Geosolutions

مشاوره در حوزه های زمین شناسی، معدن، سرمایه گذاری
جمعه, ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، ۰۱:۳۷ ب.ظ

نوآوری به مدیریت باطله‌ها می‌آید

در پی چندین فاجعه بزرگ سد باطله، فناوری جدیدی در حال ظهور است تا به شرکت‌های معدنی کمک کند پسماندهای خود را به شیوه‌ای ایمن‌تر و پایدارتر مدیریت کنند.

امروزه، غیرممکن است که درباره باطله‌های معدنی، میراث ناگوار اما اجتناب‌ناپذیر معدن‌کاری، صحبت کرد و به فاجعه سد Brumadinho در برزیل فکر نکرد؛ فاجعه‌ای که در سال ۲۰۱۹ جان ۲۵۹ نفر را گرفت.Aidan Davy، مدیرعامل عملیاتی مشترک شورای بین‌المللی معدن و فلزات(ICMM)، آن را یک "هشدار بیدارباش آشکار" خواند و افزود که این رویداد نشانگر آغاز سفری حیاتی برای ایمن‌تر کردن این تأسیسات برای مردم و محیط‌زیست بود.

ICMM در آخرین راهنمای به‌روزرسانی‌شده خود که در ماه فوریه منتشر شد، خاطرنشان کرد که این سفر نباید تنها بر حاکمیت قوی متمرکز باشد، بلکه باید شامل اجرای «رویکردهای مهندسی مناسب» برای مدیریت باطله‌ها در تمام چرخه عمر آن‌ها نیز باشد.

Kim Morrison، مشاور مسائل زیست‌محیطی، اجتماعی و حاکمیتی با ۳۰ سال تجربه و مدیر ارشد سابق مدیریت جهانی باطله و خدمات فنی در شرکت Newmont، کاملاً با این موضوع موافق است.

Morrison، که همچنین ویراستار مدیریتی "کتاب راهنمای مدیریت باطله‌ها: رویکردی بر مبنای چرخه عمر (Tailings Management Handbook: A LifeCycle Approach)" و رئیس بنیان‌گذار کمیته و عضو انجمن معدن، متالورژی و اکتشاف (Society of Mining, Metallurgy & Exploration) است، می‌گوید: رویکردهای فناورانه و راه‌حل‌های نوآورانه بهترین راهی است که صنعت می‌تواند از طریق آن به تغییری تأثیرگذار و مثبت در نحوه مدیریت باطله‌ها دست یابد.

خوشبختانه، در واکنش به تراژدیBrumadinho، نوآوری در زمینه باطله‌ها در حال شکوفایی است و با وجود اینکه این صنعت به شکل بدنامی در پذیرش فناوری‌های جدید محتاط است، پروژه‌های آزمایشی با احتیاط در حال انجام هستند.

آزمایش تکنیک‌های جدید باطله

شرکت Anglo American در حال آزمایش یک فناوری ثبت‌شده به نام "انباشت آبگیری شده هیدرولیکی" (Hydraulic Dewatered Stacking) است که آن را با همکاری شرکایی از جمله WSP در یک تأسیسات باطله با ظرفیت ۱۵۰،۰۰۰ متر مکعب در معدن مس El Soldado در شیلی توسعه داده است.

این فناوری پس از آن توسعه یافت که شرکت با موفقیت فناوری «بازیابی ذرات درشت (Coarse Particle Recovery - CPR) را پیاده‌سازی کردد. CPR ذراتی بسیار بزرگ‌تر از آنچه به طور سنتی در فرآیند فلوتاسیون آسیاب هدف قرار می‌گیرند را بازیابی می‌کند و در نتیجه، اندازه‌های ذراتی را تولید می‌کند که مدیریت آن‌ها برای مهندسان باطله آسان‌تر است.

