکزی یا وام‌دهنده نهایی در آمریکا و انعطاف‌ناپذیری تحت استاندارد طلا، ایالات متحده را بدون راهی برای گسترش عرضه پول خود گذاشت. نزدیک شدن به فروپاشی سیستم مالی ایالات متحده، منجر به ایجاد فدرال رزرو در سال ۱۹۱۳ شد که اختیار سیاست پولی ایالات متحده را به دست گرفت. استاندارد طلا در سال ۱۹۱۴ با شروع جنگ جهانی اول، زمانی که کشورهای بزرگ تبدیل اسکناس‌های داخلی به طلا را متوقف کردند و حرکت طلا بین مرزها را معلق کردند، به چالش کشیده شد.

این اقدام از روی ضرورت، انعطاف‌پذیری بیشتری برای بانک‌های مرکزی فراهم کرد تا عرضه پول را بدون محدودیت ذخایر فیزیکی افزایش دهند و تأمین مالی تلاش‌های جنگی را تضمین کنند. اگرچه این اقدامات موقتی بودند، اما در دوره پس از جنگ به دلیل تلاش کشورها برای کاهش تورم بالا ناشی از عرضه بیش از حد پول و بازگشت به استاندارد طلا، آشوب قابل توجهی ایجاد کردند.

کشورها با گزینه‌های محدودی مواجه بودند: کاهش تورم یا کاهش ارزش پول. بریتانیا کاهش تورم را انتخاب کرد و به برابری پیش از جنگ بازگشت که یک پوند استرلینگ برابر با ۱۲۳.۲۷۴ گرین طلا [هر Grain حدود ۶۴٫۸ میلی‌گرم است] تعریف شد. این امر باعث بیش‌ارزش‌گذاری پوند شد که منجر به خروج طلا از ذخایر شد. در مقابل، فرانسه کاهش ارزش فرانک را انتخاب کرد که در نهایت باعث ورود طلا به ذخایرش شد.

ایالات متحده برای پاسخ خود، جریان‌های ورودی طلا را استریل کرد[به معنای خنثی‌سازی اثر ورود طلا بر عرضه پول؛ یعنی دولت اجازه نمی‌دهد ورود طلا باعث افزایش نقدینگی شود]. ایالات متحده قیمت بالاتری نسبت به سایر کشورها پرداخت کرد، اما به جای گسترش عرضه پول برای تطبیق با این جریان، موجودی‌ها را حفظ کرد و قیمت‌های داخلی را تثبیت کرد. با وجود تلاش‌های ایالات متحده برای حفظ اقتصاد خود در دوره بین دو جنگ، کاهش تورم جهانی کاتالیزوری برای پایان استاندارد طلا شد، زیرا بیکاری افزایش یافت و در نهایت رکود بزرگ را ایجاد کرد. این دوره آغاز پایان استاندارد طلای کلاسیک بود و در سال ۱۹۳۱ ژاپن و بریتانیا ارتباط با طلا را قطع کردند و ایالات متحده در سال ۱۹۳۳ به دنبال آن‌ها بود.

استاندارد طلا چه زمانی پایان یافت؟

در پس‌زمینه جنگ جهانی دوم، نمایندگان ۴۴ کشور در جولای ۱۹۴۴ در Bretton Woods، نیوهمپشایر، ایالات متحده گرد هم آمدند. بحث‌ها بر ایجاد سیستمی متمرکز بود که تبادل خارجی کارآمدی را برای ایجاد یک سیستم اقتصادی جهانی پایدارتر از آنچه بین دو جنگ جهانی به وجود آمده بود و در نهایت باعث فروپاشی اقتصاد جهانی شد، فراهم کند. طرح‌هایی برای سیستم اقتصادی جهانی جدید سال‌ها طول کشید تا توسعه یابد، با ایده‌های رقیب از اقتصاددان مشهور James Maynard Keynesو Harry Dexter White، اقتصاددان ارشد بین‌المللی وزارت خزانه‌داری ایالات متحده.

کینز پیشنهاد ایجاد یک بانک مرکزی بین‌المللی با ارز ذخیره‌ای خاص خود را داد، در حالی که وایت پیشنهاد ایجاد یک صندوق وام‌دهی با دلار آمریکا به‌عنوان ارز ذخیره را مطرح کرد. توافق نهایی عناصری از هر دو پیشنهاد را در بر گرفت، اما به پیشنهاد وایت متمایل بود. اعلام شد که دلار آمریکا به ارزش طلا با نرخ ۳۵ دلار به ازای هر اونس وابسته خواهد بود. علاوه بر این، ۴۴ کشوری که این توافق را امضا کردند، ارزهای خود را به ارزش دلار آمریکا وابسته کردند و تنها انحراف ۱ درصدی مجاز بود. این سیستم به کاهش نوسانات نرخ ارز کمک کرد و تجارت بین‌المللی را تسهیل کرد.

برای کمک به عملکرد این توافق، دو نهاد کلیدی تأسیس شد: صندوق بین‌المللی پول که بر نرخ‌های ارز نظارت می‌کرد و در صورت نیاز پشتیبانی ارائه می‌داد، و بانک جهانی که در ابتدا برای مدیریت وجوه و ارائه وام و کمک به کشورها برای بازسازی پس از جنگ جهانی دوم تأسیس شد. با این حال، هنگامی که کشورها در دسامبر ۱۹۴۵ برای امضای توافق گرد هم آمدند، تنها ۲۹ کشور آن را امضا کردند؛ اتحاد جماهیر شوروی به‌طور قابل‌توجهی غایب بود.

رد برتون وودز توسط شوروی نقطه عطفی در شکاف رو به رشد بود که به جنگ سرد منجر شد. در سخنرانی انتخاباتی خود در فوریه ۱۹۴۶، کمتر از دو ماه پس از امضای برتون وودز، ژوزف استالین جنگ جهانی دوم را به سرمایه‌داری نسبت داد. او گفت: «مارکسیست‌ها بارها اظهار کرده‌اند که سیستم سرمایه‌داری اقتصاد جهانی ... به‌صورت آرام و یکنواخت پیش نمی‌رود، بلکه از طریق بحران‌ها و جنگ‌های فاجعه‌بار حرکت می کند.»

کمتر از یک ماه بعد، وینستون چرچیل  در سخنرانی معروف خود به نام رگ‌های صلح در Fulton ، میسوری، اظهار داشت: «از Stettin در بالتیک تا Trieste در آدریاتیک، یک پرده آهنین بر قاره فرود آمده است.» [این جمله نقطه‌ی عطفی در آغاز جنگ سرد بود. چرچیل با استفاده از استعاره‌ی «پرده آهنین» به تقسیم اروپا به دو بلوک شرق و غرب اشاره کرد].

سیاست‌های برتون وودز در سال ۱۹۵۸ به‌طور کامل اجرایی شد و نتایج متفاوتی داشت، و دلار آمریکا در طول دهه ۱۹۶۰ به دلیل افزایش هزینه‌های داخلی و نظامی، برای حفظ برابری با طلا با مشکل مواجه شد.

در سال ۱۹۷۱، به دستور رئیس‌جمهور ایالات متحده، ریچارد نیکسون، تبدیل‌پذیری دلار به طلا معلق شد، زیرا دلار بیش از حد ارزش‌گذاری شده بود و مقدار طلای موجود در ذخایر دیگر برای پوشش عرضه پولی کافی نبود. تلاش‌هایی برای احیای این سیستم انجام شد، اما تا سال ۱۹۷۳ برتون وودز فروپاشید و ارزهای ملی بار دیگر نسبت به یکدیگر شناور شدند.

