مواد معدنی حیاتی درCOP30: موضوع داغی که نامی از آن برده نشد
کنفرانس COP30 [مترجم: سیامین کنفرانس اعضای کنوانسیون تغییرات اقلیمی سازمان ملل] نخستین کنفرانس اعضا بود که مواد معدنی حیاتی را در کانون توجه قرار داد. به عنوان رکن اساسی گذار انرژی، اکنون عرضه مواد معدنی و زنجیرههای تأمین آنها از هرگونه گفتگوی معنادار اقلیمی جداییناپذیر هستند.
Luiz Inácio Lula da Silva، رئیسجمهور برزیل، خیلی زود صحنه را آماده کرد. او در هفته پیش از COP30 در نشست رهبران جهان به حضار گفت: ما نمیتوانیم بدون پرداختن به مواد معدنی حیاتی که برای تولید باتریها، پنلهای خورشیدی و سیستمهای انرژی ضروری هستند، درباره گذار انرژی بحث کنیم.
آنچه در پی آمد، یک وضعیت «رفت و برگشتی برای مواد معدنی حیاتی بود، چرا که اشاره به آنها در متن برنامه کاری گذار عادلانه (JTWP) مدام وارد و خارج میشد. با این حال، در نهایت روسیه و چین اطمینان حاصل کردند که مواد معدنی حیاتی از متن نهایی حذف شوند.
مواد معدنی حیاتی مورد بحث شامل لیتیوم، مس، نیکل، کبالت و گرافیت هستند: همگی برای باتریها، خودروهای الکتریکی(EVs)، ارتقای شبکه برق و سیستمهای ذخیرهسازی انرژی ضروری میباشند. با این حال، اکتشاف و استخراج این مواد با مسائل دشوار محیطزیستی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG) درگیر است که توسط معترضان در سراسر COP30 بیان شد.
کشور میزبان، برزیل، خانه یکی از بزرگترین ذخایر «عناصر نادر خاکی در سطح جهان است، اما با اعتراضاتی نسبت به تأثیرات معدنکاری بر جوامع محلی و بومی مواجه شده است؛ در سومین روز کنفرانس، جمعیت معترض به محل برگزاری هجوم بردند و خشم خود را نسبت به مسائلی از جمله آلودگی جیوه در رودخانههای آمازون، مانند Tapajós، که ناشی از فعالیتهای نزدیک معدنکاری طلا بود، ابراز کردند.
در نقاط دیگر، میزبانان مشترک سال آینده، ترکیه و استرالیا، هر دو با سهم خود از انتقادات جوامع محلی روبرو شدهاند. قانونگذاران ترکیه در ماه جولای یک لایحه جامع جدید و جنجالی را تصویب کردند که اجاره باغهای زیتون کشاورزی را برای استخراج زغالسنگ لیگنیت مجاز میشمرد، که این امر روستاییان آسیبدیده را به اعتصاب غذا واداشت. در استرالیا، تخریب دره Juukan Gorge توسط شرکت Rio Tinto خشم و بیاعتمادی بین شرکتهای معدنی و جوامع بومی را برانگیخت، که این وضعیت با اختلافات جاری پیرامون معدن زغالسنگ Carmichael متعلق به Bravus Mining در کوئینزلند و پروژه Solomon Hub متعلق به Fortescue در منطقه Pilbara تشدید شده است.
صرفنظر از مناقشه بر سر موضوع و حذف نهایی مواد معدنی حیاتی از نتیجهCOP30، صرفِ بحث درباره آن نشاندهنده تغییری قابلتوجه است.
Melissa Marengo، افسر ارشد برنامه در موسسه حاکمیت منابع طبیعی، میگوید: در طول چند سال گذشته، و بهویژه در ماههای اخیر، مواد معدنی از جایگاه یک منبع استخراجی سنتی به جایگاه داراییهای استراتژیک برای گذار انرژی جهانی ارتقا یافتهاند.
مواد معدنی حیاتی درCOP30: بخشی از گفتگو
مواد معدنی حیاتی در خودروهای الکتریکی، ذخیرهسازی باتری و بخش دفاعی ضروری هستند و زنجیرههای تأمین را به مسئلهای در حوزه امنیت ملی برای بزرگترین اقتصادهای جهان تبدیل کردهاند.
