Geosolutions

مشاوره در حوزه های زمین شناسی، معدن، سرمایه گذاری
سه شنبه, ۲۲ مرداد ۱۴۰۴، ۰۹:۵۸ ق.ظ

شرکت Barricks به دنبال تامین مالی 3.5 میلیارد دلاری برای معدن مس پاکستان است

پس از اینکه تأمین مالی وعده داده شده عربستان سعودی محقق نشد، Barrick Mining  با نمادهای (NYSE: B)(TSX: ABX)  به دنبال تأمین مالی تا سقف ۳.۵ میلیارد دلار از ایالات متحده و سایر وام‌دهندگان بین‌المللی برای راه اندازی یک معدن عظیم مس-طلا در پاکستان است.

Mark Bristow، مدیر اجرایی شرکت، روز دوشنبه به Financial Times  گفت که این شرکت در حال کار بر روی یک بسته تأمین مالی از کشورهای گروه هفت (G7) برای پروژه Reko Diq  در استان بلوچستان است. مذاکرات شامل شرکت مالی بین‌المللی بانک جهانی(IFC)، بانک صادرات-واردات ایالات متحده(US Export-Import Bank)، شرکت Development Finance Corporation ایالات متحده، بانک توسعه آسیایی (Asian Development Bank)، و وام‌دهندگان در آلمان، کانادا و ژاپن است.

Bristow به فایننشال تایمز گفت: "علاقه زیادی برای حمایت از پاکستان وجود دارد"، و افزود که پروژه ۹ میلیارد دلاری "توجه را به منطقه معطوف کرده است."

Bristow اظهار داشت که هرگونه حمایت دولتی ایالات متحده به این کشور امکان دسترسی به کنسانتره مس از معدن را می‌دهد، اگرچه این ماده همچنان نیاز به فرآوری به فلز خواهد داشت. او گفت: "چالش برای ایالات متحده، ظرفیت ذوب است؛ همه ظرفیت‌ها رزرو شده‌اند،" و خاطرنشان کرد که این کشور برای کاهش وابستگی خود به واردات فلز از چین، به کارخانه‌های ذوب داخلی بیشتری نیاز دارد.

Reko Diq یکی از بزرگترین ذخایر مس-طلای توسعه نیافته در جهان محسوب می‌شود که پیش‌بینی می‌شود بیش از ۷۰ میلیارد دلار جریان نقدی آزاد را طی ۳۷ سال آینده و ۹۰ میلیارد دلار جریان نقدی عملیاتی را در طول عمر خود تولید کند. این پروژه به طور مشترک متعلق به باریک، دولت پاکستان و دولت بلوچستان است.

فاز یک، که هدف آن آغاز تولید در سال ۲۰۲۸ است، تحت مذاکرات فعال تأمین مالی قرار دارد. Tim Cribb، مدیر پروژه، اوایل سال جاری اعلام کرد که این معدن به دنبال ۶۵۰ میلیون دلار از IFC و انجمن توسعه بین‌المللی(International Development Association)، ۵۰۰ میلیون تا ۱ میلیارد دلار از بانک صادرات-واردات ایالات متحده، و ۵۰۰ میلیون دلار از سایر مؤسسات مالی توسعه، از جمله بانک توسعه آسیایی، توسعه صادرات کانادا (Export Development Canada) و بانک ژاپن برای همکاری بین‌المللی (Japan Bank for International Cooperation) است.

تحلیل و جمع بندی

پروژه مس-طلای Reko Diq در پاکستان با ارزش ۹ میلیارد دلار، یکی از بزرگترین ذخایر توسعه‌نیافته جهان است که پتانسیل تولید ۷۰ تا ۹۰ میلیارد دلار جریان نقدی را دارد. Barrick Mining  به دنبال تأمین مالی ۳.۵ میلیارد دلاری از نهادهای بین‌المللی، به ویژه از کشورهای گروه هفت (G7) و ایالات متحده، است. این تأمین مالی، پس از عدم تحقق تعهدات سعودی، حیاتی است و تأکید بر امنیت تأمین مس برای ایالات متحده و کاهش وابستگی آن به چین دارد. شروع تولید فاز اول در سال ۲۰۲۸ پیش‌بینی می‌شود. ریسک‌های سیاسی در بلوچستان و چالش‌های جهانی ذوب مس از نکات کلیدی هستند. پروژه فرصت‌های قابل توجهی برای تولیدکنندگان و سرمایه‌گذاران در پی دارد، اما مستلزم مدیریت دقیق ریسک است.

گزارش ارائه شده حاوی هیچ تصویری نیست. با این حال، با توجه به داده‌های عددی مهمی که در متن به آن‌ها اشاره شده، یک جدول برای نمایش خلاصه‌ای از ارقام مالی کلیدی پروژه Reko Diq تهیه شده است. این جدول به درک بهتر ابعاد مالی پروژه و جزئیات تأمین مالی کمک می‌کند.

این جدول به وضوح نشان می‌دهد که پروژه Reko Diq نه تنها از نظر مقیاس (۹ میلیارد دلار ارزش کل) بلکه از نظر پتانسیل تولید جریان نقدی (۷۰ تا ۹۰ میلیارد دلار) یک طرح عظیم و بلندمدت است. ارقام تأمین مالی نیز تصویر روشنی از منابع متنوع و بین‌المللی مورد نظر برای پیشبرد فاز اول پروژه ارائه می‌دهند. تمرکز بر تأمین مالی از کشورهای گروه هفت، به ویژه ایالات متحده، نشان‌دهنده اهمیت استراتژیک این پروژه برای کشورهای غربی در زمینه امنیت تأمین مس است.

تحلیل کمّی

برخی تحلیل‌ها نشان می‌دهد سرمایه‌گذاری کلان در زیرساخت‌های انتقال نیرو و خودروهای برقی تقاضای مس را تسریع کرده است. سازمان بین‌المللی انرژی (IEA) پیش‌بینی کرده سرمایه‌گذاری در شبکه‌های برق تا پایان سال جاری رکورد ۴۰۰ میلیارد دلار خواهد زد. به‌گفتهBMI، تقاضای مس برای خودروهای برقی تا سال ۲۰۳۰ به ۲.۲ میلیون تن در سال افزایش می‌یابد، در حالی که هم‌اکنون حدود ۱.۲ میلیون تن است. در مقابل، عمده تولیدات فعلی مس جهان در کشورهایی مانند شیلی و کنگو با محدودیت‌های سرمایه‌گذاری جدید مواجه است که زمینه استمرار دوره قیمت‌های بالا را فراهم می‌کند. برخی تحلیلگران انتظار دارند قیمت مس تا پایان دهه به رکورد بیش از ۱۲٬۰۰۰ دلار بر تن (حدود ۲۳ درصد بالاتر از سطوح کنونی) برسد.

روندهای قیمتی و پیش‌بینی‌ها

با توجه به اینکه پروژه Reko Diq قرار است تولید خود را در سال ۲۰۲۸ آغاز کند، تأثیر مستقیم بر قیمت‌های کنونی مس و طلا ناچیز است. با این حال، حجم عظیم ذخایر و پتانسیل تولید بلندمدت آن می‌تواند بر انتظارات بازار در میان‌مدت و بلندمدت تأثیر بگذارد.

مس: بر اساس گزارش‌های اخیر از London Metal Exchange (LME) و Bloomberg، قیمت مس در نیمه اول سال ۲۰۲۵ نوساناتی را تجربه کرده است که عمدتاً ناشی از عدم قطعیت‌های اقتصادی جهانی و تقاضای متغیر از سوی چین بوده است. با این حال، پیش‌بینی‌ها (مثلاً از سوی S&P Global Market Intelligence  وCRU Group ) برای میان‌مدت تا بلندمدت به دلیل روند جهانی گذار انرژی (انتقال به انرژی‌های تجدیدپذیر و خودروهای برقی) که تقاضا برای مس را به شدت افزایش می‌دهد، صعودی است. کارشناسان بانک JP Morgan پیش‌بینی کرده‌اند قیمت مس طی ۲۰۲۶ به حدود ۱۱٬۰۰۰ دلار بر تن خواهد رسید و این‌که آمریکا احتمالاً تعرفه ۱۰ درصدی بر واردات مس اعمال خواهد کرد. گزارش‌های ICSG نشان می‌دهند در سال‌های 20262025 کسری عرضه مس به مازاد تبدیل شده و رشد تقاضای جهانی مس کاهش یافته است؛ رشد مصرف مس از حدود ۲.۸ درصد سال ۲۰۲۴ به ۲.۴ درصد در سال ۲۰۲۵ و تنها ۱.۸ درصد در ۲۰۲۶ کاهش می‌یابد.  برآورد می‌شود مازاد عرضه ترکیبی این دو سال حدود ۵۰۰ هزار تن باشد. پروژه Reko Diq با تولید سالیانه قابل توجه کنسانتره مس می‌تواند نقش مهمی در پوشش کسری عرضه جهانی پس از سال ۲۰۲۸ ایفا کند. تأمین مالی موفقیت‌آمیز و پیشرفت پروژه، سیگنال مثبتی به بازار جهانی مس ارسال می‌کند که عرضه جدیدی در راه است، هرچند چالش ظرفیت ذوب در ایالات متحده که Bristow به آن اشاره کرده، یک گلوگاه مهم است.

طلا: قیمت طلا معمولاً تحت تأثیر عوامل کلان اقتصادی مانند نرخ بهره، تورم، و جذابیت پناهگاه امن است. در حال حاضر، (آگوست ۲۰۲۵)، قیمت طلا در بازارهای جهانی ثبات نسبی را نشان می‌دهد، اما هرگونه عدم قطعیت ژئوپلیتیکی یا اقتصادی می‌تواند آن را به سمت بالا سوق دهد. تولید طلای Reko Diq نیز به صورت [محصول] جانبی به عرضه جهانی طلا می‌افزاید، اما تأثیر آن بر قیمت‌ها به دلیل حجم بازار طلای جهانی کمتر از تأثیر آن بر بازار مس خواهد بود.

عرضه و تقاضا و اثرات کمی

عرضه Reko Diq: یکی از بزرگترین ذخایر مس-طلای توسعه‌نیافته است. تولید آن پس از ۲۰۲۸، به طور قابل توجهی به عرضه جهانی مس و طلا کمک خواهد کرد. با توجه به پیش‌بینی کسری عرضه مس در سال‌های آینده به دلیل رشد تقاضا از بخش‌های انرژی سبز و خودروهای برقی، این پروژه از اهمیت استراتژیک بالایی برخوردار است.