پس از پایان این توافق، صندوق بین‌المللی پول به اعضا اجازه داد هر نوع ترتیب ارزی را انتخاب کنند، که می‌توانست شناور نسبت به یکدیگر یا سبدی از ارزها باشد. با این حال، اعضا از وابسته کردن ارزهای خود به طلا منع شدند.

استاندارد امروز طلا

سال‌های پس از فروپاشی برتون وودز شاهد تسلط ایالات متحده بر سیستم مالی جهانی بوده است. اگرچه دیگر به طلا وابسته نیست، دلار همچنان ارز ذخیره جهانی باقی مانده است. وابستگی به طلا ثبات نسبی در برابر فشارهای تورمی به اقتصاد ارائه می‌داد، اما عرضه پولی کلی را محدود می‌کرد و بازپرداخت وام‌ها را برای وام‌گیرندگان دشوارتر می‌کرد.

در سیستم کنونی، بانک‌های مرکزی تلاش می‌کنند تا تورم را در محدوده‌ای نگه دارند که رشد اقتصادی را تحریک کند، اما اجازه ندهد به نقطه‌ای برسد که کنترل آن از دست برود و هزینه کالاها سریع‌تر از دستمزدها افزایش یابد.

طرفداران استاندارد طلا امروز به تورم افسارگسیخته اوایل دهه ۱۹۸۰ و پس از همه‌گیری کووید-۱۹ به‌عنوان دلایلی که استاندارد طلا برای اقتصاد کلی و کاهش نوسانات بهتر است، اشاره می‌کنند. با این حال، نبود تورم تحت استاندارد طلا انتقادی بود که مخالفان مطرح کردند. این موضوع به‌ویژه در اواخر دهه ۱۸۰۰ مشکل‌ساز بود، زمانی که کاهش تورم با نرخ ۱ تا ۲ درصد در سال در ایالات متحده رخ داد. این امر باعث گران‌تر شدن وام‌ها شد، مشکلی که به‌ویژه برای کشاورزان این کشور که برای خرید زمین و تجهیزات به وام‌ها وابسته بودند، ایجاد شد.

آیا به استاندارد طلا بازخواهیم گشت؟

برخی تحلیلگران مانند Jim Rickards  به بازگشت استاندارد طلا اعتقاد دارند و همان‌طور که خریدهای عمده طلا توسط بانک مرکزی چین نشان می‌دهد، پیشنهاد کرده‌اند که کشورهای بریکس (BRICS) در حال ایجاد یک ارز جدید مبتنی بر طلا هستند. اگرچه یک ارز ذخیره برای کشورهای بریکس ممکن است گامی منطقی برای این بلوک برای تسهیل تجارت بین کشورهای عضو به نظر برسد، احتمال اینکه این ارز توسط طلا پشتیبانی شود، به نظر اکثر تحلیلگران، مانند Jeffery Christian، مدیرعامل گروهCPM،  غیرمنطقی است.

در مورد بازگشت به استاندارد طلای جهانی یا ایالات متحده، این نیز بسیار بعید و غیرتوصیه‌پذیر به نظر می‌رسد. ارزش کل عرضه پولی چهار بانک مرکزی بزرگ جهان، ایالات متحده، اتحادیه اروپا، ژاپن و چین، تا ژوئن ۲۰۲۵ حدود ۹۵ تریلیون دلار آمریکا بود. شورای جهانی طلا تخمین زده است که ذخایر طلای بالای زمین تا پایان سال ۲۰۲۴ برابر با ۲۱۶,۲۶۵ تن متریک است. با قیمت نقدی طلا ۳۰۰۰ دلار آمریکا، که طلا در بیشتر سال ۲۰۲۵ بالاتر از آن باقی مانده است، ارزش این طلا کمی کمتر از ۲۳ تریلیون دلار آمریکا خواهد بود، که بسیار کمتر از دارایی‌های این بانک‌های مرکزی است. علاوه بر این، ۴۵ درصد از طلای جهان به‌صورت جواهرات طلا و تنها ۱۴ درصد، یا حدود ۴ تریلیون دلار، در اختیار بانک‌های مرکزی است.

ایالات متحده پیش از فروپاشی برتون وودز با مشکل کمبود عرضه طلا مواجه شد. با بازگشت به عقب، کاهش ارزش یا کاهش تورم در اقتصاد پس از جنگ جهانی در دهه ۱۹۲۰ ویرانی‌هایی به بار آورد. با ثروت بیشتر و عرضه پولی بسیار بیشتر امروز، اقتصاد با موانع بسیار بیشتری مواجه خواهد شد و پتانسیل فاجعه‌آمیزتری در صورت بازگشت به استاندارد طلا خواهد داشت. برای حرکت به سمت ارز مبتنی بر طلا، یک کشور باید طلای فیزیکی کافی در ذخایر خود داشته باشد تا عرضه پولی خود را پشتیبانی کند. طلای کافی در جهان وجود ندارد.

تحلیل و جمع بندی

بر اساس داده‌های ارائه‌شده در گزارش و منابع معتبر، یک جدول تحلیلی برای نمایش روند تاریخی قیمت طلا و تأثیرات استاندارد طلا ایجاد می‌شود. این جدول به تحلیلگران کمک می‌کند تا ارتباط بین دوره‌های استاندارد طلا و تغییرات قیمتی را بهتر درک کنند.

جدول: روند تاریخی قیمت طلا در دوره‌های کلیدی

جدول فوق روند تاریخی قیمت طلا را در نقاط عطف مرتبط با استاندارد طلا نشان می‌دهد. در دوره استاندارد طلا (تا ۱۹۳۳)، قیمت‌ها به دلیل وابستگی به ذخایر طلا نسبتاً ثابت بودند. پس از فروپاشی برتون وودز در ۱۹۷۳، قیمت طلا به دلیل شناور شدن ارزها و افزایش تقاضای سرمایه‌گذاری به شدت افزایش یافت. قیمت ۳۰۰۰ دلار به ازای هر اونس در سال ۲۰۲۵ نشان‌دهنده فشارهای تورمی، تقاضای بالا از سوی بانک‌های مرکزی (مانند چین)، و محدودیت‌های عرضه است که با داده‌های شورای جهانی طلا  همخوانی دارد. این روند نشان می‌دهد که در غیاب استاندارد طلا، قیمت طلا تحت تأثیر عوامل بازار آزاد و ژئوپلیتیک به شدت نوسان دارد.

تحلیل کمّی

بر اساس داده‌های گزارش و منابع معتبر مانند شورای جهانی طلا(World Gold Council)، London Metal Exchange (LME)، وS&P Global Market Intelligence، تحلیل کمّی بر روندهای قیمتی، عرضه و تقاضا، و پیش‌بینی‌های کوتاه‌مدت و میان‌مدت متمرکز است.

روندهای قیمتی

در ژوئن ۲۰۲۵، قیمت نقدی طلا به ۳۰۰۰ دلار به ازای هر اونس رسیده است، که نشان‌دهنده افزایش ۸۵ درصدی نسبت به قیمت ۱۶۲۰ دلار در ژانویه ۲۰۲۰ است.

این افزایش ناشی از تقاضای قوی بانک‌های مرکزی (مانند چین با خریدهای عمده) و سرمایه‌گذاران نهادی است که به دنبال محافظت در برابر تورم و عدم قطعیت‌های ژئوپلیتیکی هستند.