طرفداران گنجاندن مواد معدنی در نتیجهCOP30، از محافظت زنجیرههای تأمین مواد معدنی در برابر ابزارسازی [مترجم: ابزارسازی خصمانه زنجیرههای تأمین مواد معدنی برای اهداف سیاسی یا ژئوپلیتیکی] دفاع میکردند. اگرچه این امر در قالب رسمی اتفاق نیفتاد، اما خودِ بحثها نشانگر تغییری چشمگیر بود.
یک پیشنویس اولیه از متن «گذار عادلانه» امارات متحده عربی (UAE) که در ۱۳ نوامبر منتشر شد، شامل اشارهای به مواد معدنی حیاتی نبود؛ با این حال، تا روز بعد، یک پیشنویس جدید این مورد را شامل میشد. این پیشنویس شامل بندی بود که «ریسکهای اجتماعی و محیطزیستی مرتبط با افزایش مقیاس زنجیرههای تأمین برای فناوریهای انرژی پاک، از جمله ریسکهای ناشی از استخراج و فرآوری مواد معدنی حیاتی» را به رسمیت میشناخت و اصول و توصیههای مطرحشده در گزارش «هیئت دبیرکل سازمان ملل در خصوص مواد معدنی حیاتی گذار انرژی» را یادآوری میکرد.
تا ۱۵ نوامبر، این متن دوباره حذف شد، اما نوسانات به پایان نرسیده بود. در پیشنویسی که در ۱۸ نوامبر منتشر شد، متن قبلی به عنوان یک مورد اختیاری بازگشت، همراه با اشارهای جدید به مواد معدنی که «اهمیت توسعه زنجیرههای تأمین مطمئن، متنوع، پایدار، شفاف و مسئولانه برای فناوریهای انرژی پاک، از جمله از طریق استخراج و فرآوری مسئولانه زیستمحیطی و اجتماعی مواد معدنی حیاتی، و تعامل و مشاوره با ذینفعان، از جمله از طریق مشارکت فراگیر جامعه در سراسر زنجیرههای ارزش با نمایندگان صنایع، کسبوکارها، کارگران و جوامع محلی» را به رسمیت میشناخت.
با این حال، زمانی که متن نهایی در ۲۲ نوامبر منتشر شد، تمام اشارات حذف شده بودند.
حامیان اصلی این اشارات به مواد معدنی حیاتی شامل اتحادیه اروپا، بریتانیا، استرالیا، کلمبیا و گروه مذاکرهکنندگان آفریقایی (که نماینده ۵۴ کشور این قاره بود) میشدند.
کلمبیا دارای ذخایر گستردهای از مس، نیکل و کبالت است، در حالی که تخمین زده میشود آفریقای جنوب صحرا حدود ۳۰ درصد از ذخایر اثباتشده جهانی مواد معدنی حیاتی را در اختیار دارد. نمایندگان آفریقای جنوبی، اوگاندا و بورکینافاسو بهویژه صریحاللهجه بودند و به نمایندگی از کشورهای کمتر توسعهیافته قاره صحبت میکردند و خواستار ادغام مواد معدنی در بحثهای گذار عادلانه و نتیجه COP30 بودند.
Saloni Sachdeva Michael، متخصص انرژی در موسسه اقتصاد انرژی و تحلیل مالی، توضیح میدهد: حفاظت از زنجیره تأمین مواد معدنی حیاتی نیازمند یک استراتژی هماهنگ و بلندمدت است که بر پایه تنوعبخشی، ایجاد قابلیتهای داخلی و حاکمیت عادلانه بنا شده باشد. این امر بهویژه برای کشورهای در حال توسعه حائز اهمیت است، زیرا آنها در خطر گرفتار شدن در بخشهای کمارزش [زنجیره] هستند مگر اینکه همکاری جهانی و دسترسی عادلانه در اولویت قرار گیرد.
در نهایت، وتوها از سوی چین و روسیه آمد که گزارش شده هر دو بر حذف ارجاعات به مواد معدنی اصرار داشتند.
روسیه در حال حاضر سومین تولیدکننده بزرگ نیکل است و ذخایر قابلتوجهی از مس، عناصر نادر خاکی و لیتیوم دارد که قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ آنها را در مقیاس بالا تولید کند. در همین حال، چین پالایشگر پیشرو برای ۱۹ مورد از ۲۰ ماده معدنی حیاتی در بخش انرژی است و با سهم بازاری تقریبی ۷۰ درصد، بر بخش پالایش تسلط دارد.
Xia Yingxian، مدیرکل دپارتمان تغییرات اقلیمی در وزارت اکولوژی و محیطزیست چین، در COP30 حضور یافت و گزارش شده است که نامهای از فعالان دریافت کرد که از چین میخواستند مواد معدنی حیاتی را در نتیجه نهایی بگنجاند. با این حال، او مکرراً آن را رد کرد.