Erick Vlot، مدیر جهانی باطله و پرکننده در شرکت ارائه‌دهنده راه‌حل‌های مهندسیWeir، می‌گوید این فرآیندهای جدید به انرژی کمتری برای خرد کردن سنگ نیاز دارند، که آن‌ها را به گزینه‌ای جذاب برای شرکت‌های معدنی تبدیل می‌کند. شرکت Weir در حال همکاری با ارائه‌دهنده تجهیزات فرآوری مواد معدنی، Eriez، برای توسعه سیستم‌های فلوتاسیون ذرات درشت است.

Vlot می‌گوید که شرکت Anglo American متوجه شد که می‌تواند از باطله‌های درشت برای ایجاد «مجموعه‌ای از لایه‌های شناور» استفاده کرده و سپس باطله‌های ریز را بین آن لایه‌ها تخلیه کند تا باطله‌هایی جامدتر، خشک‌تر و در نتیجه پایدارتر بسازد.

او می‌افزاید: به همین دلیل این همکاری بسیار مهم است. هرچه باطله‌ها ریزتر باشند، آبگیری آن‌ها مشکل‌سازتر می‌شود. هرچه درشت‌تر باشند، آبگیری آن‌ها آسان‌تر است، اما همچنین در ابتدا و انتهای مدار، صرفه‌جویی در انرژی نیز وجود دارد.

این فرآیند اساساً به Anglo American اجازه می‌دهد تا آب باطله را بازیافت کرده و مجدداً در فرآیند معدن‌کاری استفاده کند و پس از پایان عملیات معدنی، زمینی پایدار و خشک ایجاد نماید. این شرکت می‌گوید نتایج اولیه، بازیابی آب را بیش از ۸۰ درصد نشان داده و ابزاردقیق‌گذاری گسترده تأیید می‌کند که باطله‌ها غیراشباع باقی می‌مانند.

Vlot می‌گوید این فناوری اکنون اثبات شده است و شرکت‌های معدنی بیشتری، از جمله چندین شرکتی که او در آمریکای شمالی و جنوبی و استرالیا با آن‌ها کار می‌کند، برای استفاده از آن تمایل نشان می‌دهند.

افزایش نرخ فیلتراسیون

Morrison می‌گوید که در گذشته، کاربردهای باطله فیلترشده، که میزان آب بازگشتی به کارخانه برای استفاده مجدد را افزایش داده و همچنین میزان آب از دست رفته از طریق تبخیر و نشت را کاهش می‌دهند، زیر ۲۰،۰۰۰ تن در روز (tpd) بوده‌اند. با این حال، او می‌افزاید که اکنون بزرگ‌ترین کارخانه باطله فیلترشده در Karara Mining استرالیا، ظرفیتی در حدود ۳۵،۰۰۰ تن در روز دارد.

Morrison، که در ماه ژوئیه به عنوان مدیر ارشد فناوری (CTO) به شرکت مهندسی مشاور مستقر در استرالیا، ATC Williams، خواهد پیوست، توضیح می‌دهد: از آنجایی که عیار سنگ معدن در حال کاهش است، ظرفیت آسیاب‌های فرآوری به منظور دستیابی به مقادیر مشابهی از کالای باارزش، در حال افزایش است. بنابراین، ما باید به دنبال افزایش ظرفیت فیلتر و نرخ سریع‌تر باشیم.

با این حال، او هشدار می‌دهد که اگرچه این روش‌ها باطله‌هایی با رطوبت کمتر تولید می‌کنند و بنابراین باید مدیریت آن‌ها آسان‌تر و پایدارتر باشد، اما همچنان به طراحی، ساخت، ابزاردقیق‌گذاری و نظارت مناسب نیاز دارند. او به شکست یک انباشت باطله فیلترشده در اواخر سال گذشته در معدن Turmalina شرکت Jaguar Mining در برزیل اشاره می‌کند.

او می‌گوید: این نشان می‌دهد که نمی‌توانید فکر کنید اگر باطله‌های خود را فیلتر کردید، دیگر نیازی به انجام کار دیگری ندارید.