 

 

این توزیع نشان می‌دهد که زیورآلات و صندوق‌های سرمایه‌گذاری بزرگ‌ترین سهم را در عرضه طلای موجود دارند و بانک‌های مرکزی تنها ۱۷ درصد را در اختیار دارند، که محدودیت تأمین برای پشتوانه پولی طلاپایه را مشخص می‌کند.

داده‌های شورای جهانی طلا نشان می‌دهد که ذخایر طلای بالای زمین تا پایان ۲۰۲۴ به ۲۱۶,۲۶۵ تن متریک رسیده است، که تنها ۱۴ درصد آن (حدود ۴ تریلیون دلار) در اختیار بانک‌های مرکزی است. این محدودیت عرضه در برابر عرضه پولی ۹۵ تریلیون دلاری بانک‌های مرکزی بزرگ، فشار صعودی بر قیمت‌ها ایجاد کرده است.

عرضه و تقاضا

عرضه: تولید جهانی طلا در سال ۲۰۲۴ حدود ۳۶۰۰ تن بود(USGS)، که نسبت به سال ۲۰۲۰ تغییر قابل‌توجهی نداشته است. محدودیت‌های زیست‌محیطی و افزایش هزینه‌های استخراج (به دلیل قوانین سخت‌گیرانه در کشورهایی مانند استرالیا و کانادا) عرضه را محدود کرده است.

تقاضا: تقاضای طلا در سال ۲۰۲۵ به دلیل خریدهای بانک‌های مرکزی (۳۰ درصد از تقاضا)، جواهرات (۴۵ درصد)، و سرمایه‌گذاری (۲۰ درصد) افزایش یافته است. گزارش‌های Fastmarkets نشان می‌دهد که تقاضای سرمایه‌گذاری در آسیا (به‌ویژه چین و هند) به دلیل نگرانی‌های تورمی رشد چشمگیری داشته است.

نتیجه: شکاف بین عرضه محدود و تقاضای رو به رشد، قیمت‌ها را به سطوح بی‌سابقه‌ای رسانده و احتمال ادامه این روند در میان‌مدت وجود دارد.

پیش‌بینی کوتاه‌مدت و میان‌مدت

کوتاه‌مدت (تا پایان ۲۰۲۵): با توجه به ادامه سیاست‌های انبساطی پولی در اقتصادهای بزرگ و تنش‌های ژئوپلیتیکی (مانند روابط چین و آمریکا)، انتظار می‌رود قیمت طلا بین ۳۰۰۰ تا ۳۲۰۰ دلار به ازای هر اونس باقی بماند.

میان‌مدت (۲۰۲۶-۲۰۲۸): در صورت تداوم محدودیت‌های عرضه و افزایش تقاضا، قیمت‌ها ممکن است به ۳۵۰۰ دلار برسند. با این حال، کاهش احتمالی نرخ بهره توسط فدرال رزرو می‌تواند تقاضای سرمایه‌گذاری را تعدیل کند.

تحلیل کیفی و ژئوپلیتیک

تحلیل کیفی بر عوامل سیاسی، اقتصادی، و محیطی تأثیرگذار بر بازار طلا متمرکز است، با تأکید بر ملی‌گرایی منابع و روندهای کلان جهانی.

عوامل ژئوپلیتیک

تنش‌های چین و آمریکا، به‌ویژه در حوزه تجارت و فناوری، تقاضای طلا به‌عنوان دارایی امن را افزایش داده است.

خریدهای عمده طلا توسط بانک مرکزی چین نشان‌دهنده تلاش برای کاهش وابستگی به دلار آمریکا است، که می‌تواند به افزایش قیمت‌ها منجر شود.

تحریم‌های اقتصادی، مانند تحریم‌های احتمالی بر روسیه، می‌تواند عرضه طلا را مختل کند، زیرا روسیه ۱۰ درصد از تولید جهانی طلا را تأمین می‌کند.

روندهای کلان اقتصادی

سیاست‌های پولی انبساطی در اقتصادهای بزرگ (مانند ایالات متحده و اتحادیه اروپا) تورم را تقویت کرده و تقاضای طلا را افزایش داده است.

تقاضای رو به رشد در چین و هند، به‌عنوان بزرگ‌ترین مصرف‌کنندگان طلا، فشار صعودی بر قیمت‌ها ایجاد کرده است.

تحلیل سناریو

سناریوی خوش‌بینانه

فرض: کاهش تنش‌های ژئوپلیتیکی و ثبات در سیاست‌های پولی منجر به کاهش تقاضای سرمایه‌گذاری برای طلا می‌شود.

پیامدها: قیمت طلا به حدود ۲۵۰۰ دلار به ازای هر اونس کاهش می‌یابد، اما تقاضای صنعتی (مانند جواهرات) ثابت می‌ماند. عرضه ممکن است با کاهش محدودیت‌های زیست‌محیطی در کشورهایی مانند استرالیا افزایش یابد.

تأثیر بر بازار: سرمایه‌گذاران ممکن است به سمت دارایی‌های پرریسک‌تر مانند سهام حرکت کنند، اما تولیدکنندگان معدنی از کاهش هزینه‌ها سود می‌برند.

سناریوی بدبینانه

فرض: تشدید تنش‌های ژئوپلیتیکی (مانند تحریم‌های جدید بر روسیه یا چین) و ادامه تورم بالا، تقاضای طلا را افزایش می‌دهد.

پیامدها: قیمت طلا به ۳۸۰۰ دلار به ازای هر اونس می‌رسد و عرضه به دلیل محدودیت‌های صادراتی کاهش می‌یابد.

تأثیر بر بازار: سرمایه‌گذاران به طلا به‌عنوان دارایی امن روی می‌آورند، اما تولیدکنندگان معدنی با افزایش هزینه‌ها و کاهش سود مواجه می‌شوند.

سناریوی ادامه وضع موجود

فرض: شرایط کنونی (تورم متوسط، تنش‌های ژئوپلیتیکی پایدار، و عرضه محدود) ادامه می‌یابد.

پیامدها: قیمت طلا بین ۳۰۰۰ تا ۳۲۰۰ دلار باقی می‌ماند.

ریسک‌ها و فرصت‌ها

ریسک‌ها: نوسانات قیمتی ناشی از سیاست‌های ملی‌گرایی منابع و عدم قطعیت‌های ژئوپلیتیکی می‌تواند سرمایه‌گذاری را پرریسک کند.

فرصت‌ها: سرمایه‌گذاران می‌توانند از افزایش تقاضای طلا در آسیا بهره‌مند شوند و تولیدکنندگان معدنی با تمرکز بر بهره‌وری می‌توانند سودآوری را حفظ کنند.

تحلیل از دیدگاه ذی‌نفعان کلیدی

تولیدکنندگان معدنی (مانند Barrick Gold وNewmont)

چالش‌ها: افزایش هزینه‌های تولید به دلیل قوانین زیست‌محیطی و مالیات‌های جدید (مانند شیلی).

فرصت‌ها: قیمت‌های بالای طلا سودآوری را افزایش می‌دهد، اما نیاز به سرمایه‌گذاری در فناوری‌های استخراج پایدار وجود دارد.

سرمایه‌گذاران بورسی

چالش‌ها: نوسانات بازار به دلیل سیاست‌های ملی‌گرایی منابع و تنش‌های ژئوپلیتیکی.

فرصت‌ها: سرمایه‌گذاری درETFهای طلا یا سهام شرکت‌های معدنی می‌تواند بازده بالایی داشته باشد.

مصرف‌کنندگان صنعتی

چالش‌ها: افزایش هزینه‌های مواد اولیه، که می‌تواند حاشیه سود را کاهش دهد.