تقاضا: تقاضای جهانی برای مس همچنان رو به افزایش است، به ویژه از سوی صنایع جدید. ایالات متحده به طور خاص به دنبال کاهش وابستگی خود به واردات فلز از چین است و این پروژه می‌تواند بخشی از این استراتژی باشد. نیاز ایالات متحده به ظرفیت‌های ذوب بیشتر، نشان‌دهنده یک مشکل ساختاری در زنجیره تأمین داخلی آن‌هاست که نیازمند سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی است.

اثرات مالی: ارقام ۷۰ میلیارد دلار جریان نقدی آزاد و ۹۰ میلیارد دلار جریان نقدی عملیاتی طی عمر پروژه، Reko Diq را به یکی از باارزش‌ترین دارایی‌های معدنی در جهان تبدیل می‌کند. این ارقام پتانسیل بالای بازدهی برای سهامداران و صاحبان پروژه (باریک، دولت پاکستان، دولت بلوچستان) را نشان می‌دهد. تأمین مالی ۳.۵ میلیارد دلاری نه تنها پیش‌شرط آغاز فاز ۱ است، بلکه مشارکت نهادهای توسعه‌ای بین‌المللی نیز ریسک سیاسی پروژه را کاهش می‌دهد.

تحلیل کیفی و ژئوپلیتیک

از نظر ژئوپلیتیکی، پروژه Reko Diq در نقطه تقابل رقابت قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای قرار دارد. مشارکت احتمالی بانک‌های توسعه‌ای غربی(IFC، بانک صادرات آمریکا، ADB و ) در این پروژه نشان‌دهنده تمایل کشورهای صنعتی به تضمین منابع مس است. از سوی دیگر، عدم تحقق تامین مالی وعده‌شده سعودی (مذاکره با صندوق Manara برای خرید ۲۰  درصد سهام که به توافق نرسید). ممکن است ناشی از تردید در بازگشت سرمایه یا تغییر اولویت‌های این کشور باشد. فشار آمریکا برای خودکفایی فلزی و تکیه‌گاه بیشتر در اروپا و متحدانش (نظیر مذاکره امکان برداشت مس به‌صورت کنسانتره برای آمریکا) همچنین به انگیزه‌های سیاسی پروژه افزوده است. موانع ژئوپلیتیک و منطقه‌ای نیز حائز اهمیتند: استان بلوچستان محل بهره‌برداری Reko Diq پیشینه ناامنی‌های قومی و سیاسی دارد و هرگونه ناآرامی می‌تواند توسعه پروژه را مختل کند. از نظر منطقه‌ای، ایران هم در کمربند زمین‌شناسی گسترده‌ای با ذخایر مشهور مس قرار دارد (مانند معدن  سرچشمه) قرار دارد اما تکمیل Reko Diq ممکن است روابط تجاری منطقه‌ای را تحت‌تأثیر قرار دهد؛ هرچند در حال حاضر همکاری مستقیم قابل اشاره‌ای بین دو کشور در زمینه مس گزارش نشده است.

عوامل سیاسی و اقتصادی

ثبات منطقه‌ای: پروژه در استان بلوچستان پاکستان قرار دارد که از نظر تاریخی با چالش‌های امنیتی و سیاسی روبرو بوده است. ثبات منطقه‌ای و حمایت دولت‌های مرکزی و محلی پاکستان برای موفقیت بلندمدت پروژه حیاتی است. تلاش باریک برای تأمین مالی از کشورهای G7 و نهادهایی مانند IFC وADB، نه تنها نیازهای مالی را برطرف می‌کند، بلکه به نوعی تضمین سیاسی و امنیتی نیز برای پروژه به همراه دارد. این نوع حمایت بین‌المللی می‌تواند ریسک‌های ژئوپلیتیکی را کاهش دهد و اعتماد سرمایه‌گذاران را جلب کند.

سیاست خارجی ایالات متحده: علاقه ایالات متحده به تأمین کنسانتره مس از Reko Diq، نشان‌دهنده استراتژی گسترده‌تر واشنگتن برای تنوع بخشیدن به زنجیره تأمین مواد معدنی حیاتی و کاهش وابستگی به چین است. این استراتژی که در گزارش‌هایی از World Economic Forum (WEF) و World Bank مورد بحث قرار گرفته، برای امنیت اقتصادی و ملی ایالات متحده بسیار مهم است. نیاز ایالات متحده به ظرفیت‌های ذوب داخلی بیشتر، نشان‌دهنده یک ضعف استراتژیک است که می‌تواند به سرمایه‌گذاری‌های آتی در این بخش در داخل آمریکا منجر شود.

روابط پاکستان و عربستان سعودی: عدم تحقق تعهدات مالی عربستان سعودی نشان‌دهنده پیچیدگی‌های روابط منطقه‌ای و مالی است. این امر باریک را مجبور به جستجوی منابع تأمین مالی جایگزین کرده و به طور بالقوه بر جدول زمانی پروژه تأثیر گذاشته است.

رویدادهای بین‌المللی: تحولات در بازارهای جهانی انرژی، سیاست‌های پولی بانک‌های مرکزی (مانند فدرال رزرو) و رشد اقتصادی کشورهای بزرگ مانند چین و هند، به طور غیرمستقیم بر تقاضای جهانی مس تأثیر می‌گذارد. کاهش رشد در چین یا رکود در اقتصادهای بزرگ می‌تواند تقاضا و در نتیجه قیمت مس را تحت فشار قرار دهد.

تأثیر بر ذی‌نفعان کلیدی

تولیدکنندگان معدنی (مانندBarrick): با ریسک‌های سیاسی و قانونی در کشورهای میزبان روبرو می‌شوند، اما همچنین می‌توانند از حمایت دولتی و مالی بین‌المللی برای کاهش این ریسک‌ها بهره‌مند شوند. مشارکت با دولت‌های میزبان (مانند پاکستان و بلوچستان) یک استراتژی کلیدی برای مدیریت ریسک ملی‌گرایی است.

دولت‌های پاکستان و بلوچستان: این پروژه برای پاکستان یک فرصت اقتصادی بزرگ محسوب می‌شود؛ دولت فدرال و استانی هر یک ۲۵ درصد (و Barrick ۵۰ درصد) مالک پروژه هستند. درآمدهای مالیاتی و حقوق معادن قابل‌توجه خواهد بود و ایجاد اشتغال و توسعه زیرساخت را تسهیل می‌کند. اما دولت باید شرایط اطمینان‌بخشی را برای سرمایه‌گذاران خارجی فراهم نماید و تعهدات پرداختی گذشته را محترم بشمارد. ثبات سیاسی و امنیت بلوچستان از نگاه دولت کلیدی است تا از تعطیلی پروژه جلوگیری شود. همچنین دولت باید با دقت زمان‌بندی و میزان صادرات مواد معدنی (با توجه به سیاست‌های جهانی)، و تاثیر آن بر اقتصاد و روابط خارجی را دنبال کند.

سرمایه‌گذاران بورسی: با نوسانات و ریسک‌های ناشی از تغییرات سیاست‌های دولتی روبرو هستند. تأمین مالی از نهادهای بین‌المللی، سیگنال مثبتی برای کاهش ریسک‌های سیاسی پروژه ارسال می‌کند.

مصرف‌کنندگان صنعتی: به دنبال تأمین پایدار و متنوع مواد اولیه هستند. سیاست‌های ملی‌گرایانه و محدودیت‌های صادراتی می‌توانند منجر به افزایش قیمت و کمبود عرضه شوند. همکاری‌های مستقیم (مانند آنچه ایالات متحده با Reko Diq به دنبال آن است) راهی برای تضمین دسترسی به مواد خام است.

تحلیل سناریو

سناریوی خوش‌بینانه: تأمین مالی کامل و تولید به‌موقع

پیامدها برای قیمت: در این سناریو، تأمین مالی ۳.۵ میلیارد دلاری به موقع و بدون مشکل محقق می‌شود و فاز یک پروژه طبق برنامه در سال ۲۰۲۸ به تولید می‌رسد. این امر یک سیگنال مثبت قوی به بازار جهانی مس ارسال می‌کند که یک منبع عظیم و پایدار عرضه در آینده نزدیک در دسترس خواهد بود. این خبر در کوتاه مدت می‌تواند رشد شتابان قیمت مس را تا حدی کنترل کند، زیرا نگرانی‌ها در مورد کمبود عرضه کاهش می‌یابد. با این حال، در میان‌مدت و بلندمدت، با توجه به رشد پیش‌بینی شده تقاضا برای مس ناشی از گذار انرژی، این افزایش عرضه صرفاً می‌تواند کسری را تعدیل کند، نه اینکه باعث کاهش شدید قیمت شود. قیمت طلا نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد، اما نوسانات آن بیشتر به عوامل کلان اقتصادی بستگی خواهد داشت.

پیامدها برای عرضه: عرضه کنسانتره مس به بازار جهانی افزایش می‌یابد. به ویژه برای ایالات متحده، این سناریو به معنای دسترسی مستقیم‌تر به منابع مس است که وابستگی آن‌ها به چین را کاهش می‌دهد و امنیت زنجیره تأمین را افزایش می‌دهد.

سناریوی بدبینانه: شکست یا تأخیر جدی در تأمین مالی و تولید

تأثیر بر بازار: در این سناریو، تأمین مالی ۳.۵ میلیارد دلاری با شکست مواجه می‌شود یا با تأخیرهای طولانی‌مدت روبرو می‌گردد، که منجر به به تعویق افتادن یا حتی لغو آغاز تولید در سال ۲۰۲۸ می‌شود. این امر به شدت بر بازار مس تأثیر منفی می‌گذارد. با توجه به پیش‌بینی کسری عرضه مس در سال‌های آتی، عدم تحقق این پروژه عظیم باعث تشدید نگرانی‌ها در مورد کمبود عرضه جهانی می‌شود. این سناریو می‌تواند به افزایش شدید قیمت مس در میان‌مدت و بلندمدت منجر شود، زیرا بازار به دنبال منابع جایگزین خواهد بود و رقابت برای دسترسی به مس افزایش می‌یابد. برای طلا، تأثیر کمتر خواهد بود، اما هرگونه بحران اقتصادی ناشی از کمبود مس می‌تواند به عنوان پناهگاه امن، تقاضا برای طلا را افزایش دهد.

تأثیر بر ذی‌نفعان: Barrick Mining با زیان‌های مالی و اعتباری قابل توجهی روبرو می‌شود. دولت‌های پاکستان و بلوچستان فرصت‌های اقتصادی و توسعه‌ای بزرگی را از دست می‌دهند. مصرف‌کنندگان صنعتی (به ویژه در بخش‌های انرژی سبز) با افزایش هزینه‌ها و عدم قطعیت در تأمین مواد اولیه مواجه خواهند شد.