آمیختن (Commingling) باطله‌ها

روش فناورانه دیگری که در حال بررسی است، آمیختن (commingling) است. در این روش، پسماندهای فرآوری (tailings) با سنگ‌های کم عیار یا فاقد ارزش معدنی (waste rock) ترکیب می‌شوند تا رفتار ژئوتکنیکی و ژئوشیمیایی آن‌ها بهبود یابد.

این روش برعکس فرآیندی است که به آن "جداسازی جریانی" (stream separations) گفته می‌شود و شامل جداسازی بخش‌های درشت و فیلتر کردن آن‌ها، و قرار دادن بخش‌های ریز در داخل یک گودال برای کاهش خطر آب‌شویی فلزات و حذف بالقوه نیاز به سد است. با این حال، Morrison توضیح می‌دهد که مدیریت دو جریان پسماند [سنگ باطله و باطله‌های فرآوری] به صورت جداگانه، به فضای بسیار بزرگ‌تری نسبت به ترکیب آن‌ها نیاز دارد.

GeoStable Tailings Consortium، که Morrison قبلاً رئیس کمیته راهبری آن بوده است، بر توسعه تأسیسات پایدار از نظر ژئوتکنیکی و ژئوشیمیایی با استفاده از روش آمیختن متمرکز است.

معدن Antamina در پرو، که عضو این کنسرسیوم و یک عملیات بزرگ مس و روی در کوه‌های آند است، در حال حاضر برای پیشبرد فناوری باطله‌های GeoStable برای توسعه‌های آتی خود تلاش می‌کند.

نوآوری فناورانه در حال ظهور

تمرکز جدید بر بهبود مدیریت باطله‌ها، و همچنین تلاش سیاسی گسترده‌تر برای بازیابی مواد معدنی حیاتی، استارت‌آپ‌ها را نیز تشویق کرده است تا راه‌حل‌های جایگزین را توسعه داده و ترویج کنند.

یکی از آن‌ها شرکت کانادایی فناوری پاک Tersa Earth است. این شرکت از فناوری ثبت‌شده سلول سوختی میکروبی، در یک فرآیند خودتأمین انرژی، برای استخراج فلزاتی مانند مس، نیکل، روی، کبالت و طلا از باطله‌ها استفاده می‌کند، و همچنین آب اسیدی را خنثی می‌سازد که سپس می‌تواند در فرآیند معدن‌کاری مجدداً مورد استفاده قرار گیرد.

Barinder Rasode، مدیرعامل و هم‌بنیان‌گذار شرکت، می‌گوید: تا آنجا که ما اطلاع داریم، ما یکی از تنها راه‌حل‌هایی هستیم که در حین انجام تعهدات اصلاح و پاکسازی توسط شرکت، درآمدزایی می‌کند. واحد ما همچنین مانعی برای فرآیندهای فعلی ایجاد نمی‌کند.

شرکتTersa Earth، که در حال حاضر در مرحله جذب سرمایه است، برنده چالش جهانی آب BHP شده و این فناوری را طی ۱۸ ماه آینده با BHP آزمایش خواهد کرد.

علاوه بر این، شرکت CoTec Holdings در حال توسعه فناوری است که می‌تواند مواد معدنی را از باطله‌های بسیار ریز تغلیظ و استخراج کند. این شرکت دارای ۳۱ ادعای معدنی سنگ آهن در Lac Jeannine، کبک، کانادا است. در صورت مثبت بودن نتایج آزمایش و اخذ مجوزها، CoTec قصد دارد پلت‌های سنگ آهن کم‌هزینه و کم‌کربن را از پسماندهای این سایت‌ها بازیابی و تولید کند.

Julian Treger، رئیس، مدیرعامل و عضو هیئت مدیره شرکت، که پیش از این مدیرعامل گروه Anglo Pacific بوده است، می‌گوید: نتیجه نهایی درLac Jeannine، کاهش چشمگیر ردپای پسماند و ایجاد یک محیط بسیار زیباتر، خالص‌تر و طبیعی‌تر خواهد بود، به علاوه تعهدات مربوط به بازسازی به طور قابل توجهی کاهش خواهد یافت.