فرصت‌ها: نوآوری در استفاده از مواد جایگزین یا بازیافت طلا می‌تواند هزینه‌ها را کاهش دهد.

نکات کلیدی

وضعیت کنونی بازار طلا: قیمت طلا در ژوئن ۲۰۲۵ به ۳۰۰۰ دلار به ازای هر اونس رسیده است، که ناشی از تقاضای قوی بانک‌های مرکزی، محدودیت عرضه، و تنش‌های ژئوپلیتیکی است.

ریسک‌های کلیدی: سیاست‌های ملی‌گرایی منابع (مانند مالیات‌ها در شیلی و محدودیت‌های صادراتی در اندونزی)، تنش‌های ژئوپلیتیکی (مانند روابط چین-آمریکا)، و محدودیت‌های زیست‌محیطی تولید را تحت فشار قرار داده‌اند.

فرصت‌ها: تقاضای رو به رشد در آسیا و افزایش قیمت‌ها فرصت‌های سرمایه‌گذاری در طلا و سهام شرکت‌های معدنی را فراهم کرده است.

توصیه‌ها

برای سرمایه‌گذاران: تخصیص بخشی از پرتفوی بهETFهای طلا یا سهام شرکت‌های معدنی برای محافظت در برابر تورم و نوسانات بازار.

برای مصرف‌کنندگان صنعتی: سرمایه‌گذاری در بازیافت طلا و نوآوری در مواد جایگزین برای کاهش وابستگی به عرضه جدید.

جمع‌بندی

استاندارد طلا به‌عنوان یک سیستم پولی تاریخی نقش مهمی در ثبات مالی جهانی ایفا کرد، اما محدودیت‌های آن، مانند انعطاف‌ناپذیری در عرضه پول، منجر به فروپاشی آن شد. در حال حاضر، بازار طلا تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله تقاضای سرمایه‌گذاری، محدودیت‌های عرضه، و تنش‌های ژئوپلیتیکی قرار دارد. تحلیل کمّی نشان می‌دهد که قیمت‌های بالای کنونی (۳۰۰۰ دلار به ازای هر اونس) به دلیل شکاف عرضه و تقاضا و سیاست‌های پولی انبساطی پایدار خواهند ماند. تحلیل کیفی نیز بر تأثیر سیاست‌های ملی‌گرایی منابع و تنش‌های ژئوپلیتیکی تأکید دارد که ریسک‌هایی برای تولیدکنندگان و سرمایه‌گذاران ایجاد می‌کند.

سرمایه‌گذاران باید با احتیاط به بازار طلا وارد شوند و از ابزارهای مالی مانندETFها برای کاهش ریسک استفاده کنند.

تولیدکنندگان معدنی باید بر فناوری‌های پایدار و افزایش بهره‌وری تمرکز کنند.

مصرف‌کنندگان صنعتی باید به دنبال راهکارهای نوآورانه برای کاهش وابستگی به عرضه طلا باشند.

بازگشت به استاندارد طلا به دلیل محدودیت‌های عرضه و پیچیدگی‌های اقتصاد مدرن بعید است، اما طلا همچنان به‌عنوان دارایی امن و محافظ در برابر تورم نقش مهمی ایفا خواهد کرد.



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

Geosolutions

مشاوره در حوزه های زمین شناسی، معدن، سرمایه گذاری

Geosolutions

مشاوره و اجرای مطالعات در زمینه های متنوع علوم زمین(مخاطرات زمین شناسی، اکتشاف معدن، آبهای زیرزمینی و ...)، انجام مطالعات مربوطه، خدمات ژئوفیزیک مهندسی و اکتشافی، مطالعات سنجش از دور، مشاوره سرمایه گذاری تخصصی و ..
تماس از طریق تلگرام با آی دی: geosolutionsir@
تماس از طریق ایمیل به نشانی: geosolutionsir@gmail.com
09100625034

طبقه بندی موضوعی

استاندارد طلا: تاریخچه و حقایق

چهارشنبه, ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۳۰ ب.ظ

استاندارد طلا یک سیستم پولی است که در آن ارزش یک ارز به‌صورت مستقیم به طلا وابسته است و این ارز می‌تواند با نسبت مشخصی به طلا تبدیل شود، که این امر به ارز ارزش ذاتی می‌بخشد. به‌عنوان مثال، یک کشور می‌تواند استانداردی تعیین کند که بر اساس آن ۱۰۰۰ دلار برابر با یک اونس طلا باشد، و شهروندان بتوانند ارز خود را با طلای فیزیکی معاوضه کنند. برخی کشورها از استاندارد نقره یا استاندارد دوفلزی استفاده کرده‌اند که در آن ارز به نقره یا ترکیبی از طلا و نقره وابسته است.

چرا جهان استاندارد طلا را پذیرفت؟

نقره، طلا، مس و آلیاژهایی مانند الکتروم برای هزاران سال پایه تجارت و ارز بوده‌اند. اگرچه این فلزات ارزش خود را در میان سرمایه‌گذاران و مجموعه‌داران حفظ کرده‌اند، وزن زیاد آن‌ها مشکلی اساسی ایجاد می‌کرد. برای حل این مشکل، پول کاغذی به‌صورت اسناد تعهد پرداخت ایجاد شد که در ابتدا چیزی جز اسناد بدهی نبودند. در قرن هفتم میلادی در چین، اصناف تجاری شروع به صدور رسیدهای سپرده کردند که نیاز تجار به حمل مقادیر زیاد سکه برای معاملات عمده را برطرف می‌کرد. این اسناد برای استفاده عمومی طراحی نشده بودند، اما در نهایت در قرن دهم در سیچوان، گروهی از تجار سیستمی رسمی‌تر ایجاد کردند. هر سند با تکنیک‌های ضدجعل چاپ و با مهر بانک صادرکننده ممهور می‌شد. دارندگان این اسناد می‌توانستند در هر زمان آن‌ها را به فلز تبدیل کنند. به دلیل سبک‌تر بودن این اسناد نسبت به معادل فلزی، در میان تجار مسیر جاده ابریشم بین چین و خاورمیانه محبوب شدند. در نهایت، مفهوم پول کاغذی از طریق مسافرانی مانند مارکو پولو و ویلیام روبروک در قرن سیزدهم به اروپا رسید. با این حال، این مفهوم تا ۴۰۰ سال بعد در اروپا جا نیفتاد تا اینکه سوئد در سال ۱۶۶۱ اولین اسکناس‌ها را منتشر کرد. این اسکناس‌ها قابل تبدیل به مقادیر سکه از بانک‌ها بودند و نیاز به حمل مقادیر زیاد مس و نقره را که سنگین و مستعد سرقت بودند، برطرف کردند. با وجود بدبینی اولیه، این اسکناس‌ها محبوب شدند و این ایده در سراسر قاره گسترش یافت. اما این روند کاملاً بدون مشکل نبود. صادرکنندگان متوجه شدند که همه اسکناس‌ها بازخرید نمی‌شوند و شروع به چاپ اسکناس‌هایی بیش از ارزش فلز ذخیره‌شده کردند. این امر باعث کاهش ارزش پول کاغذی سوئد شد و دولت این کشور در سال ۱۶۶۴ اسکناس‌ها را بازخرید و جمع‌آوری کرد. خارج از سوئد، نبود مقررات در مورد اینکه چه کسی می‌تواند اسکناس منتشر کند، باعث شد که ایالت‌ها، شهرها، سازمان‌های تجاری و حتی افراد با دسترسی به چاپخانه پول چاپ کنند. این امر منجر به جعل اسکناس توسط افراد سودجو شد که اعتماد به پول کاغذی را تضعیف کرد و به تورم بالا دامن زد. تا زمان تصویب قانون Bank Charter Act  در سال ۱۸۴۴ در انگلستان، بانک مرکزی به سبک مدرن ظاهر شد که مقررات سخت‌گیرانه‌ای در مورد نهادهای مجاز به چاپ پول کاغذی وضع کرد. این قانون توانایی بانک‌های تجاری برای صدور اسکناس را محدود کرد و این اختیار را به بانک انگلستان داد و مقرر کرد که اسکناس‌های جدید باید با نرخ «سه پوند، هفده شیلینگ و نه پنی به ازای هر اونس طلای استاندارد» پشتیبانی شوند. حتی در حالی که این قدرت جهانی به سمت سیستم مبتنی بر طلا حرکت کرد، سایر کشورها از سیستم‌های دوفلزی استفاده می‌کردند و نسبتی بین طلا و نقره تعیین کردند که توسط فرانسه تثبیت شده بود. در ایالات متحده، این نسبت با قانون [ضرب] سکه در سال ۱۷۹۲ به ۱۵:۱ نقره به طلا تعیین شد و در سال ۱۸۳۴ به ۱۶:۱ به‌روزرسانی شد. جالب است که تب طلا در کالیفرنیا در سال ۱۸۴۹ و استرالیا در سال ۱۸۵۱ بازارها را با طلا پر کرد و باعث افزایش ۳۰ درصدی قیمت‌های عمده‌فروشی شد و نسبت بین فلزات در فرانسه را تغییر داد. نقطه عطف در سال ۱۸۷۱ رخ داد، زمانی که آلمان پس از پیروزی در جنگ فرانسه و پروس، از سیستم ارزی مبتنی بر نقره به ارزی کاملاً مبتنی بر طلا تغییر کرد. این حرکت پیشگیرانه برای جلوگیری از کنار گذاشته شدن از سیستم‌های نرخ ثابت بین کشورهای صنعتی بود. تا سال ۱۹۰۰، ارزهای مبتنی بر طلا استاندارد اکثر جهان شدند، به جز چند استثنا مانند چین و برخی کشورهای آمریکای مرکزی.