Teresa Anderson، رهبر جهانی عدالت اقلیمی درActionAid International، میگوید: بسیار ناامیدکننده است که کلمات نهایی متن مکانیسم گذار عادلانه به طور خاص به بخش مواد معدنی اشاره نمیکنند»، اگرچه او اضافه میکند که هنوز مجالی وجود دارد تا اطمینان حاصل شود که کار بر روی بهبود حقوق جوامع درگیر در استخراج مواد معدنی و فلزات انجام میشود.
گذار عادلانه: چارچوبهای COP30
در حالی که حذف مواد معدنی حیاتی و سوختهای فسیلی یک حفره آشکار را نمایان کرد، COP30 به عنوان فرصتی برای نشان دادن همکاری بینالمللی در مواجهه با تنشهای جهانی دیده میشد؛ واژه همکاری دقیقاً ۱۵ بار در سراسر متن نهایی جهانی mutirão («همکاری گروهی») ظاهر شد.
یکی از موفقیتهای ادراکشده این کنفرانس، ایجاد مکانیسم اقدام بلم (BAM) بود که تحت JTWP امارات متحده عربی توسعه یافت. اجرای JTWP در COP28 (به میزبانی امارات) آغاز شد؛ با این حال، تاکنون شامل گفتگوهای منظم بوده اما اقدام اساسی اندکی داشته است.
هدف BAM ارائه پاسخگویی است. Tasneem Essop، مدیر اجرایی در Climate Action Network International، اظهار میدارد: ما به اینجا آمدیم تا مکانیسم اقدام بلم را به دست آوریم، برای خانوادهها، برای کارگران، برای جوامع [...] دولتها اکنون باید با اقدام واقعی به این مکانیسم گذار عادلانه احترام بگذارند. هر چیزی کمتر از این، خیانت به مردم، و به وعده پاریس است.
هدف اصلی توافق پاریس امضا شده در COP21 در سال ۲۰۱۵ محدود کردن گرمایش جهانی به بسیار کمتر از ۲ درجه سانتیگراد است، اما این سند همچنین الزامات گذار عادلانه نیروی کار و ایجاد کار شایسته و مشاغل با کیفیت مطابق با اولویتهای توسعه ملی تعریفشده» را ترسیم میکند.
کنترل اقلیم و گذار انرژی جداییناپذیرند و Marengo توضیح میدهد که تحقق اهداف توافق پاریس نیازمند جهشی عظیم در تقاضا برای مواد معدنی گذار است. بنابراین کشورهای تولیدکننده مواد معدنی برای برآورده کردن پیشبینیهای عرضه جهانی ضروری هستند، اما این انتظارات، برای عرضه بیشتر و سریعتر، از بازارهای بینالمللی به دولتهای ملی و در نهایت به قلمروهای محلی منتقل میشود.
فشار بیشتر لزوماً به سیاستهای عادلانهتر یا دوری از پارادایمهای استخراجی قدیمی ترجمه نمیشود. کاملاً برعکس: این فشار اغلب حس فوریتی ایجاد میکند که در آن رویهها تسریع میشوند، استانداردها تسهیل میگردند و جوامع به حاشیه رانده میشوند.
طرفداران BAM امیدوارند که این چارچوب شکاف بین جوامع و کالاهای تجاری (کامودیتیها) را پر کند. این مکانیسم به عنوان بخشی از Belém Package [مترجم: مجموعهای از تصمیمات و توافقهای سیاسی است که در پایان اجلاس COP30 (نوامبر 2025، شهر بلم برزیل) توسط 195 کشور عضو تصویب شد. این بسته شامل توافقهای کلیدی درباره گذار عادلانه (Just Transition)، تأمین مالی سازگاری (Adaptation Finance)، تجارت و سیاستهای اقلیمی، برابری جنسیتی و فناوری است] قرار دارد که شامل ۲۹ تصمیم است و توسط ۱۹۵ عضو پذیرفته شده است. این بسته از کنوانسیون چارچوب سازمان ملل در مورد تغییرات اقلیمی حمایت خواهد کرد و قرار است به عنوان پلتفرمی برای هماهنگی استراتژیها، بسیج منابع و نظارت بر پیشرفت عمل کند.