Treger معتقد است که پسماندها فرصت‌های بزرگ با ریسک کم و پاداش بالا ارائه می‌دهند. جاه‌طلبی گسترده‌تر او این است که ۲۰ تا ۳۰ پروژه مانند Lac Jeannine داشته باشد.

شرکت BAIE Minerals نیز در حال توسعه فناوری‌های نوآورانه و انحصاری مبتنی بر سیال برای پاکسازی باطله‌های معادن رها شده و استخراج مواد معدنی و فلزات قابل فروش است. این شرکت قصد دارد این فناوری را در یک معدن آزبست قدیمی در Baie Verte، نیوفاندلند، به صورت آزمایشی اجرا کند.

Trina Barrett، مدیر عامل امور نظارتی و زیست‌محیطی در BAIE، می‌گوید مسیر برنامه‌ریزی‌شده به سمت تجاری‌سازی، عمدتاً توسط تقاضای مشتری برای مواد معدنی استخراج‌شده در بازارهای بزرگ جهانی سیمان، مصالح ساختمانی و کود هدایت می‌شود. این شرکت امیدوار است پس از اثبات فناوری، آن را تحت لیسانس واگذار کند.

نوآوری در مقابل پذیرش فناوری جدید باطله

Morrison می‌گوید فناوری که می‌تواند فلزات و مواد معدنی را از پسماندها استخراج کند بسیار مهم است، اما با چالش‌هایی مانند درک ماهیت منابع مواجه است، که می‌تواند دشوار باشد زیرا مدل‌های منابع برای زمین‌شناسی ساخته شده‌اند نه برای باطله‌ها؛ و همچنین چالش چگونگی حذف ایمن آن باطله‌ها و فرآوری آن‌ها.

به طور مشابه، Vlot موافق است که برخی از فناوری‌های نوظهور در مراحل اولیه «بسیار امیدوارکننده» هستند، از جمله آن‌هایی که باطله‌ها را با مهندسی زیستی تغییر می‌دههند یا قابلیت جداسازی کربن را ارائه می‌دهند.

Vlot می‌گوید: «فناوری‌هایی که باطله‌ها را مدیریت کرده و امکان سیمانی شدن آن‌ها را در هنگام ته‌نشینی فراهم می‌کنند، واقعاً امیدوارکننده هستند.» با این حال، او هشدار می‌دهد که بیشتر آن‌ها در مراحل اولیه توسعه هستند و ممکن است حداقل یک دهه تا پذیرش آن‌ها زمان ببرد.

او می‌افزاید: ما باید [این ابتکارات] را ترویج کنیم و برای تغییر تلاش کنیم.

این امر می‌تواند برای صنعتی که به عنوان "دنبال‌کننده سریع" fast follower  و نه  "پذیرنده اولیه" early adopter شناخته می‌شود و به طور مشخص به سمت احتیاط تمایل دارد، چالش‌برانگیز باشد، یا به قولTreger، همیشه پسماند را برای روزی دیگر رها می‌کند.

تغییر نگرش‌ها نسبت به نوآوری در باطله‌ها

در نهایت، پذیرش فناوری جدید یا بهبودیافته به هزینه بستگی دارد، و به طور معمول، پذیرش آن، حداقل در ابتدا، گران‌تر از روش‌های موجود است.

با این حال، Morrison  می‌گوید این روش‌ها تنها در صورتی پرهزینه‌تر هستند که از دریچه «ارزش فعلی خالص به آن‌ها نگاه شود.

او می‌گوید: این دیدگاه به شدت ناقص است زیرا شما باطله‌های خود را برای همیشه مدیریت می‌کنید، بنابراین باید آن را بر مبنای یک عمر ۲۰ تا ۳۰ ساله معدن بررسی کنید.

طبق برآورد The Global Tailings Review هزینه مدیریت باطله‌های معدنی می‌تواند حدود ۱۵ درصد از هزینه توسعه معدن باشد، و هزینه‌های عملیاتی جاری معمولاً کمتر از ۵ درصد از کل هزینه تولید است.