مزایا و معایب استاندارد طلا چیست؟

در تئوری، استاندارد طلای بین‌المللی مکانیزمی ذاتی برای ثبات در سیستم مالی فراهم می‌کرد، زیرا عدم تعادل‌های تجاری به‌صورت خودکار اصلاح می‌شدند. این مکانیزم توسط اقتصاددان David Humeبه‌عنوان مکانیزم جریان قیمت-فلز [سازوکار تنظیم تراز تجاری با انتقال طلا]  توصیف شد. برای مثال، وقتی کشوری مازاد تجاری داشت، ارزش طلای تجارت خروجی از کشور از ارزش وارداتی بیشتر بود. برعکس، کسری تجاری اثر معکوس داشت. این امر باعث تورم در کشورهای با عرضه پول رو به افزایش و کاهش تورم در کشورهای با عرضه پول رو به کاهش می‌شد. این افزایش و کاهش‌ها باعث کاهش تجارت با کشورهای دارای تورم بالا به دلیل قیمت‌های بالا و افزایش تجارت با کشورهای دارای کاهش تورم برای بهره‌برداری از قیمت‌های پایین‌تر می‌شد و تعادل را باز می‌گرداند. اگرچه استاندارد طلا در بلندمدت ثبات نسبی به بازار مالی جهانی ارائه می‌داد، اما کامل نبود، زیرا اقتصادهای فردی کنترل کمتری بر مشکلات اقتصادی خود داشتند. این موضوع در وحشت مالی سال ۱۹۰۷ (Panic of 1907) در ایالات متحده مشهود بود که زمانی آغاز شد که دو بانکدار تلاش کردند سهام شرکت United Copper  را به انحصار خود درآورند و شکست خوردند. این شکست منجر به بی‌اعتمادی به بانک‌های آن‌ها شد و در نهایت وحشت را به بازارها منتقل کرد و باعث هجوم به بانک‌ها و مؤسسات مالی شد. این اتفاق در زمانی رخ داد که افزایش نرخ بهره در اروپا باعث توقف ورود طلا به ایالات متحده شد.

نبود بانک مرکزی یا وام‌دهنده نهایی در آمریکا و انعطاف‌ناپذیری تحت استاندارد طلا، ایالات متحده را بدون راهی برای گسترش عرضه پول خود گذاشت. نزدیک شدن به فروپاشی سیستم مالی ایالات متحده، منجر به ایجاد فدرال رزرو در سال ۱۹۱۳ شد که اختیار سیاست پولی ایالات متحده را به دست گرفت. استاندارد طلا در سال ۱۹۱۴ با شروع جنگ جهانی اول، زمانی که کشورهای بزرگ تبدیل اسکناس‌های داخلی به طلا را متوقف کردند و حرکت طلا بین مرزها را معلق کردند، به چالش کشیده شد.

این اقدام از روی ضرورت، انعطاف‌پذیری بیشتری برای بانک‌های مرکزی فراهم کرد تا عرضه پول را بدون محدودیت ذخایر فیزیکی افزایش دهند و تأمین مالی تلاش‌های جنگی را تضمین کنند. اگرچه این اقدامات موقتی بودند، اما در دوره پس از جنگ به دلیل تلاش کشورها برای کاهش تورم بالا ناشی از عرضه بیش از حد پول و بازگشت به استاندارد طلا، آشوب قابل توجهی ایجاد کردند.

کشورها با گزینه‌های محدودی مواجه بودند: کاهش تورم یا کاهش ارزش پول. بریتانیا کاهش تورم را انتخاب کرد و به برابری پیش از جنگ بازگشت که یک پوند استرلینگ برابر با ۱۲۳.۲۷۴ گرین طلا [هر Grain حدود ۶۴٫۸ میلی‌گرم است] تعریف شد. این امر باعث بیش‌ارزش‌گذاری پوند شد که منجر به خروج طلا از ذخایر شد. در مقابل، فرانسه کاهش ارزش فرانک را انتخاب کرد که در نهایت باعث ورود طلا به ذخایرش شد.

ایالات متحده برای پاسخ خود، جریان‌های ورودی طلا را استریل کرد[به معنای خنثی‌سازی اثر ورود طلا بر عرضه پول؛ یعنی دولت اجازه نمی‌دهد ورود طلا باعث افزایش نقدینگی شود]. ایالات متحده قیمت بالاتری نسبت به سایر کشورها پرداخت کرد، اما به جای گسترش عرضه پول برای تطبیق با این جریان، موجودی‌ها را حفظ کرد و قیمت‌های داخلی را تثبیت کرد. با وجود تلاش‌های ایالات متحده برای حفظ اقتصاد خود در دوره بین دو جنگ، کاهش تورم جهانی کاتالیزوری برای پایان استاندارد طلا شد، زیرا بیکاری افزایش یافت و در نهایت رکود بزرگ را ایجاد کرد. این دوره آغاز پایان استاندارد طلای کلاسیک بود و در سال ۱۹۳۱ ژاپن و بریتانیا ارتباط با طلا را قطع کردند و ایالات متحده در سال ۱۹۳۳ به دنبال آن‌ها بود.