سناریوی ادامه وضع موجود: تأمین مالی تدریجی و تولید با تأخیر جزئی

ریسک‌ها و فرصت‌ها: در این سناریو، تأمین مالی به صورت تدریجی و شاید با تأخیر جزئی تکمیل می‌شود و آغاز تولید در سال ۲۰۲۸ با کمی تأخیر (مثلاً چند ماه تا یک سال) صورت می‌گیرد. این سناریو نه خوش‌بینانه و نه بدبینانه است.

ریسک‌ها: ریسک‌های اصلی شامل عدم قطعیت در زمان‌بندی دقیق تأمین مالی، نوسانات بیشتر در قیمت مس در کوتاه‌مدت به دلیل گمانه‌زنی‌ها، و احتمال افزایش جزئی هزینه‌های پروژه به دلیل تأخیرات است. همچنین، ریسک‌های ژئوپلیتیکی در بلوچستان همچنان پابرجا خواهند بود و نیازمند مدیریت مداوم هستند.

فرصت‌ها: برای سرمایه‌گذاران بلندمدت، این سناریو فرصتی برای ورود به سهام Barrick Mining یا سرمایه‌گذاری در ETFهای مرتبط با مس را فراهم می‌کند، زیرا پتانسیل بلندمدت پروژه دست‌نخورده باقی می‌ماند. این سناریو همچنین به صنایع مصرف‌کننده زمان بیشتری برای تعدیل استراتژی‌های تأمین خود و سرمایه‌گذاری در فناوری‌های جایگزین یا بازیافت مس می‌دهد. بازار مس در این سناریو همچنان روند صعودی خود را حفظ خواهد کرد، اما با نوسانات بیشتری همراه خواهد بود.

تحلیل از دیدگاه ذی‌نفعان مختلف

Barrick Mining

اهداف: اصلی‌ترین هدف باریک، تضمین تأمین مالی ۳.۵ میلیارد دلاری برای پیشبرد فاز اول پروژه Reko Diq و آغاز تولید در سال ۲۰۲۸ است. این پروژه برای باریک یک دارایی استراتژیک بلندمدت با پتانسیل بالای جریان نقدی است.

چالش‌ها: اصلی‌ترین چالش، عدم تحقق وعده تأمین مالی عربستان سعودی و نیاز به جستجوی منابع جایگزین است. همچنین، مدیریت ریسک‌های سیاسی و امنیتی در استان بلوچستان و تضمین روابط پایدار با دولت‌های مرکزی و محلی پاکستان اهمیت دارد.

فرصت‌ها: تکمیل موفقیت‌آمیز پروژه، جایگاه باریک را به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان مس و طلا در جهان تثبیت می‌کند و سودآوری بلندمدت شرکت را تضمین می‌کند.

دولت پاکستان و دولت بلوچستان

اهداف: برای دولت مرکزی پاکستان، این پروژه یک سرمایه‌گذاری خارجی بزرگ و مهم است که می‌تواند به توسعه اقتصادی، ایجاد اشتغال و افزایش درآمدهای ارزی کمک کند. برای دولت بلوچستان، علاوه بر موارد فوق، این پروژه می‌تواند به بهبود زیرساخت‌ها و کاهش نارضایتی‌های منطقه‌ای کمک کند. سهم قابل توجه در مالکیت پروژه نیز منافع اقتصادی مستقیم را برای آن‌ها به همراه دارد.

چالش‌ها: تضمین امنیت و ثبات در منطقه، رفع نگرانی‌های محیط زیستی و اجتماعی، و مدیریت انتظارات محلی.

فرصت‌ها: افزایش اعتبار بین‌المللی پاکستان، جذب سرمایه‌گذاری‌های بیشتر، و توسعه اقتصادی منطقه بلوچستان.

ایالات متحده (US Export-Import Bank, Development Finance Corporation)

اهداف: هدف اصلی ایالات متحده، کاهش وابستگی خود به واردات مواد معدنی حیاتی، به ویژه مس، از کشورهایی مانند چین است. حمایت مالی از این پروژه، دسترسی مستقیم به کنسانتره مس را فراهم می‌کند و به تقویت امنیت زنجیره تأمین مواد معدنی آمریکا کمک می‌کند.

چالش‌ها: تأمین مالی پروژه‌های خارجی همیشه با ریسک‌های سیاسی و بازگشت سرمایه همراه است. همچنین، چالش داخلی ایالات متحده در زمینه ظرفیت‌های ذوب مس نیازمند راه‌حل‌های بلندمدت است.

فرصت‌ها: تنوع‌بخشی به منابع تأمین مس، تقویت روابط استراتژیک با پاکستان، و حمایت از گذار انرژی داخلی با تضمین دسترسی به مواد اولیه.

وام‌دهندگان بین‌المللی (IFC, ADB, German, Canadian, Japanese lenders)

اهداف: تأمین مالی پروژه‌های زیربنایی و معدنی بزرگ که پتانسیل توسعه اقتصادی دارند، و در عین حال اطمینان از بازگشت سرمایه و رعایت استانداردهای زیست‌محیطی و اجتماعی. همچنین، تقویت نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در منطقه.

چالش‌ها: ارزیابی دقیق ریسک‌های مالی، سیاسی و محیط زیستی پروژه و اطمینان از پایداری آن.

فرصت‌ها: مشارکت در پروژه‌ای با بازدهی بالا و اثرات توسعه‌ای مثبت، و گسترش سبد سرمایه‌گذاری خود در بازارهای نوظهور.

چین (به عنوان واردکننده و ذوب‌کننده اصلی مس)

اهداف: حفظ و گسترش نفوذ خود در زنجیره تأمین جهانی مس.

چالش‌ها: تلاش کشورهای غربی برای تنوع‌بخشی به منابع تأمین و کاهش وابستگی به چین. در بلندمدت، اگر ایالات متحده و سایر کشورها ظرفیت‌های ذوب خود را افزایش دهند، ممکن است سهم چین در فرآوری مس کاهش یابد.

فرصت‌ها: با توجه به اینکه ایالات متحده هنوز ظرفیت ذوب کافی ندارد، چین همچنان می‌تواند نقش مهمی در فرآوری کنسانتره مس Reko Diq یا سایر منابع داشته باشد.

مصرف‌کنندگان صنعتی

اهداف: تأمین پایدار، باثبات و مقرون به صرفه مس برای تولیدات خود، به ویژه با افزایش تقاضا در بخش‌های گذار انرژی.

چالش‌ها: نوسانات قیمت مس و ریسک‌های مربوط به کمبود عرضه جهانی، به ویژه در صورت تأخیر در پروژه‌های بزرگ مانند Reko Diq.

فرصت‌ها: پروژه Reko Diq می‌تواند به تثبیت عرضه جهانی مس در بلندمدت کمک کند و ریسک‌های کمبود را کاهش دهد، که برای برنامه‌ریزی تولید و ثبات هزینه‌ها حیاتی است.

سایر بازیگران منطقه‌ای (ایران و هند)

ایران دارای معادن بزرگ مس خود (مانندسرچشمه) است و توسعه Reko Diq می‌تواند بر رقابت منطقه‌ای در بازار مس تاثیر بگذارد. احتمالاً ایران و هند به‌دقت اوضاع را زیر نظر دارند و می‌توانند در آینده به دنبال قراردادهای مشترک یا رقابت برای منابع باشند.

جمع‌بندی

پروژه Reko Diq پاکستان، با ابعاد عظیم و پتانسیل جریان نقدی خیره‌کننده، یک نقطه ثقل در بازار جهانی مس و طلا است. اهمیت آن نه تنها به دلیل حجم ذخایر، بلکه به دلیل نقش حیاتی‌اش در استراتژی امنیت زنجیره تأمین مواد معدنی حیاتی برای اقتصادهای غربی، به ویژه ایالات متحده، دوچندان می‌شود. تلاش Barrick Mining برای تأمین مالی از کشورهای گروه هفت، تأکیدی بر این بُعد استراتژیک است.

این پروژه نمایانگر interplay پیچیده میان سرمایه‌گذاری‌های عظیم معدنی، پویایی‌های ژئوپلیتیکی، و روند ملی‌گرایی منابع است. موفقیت آن می‌تواند به طور قابل توجهی به ثبات عرضه مس در جهانی که به سرعت به سمت انرژی‌های پاک حرکت می‌کند، کمک کند. با این حال، ریسک‌های منطقه‌ای در بلوچستان و چالش‌های جهانی در ظرفیت‌های ذوب، متغیرهای مهمی هستند که باید به دقت رصد شوند.

پیش‌بینی می‌شود که اگر تأمین مالی طبق برنامه پیش برود و تولید در سال ۲۰۲۸ آغاز شود، پروژه Reko Diq نقش کلیدی در تعدیل کسری عرضه مس در میان‌مدت و بلندمدت ایفا کند، هرچند که بعید است به تنهایی منجر به کاهش چشمگیر قیمت‌ها شود زیرا تقاضا به دلیل گذار انرژی همچنان قوی خواهد بود. در صورت تأخیر، بازار مس با فشارهای قیمتی بیشتری روبرو خواهد شد.

توصیه‌های عملی

برای سرمایه‌گذاران

رصد دقیق پیشرفت تأمین مالی: سرمایه‌گذاران باید اخبار مربوط به تأمین مالی ۳.۵ میلیارد دلاری را از سوی نهادهای بین‌المللی و G7 به دقت دنبال کنند. هرگونه پیشرفت یا تأخیر قابل توجه در این زمینه می‌تواند به طور مستقیم بر سهام Barrick Mining و سایر شرکت‌های معدنی مرتبط تأثیر بگذارد.

بررسی ریسک‌های ژئوپلیتیکی: با توجه به موقعیت پروژه در بلوچستان، ارزیابی مستمر ریسک‌های سیاسی و امنیتی در منطقه و تأثیر آن بر عملیات معدن ضروری است.

توجه به تقاضای بلندمدت مس: سرمایه‌گذاران با افق بلندمدت باید به پتانسیل مس در بلندمدت، به دلیل رشد بخش‌های خودروهای برقی و انرژی تجدیدپذیر، توجه ویژه‌ای داشته باشند. Reko Diq یک دارایی کلیدی برای پاسخگویی به این تقاضاست.

تنوع‌بخشی در سبد سرمایه‌گذاری: با توجه به نوسانات احتمالی، تنوع‌بخشی در سبد سرمایه‌گذاری و در نظر گرفتن ابزارهای مالی مرتبط با مس (مانند ETFهای مس یا سهام شرکت‌های معدنی مس دیگر) توصیه می‌شود.

برای مصرف‌کنندگان صنعتی

برنامه‌ریزی استراتژیک تأمین: شرکت‌ها باید با توجه به برنامه‌های تولید Reko Diq، استراتژی‌های تأمین مس خود را برای پس از سال ۲۰۲۸ تنظیم کنند. این پروژه می‌تواند به ثبات عرضه کمک کند، اما همچنان نیاز به برنامه‌ریزی برای مدیریت نوسانات قیمت و تأمین از منابع متنوع وجود دارد.