Morrison معتقد است که تغییر نگرش باید «از بالا» شروع شود، از طریق آموزش مدیران اجرایی معدن در مورد مزایای مالی سرمایه‌گذاری در فناوری‌های پیشرفته باطله که می‌توانند تعهدات آتی و هزینه‌های مدیریت مستمر را کاهش دهند.

Morrison می‌افزاید: ما به عنوان یک صنعت، باید مطالعات موردی بیشتری را برجسته کنیم و به تأکید بر تأثیر باطله‌ها بر شهرت شرکت و مجوز اجتماعی برای فعالیت ادامه دهیم. یک رویکرد جسورانه و شجاعانه به فناوری ضروری است.

تحلیل و جمع آوری

این تحلیل بر اساس مفاد گزارش و با تلفیق داده‌های کمی از منابع معتبر بین‌المللی برای ارائه یک دیدگاه جامع به تحلیلگران بازار تدوین شده است.

۱. چهارچوب تحلیل: تغییر پارادایم از هزینه به فرصت

گزارش فوق به درستی یک تحول بنیادین در صنعت معدنکاری جهانی را به تصویر می‌کشد: مدیریت باطله‌ها (Tailings) از یک مرکز هزینه (Cost Center) و یک ریسک زیست‌محیطی-اجتماعی صرف، در حال تبدیل شدن به یک حوزه استراتژیک برای خلق ارزش و مزیت رقابتی است. فاجعه Brumadinho در سال ۲۰۱۹ نه تنها منجر به تدوین "استاندارد جهانی صنعت در مدیریت باطله" (GISTM) شد، بلکه کاتالیزوری برای تخصیص سرمایه به نوآوری در این بخش گردید. برای یک تحلیلگر کامودیتی، این تحول از سه منظر کلان قابل بررسی است: ریسک مالیاتی و اعتباری (Liability & Credit Risk)، بهینه‌سازی عملیاتی(Operational Optimization)، و جریان‌های درآمدی جدید(New Revenue Streams).

۲. تحلیل کمی ریسک و هزینه

هزینه عدم انطباق: پس از فاجعهBrumadinho، شرکت Vale علاوه بر پرداخت بیش از ۷ میلیارد دلار غرامت، شاهد سقوط بیش از ۲۵ درصدی ارزش سهام خود در یک روز بود. این یک فکت کمی است که نشان می‌دهد ریسک مدیریت نادرست باطله، یک ریسک وجودی برای شرکت‌های بزرگ معدنی است. امروزه، آژانس‌های رتبه‌بندی اعتباری مانند Moody's وS&P، مدیریت باطله‌ها را به عنوان یک فاکتور کلیدی در ارزیابی ریسک اعتباری شرکت‌های معدنی لحاظ می‌کنند. شرکتی با سابقه ضعیف، هزینه استقراض (Cost of Debt) بالاتری خواهد داشت.

هزینه سرمایه‌ای (CAPEX) در مقابل هزینه عملیاتی (OPEX) و تعهدات بلندمدت: گزارش اشاره می‌کند که فناوری‌های جدید مانند فیلتراسیون، پرهزینه هستند. طبق داده‌های منتشر شده توسط شرکت‌هایی مانند Metso وFLSmidth، هزینه سرمایه‌ای برای یک سیستم باطله فیلترشده می‌تواند ۱۵ تا ۳۰ درصد بالاتر از سدهای باطله سنتی باشد. اما این تحلیل ناقص است. یک سد باطله سنتی نیازمند نظارت دائمی (Perpetual Monitoring) و هزینه‌های مدیریت آب برای ده‌ها سال پس از بسته شدن معدن است. این یک تعهد مالی بلندمدت (Long-term Liability) عظیم روی ترازنامه شرکت است. فناوری‌های Dry Stacking با کاهش چشمگیر ردپای فیزیکی و حذف ریسک شکست سد، این تعهدات آتی را به شدت کاهش داده و هزینه بیمه را نیز پایین می‌آورند. این یک انتقال از OPEX بلندمدت به CAPEX اولیه است که از دیدگاه ارزش‌گذاری مبتنی بر جریان نقد تنزیل‌شده(DCF)، ارزش شرکت را در بلندمدت افزایش می‌دهد.