اندرسون BAM را «یک میراث بزرگ» و «پیروزی عظیمی برای کارگران، زنان و گروههای جامعه مدنی که ملتمسانه خواستار چارچوبی بودند تا اطمینان حاصل شود اقدام اقلیمی مشاغل را نیز محافظت میکند و زندگیها را بهتر میسازد» نامید.
خارج ازBAM، این بسته همچنین توافق کرد که سالانه ۱.۳ تریلیون دلار برای اقدام اقلیمی تا سال ۲۰۳۵ بسیج کند؛ تأمین مالی سازگاری را تا همان سال سه برابر کند؛ و «شتابدهنده اجرای جهانی» را راهاندازی کند، یک ابتکار داوطلبانه که از اجرای «مشارکتهای تعیینشده ملی (NDCs) و «برنامههای سازگاری ملی» کشورها حمایت میکند.
این بسته همچنین شامل «مأموریت بلم برای ۱.۵ درجه سانتیگراد» است که جاهطلبی در NDCs را از طریق گفتگو و همکاری سرمایهگذاری پیش خواهد برد.
فراتر ازCOP30: چارچوبهای موجود و نوظهور مواد معدنی حیاتی
مایکل میگوید: COP30 پیشرفت داشت، اما نهادینه کردن واقعی تابآوری زنجیره تأمین مواد معدنی حیاتی و دسترسی عادلانه از طریق ابتکارات گروه ۲۰(G20)، مشارکتهای دوجانبه و استراتژیهای صنعتی ملی در حال وقوع است.
چارچوبهای بینالمللی فعلی مواد معدنی حیاتی شامل «برنامه اقدام مواد معدنی گروه ۷، مشارکت امنیت مواد معدنی و گفتگوی امنیتی چهارجانبه (Quad) است که استرالیا، هند، ژاپن و ایالات متحده را در تلاش برای هند-آرام (Indo-Pacific) مرفه و تابآور متحد میکند.
هیئت دبیرکل سازمان ملل در خصوص مواد معدنی حیاتی گذار انرژی نیز اخیراً اصولی را با هدف «حمایت از گذار عادلانه و منصفانه به انرژیهای تجدیدپذیر ضمن بهرهبرداری از مواد معدنی حیاتی گذار انرژی برای توسعه پایدار» تدوین کرده است.
این چارچوبها تابآوری زنجیره تأمین را در اولویت قرار میدهند و تأمین مالی هدفمند بلندمدت، بهرهگیری از فناوری، نگهداری زیرساختها و سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه را در نظر میگیرند.
استراتژیهای ملی و منطقهای بومیتر نیز در حال ظهور هستند. Marengo به کشورهایی از جمله شیلی، آفریقای جنوبی، تانزانیا و زامبیا به عنوان نمونههایی از کشورهایی اشاره میکند که «در حال توسعه استراتژیهای ملی برای همسوسازی حاکمیت معدنی با اهداف اقلیمی و به حداکثر رساندن منافع توسعه محلی هستند». او همچنین به «استراتژی مواد معدنی سبز» اتحادیه آفریقا اشاره میکند که به عنوان چارچوبی عمل میکند تا اقتصادها و جوامع آفریقایی را قادر سازد از صنعتیسازی و برقرسانی بهرهمند شوند.
او میگوید: ما اکنون شاهد شتابی سریع در تلاشها برای تغییر شکل حاکمیت معدنی هستیم. در مجمع محیطزیست سازمان ملل در دسامبر پیش رو، دولتها درباره پیشنهاد کلمبیا برای ایجاد یک چارچوب پاسخگویی جهانی با هدف کاهش آسیبهای انسانی و زیستمحیطی مرتبط با استخراج و فرآوری بحث خواهند کرد. آن بحث نشان میدهد که مواد معدنی چقدر محوری شدهاند، نه فقط برای سیاست اقلیمی، بلکه برای حقوق بشر، حفاظت از محیطزیست و توسعه پایدار.
گذار انرژی بهطور اجتنابناپذیری به گفتگوها درباره یک گذار عادلانه گره خورده است و مواد معدنی حیاتی احتمالاً درCOPهای آینده و فراتر از آن بهطور فزایندهای رایج خواهند شد.
اندرسون با در نظر گرفتن پیامدهای COP30 به طور خاص، نتیجهگیری میکند که متن بسیار واضح است که برای کل اقتصاد اعمال میشود و چندبخشی است، و همچنین درسهای کلیدی برای پیشبرد از گفتگوهایی که اوایل امسال اتفاق افتاد و به طور خاص به بخش مواد معدنی نگاه میکرد، وجود دارد.