توجه به زنجیره ارزش جهانی: اهمیت ظرفیت‌های ذوب مس در ایالات متحده و سایر نقاط جهان، برای تضمین تبدیل کنسانتره به فلز نهایی ضروری است. شرکت‌ها باید این گلوگاه‌ها را در تحلیل ریسک زنجیره تأمین خود لحاظ کنند.

حمایت از توسعه زیرساخت‌ها: برای صنایع غربی، حمایت از سرمایه‌گذاری‌ها در ظرفیت‌های ذوب و پالایش داخلی می‌تواند به تقویت امنیت زنجیره تأمین در بلندمدت کمک کند.

نوآوری و بازیافت: افزایش بهره‌وری در استفاده از مس و سرمایه‌گذاری در فناوری‌های بازیافت، می‌تواند به کاهش وابستگی به منابع بکر و مدیریت بهتر ریسک‌های عرضه کمک کند.

تأمین مالی محوری پروژه Reko Diq همچنان در حال تکوین است. جریان اعتماد به این پروژه نیازمند حمایت مستمر شرکای بین‌المللی و ثبات سیاسی است. همزمان، بازار مس با ترازهای عرضه-تقاضا پیچیده‌ای روبه‌روست که از ترکیب عوامل کلان سیاسی و اقتصادی نشأت می‌گیرد. بر اساس تحلیل‌های انجام‌شده، توصیه می‌شود استراتژی سرمایه‌گذاری در کالای مس «تنوع با تحلیل ریسک» باشد: یعنی هم از فرصت‌های رشد تقاضای بلندمدت بهره برد و هم در مقابل نوسانات کوتاه‌مدت و تغییرات سیاستی موضع احتیاط اتخاذ کرد. استفاده از هم‌افزایی پرتفوی (برای مثال سرمایه‌گذاری همزمان در معادن مس و صنایع باتری‌سازی) و رصد مستمر اطلاعات بازار (با اتکا به گزارش‌های مورد استناد) می‌تواند سطح اطمینان سرمایه‌گذاران را افزایش دهد.

پی نوشت

پروژه Reko Diq  در پاکستان، با توجه به موقعیت جغرافیایی و ماهیت استراتژیک آن در بازار جهانی مس، می‌تواند پیامدهای چندوجهی برای ایران در ابعاد سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیک داشته باشد.

اثرات اقتصادی

1رقابت در بازار منطقه‌ای مس: ایران خود یکی از تولیدکنندگان و صادرکنندگان مهم مس در منطقه و جهان است و دارای ذخایر قابل توجهی می‌باشد، از جمله معادن مهمی مانند سرچشمه و میدوک. با ورود پروژه Reko Diq به فاز تولید در سال ۲۰۲۸، بازار منطقه‌ای مس با افزایش عرضه قابل توجهی روبرو خواهد شد. این موضوع می‌تواند رقابت را برای صادرات مس ایران تشدید کند و به طور بالقوه بر سهم بازار و قیمت‌های فروش ایران تأثیر بگذارد. اگرچه تقاضای جهانی مس به دلیل گذار انرژی رو به افزایش است، اما رقابت بر سر بازارهای خاص و مشتریان منطقه‌ای ممکن است بیشتر شود.

2فرصت‌های همکاری یا فشار قیمتی: در بلندمدت، اگرچه ممکن است منجر به افزایش عرضه جهانی و تعدیل قیمت‌ها شود، اما اگر ایران بتواند از طریق زیرساخت‌های حمل‌ونقل مشترک یا همکاری‌های صنعتی، در زنجیره ارزش پروژه Reko Diq (مانند فرآوری یا حمل‌ونقل کنسانتره) نقشی ایفا کند، فرصت‌های اقتصادی جدیدی ایجاد خواهد شد. با این حال، سناریوی غالب‌تر این است که Reko Diq به عنوان یک رقیب بزرگ در بازار عمل کرده و فشار قیمتی بر مس صادراتی ایران ایجاد کند، مگر اینکه تقاضای جهانی با سرعت بسیار بالایی افزایش یابد.

3تأثیر بر سرمایه‌گذاری داخلی: موفقیت و ابعاد عظیم پروژه Reko Diq می‌تواند به عنوان یک معیار برای سرمایه‌گذاری‌های آتی در بخش معدن ایران عمل کند. این امر ممکن است ایران را به سمت جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی بیشتر در معادن خود، یا توسعه پروژه‌های مشابه برای رقابت‌پذیری بیشتر سوق دهد.

اثرات سیاسی

1تقویت روابط پاکستان با غرب: تأمین مالی گسترده پروژه Reko Diq از سوی ایالات متحده و کشورهای گروه هفت(G7)، نشان‌دهنده تمایل غرب به تقویت نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در پاکستان و کاهش وابستگی به چین در زنجیره تأمین مواد معدنی حیاتی است. این امر می‌تواند منجر به تحکیم بیشتر روابط پاکستان با بلوک غرب شود.

2پیامدهای منطقه‌ای: این تحول در روابط پاکستان با غرب، به طور بالقوه می‌تواند تعادل قدرت منطقه‌ای را تغییر دهد. ایران که با چالش‌های ژئوپلیتیکی و تحریم‌ها مواجه است، ممکن است این تحولات را به عنوان یک تغییر در دینامیک منطقه‌ای تلقی کند. این پروژه می‌تواند اهمیت استراتژیک پاکستان را در نگاه غرب افزایش دهد، که ممکن است بر روابط دوجانبه ایران و پاکستان نیز تأثیرگذار باشد، هرچند که در گزارش به طور مستقیم به این موضوع اشاره نشده است.

3رقابت بر سر نفوذ منطقه‌ای: از منظر ژئوپلیتیکی، افزایش سرمایه‌گذاری و نفوذ غرب در پاکستان می‌تواند به معنای کاهش نسبی نفوذ منطقه‌ای سایر بازیگران از جمله ایران باشد، هرچند ایران و پاکستان روابط خود را در بخش‌های دیگر حفظ می‌کنند.

اثرات ژئوپلیتیک

1موقعیت جغرافیایی و کمربند تتیس: پروژه Reko Diq در کمربند مس تتیس (Tethyan Copper Belt) قرار دارد که از اروپای شرقی تا جنوب شرق آسیا، از جمله ایران و پاکستان، امتداد می‌یابد. این منطقه از نظر زمین‌شناسی غنی از ذخایر مس-طلا است. نزدیکی این معدن بزرگ به مرز ایران (حدود ۷۵ کیلومتر) به معنای آن است که ایران نیز پتانسیل کشف ذخایر مشابهی در مناطق مرزی خود دارد. این می‌تواند فرصتی برای ایران باشد تا با الگوبرداری از تجربیات پروژه Reko Diq، به اکتشاف و توسعه ذخایر معدنی خود در این کمربند بپردازد.

2امنیت زنجیره تأمین مواد معدنی: علاقه ایالات متحده به تأمین کنسانتره مس از Reko Diq، نشان‌دهنده اهمیت فزاینده امنیت زنجیره تأمین مواد معدنی حیاتی در رقابت‌های ژئوپلیتیکی جهانی است. این پروژه می‌تواند به غرب کمک کند تا وابستگی خود به چین را در این زمینه کاهش دهد. این وضعیت، ایران را که خود از منابع معدنی غنی برخوردار است، ترغیب می‌کند تا بر توسعه داخلی و تنوع‌بخشی مقاصد صادراتی خود بیشتر تمرکز کند تا بتواند در برابر نوسانات ژئوپلیتیکی مقاومت بیشتری داشته باشد.

3رقابت و همکاری در زیرساخت‌ها: منطقه بلوچستان پاکستان و استان سیستان و بلوچستان ایران، هر دو از مناطق کمتر توسعه یافته‌ای هستند که از نظر ژئوپلیتیکی دارای اهمیت هستند. توسعه زیرساخت‌ها در کنار پروژه Reko Diq (مانند مسیرهای حمل‌ونقل به بندر گوادر) می‌تواند فرصت‌هایی برای همکاری‌های مرزی یا رقابت بر سر نفوذ اقتصادی در منطقه ایجاد کند. اگرچه در حال حاضر، پروژه Reko Diq بیشتر بر تأمین نیازهای غرب تمرکز دارد، اما در بلندمدت، دینامیک‌های منطقه‌ای ممکن است فرصت‌هایی برای تعامل (یا رقابت) ایران و پاکستان در زمینه بهره‌برداری از منابع مشترک معدنی یا توسعه زیرساخت‌های مرتبط فراهم آورد.

به طور کلی، در حالی که پروژه Reko Diq به طور مستقیم بر ایران تمرکز ندارد، اما ابعاد عظیم آن و نقش رو به رشد آن در استراتژی‌های جهانی تأمین مس، به طور غیرمستقیم می‌تواند بر جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی ایران در بازار کامودیتی‌ها تأثیرگذار باشد.

پروژه ریکو دیق در استان بلوچستان پاکستان قرار دارد که با استان سیستان و بلوچستان ایران هم‌مرز است. این منطقه در هر دو کشور از نظر امنیتی و توسعه‌ای دارای حساسیت‌های خاص خود است. هرگونه افزایش قابل توجه حضور یا نفوذ یک قدرت خارجی (به ویژه آمریکا) در این منطقه مرزی، می‌تواند از سوی ایران به عنوان یک عامل بی‌ثبات‌کننده یا تهدیدی برای امنیت ملی و منطقه‌ای تلقی شود. این نگرانی می‌تواند به دلیل احتمال افزایش فعالیت‌های امنیتی، تغییر دینامیک‌های اجتماعی و اقتصادی در مرزها، یا تأثیر بر گروه‌های قومی و سیاسی در دو سوی مرز باشد.

به طور خلاصه، در حالی که انگیزه‌های اصلی آمریکا برای حمایت از ریکو دیق، اقتصادی و مربوط به امنیت زنجیره تأمین است، موقعیت ژئوپلیتیکی پروژه و روابط پر تنش واشنگتن با تهران، این پروژه را برای ایران به یک موضوع حساسیت‌برانگیز ژئوپلیتیکی تبدیل می‌کند. این نه تنها شامل نگرانی‌های اقتصادی از رقابت مس می‌شود، بلکه ابعاد سیاسی و امنیتی ناشی از حضور قدرت‌های خارجی در همسایگی مستقیم نیز در آن دخیل است.