۳. تحلیل کمی فرصت‌های عملیاتی و درآمدی

آب به عنوان یک کامودیتی استراتژیک: اشاره گزارش به بازیابی بیش از ۸۰ درصدی آب توسط فناوری Anglo American در شیلی، بسیار کلیدی است. در مناطقی مانند شیلی و پرو که بیش از ۴۰ درصد مس جهان را تولید می‌کنند و با تنش آبی شدید مواجه‌اند، آب یک محدودیت عملیاتی است. هزینه هر متر مکعب آب در بیابان آتاکاما می‌تواند به بیش از ۴ دلار برسد. برای یک کارخانه فرآوری بزرگ که روزانه ده‌ها هزار متر مکعب آب مصرف می‌کند، بازیابی ۸۰ درصدی آب به معنای صرفه‌جویی سالانه ده‌ها میلیون دلاری در هزینه‌های عملیاتی و مهم‌تر از آن، تضمین پایداری تولید است. این فناوری، ریسک تولید مس را در این مناطق کاهش می‌دهد.

باطله‌ها به عنوان معادن ثانویه(Urban/Secondary Mining): این مهم‌ترین جنبه برای تحلیلگران کامودیتی است. شرکت‌هایی مانند Tersa Earth و CoTec در حال تغییر ماهیت باطله‌ها از «پسماند» به «ذخیره معدنی با عیار پایین» هستند. برای درک ابعاد اقتصادی این موضوع، به قیمت‌های فعلی (ژوئن ۲۰۲۵) نگاه می‌کنیم:

مس: با قیمت حدود ۱۰,۲۰۰ دلار بر تن

کبالت: با قیمت حدود ۳3,7۰۰ دلار بر تن.

سنگ آهن (عیار ۶۲ درصد): حدود 9۵ دلار بر تن.

طلا: حدود 3,۳۵۰ دلار بر اونس.

یک سد باطله قدیمی ممکن است حاوی میلیون‌ها تن ماده با عیار ۰.۲ درصد مس باشد. با فناوری‌های سنتی، این عیار غیراقتصادی بود. اما فناوری‌های نوین که هزینه‌های استخراج و خردایش (بزرگ‌ترین بخش هزینه در معدنکاری) را ندارند، می‌توانند این ذخایر را اقتصادی کنند. پروژه Lac Jeannine که توسط CoTec دنبال می‌شود، یک مثال کلاسیک است: تبدیل پسماند آهن به پلت‌های کم‌کربن در نزدیکی بازارهای آمریکای شمالی و اروپا، یک مزیت لجستیکی و زیست‌محیطی بزرگ ایجاد می‌کند که می‌تواند منجر به پریمیوم قیمت‌گذاری شود.

مواد معدنی حیاتی و ژئوپلیتیک: تلاش غرب برای کاهش وابستگی به چین در زنجیره تأمین مواد معدنی حیاتی (Critical Minerals) یک محرک قدرتمند برای این نوآوری‌هاست. بسیاری از باطله‌های قدیمی حاوی مقادیر کمی از عناصر نادر خاکی(REEs)، کبالت، نیکل و... هستند. دولت‌هایی مانند ایالات متحده و کانادا از طریق قوانینی نظیرInflation Reduction Act (IRA)، مشوق‌های مالیاتی و کمک‌های مالی قابل توجهی برای پروژه‌های بازیابی این مواد از منابع داخلی (از جمله باطله‌ها) ارائه می‌دهند. این یارانه دولتی، محاسبات اقتصادی این پروژه‌ها را به کلی دگرگون می‌کند.

۴. تأثیر بر شرکت‌ها و سرمایه‌گذاری

سرمایه‌گذاران و تحلیلگران باید شرکت‌های معدنی را بر اساس استراتژی مدیریت باطله‌هایشان دسته‌بندی کنند:

پیشروان(Leaders): شرکت‌هایی مانند Anglo American و BHP که به صورت فعال در حال توسعه و پیاده‌سازی فناوری‌های جدید هستند. این شرکت‌ها در بلندمدت ریسک کمتر و پتانسیل کسب اعتبار ESG بالاتری دارند.