استاندارد طلا چه زمانی پایان یافت؟

در پس‌زمینه جنگ جهانی دوم، نمایندگان ۴۴ کشور در جولای ۱۹۴۴ در Bretton Woods، نیوهمپشایر، ایالات متحده گرد هم آمدند. بحث‌ها بر ایجاد سیستمی متمرکز بود که تبادل خارجی کارآمدی را برای ایجاد یک سیستم اقتصادی جهانی پایدارتر از آنچه بین دو جنگ جهانی به وجود آمده بود و در نهایت باعث فروپاشی اقتصاد جهانی شد، فراهم کند. طرح‌هایی برای سیستم اقتصادی جهانی جدید سال‌ها طول کشید تا توسعه یابد، با ایده‌های رقیب از اقتصاددان مشهور James Maynard Keynesو Harry Dexter White، اقتصاددان ارشد بین‌المللی وزارت خزانه‌داری ایالات متحده.

کینز پیشنهاد ایجاد یک بانک مرکزی بین‌المللی با ارز ذخیره‌ای خاص خود را داد، در حالی که وایت پیشنهاد ایجاد یک صندوق وام‌دهی با دلار آمریکا به‌عنوان ارز ذخیره را مطرح کرد. توافق نهایی عناصری از هر دو پیشنهاد را در بر گرفت، اما به پیشنهاد وایت متمایل بود. اعلام شد که دلار آمریکا به ارزش طلا با نرخ ۳۵ دلار به ازای هر اونس وابسته خواهد بود. علاوه بر این، ۴۴ کشوری که این توافق را امضا کردند، ارزهای خود را به ارزش دلار آمریکا وابسته کردند و تنها انحراف ۱ درصدی مجاز بود. این سیستم به کاهش نوسانات نرخ ارز کمک کرد و تجارت بین‌المللی را تسهیل کرد.

برای کمک به عملکرد این توافق، دو نهاد کلیدی تأسیس شد: صندوق بین‌المللی پول که بر نرخ‌های ارز نظارت می‌کرد و در صورت نیاز پشتیبانی ارائه می‌داد، و بانک جهانی که در ابتدا برای مدیریت وجوه و ارائه وام و کمک به کشورها برای بازسازی پس از جنگ جهانی دوم تأسیس شد. با این حال، هنگامی که کشورها در دسامبر ۱۹۴۵ برای امضای توافق گرد هم آمدند، تنها ۲۹ کشور آن را امضا کردند؛ اتحاد جماهیر شوروی به‌طور قابل‌توجهی غایب بود.

رد برتون وودز توسط شوروی نقطه عطفی در شکاف رو به رشد بود که به جنگ سرد منجر شد. در سخنرانی انتخاباتی خود در فوریه ۱۹۴۶، کمتر از دو ماه پس از امضای برتون وودز، ژوزف استالین جنگ جهانی دوم را به سرمایه‌داری نسبت داد. او گفت: «مارکسیست‌ها بارها اظهار کرده‌اند که سیستم سرمایه‌داری اقتصاد جهانی ... به‌صورت آرام و یکنواخت پیش نمی‌رود، بلکه از طریق بحران‌ها و جنگ‌های فاجعه‌بار حرکت می کند.»

کمتر از یک ماه بعد، وینستون چرچیل  در سخنرانی معروف خود به نام رگ‌های صلح در Fulton ، میسوری، اظهار داشت: «از Stettin در بالتیک تا Trieste در آدریاتیک، یک پرده آهنین بر قاره فرود آمده است.» [این جمله نقطه‌ی عطفی در آغاز جنگ سرد بود. چرچیل با استفاده از استعاره‌ی «پرده آهنین» به تقسیم اروپا به دو بلوک شرق و غرب اشاره کرد].

سیاست‌های برتون وودز در سال ۱۹۵۸ به‌طور کامل اجرایی شد و نتایج متفاوتی داشت، و دلار آمریکا در طول دهه ۱۹۶۰ به دلیل افزایش هزینه‌های داخلی و نظامی، برای حفظ برابری با طلا با مشکل مواجه شد.

در سال ۱۹۷۱، به دستور رئیس‌جمهور ایالات متحده، ریچارد نیکسون، تبدیل‌پذیری دلار به طلا معلق شد، زیرا دلار بیش از حد ارزش‌گذاری شده بود و مقدار طلای موجود در ذخایر دیگر برای پوشش عرضه پولی کافی نبود. تلاش‌هایی برای احیای این سیستم انجام شد، اما تا سال ۱۹۷۳ برتون وودز فروپاشید و ارزهای ملی بار دیگر نسبت به یکدیگر شناور شدند.

پس از پایان این توافق، صندوق بین‌المللی پول به اعضا اجازه داد هر نوع ترتیب ارزی را انتخاب کنند، که می‌توانست شناور نسبت به یکدیگر یا سبدی از ارزها باشد. با این حال، اعضا از وابسته کردن ارزهای خود به طلا منع شدند.

استاندارد امروز طلا

سال‌های پس از فروپاشی برتون وودز شاهد تسلط ایالات متحده بر سیستم مالی جهانی بوده است. اگرچه دیگر به طلا وابسته نیست، دلار همچنان ارز ذخیره جهانی باقی مانده است. وابستگی به طلا ثبات نسبی در برابر فشارهای تورمی به اقتصاد ارائه می‌داد، اما عرضه پولی کلی را محدود می‌کرد و بازپرداخت وام‌ها را برای وام‌گیرندگان دشوارتر می‌کرد.

در سیستم کنونی، بانک‌های مرکزی تلاش می‌کنند تا تورم را در محدوده‌ای نگه دارند که رشد اقتصادی را تحریک کند، اما اجازه ندهد به نقطه‌ای برسد که کنترل آن از دست برود و هزینه کالاها سریع‌تر از دستمزدها افزایش یابد.

طرفداران استاندارد طلا امروز به تورم افسارگسیخته اوایل دهه ۱۹۸۰ و پس از همه‌گیری کووید-۱۹ به‌عنوان دلایلی که استاندارد طلا برای اقتصاد کلی و کاهش نوسانات بهتر است، اشاره می‌کنند. با این حال، نبود تورم تحت استاندارد طلا انتقادی بود که مخالفان مطرح کردند. این موضوع به‌ویژه در اواخر دهه ۱۸۰۰ مشکل‌ساز بود، زمانی که کاهش تورم با نرخ ۱ تا ۲ درصد در سال در ایالات متحده رخ داد. این امر باعث گران‌تر شدن وام‌ها شد، مشکلی که به‌ویژه برای کشاورزان این کشور که برای خرید زمین و تجهیزات به وام‌ها وابسته بودند، ایجاد شد.

آیا به استاندارد طلا بازخواهیم گشت؟

برخی تحلیلگران مانند Jim Rickards  به بازگشت استاندارد طلا اعتقاد دارند و همان‌طور که خریدهای عمده طلا توسط بانک مرکزی چین نشان می‌دهد، پیشنهاد کرده‌اند که کشورهای بریکس (BRICS) در حال ایجاد یک ارز جدید مبتنی بر طلا هستند. اگرچه یک ارز ذخیره برای کشورهای بریکس ممکن است گامی منطقی برای این بلوک برای تسهیل تجارت بین کشورهای عضو به نظر برسد، احتمال اینکه این ارز توسط طلا پشتیبانی شود، به نظر اکثر تحلیلگران، مانند Jeffery Christian، مدیرعامل گروهCPM،  غیرمنطقی است.