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

Geosolutions

مشاوره در حوزه های زمین شناسی، معدن، سرمایه گذاری

Geosolutions

مشاوره و اجرای مطالعات در زمینه های متنوع علوم زمین(مخاطرات زمین شناسی، اکتشاف معدن، آبهای زیرزمینی و ...)، انجام مطالعات مربوطه، خدمات ژئوفیزیک مهندسی و اکتشافی، مطالعات سنجش از دور، مشاوره سرمایه گذاری تخصصی و ..
تماس از طریق تلگرام با آی دی: geosolutionsir@
تماس از طریق ایمیل به نشانی: geosolutionsir@gmail.com
09100625034

طبقه بندی موضوعی

پس از اینکه تأمین مالی وعده داده شده عربستان سعودی محقق نشد، Barrick Mining  با نمادهای (NYSE: B)(TSX: ABX)  به دنبال تأمین مالی تا سقف ۳.۵ میلیارد دلار از ایالات متحده و سایر وام‌دهندگان بین‌المللی برای راه اندازی یک معدن عظیم مس-طلا در پاکستان است.

Mark Bristow، مدیر اجرایی شرکت، روز دوشنبه به Financial Times  گفت که این شرکت در حال کار بر روی یک بسته تأمین مالی از کشورهای گروه هفت (G7) برای پروژه Reko Diq  در استان بلوچستان است. مذاکرات شامل شرکت مالی بین‌المللی بانک جهانی(IFC)، بانک صادرات-واردات ایالات متحده(US Export-Import Bank)، شرکت Development Finance Corporation ایالات متحده، بانک توسعه آسیایی (Asian Development Bank)، و وام‌دهندگان در آلمان، کانادا و ژاپن است.

Bristow به فایننشال تایمز گفت: "علاقه زیادی برای حمایت از پاکستان وجود دارد"، و افزود که پروژه ۹ میلیارد دلاری "توجه را به منطقه معطوف کرده است."

Bristow اظهار داشت که هرگونه حمایت دولتی ایالات متحده به این کشور امکان دسترسی به کنسانتره مس از معدن را می‌دهد، اگرچه این ماده همچنان نیاز به فرآوری به فلز خواهد داشت. او گفت: "چالش برای ایالات متحده، ظرفیت ذوب است؛ همه ظرفیت‌ها رزرو شده‌اند،" و خاطرنشان کرد که این کشور برای کاهش وابستگی خود به واردات فلز از چین، به کارخانه‌های ذوب داخلی بیشتری نیاز دارد.

Reko Diq یکی از بزرگترین ذخایر مس-طلای توسعه نیافته در جهان محسوب می‌شود که پیش‌بینی می‌شود بیش از ۷۰ میلیارد دلار جریان نقدی آزاد را طی ۳۷ سال آینده و ۹۰ میلیارد دلار جریان نقدی عملیاتی را در طول عمر خود تولید کند. این پروژه به طور مشترک متعلق به باریک، دولت پاکستان و دولت بلوچستان است.

فاز یک، که هدف آن آغاز تولید در سال ۲۰۲۸ است، تحت مذاکرات فعال تأمین مالی قرار دارد. Tim Cribb، مدیر پروژه، اوایل سال جاری اعلام کرد که این معدن به دنبال ۶۵۰ میلیون دلار از IFC و انجمن توسعه بین‌المللی(International Development Association)، ۵۰۰ میلیون تا ۱ میلیارد دلار از بانک صادرات-واردات ایالات متحده، و ۵۰۰ میلیون دلار از سایر مؤسسات مالی توسعه، از جمله بانک توسعه آسیایی، توسعه صادرات کانادا (Export Development Canada) و بانک ژاپن برای همکاری بین‌المللی (Japan Bank for International Cooperation) است.

تحلیل و جمع بندی

پروژه مس-طلای Reko Diq در پاکستان با ارزش ۹ میلیارد دلار، یکی از بزرگترین ذخایر توسعه‌نیافته جهان است که پتانسیل تولید ۷۰ تا ۹۰ میلیارد دلار جریان نقدی را دارد. Barrick Mining  به دنبال تأمین مالی ۳.۵ میلیارد دلاری از نهادهای بین‌المللی، به ویژه از کشورهای گروه هفت (G7) و ایالات متحده، است. این تأمین مالی، پس از عدم تحقق تعهدات سعودی، حیاتی است و تأکید بر امنیت تأمین مس برای ایالات متحده و کاهش وابستگی آن به چین دارد. شروع تولید فاز اول در سال ۲۰۲۸ پیش‌بینی می‌شود. ریسک‌های سیاسی در بلوچستان و چالش‌های جهانی ذوب مس از نکات کلیدی هستند. پروژه فرصت‌های قابل توجهی برای تولیدکنندگان و سرمایه‌گذاران در پی دارد، اما مستلزم مدیریت دقیق ریسک است.

گزارش ارائه شده حاوی هیچ تصویری نیست. با این حال، با توجه به داده‌های عددی مهمی که در متن به آن‌ها اشاره شده، یک جدول برای نمایش خلاصه‌ای از ارقام مالی کلیدی پروژه Reko Diq تهیه شده است. این جدول به درک بهتر ابعاد مالی پروژه و جزئیات تأمین مالی کمک می‌کند.

این جدول به وضوح نشان می‌دهد که پروژه Reko Diq نه تنها از نظر مقیاس (۹ میلیارد دلار ارزش کل) بلکه از نظر پتانسیل تولید جریان نقدی (۷۰ تا ۹۰ میلیارد دلار) یک طرح عظیم و بلندمدت است. ارقام تأمین مالی نیز تصویر روشنی از منابع متنوع و بین‌المللی مورد نظر برای پیشبرد فاز اول پروژه ارائه می‌دهند. تمرکز بر تأمین مالی از کشورهای گروه هفت، به ویژه ایالات متحده، نشان‌دهنده اهمیت استراتژیک این پروژه برای کشورهای غربی در زمینه امنیت تأمین مس است.

تحلیل کمّی

برخی تحلیل‌ها نشان می‌دهد سرمایه‌گذاری کلان در زیرساخت‌های انتقال نیرو و خودروهای برقی تقاضای مس را تسریع کرده است. سازمان بین‌المللی انرژی (IEA) پیش‌بینی کرده سرمایه‌گذاری در شبکه‌های برق تا پایان سال جاری رکورد ۴۰۰ میلیارد دلار خواهد زد. به‌گفتهBMI، تقاضای مس برای خودروهای برقی تا سال ۲۰۳۰ به ۲.۲ میلیون تن در سال افزایش می‌یابد، در حالی که هم‌اکنون حدود ۱.۲ میلیون تن است. در مقابل، عمده تولیدات فعلی مس جهان در کشورهایی مانند شیلی و کنگو با محدودیت‌های سرمایه‌گذاری جدید مواجه است که زمینه استمرار دوره قیمت‌های بالا را فراهم می‌کند. برخی تحلیلگران انتظار دارند قیمت مس تا پایان دهه به رکورد بیش از ۱۲٬۰۰۰ دلار بر تن (حدود ۲۳ درصد بالاتر از سطوح کنونی) برسد.

روندهای قیمتی و پیش‌بینی‌ها

با توجه به اینکه پروژه Reko Diq قرار است تولید خود را در سال ۲۰۲۸ آغاز کند، تأثیر مستقیم بر قیمت‌های کنونی مس و طلا ناچیز است. با این حال، حجم عظیم ذخایر و پتانسیل تولید بلندمدت آن می‌تواند بر انتظارات بازار در میان‌مدت و بلندمدت تأثیر بگذارد.

مس: بر اساس گزارش‌های اخیر از London Metal Exchange (LME) و Bloomberg، قیمت مس در نیمه اول سال ۲۰۲۵ نوساناتی را تجربه کرده است که عمدتاً ناشی از عدم قطعیت‌های اقتصادی جهانی و تقاضای متغیر از سوی چین بوده است. با این حال، پیش‌بینی‌ها (مثلاً از سوی S&P Global Market Intelligence  وCRU Group ) برای میان‌مدت تا بلندمدت به دلیل روند جهانی گذار انرژی (انتقال به انرژی‌های تجدیدپذیر و خودروهای برقی) که تقاضا برای مس را به شدت افزایش می‌دهد، صعودی است. کارشناسان بانک JP Morgan پیش‌بینی کرده‌اند قیمت مس طی ۲۰۲۶ به حدود ۱۱٬۰۰۰ دلار بر تن خواهد رسید و این‌که آمریکا احتمالاً تعرفه ۱۰ درصدی بر واردات مس اعمال خواهد کرد. گزارش‌های ICSG نشان می‌دهند در سال‌های 20262025 کسری عرضه مس به مازاد تبدیل شده و رشد تقاضای جهانی مس کاهش یافته است؛ رشد مصرف مس از حدود ۲.۸ درصد سال ۲۰۲۴ به ۲.۴ درصد در سال ۲۰۲۵ و تنها ۱.۸ درصد در ۲۰۲۶ کاهش می‌یابد.  برآورد می‌شود مازاد عرضه ترکیبی این دو سال حدود ۵۰۰ هزار تن باشد. پروژه Reko Diq با تولید سالیانه قابل توجه کنسانتره مس می‌تواند نقش مهمی در پوشش کسری عرضه جهانی پس از سال ۲۰۲۸ ایفا کند. تأمین مالی موفقیت‌آمیز و پیشرفت پروژه، سیگنال مثبتی به بازار جهانی مس ارسال می‌کند که عرضه جدیدی در راه است، هرچند چالش ظرفیت ذوب در ایالات متحده که Bristow به آن اشاره کرده، یک گلوگاه مهم است.

طلا: قیمت طلا معمولاً تحت تأثیر عوامل کلان اقتصادی مانند نرخ بهره، تورم، و جذابیت پناهگاه امن است. در حال حاضر، (آگوست ۲۰۲۵)، قیمت طلا در بازارهای جهانی ثبات نسبی را نشان می‌دهد، اما هرگونه عدم قطعیت ژئوپلیتیکی یا اقتصادی می‌تواند آن را به سمت بالا سوق دهد. تولید طلای Reko Diq نیز به صورت [محصول] جانبی به عرضه جهانی طلا می‌افزاید، اما تأثیر آن بر قیمت‌ها به دلیل حجم بازار طلای جهانی کمتر از تأثیر آن بر بازار مس خواهد بود.

عرضه و تقاضا و اثرات کمی

عرضه Reko Diq: یکی از بزرگترین ذخایر مس-طلای توسعه‌نیافته است. تولید آن پس از ۲۰۲۸، به طور قابل توجهی به عرضه جهانی مس و طلا کمک خواهد کرد. با توجه به پیش‌بینی کسری عرضه مس در سال‌های آینده به دلیل رشد تقاضا از بخش‌های انرژی سبز و خودروهای برقی، این پروژه از اهمیت استراتژیک بالایی برخوردار است.