پیروان سریع(Fast Followers): اکثر شرکت‌های بزرگ که منتظر اثبات فناوری‌ها توسط پیشروان هستند و سپس آن‌ها را اتخاذ می‌کنند.

جا‌ماندگان(Laggards): شرکت‌هایی که هنوز به روش‌های سنتی و ارزان‌تر در کوتاه‌مدت پایبند هستند. این شرکت‌ها در معرض ریسک بالای نظارتی، اعتباری و اجتماعی قرار دارند و در آینده ممکن است برای کسب مجوز پروژه‌های جدید با مشکل مواجه شوند.

از دید سرمایه‌گذاری، شرکت‌های فناوری کوچک و تخصصی که در گزارش ذکر شدند(Tersa Earth, CoTec, BAIE Minerals)) پتانسیل رشد بسیار بالایی دارند (high-risk, high-reward) و می‌توانند اهداف جذابی برای تملک توسط غول‌های معدنی باشند.

جمع‌بندی

مدیریت باطله‌های معدنی از یک موضوع حاشیه‌ای و فنی به یک رکن اصلی استراتژی، ریسک و ارزش‌آفرینی در صنعت معدنکاری جهانی تبدیل شده است. فشارهای نظارتی، اجتماعی و مالی پس از فجایع بزرگ، همراه با فرصت‌های اقتصادی ناشی از قیمت بالای کامودیتی‌ها و ژئوپلیتیک مواد معدنی حیاتی، در حال تسریع یک موج نوآوری در این حوزه است.

نکات برجسته

تغییر نگرش از هزینه به ارزش: کلیدی‌ترین تحول، بازنگری در مفهوم باطله است؛ از یک «تعهد» پرهزینه به یک «دارایی» بالقوه که می‌تواند منبع آب، مواد معدنی و درآمد باشد.

فناوری به عنوان توانمندساز: فناوری‌هایی مانند آبگیری پیشرفته(Dry Stacking)، آمیختن (Commingling) و به‌ویژه بازیابی مواد معدنی(Valorization)، ابزارهای اصلی این تحول هستند. این فناوری‌ها ریسک‌های فاجعه‌بار را کاهش داده و همزمان بهره‌وری منابع را افزایش می‌دهند.

اقتصاد و ESG در هم تنیده‌اند: گزارش به وضوح نشان می‌دهد که بهترین عملکرد زیست‌محیطی و اجتماعی (کاهش ریسک سد، بازیابی آب) مستقیماً به نتایج مالی بهتر (کاهش هزینه‌های بلندمدت، جریان‌های درآمدی جدید، هزینه سرمایه پایین‌تر) منجر می‌شود. این هم‌سویی، قوی‌ترین محرک برای پذیرش نوآوری است.

چالش اصلی؛ غلبه بر محافظه‌کاری: بزرگ‌ترین مانع، فرهنگ محافظه‌کارانه صنعت معدن و تمرکز بر مدل‌های مالی کوتاه‌مدت مانند "ارزش فعلی خالص" (NPV) است که هزینه‌های بلندمدت و ریسک‌های اعتباری را به درستی منعکس نمی‌کند.

توصیه‌ها و راهکارهای کلیدی برای فعالان بازار

تحلیلگران: در مدل‌های ارزش‌گذاری خود برای شرکت‌های معدنی، یک "ضریب ریسک باطله" (Tailings Risk Factor)  لحاظ کنید. استراتژی و سرمایه‌گذاری شرکت در این حوزه باید به طور مستقیم بر هزینه سرمایه (WACC) و ارزش‌گذاری نهایی تأثیر بگذارد.