در مورد بازگشت به استاندارد طلای جهانی یا ایالات متحده، این نیز بسیار بعید و غیرتوصیه‌پذیر به نظر می‌رسد. ارزش کل عرضه پولی چهار بانک مرکزی بزرگ جهان، ایالات متحده، اتحادیه اروپا، ژاپن و چین، تا ژوئن ۲۰۲۵ حدود ۹۵ تریلیون دلار آمریکا بود. شورای جهانی طلا تخمین زده است که ذخایر طلای بالای زمین تا پایان سال ۲۰۲۴ برابر با ۲۱۶,۲۶۵ تن متریک است. با قیمت نقدی طلا ۳۰۰۰ دلار آمریکا، که طلا در بیشتر سال ۲۰۲۵ بالاتر از آن باقی مانده است، ارزش این طلا کمی کمتر از ۲۳ تریلیون دلار آمریکا خواهد بود، که بسیار کمتر از دارایی‌های این بانک‌های مرکزی است. علاوه بر این، ۴۵ درصد از طلای جهان به‌صورت جواهرات طلا و تنها ۱۴ درصد، یا حدود ۴ تریلیون دلار، در اختیار بانک‌های مرکزی است.

ایالات متحده پیش از فروپاشی برتون وودز با مشکل کمبود عرضه طلا مواجه شد. با بازگشت به عقب، کاهش ارزش یا کاهش تورم در اقتصاد پس از جنگ جهانی در دهه ۱۹۲۰ ویرانی‌هایی به بار آورد. با ثروت بیشتر و عرضه پولی بسیار بیشتر امروز، اقتصاد با موانع بسیار بیشتری مواجه خواهد شد و پتانسیل فاجعه‌آمیزتری در صورت بازگشت به استاندارد طلا خواهد داشت. برای حرکت به سمت ارز مبتنی بر طلا، یک کشور باید طلای فیزیکی کافی در ذخایر خود داشته باشد تا عرضه پولی خود را پشتیبانی کند. طلای کافی در جهان وجود ندارد.

تحلیل و جمع بندی

بر اساس داده‌های ارائه‌شده در گزارش و منابع معتبر، یک جدول تحلیلی برای نمایش روند تاریخی قیمت طلا و تأثیرات استاندارد طلا ایجاد می‌شود. این جدول به تحلیلگران کمک می‌کند تا ارتباط بین دوره‌های استاندارد طلا و تغییرات قیمتی را بهتر درک کنند.

جدول: روند تاریخی قیمت طلا در دوره‌های کلیدی

جدول فوق روند تاریخی قیمت طلا را در نقاط عطف مرتبط با استاندارد طلا نشان می‌دهد. در دوره استاندارد طلا (تا ۱۹۳۳)، قیمت‌ها به دلیل وابستگی به ذخایر طلا نسبتاً ثابت بودند. پس از فروپاشی برتون وودز در ۱۹۷۳، قیمت طلا به دلیل شناور شدن ارزها و افزایش تقاضای سرمایه‌گذاری به شدت افزایش یافت. قیمت ۳۰۰۰ دلار به ازای هر اونس در سال ۲۰۲۵ نشان‌دهنده فشارهای تورمی، تقاضای بالا از سوی بانک‌های مرکزی (مانند چین)، و محدودیت‌های عرضه است که با داده‌های شورای جهانی طلا  همخوانی دارد. این روند نشان می‌دهد که در غیاب استاندارد طلا، قیمت طلا تحت تأثیر عوامل بازار آزاد و ژئوپلیتیک به شدت نوسان دارد.

تحلیل کمّی

بر اساس داده‌های گزارش و منابع معتبر مانند شورای جهانی طلا(World Gold Council)، London Metal Exchange (LME)، وS&P Global Market Intelligence، تحلیل کمّی بر روندهای قیمتی، عرضه و تقاضا، و پیش‌بینی‌های کوتاه‌مدت و میان‌مدت متمرکز است.

روندهای قیمتی

در ژوئن ۲۰۲۵، قیمت نقدی طلا به ۳۰۰۰ دلار به ازای هر اونس رسیده است، که نشان‌دهنده افزایش ۸۵ درصدی نسبت به قیمت ۱۶۲۰ دلار در ژانویه ۲۰۲۰ است.

این افزایش ناشی از تقاضای قوی بانک‌های مرکزی (مانند چین با خریدهای عمده) و سرمایه‌گذاران نهادی است که به دنبال محافظت در برابر تورم و عدم قطعیت‌های ژئوپلیتیکی هستند.

 

 

این توزیع نشان می‌دهد که زیورآلات و صندوق‌های سرمایه‌گذاری بزرگ‌ترین سهم را در عرضه طلای موجود دارند و بانک‌های مرکزی تنها ۱۷ درصد را در اختیار دارند، که محدودیت تأمین برای پشتوانه پولی طلاپایه را مشخص می‌کند.

داده‌های شورای جهانی طلا نشان می‌دهد که ذخایر طلای بالای زمین تا پایان ۲۰۲۴ به ۲۱۶,۲۶۵ تن متریک رسیده است، که تنها ۱۴ درصد آن (حدود ۴ تریلیون دلار) در اختیار بانک‌های مرکزی است. این محدودیت عرضه در برابر عرضه پولی ۹۵ تریلیون دلاری بانک‌های مرکزی بزرگ، فشار صعودی بر قیمت‌ها ایجاد کرده است.

عرضه و تقاضا

عرضه: تولید جهانی طلا در سال ۲۰۲۴ حدود ۳۶۰۰ تن بود(USGS)، که نسبت به سال ۲۰۲۰ تغییر قابل‌توجهی نداشته است. محدودیت‌های زیست‌محیطی و افزایش هزینه‌های استخراج (به دلیل قوانین سخت‌گیرانه در کشورهایی مانند استرالیا و کانادا) عرضه را محدود کرده است.

تقاضا: تقاضای طلا در سال ۲۰۲۵ به دلیل خریدهای بانک‌های مرکزی (۳۰ درصد از تقاضا)، جواهرات (۴۵ درصد)، و سرمایه‌گذاری (۲۰ درصد) افزایش یافته است. گزارش‌های Fastmarkets نشان می‌دهد که تقاضای سرمایه‌گذاری در آسیا (به‌ویژه چین و هند) به دلیل نگرانی‌های تورمی رشد چشمگیری داشته است.

نتیجه: شکاف بین عرضه محدود و تقاضای رو به رشد، قیمت‌ها را به سطوح بی‌سابقه‌ای رسانده و احتمال ادامه این روند در میان‌مدت وجود دارد.

پیش‌بینی کوتاه‌مدت و میان‌مدت

کوتاه‌مدت (تا پایان ۲۰۲۵): با توجه به ادامه سیاست‌های انبساطی پولی در اقتصادهای بزرگ و تنش‌های ژئوپلیتیکی (مانند روابط چین و آمریکا)، انتظار می‌رود قیمت طلا بین ۳۰۰۰ تا ۳۲۰۰ دلار به ازای هر اونس باقی بماند.

میان‌مدت (۲۰۲۶-۲۰۲۸): در صورت تداوم محدودیت‌های عرضه و افزایش تقاضا، قیمت‌ها ممکن است به ۳۵۰۰ دلار برسند. با این حال، کاهش احتمالی نرخ بهره توسط فدرال رزرو می‌تواند تقاضای سرمایه‌گذاری را تعدیل کند.

تحلیل کیفی و ژئوپلیتیک

تحلیل کیفی بر عوامل سیاسی، اقتصادی، و محیطی تأثیرگذار بر بازار طلا متمرکز است، با تأکید بر ملی‌گرایی منابع و روندهای کلان جهانی.

عوامل ژئوپلیتیک

تنش‌های چین و آمریکا، به‌ویژه در حوزه تجارت و فناوری، تقاضای طلا به‌عنوان دارایی امن را افزایش داده است.