تقاضا: تقاضای جهانی برای مس همچنان رو به افزایش است، به ویژه از سوی صنایع جدید. ایالات متحده به طور خاص به دنبال کاهش وابستگی خود به واردات فلز از چین است و این پروژه می‌تواند بخشی از این استراتژی باشد. نیاز ایالات متحده به ظرفیت‌های ذوب بیشتر، نشان‌دهنده یک مشکل ساختاری در زنجیره تأمین داخلی آن‌هاست که نیازمند سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی است.

اثرات مالی: ارقام ۷۰ میلیارد دلار جریان نقدی آزاد و ۹۰ میلیارد دلار جریان نقدی عملیاتی طی عمر پروژه، Reko Diq را به یکی از باارزش‌ترین دارایی‌های معدنی در جهان تبدیل می‌کند. این ارقام پتانسیل بالای بازدهی برای سهامداران و صاحبان پروژه (باریک، دولت پاکستان، دولت بلوچستان) را نشان می‌دهد. تأمین مالی ۳.۵ میلیارد دلاری نه تنها پیش‌شرط آغاز فاز ۱ است، بلکه مشارکت نهادهای توسعه‌ای بین‌المللی نیز ریسک سیاسی پروژه را کاهش می‌دهد.

تحلیل کیفی و ژئوپلیتیک

از نظر ژئوپلیتیکی، پروژه Reko Diq در نقطه تقابل رقابت قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای قرار دارد. مشارکت احتمالی بانک‌های توسعه‌ای غربی(IFC، بانک صادرات آمریکا، ADB و ) در این پروژه نشان‌دهنده تمایل کشورهای صنعتی به تضمین منابع مس است. از سوی دیگر، عدم تحقق تامین مالی وعده‌شده سعودی (مذاکره با صندوق Manara برای خرید ۲۰  درصد سهام که به توافق نرسید). ممکن است ناشی از تردید در بازگشت سرمایه یا تغییر اولویت‌های این کشور باشد. فشار آمریکا برای خودکفایی فلزی و تکیه‌گاه بیشتر در اروپا و متحدانش (نظیر مذاکره امکان برداشت مس به‌صورت کنسانتره برای آمریکا) همچنین به انگیزه‌های سیاسی پروژه افزوده است. موانع ژئوپلیتیک و منطقه‌ای نیز حائز اهمیتند: استان بلوچستان محل بهره‌برداری Reko Diq پیشینه ناامنی‌های قومی و سیاسی دارد و هرگونه ناآرامی می‌تواند توسعه پروژه را مختل کند. از نظر منطقه‌ای، ایران هم در کمربند زمین‌شناسی گسترده‌ای با ذخایر مشهور مس قرار دارد (مانند معدن  سرچشمه) قرار دارد اما تکمیل Reko Diq ممکن است روابط تجاری منطقه‌ای را تحت‌تأثیر قرار دهد؛ هرچند در حال حاضر همکاری مستقیم قابل اشاره‌ای بین دو کشور در زمینه مس گزارش نشده است.

عوامل سیاسی و اقتصادی

ثبات منطقه‌ای: پروژه در استان بلوچستان پاکستان قرار دارد که از نظر تاریخی با چالش‌های امنیتی و سیاسی روبرو بوده است. ثبات منطقه‌ای و حمایت دولت‌های مرکزی و محلی پاکستان برای موفقیت بلندمدت پروژه حیاتی است. تلاش باریک برای تأمین مالی از کشورهای G7 و نهادهایی مانند IFC وADB، نه تنها نیازهای مالی را برطرف می‌کند، بلکه به نوعی تضمین سیاسی و امنیتی نیز برای پروژه به همراه دارد. این نوع حمایت بین‌المللی می‌تواند ریسک‌های ژئوپلیتیکی را کاهش دهد و اعتماد سرمایه‌گذاران را جلب کند.

سیاست خارجی ایالات متحده: علاقه ایالات متحده به تأمین کنسانتره مس از Reko Diq، نشان‌دهنده استراتژی گسترده‌تر واشنگتن برای تنوع بخشیدن به زنجیره تأمین مواد معدنی حیاتی و کاهش وابستگی به چین است. این استراتژی که در گزارش‌هایی از World Economic Forum (WEF) و World Bank مورد بحث قرار گرفته، برای امنیت اقتصادی و ملی ایالات متحده بسیار مهم است. نیاز ایالات متحده به ظرفیت‌های ذوب داخلی بیشتر، نشان‌دهنده یک ضعف استراتژیک است که می‌تواند به سرمایه‌گذاری‌های آتی در این بخش در داخل آمریکا منجر شود.

روابط پاکستان و عربستان سعودی: عدم تحقق تعهدات مالی عربستان سعودی نشان‌دهنده پیچیدگی‌های روابط منطقه‌ای و مالی است. این امر باریک را مجبور به جستجوی منابع تأمین مالی جایگزین کرده و به طور بالقوه بر جدول زمانی پروژه تأثیر گذاشته است.

رویدادهای بین‌المللی: تحولات در بازارهای جهانی انرژی، سیاست‌های پولی بانک‌های مرکزی (مانند فدرال رزرو) و رشد اقتصادی کشورهای بزرگ مانند چین و هند، به طور غیرمستقیم بر تقاضای جهانی مس تأثیر می‌گذارد. کاهش رشد در چین یا رکود در اقتصادهای بزرگ می‌تواند تقاضا و در نتیجه قیمت مس را تحت فشار قرار دهد.

تأثیر بر ذی‌نفعان کلیدی

تولیدکنندگان معدنی (مانندBarrick): با ریسک‌های سیاسی و قانونی در کشورهای میزبان روبرو می‌شوند، اما همچنین می‌توانند از حمایت دولتی و مالی بین‌المللی برای کاهش این ریسک‌ها بهره‌مند شوند. مشارکت با دولت‌های میزبان (مانند پاکستان و بلوچستان) یک استراتژی کلیدی برای مدیریت ریسک ملی‌گرایی است.

دولت‌های پاکستان و بلوچستان: این پروژه برای پاکستان یک فرصت اقتصادی بزرگ محسوب می‌شود؛ دولت فدرال و استانی هر یک ۲۵ درصد (و Barrick ۵۰ درصد) مالک پروژه هستند. درآمدهای مالیاتی و حقوق معادن قابل‌توجه خواهد بود و ایجاد اشتغال و توسعه زیرساخت را تسهیل می‌کند. اما دولت باید شرایط اطمینان‌بخشی را برای سرمایه‌گذاران خارجی فراهم نماید و تعهدات پرداختی گذشته را محترم بشمارد. ثبات سیاسی و امنیت بلوچستان از نگاه دولت کلیدی است تا از تعطیلی پروژه جلوگیری شود. همچنین دولت باید با دقت زمان‌بندی و میزان صادرات مواد معدنی (با توجه به سیاست‌های جهانی)، و تاثیر آن بر اقتصاد و روابط خارجی را دنبال کند.

سرمایه‌گذاران بورسی: با نوسانات و ریسک‌های ناشی از تغییرات سیاست‌های دولتی روبرو هستند. تأمین مالی از نهادهای بین‌المللی، سیگنال مثبتی برای کاهش ریسک‌های سیاسی پروژه ارسال می‌کند.

مصرف‌کنندگان صنعتی: به دنبال تأمین پایدار و متنوع مواد اولیه هستند. سیاست‌های ملی‌گرایانه و محدودیت‌های صادراتی می‌توانند منجر به افزایش قیمت و کمبود عرضه شوند. همکاری‌های مستقیم (مانند آنچه ایالات متحده با Reko Diq به دنبال آن است) راهی برای تضمین دسترسی به مواد خام است.

تحلیل سناریو

سناریوی خوش‌بینانه: تأمین مالی کامل و تولید به‌موقع

پیامدها برای قیمت: در این سناریو، تأمین مالی ۳.۵ میلیارد دلاری به موقع و بدون مشکل محقق می‌شود و فاز یک پروژه طبق برنامه در سال ۲۰۲۸ به تولید می‌رسد. این امر یک سیگنال مثبت قوی به بازار جهانی مس ارسال می‌کند که یک منبع عظیم و پایدار عرضه در آینده نزدیک در دسترس خواهد بود. این خبر در کوتاه مدت می‌تواند رشد شتابان قیمت مس را تا حدی کنترل کند، زیرا نگرانی‌ها در مورد کمبود عرضه کاهش می‌یابد. با این حال، در میان‌مدت و بلندمدت، با توجه به رشد پیش‌بینی شده تقاضا برای مس ناشی از گذار انرژی، این افزایش عرضه صرفاً می‌تواند کسری را تعدیل کند، نه اینکه باعث کاهش شدید قیمت شود. قیمت طلا نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد، اما نوسانات آن بیشتر به عوامل کلان اقتصادی بستگی خواهد داشت.

پیامدها برای عرضه: عرضه کنسانتره مس به بازار جهانی افزایش می‌یابد. به ویژه برای ایالات متحده، این سناریو به معنای دسترسی مستقیم‌تر به منابع مس است که وابستگی آن‌ها به چین را کاهش می‌دهد و امنیت زنجیره تأمین را افزایش می‌دهد.

سناریوی بدبینانه: شکست یا تأخیر جدی در تأمین مالی و تولید

تأثیر بر بازار: در این سناریو، تأمین مالی ۳.۵ میلیارد دلاری با شکست مواجه می‌شود یا با تأخیرهای طولانی‌مدت روبرو می‌گردد، که منجر به به تعویق افتادن یا حتی لغو آغاز تولید در سال ۲۰۲۸ می‌شود. این امر به شدت بر بازار مس تأثیر منفی می‌گذارد. با توجه به پیش‌بینی کسری عرضه مس در سال‌های آتی، عدم تحقق این پروژه عظیم باعث تشدید نگرانی‌ها در مورد کمبود عرضه جهانی می‌شود. این سناریو می‌تواند به افزایش شدید قیمت مس در میان‌مدت و بلندمدت منجر شود، زیرا بازار به دنبال منابع جایگزین خواهد بود و رقابت برای دسترسی به مس افزایش می‌یابد. برای طلا، تأثیر کمتر خواهد بود، اما هرگونه بحران اقتصادی ناشی از کمبود مس می‌تواند به عنوان پناهگاه امن، تقاضا برای طلا را افزایش دهد.

تأثیر بر ذی‌نفعان: Barrick Mining با زیان‌های مالی و اعتباری قابل توجهی روبرو می‌شود. دولت‌های پاکستان و بلوچستان فرصت‌های اقتصادی و توسعه‌ای بزرگی را از دست می‌دهند. مصرف‌کنندگان صنعتی (به ویژه در بخش‌های انرژی سبز) با افزایش هزینه‌ها و عدم قطعیت در تأمین مواد اولیه مواجه خواهند شد.