خریدهای عمده طلا توسط بانک مرکزی چین نشان‌دهنده تلاش برای کاهش وابستگی به دلار آمریکا است، که می‌تواند به افزایش قیمت‌ها منجر شود.

تحریم‌های اقتصادی، مانند تحریم‌های احتمالی بر روسیه، می‌تواند عرضه طلا را مختل کند، زیرا روسیه ۱۰ درصد از تولید جهانی طلا را تأمین می‌کند.

روندهای کلان اقتصادی

سیاست‌های پولی انبساطی در اقتصادهای بزرگ (مانند ایالات متحده و اتحادیه اروپا) تورم را تقویت کرده و تقاضای طلا را افزایش داده است.

تقاضای رو به رشد در چین و هند، به‌عنوان بزرگ‌ترین مصرف‌کنندگان طلا، فشار صعودی بر قیمت‌ها ایجاد کرده است.

تحلیل سناریو

سناریوی خوش‌بینانه

فرض: کاهش تنش‌های ژئوپلیتیکی و ثبات در سیاست‌های پولی منجر به کاهش تقاضای سرمایه‌گذاری برای طلا می‌شود.

پیامدها: قیمت طلا به حدود ۲۵۰۰ دلار به ازای هر اونس کاهش می‌یابد، اما تقاضای صنعتی (مانند جواهرات) ثابت می‌ماند. عرضه ممکن است با کاهش محدودیت‌های زیست‌محیطی در کشورهایی مانند استرالیا افزایش یابد.

تأثیر بر بازار: سرمایه‌گذاران ممکن است به سمت دارایی‌های پرریسک‌تر مانند سهام حرکت کنند، اما تولیدکنندگان معدنی از کاهش هزینه‌ها سود می‌برند.

سناریوی بدبینانه

فرض: تشدید تنش‌های ژئوپلیتیکی (مانند تحریم‌های جدید بر روسیه یا چین) و ادامه تورم بالا، تقاضای طلا را افزایش می‌دهد.

پیامدها: قیمت طلا به ۳۸۰۰ دلار به ازای هر اونس می‌رسد و عرضه به دلیل محدودیت‌های صادراتی کاهش می‌یابد.

تأثیر بر بازار: سرمایه‌گذاران به طلا به‌عنوان دارایی امن روی می‌آورند، اما تولیدکنندگان معدنی با افزایش هزینه‌ها و کاهش سود مواجه می‌شوند.

سناریوی ادامه وضع موجود

فرض: شرایط کنونی (تورم متوسط، تنش‌های ژئوپلیتیکی پایدار، و عرضه محدود) ادامه می‌یابد.

پیامدها: قیمت طلا بین ۳۰۰۰ تا ۳۲۰۰ دلار باقی می‌ماند.

ریسک‌ها و فرصت‌ها

ریسک‌ها: نوسانات قیمتی ناشی از سیاست‌های ملی‌گرایی منابع و عدم قطعیت‌های ژئوپلیتیکی می‌تواند سرمایه‌گذاری را پرریسک کند.

فرصت‌ها: سرمایه‌گذاران می‌توانند از افزایش تقاضای طلا در آسیا بهره‌مند شوند و تولیدکنندگان معدنی با تمرکز بر بهره‌وری می‌توانند سودآوری را حفظ کنند.

تحلیل از دیدگاه ذی‌نفعان کلیدی

تولیدکنندگان معدنی (مانند Barrick Gold وNewmont)

چالش‌ها: افزایش هزینه‌های تولید به دلیل قوانین زیست‌محیطی و مالیات‌های جدید (مانند شیلی).

فرصت‌ها: قیمت‌های بالای طلا سودآوری را افزایش می‌دهد، اما نیاز به سرمایه‌گذاری در فناوری‌های استخراج پایدار وجود دارد.

سرمایه‌گذاران بورسی

چالش‌ها: نوسانات بازار به دلیل سیاست‌های ملی‌گرایی منابع و تنش‌های ژئوپلیتیکی.

فرصت‌ها: سرمایه‌گذاری درETFهای طلا یا سهام شرکت‌های معدنی می‌تواند بازده بالایی داشته باشد.

مصرف‌کنندگان صنعتی

چالش‌ها: افزایش هزینه‌های مواد اولیه، که می‌تواند حاشیه سود را کاهش دهد.

فرصت‌ها: نوآوری در استفاده از مواد جایگزین یا بازیافت طلا می‌تواند هزینه‌ها را کاهش دهد.

نکات کلیدی

وضعیت کنونی بازار طلا: قیمت طلا در ژوئن ۲۰۲۵ به ۳۰۰۰ دلار به ازای هر اونس رسیده است، که ناشی از تقاضای قوی بانک‌های مرکزی، محدودیت عرضه، و تنش‌های ژئوپلیتیکی است.

ریسک‌های کلیدی: سیاست‌های ملی‌گرایی منابع (مانند مالیات‌ها در شیلی و محدودیت‌های صادراتی در اندونزی)، تنش‌های ژئوپلیتیکی (مانند روابط چین-آمریکا)، و محدودیت‌های زیست‌محیطی تولید را تحت فشار قرار داده‌اند.

فرصت‌ها: تقاضای رو به رشد در آسیا و افزایش قیمت‌ها فرصت‌های سرمایه‌گذاری در طلا و سهام شرکت‌های معدنی را فراهم کرده است.

توصیه‌ها

برای سرمایه‌گذاران: تخصیص بخشی از پرتفوی بهETFهای طلا یا سهام شرکت‌های معدنی برای محافظت در برابر تورم و نوسانات بازار.

برای مصرف‌کنندگان صنعتی: سرمایه‌گذاری در بازیافت طلا و نوآوری در مواد جایگزین برای کاهش وابستگی به عرضه جدید.

جمع‌بندی

استاندارد طلا به‌عنوان یک سیستم پولی تاریخی نقش مهمی در ثبات مالی جهانی ایفا کرد، اما محدودیت‌های آن، مانند انعطاف‌ناپذیری در عرضه پول، منجر به فروپاشی آن شد. در حال حاضر، بازار طلا تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله تقاضای سرمایه‌گذاری، محدودیت‌های عرضه، و تنش‌های ژئوپلیتیکی قرار دارد. تحلیل کمّی نشان می‌دهد که قیمت‌های بالای کنونی (۳۰۰۰ دلار به ازای هر اونس) به دلیل شکاف عرضه و تقاضا و سیاست‌های پولی انبساطی پایدار خواهند ماند. تحلیل کیفی نیز بر تأثیر سیاست‌های ملی‌گرایی منابع و تنش‌های ژئوپلیتیکی تأکید دارد که ریسک‌هایی برای تولیدکنندگان و سرمایه‌گذاران ایجاد می‌کند.

سرمایه‌گذاران باید با احتیاط به بازار طلا وارد شوند و از ابزارهای مالی مانندETFها برای کاهش ریسک استفاده کنند.

تولیدکنندگان معدنی باید بر فناوری‌های پایدار و افزایش بهره‌وری تمرکز کنند.

مصرف‌کنندگان صنعتی باید به دنبال راهکارهای نوآورانه برای کاهش وابستگی به عرضه طلا باشند.

بازگشت به استاندارد طلا به دلیل محدودیت‌های عرضه و پیچیدگی‌های اقتصاد مدرن بعید است، اما طلا همچنان به‌عنوان دارایی امن و محافظ در برابر تورم نقش مهمی ایفا خواهد کرد.

۰۴/۰۵/۱۶