سناریوی ادامه وضع موجود: تأمین مالی تدریجی و تولید با تأخیر جزئی

ریسک‌ها و فرصت‌ها: در این سناریو، تأمین مالی به صورت تدریجی و شاید با تأخیر جزئی تکمیل می‌شود و آغاز تولید در سال ۲۰۲۸ با کمی تأخیر (مثلاً چند ماه تا یک سال) صورت می‌گیرد. این سناریو نه خوش‌بینانه و نه بدبینانه است.

ریسک‌ها: ریسک‌های اصلی شامل عدم قطعیت در زمان‌بندی دقیق تأمین مالی، نوسانات بیشتر در قیمت مس در کوتاه‌مدت به دلیل گمانه‌زنی‌ها، و احتمال افزایش جزئی هزینه‌های پروژه به دلیل تأخیرات است. همچنین، ریسک‌های ژئوپلیتیکی در بلوچستان همچنان پابرجا خواهند بود و نیازمند مدیریت مداوم هستند.

فرصت‌ها: برای سرمایه‌گذاران بلندمدت، این سناریو فرصتی برای ورود به سهام Barrick Mining یا سرمایه‌گذاری در ETFهای مرتبط با مس را فراهم می‌کند، زیرا پتانسیل بلندمدت پروژه دست‌نخورده باقی می‌ماند. این سناریو همچنین به صنایع مصرف‌کننده زمان بیشتری برای تعدیل استراتژی‌های تأمین خود و سرمایه‌گذاری در فناوری‌های جایگزین یا بازیافت مس می‌دهد. بازار مس در این سناریو همچنان روند صعودی خود را حفظ خواهد کرد، اما با نوسانات بیشتری همراه خواهد بود.

تحلیل از دیدگاه ذی‌نفعان مختلف

Barrick Mining

اهداف: اصلی‌ترین هدف باریک، تضمین تأمین مالی ۳.۵ میلیارد دلاری برای پیشبرد فاز اول پروژه Reko Diq و آغاز تولید در سال ۲۰۲۸ است. این پروژه برای باریک یک دارایی استراتژیک بلندمدت با پتانسیل بالای جریان نقدی است.

چالش‌ها: اصلی‌ترین چالش، عدم تحقق وعده تأمین مالی عربستان سعودی و نیاز به جستجوی منابع جایگزین است. همچنین، مدیریت ریسک‌های سیاسی و امنیتی در استان بلوچستان و تضمین روابط پایدار با دولت‌های مرکزی و محلی پاکستان اهمیت دارد.

فرصت‌ها: تکمیل موفقیت‌آمیز پروژه، جایگاه باریک را به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان مس و طلا در جهان تثبیت می‌کند و سودآوری بلندمدت شرکت را تضمین می‌کند.

دولت پاکستان و دولت بلوچستان

اهداف: برای دولت مرکزی پاکستان، این پروژه یک سرمایه‌گذاری خارجی بزرگ و مهم است که می‌تواند به توسعه اقتصادی، ایجاد اشتغال و افزایش درآمدهای ارزی کمک کند. برای دولت بلوچستان، علاوه بر موارد فوق، این پروژه می‌تواند به بهبود زیرساخت‌ها و کاهش نارضایتی‌های منطقه‌ای کمک کند. سهم قابل توجه در مالکیت پروژه نیز منافع اقتصادی مستقیم را برای آن‌ها به همراه دارد.

چالش‌ها: تضمین امنیت و ثبات در منطقه، رفع نگرانی‌های محیط زیستی و اجتماعی، و مدیریت انتظارات محلی.

فرصت‌ها: افزایش اعتبار بین‌المللی پاکستان، جذب سرمایه‌گذاری‌های بیشتر، و توسعه اقتصادی منطقه بلوچستان.

ایالات متحده (US Export-Import Bank, Development Finance Corporation)

اهداف: هدف اصلی ایالات متحده، کاهش وابستگی خود به واردات مواد معدنی حیاتی، به ویژه مس، از کشورهایی مانند چین است. حمایت مالی از این پروژه، دسترسی مستقیم به کنسانتره مس را فراهم می‌کند و به تقویت امنیت زنجیره تأمین مواد معدنی آمریکا کمک می‌کند.

چالش‌ها: تأمین مالی پروژه‌های خارجی همیشه با ریسک‌های سیاسی و بازگشت سرمایه همراه است. همچنین، چالش داخلی ایالات متحده در زمینه ظرفیت‌های ذوب مس نیازمند راه‌حل‌های بلندمدت است.

فرصت‌ها: تنوع‌بخشی به منابع تأمین مس، تقویت روابط استراتژیک با پاکستان، و حمایت از گذار انرژی داخلی با تضمین دسترسی به مواد اولیه.

وام‌دهندگان بین‌المللی (IFC, ADB, German, Canadian, Japanese lenders)

اهداف: تأمین مالی پروژه‌های زیربنایی و معدنی بزرگ که پتانسیل توسعه اقتصادی دارند، و در عین حال اطمینان از بازگشت سرمایه و رعایت استانداردهای زیست‌محیطی و اجتماعی. همچنین، تقویت نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در منطقه.

چالش‌ها: ارزیابی دقیق ریسک‌های مالی، سیاسی و محیط زیستی پروژه و اطمینان از پایداری آن.

فرصت‌ها: مشارکت در پروژه‌ای با بازدهی بالا و اثرات توسعه‌ای مثبت، و گسترش سبد سرمایه‌گذاری خود در بازارهای نوظهور.

چین (به عنوان واردکننده و ذوب‌کننده اصلی مس)

اهداف: حفظ و گسترش نفوذ خود در زنجیره تأمین جهانی مس.

چالش‌ها: تلاش کشورهای غربی برای تنوع‌بخشی به منابع تأمین و کاهش وابستگی به چین. در بلندمدت، اگر ایالات متحده و سایر کشورها ظرفیت‌های ذوب خود را افزایش دهند، ممکن است سهم چین در فرآوری مس کاهش یابد.

فرصت‌ها: با توجه به اینکه ایالات متحده هنوز ظرفیت ذوب کافی ندارد، چین همچنان می‌تواند نقش مهمی در فرآوری کنسانتره مس Reko Diq یا سایر منابع داشته باشد.

مصرف‌کنندگان صنعتی

اهداف: تأمین پایدار، باثبات و مقرون به صرفه مس برای تولیدات خود، به ویژه با افزایش تقاضا در بخش‌های گذار انرژی.

چالش‌ها: نوسانات قیمت مس و ریسک‌های مربوط به کمبود عرضه جهانی، به ویژه در صورت تأخیر در پروژه‌های بزرگ مانند Reko Diq.

فرصت‌ها: پروژه Reko Diq می‌تواند به تثبیت عرضه جهانی مس در بلندمدت کمک کند و ریسک‌های کمبود را کاهش دهد، که برای برنامه‌ریزی تولید و ثبات هزینه‌ها حیاتی است.

سایر بازیگران منطقه‌ای (ایران و هند)

ایران دارای معادن بزرگ مس خود (مانندسرچشمه) است و توسعه Reko Diq می‌تواند بر رقابت منطقه‌ای در بازار مس تاثیر بگذارد. احتمالاً ایران و هند به‌دقت اوضاع را زیر نظر دارند و می‌توانند در آینده به دنبال قراردادهای مشترک یا رقابت برای منابع باشند.

جمع‌بندی

پروژه Reko Diq پاکستان، با ابعاد عظیم و پتانسیل جریان نقدی خیره‌کننده، یک نقطه ثقل در بازار جهانی مس و طلا است. اهمیت آن نه تنها به دلیل حجم ذخایر، بلکه به دلیل نقش حیاتی‌اش در استراتژی امنیت زنجیره تأمین مواد معدنی حیاتی برای اقتصادهای غربی، به ویژه ایالات متحده، دوچندان می‌شود. تلاش Barrick Mining برای تأمین مالی از کشورهای گروه هفت، تأکیدی بر این بُعد استراتژیک است.

این پروژه نمایانگر interplay پیچیده میان سرمایه‌گذاری‌های عظیم معدنی، پویایی‌های ژئوپلیتیکی، و روند ملی‌گرایی منابع است. موفقیت آن می‌تواند به طور قابل توجهی به ثبات عرضه مس در جهانی که به سرعت به سمت انرژی‌های پاک حرکت می‌کند، کمک کند. با این حال، ریسک‌های منطقه‌ای در بلوچستان و چالش‌های جهانی در ظرفیت‌های ذوب، متغیرهای مهمی هستند که باید به دقت رصد شوند.

پیش‌بینی می‌شود که اگر تأمین مالی طبق برنامه پیش برود و تولید در سال ۲۰۲۸ آغاز شود، پروژه Reko Diq نقش کلیدی در تعدیل کسری عرضه مس در میان‌مدت و بلندمدت ایفا کند، هرچند که بعید است به تنهایی منجر به کاهش چشمگیر قیمت‌ها شود زیرا تقاضا به دلیل گذار انرژی همچنان قوی خواهد بود. در صورت تأخیر، بازار مس با فشارهای قیمتی بیشتری روبرو خواهد شد.

توصیه‌های عملی

برای سرمایه‌گذاران

رصد دقیق پیشرفت تأمین مالی: سرمایه‌گذاران باید اخبار مربوط به تأمین مالی ۳.۵ میلیارد دلاری را از سوی نهادهای بین‌المللی و G7 به دقت دنبال کنند. هرگونه پیشرفت یا تأخیر قابل توجه در این زمینه می‌تواند به طور مستقیم بر سهام Barrick Mining و سایر شرکت‌های معدنی مرتبط تأثیر بگذارد.

بررسی ریسک‌های ژئوپلیتیکی: با توجه به موقعیت پروژه در بلوچستان، ارزیابی مستمر ریسک‌های سیاسی و امنیتی در منطقه و تأثیر آن بر عملیات معدن ضروری است.

توجه به تقاضای بلندمدت مس: سرمایه‌گذاران با افق بلندمدت باید به پتانسیل مس در بلندمدت، به دلیل رشد بخش‌های خودروهای برقی و انرژی تجدیدپذیر، توجه ویژه‌ای داشته باشند. Reko Diq یک دارایی کلیدی برای پاسخگویی به این تقاضاست.

تنوع‌بخشی در سبد سرمایه‌گذاری: با توجه به نوسانات احتمالی، تنوع‌بخشی در سبد سرمایه‌گذاری و در نظر گرفتن ابزارهای مالی مرتبط با مس (مانند ETFهای مس یا سهام شرکت‌های معدنی مس دیگر) توصیه می‌شود.

برای مصرف‌کنندگان صنعتی

برنامه‌ریزی استراتژیک تأمین: شرکت‌ها باید با توجه به برنامه‌های تولید Reko Diq، استراتژی‌های تأمین مس خود را برای پس از سال ۲۰۲۸ تنظیم کنند. این پروژه می‌تواند به ثبات عرضه کمک کند، اما همچنان نیاز به برنامه‌ریزی برای مدیریت نوسانات قیمت و تأمین از منابع متنوع وجود دارد.

توجه به زنجیره ارزش جهانی: اهمیت ظرفیت‌های ذوب مس در ایالات متحده و سایر نقاط جهان، برای تضمین تبدیل کنسانتره به فلز نهایی ضروری است. شرکت‌ها باید این گلوگاه‌ها را در تحلیل ریسک زنجیره تأمین خود لحاظ کنند.

حمایت از توسعه زیرساخت‌ها: برای صنایع غربی، حمایت از سرمایه‌گذاری‌ها در ظرفیت‌های ذوب و پالایش داخلی می‌تواند به تقویت امنیت زنجیره تأمین در بلندمدت کمک کند.

نوآوری و بازیافت: افزایش بهره‌وری در استفاده از مس و سرمایه‌گذاری در فناوری‌های بازیافت، می‌تواند به کاهش وابستگی به منابع بکر و مدیریت بهتر ریسک‌های عرضه کمک کند.

تأمین مالی محوری پروژه Reko Diq همچنان در حال تکوین است. جریان اعتماد به این پروژه نیازمند حمایت مستمر شرکای بین‌المللی و ثبات سیاسی است. همزمان، بازار مس با ترازهای عرضه-تقاضا پیچیده‌ای روبه‌روست که از ترکیب عوامل کلان سیاسی و اقتصادی نشأت می‌گیرد. بر اساس تحلیل‌های انجام‌شده، توصیه می‌شود استراتژی سرمایه‌گذاری در کالای مس «تنوع با تحلیل ریسک» باشد: یعنی هم از فرصت‌های رشد تقاضای بلندمدت بهره برد و هم در مقابل نوسانات کوتاه‌مدت و تغییرات سیاستی موضع احتیاط اتخاذ کرد. استفاده از هم‌افزایی پرتفوی (برای مثال سرمایه‌گذاری همزمان در معادن مس و صنایع باتری‌سازی) و رصد مستمر اطلاعات بازار (با اتکا به گزارش‌های مورد استناد) می‌تواند سطح اطمینان سرمایه‌گذاران را افزایش دهد.

پی نوشت

پروژه Reko Diq  در پاکستان، با توجه به موقعیت جغرافیایی و ماهیت استراتژیک آن در بازار جهانی مس، می‌تواند پیامدهای چندوجهی برای ایران در ابعاد سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیک داشته باشد.

اثرات اقتصادی

1رقابت در بازار منطقه‌ای مس: ایران خود یکی از تولیدکنندگان و صادرکنندگان مهم مس در منطقه و جهان است و دارای ذخایر قابل توجهی می‌باشد، از جمله معادن مهمی مانند سرچشمه و میدوک. با ورود پروژه Reko Diq به فاز تولید در سال ۲۰۲۸، بازار منطقه‌ای مس با افزایش عرضه قابل توجهی روبرو خواهد شد. این موضوع می‌تواند رقابت را برای صادرات مس ایران تشدید کند و به طور بالقوه بر سهم بازار و قیمت‌های فروش ایران تأثیر بگذارد. اگرچه تقاضای جهانی مس به دلیل گذار انرژی رو به افزایش است، اما رقابت بر سر بازارهای خاص و مشتریان منطقه‌ای ممکن است بیشتر شود.

2فرصت‌های همکاری یا فشار قیمتی: در بلندمدت، اگرچه ممکن است منجر به افزایش عرضه جهانی و تعدیل قیمت‌ها شود، اما اگر ایران بتواند از طریق زیرساخت‌های حمل‌ونقل مشترک یا همکاری‌های صنعتی، در زنجیره ارزش پروژه Reko Diq (مانند فرآوری یا حمل‌ونقل کنسانتره) نقشی ایفا کند، فرصت‌های اقتصادی جدیدی ایجاد خواهد شد. با این حال، سناریوی غالب‌تر این است که Reko Diq به عنوان یک رقیب بزرگ در بازار عمل کرده و فشار قیمتی بر مس صادراتی ایران ایجاد کند، مگر اینکه تقاضای جهانی با سرعت بسیار بالایی افزایش یابد.

3تأثیر بر سرمایه‌گذاری داخلی: موفقیت و ابعاد عظیم پروژه Reko Diq می‌تواند به عنوان یک معیار برای سرمایه‌گذاری‌های آتی در بخش معدن ایران عمل کند. این امر ممکن است ایران را به سمت جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی بیشتر در معادن خود، یا توسعه پروژه‌های مشابه برای رقابت‌پذیری بیشتر سوق دهد.

اثرات سیاسی

1تقویت روابط پاکستان با غرب: تأمین مالی گسترده پروژه Reko Diq از سوی ایالات متحده و کشورهای گروه هفت(G7)، نشان‌دهنده تمایل غرب به تقویت نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در پاکستان و کاهش وابستگی به چین در زنجیره تأمین مواد معدنی حیاتی است. این امر می‌تواند منجر به تحکیم بیشتر روابط پاکستان با بلوک غرب شود.

2پیامدهای منطقه‌ای: این تحول در روابط پاکستان با غرب، به طور بالقوه می‌تواند تعادل قدرت منطقه‌ای را تغییر دهد. ایران که با چالش‌های ژئوپلیتیکی و تحریم‌ها مواجه است، ممکن است این تحولات را به عنوان یک تغییر در دینامیک منطقه‌ای تلقی کند. این پروژه می‌تواند اهمیت استراتژیک پاکستان را در نگاه غرب افزایش دهد، که ممکن است بر روابط دوجانبه ایران و پاکستان نیز تأثیرگذار باشد، هرچند که در گزارش به طور مستقیم به این موضوع اشاره نشده است.

3رقابت بر سر نفوذ منطقه‌ای: از منظر ژئوپلیتیکی، افزایش سرمایه‌گذاری و نفوذ غرب در پاکستان می‌تواند به معنای کاهش نسبی نفوذ منطقه‌ای سایر بازیگران از جمله ایران باشد، هرچند ایران و پاکستان روابط خود را در بخش‌های دیگر حفظ می‌کنند.

اثرات ژئوپلیتیک

1موقعیت جغرافیایی و کمربند تتیس: پروژه Reko Diq در کمربند مس تتیس (Tethyan Copper Belt) قرار دارد که از اروپای شرقی تا جنوب شرق آسیا، از جمله ایران و پاکستان، امتداد می‌یابد. این منطقه از نظر زمین‌شناسی غنی از ذخایر مس-طلا است. نزدیکی این معدن بزرگ به مرز ایران (حدود ۷۵ کیلومتر) به معنای آن است که ایران نیز پتانسیل کشف ذخایر مشابهی در مناطق مرزی خود دارد. این می‌تواند فرصتی برای ایران باشد تا با الگوبرداری از تجربیات پروژه Reko Diq، به اکتشاف و توسعه ذخایر معدنی خود در این کمربند بپردازد.

2امنیت زنجیره تأمین مواد معدنی: علاقه ایالات متحده به تأمین کنسانتره مس از Reko Diq، نشان‌دهنده اهمیت فزاینده امنیت زنجیره تأمین مواد معدنی حیاتی در رقابت‌های ژئوپلیتیکی جهانی است. این پروژه می‌تواند به غرب کمک کند تا وابستگی خود به چین را در این زمینه کاهش دهد. این وضعیت، ایران را که خود از منابع معدنی غنی برخوردار است، ترغیب می‌کند تا بر توسعه داخلی و تنوع‌بخشی مقاصد صادراتی خود بیشتر تمرکز کند تا بتواند در برابر نوسانات ژئوپلیتیکی مقاومت بیشتری داشته باشد.

3رقابت و همکاری در زیرساخت‌ها: منطقه بلوچستان پاکستان و استان سیستان و بلوچستان ایران، هر دو از مناطق کمتر توسعه یافته‌ای هستند که از نظر ژئوپلیتیکی دارای اهمیت هستند. توسعه زیرساخت‌ها در کنار پروژه Reko Diq (مانند مسیرهای حمل‌ونقل به بندر گوادر) می‌تواند فرصت‌هایی برای همکاری‌های مرزی یا رقابت بر سر نفوذ اقتصادی در منطقه ایجاد کند. اگرچه در حال حاضر، پروژه Reko Diq بیشتر بر تأمین نیازهای غرب تمرکز دارد، اما در بلندمدت، دینامیک‌های منطقه‌ای ممکن است فرصت‌هایی برای تعامل (یا رقابت) ایران و پاکستان در زمینه بهره‌برداری از منابع مشترک معدنی یا توسعه زیرساخت‌های مرتبط فراهم آورد.

به طور کلی، در حالی که پروژه Reko Diq به طور مستقیم بر ایران تمرکز ندارد، اما ابعاد عظیم آن و نقش رو به رشد آن در استراتژی‌های جهانی تأمین مس، به طور غیرمستقیم می‌تواند بر جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی ایران در بازار کامودیتی‌ها تأثیرگذار باشد.

پروژه ریکو دیق در استان بلوچستان پاکستان قرار دارد که با استان سیستان و بلوچستان ایران هم‌مرز است. این منطقه در هر دو کشور از نظر امنیتی و توسعه‌ای دارای حساسیت‌های خاص خود است. هرگونه افزایش قابل توجه حضور یا نفوذ یک قدرت خارجی (به ویژه آمریکا) در این منطقه مرزی، می‌تواند از سوی ایران به عنوان یک عامل بی‌ثبات‌کننده یا تهدیدی برای امنیت ملی و منطقه‌ای تلقی شود. این نگرانی می‌تواند به دلیل احتمال افزایش فعالیت‌های امنیتی، تغییر دینامیک‌های اجتماعی و اقتصادی در مرزها، یا تأثیر بر گروه‌های قومی و سیاسی در دو سوی مرز باشد.

به طور خلاصه، در حالی که انگیزه‌های اصلی آمریکا برای حمایت از ریکو دیق، اقتصادی و مربوط به امنیت زنجیره تأمین است، موقعیت ژئوپلیتیکی پروژه و روابط پر تنش واشنگتن با تهران، این پروژه را برای ایران به یک موضوع حساسیت‌برانگیز ژئوپلیتیکی تبدیل می‌کند. این نه تنها شامل نگرانی‌های اقتصادی از رقابت مس می‌شود، بلکه ابعاد سیاسی و امنیتی ناشی از حضور قدرت‌های خارجی در همسایگی مستقیم نیز در آن دخیل است.

۰۴/۰۵/۲۲