سرمایه‌گذاران: پورتفوی خود را به سمت شرکت‌های پیشرو در مدیریت پایدار باطله‌ها سوق دهید. این شرکت‌ها در بلندمدت بازده تعدیل‌شده بر اساس ریسک (Risk-Adjusted Return) بهتری خواهند داشت. همچنین، سرمایه‌گذاری در شرکت‌های فناوری کوچک و نوآور این حوزه را به عنوان یک گزینه با پتانسیل رشد بالا در نظر بگیرید.

فعالان صنعت: پذیرش یک دیدگاه «چرخه عمر کامل» (Full Lifecycle  ) به جای تمرکز بر هزینه‌های اولیه، برای بقا و موفقیت درازمدت ضروری است. سرمایه‌گذاری در فناوری باطله دیگر یک انتخاب نیست، بلکه یک الزام استراتژیک برای حفظ «مجوز اجتماعی برای فعالیت» است.



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

Geosolutions

مشاوره در حوزه های زمین شناسی، معدن، سرمایه گذاری

Geosolutions

مشاوره و اجرای مطالعات در زمینه های متنوع علوم زمین(مخاطرات زمین شناسی، اکتشاف معدن، آبهای زیرزمینی و ...)، انجام مطالعات مربوطه، خدمات ژئوفیزیک مهندسی و اکتشافی، مطالعات سنجش از دور، مشاوره سرمایه گذاری تخصصی و ..
تماس از طریق تلگرام با آی دی: geosolutionsir@
تماس از طریق ایمیل به نشانی: geosolutionsir@gmail.com
09100625034

طبقه بندی موضوعی
Cryptocurrency Prices by Coinlib

نوآوری به مدیریت باطله‌ها می‌آید

جمعه, ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، ۰۱:۳۷ ب.ظ

در پی چندین فاجعه بزرگ سد باطله، فناوری جدیدی در حال ظهور است تا به شرکت‌های معدنی کمک کند پسماندهای خود را به شیوه‌ای ایمن‌تر و پایدارتر مدیریت کنند.

امروزه، غیرممکن است که درباره باطله‌های معدنی، میراث ناگوار اما اجتناب‌ناپذیر معدن‌کاری، صحبت کرد و به فاجعه سد Brumadinho در برزیل فکر نکرد؛ فاجعه‌ای که در سال ۲۰۱۹ جان ۲۵۹ نفر را گرفت.Aidan Davy، مدیرعامل عملیاتی مشترک شورای بین‌المللی معدن و فلزات(ICMM)، آن را یک "هشدار بیدارباش آشکار" خواند و افزود که این رویداد نشانگر آغاز سفری حیاتی برای ایمن‌تر کردن این تأسیسات برای مردم و محیط‌زیست بود.

ICMM در آخرین راهنمای به‌روزرسانی‌شده خود که در ماه فوریه منتشر شد، خاطرنشان کرد که این سفر نباید تنها بر حاکمیت قوی متمرکز باشد، بلکه باید شامل اجرای «رویکردهای مهندسی مناسب» برای مدیریت باطله‌ها در تمام چرخه عمر آن‌ها نیز باشد.

Kim Morrison، مشاور مسائل زیست‌محیطی، اجتماعی و حاکمیتی با ۳۰ سال تجربه و مدیر ارشد سابق مدیریت جهانی باطله و خدمات فنی در شرکت Newmont، کاملاً با این موضوع موافق است.

Morrison، که همچنین ویراستار مدیریتی "کتاب راهنمای مدیریت باطله‌ها: رویکردی بر مبنای چرخه عمر (Tailings Management Handbook: A LifeCycle Approach)" و رئیس بنیان‌گذار کمیته و عضو انجمن معدن، متالورژی و اکتشاف (Society of Mining, Metallurgy & Exploration) است، می‌گوید: رویکردهای فناورانه و راه‌حل‌های نوآورانه بهترین راهی است که صنعت می‌تواند از طریق آن به تغییری تأثیرگذار و مثبت در نحوه مدیریت باطله‌ها دست یابد.

خوشبختانه، در واکنش به تراژدیBrumadinho، نوآوری در زمینه باطله‌ها در حال شکوفایی است و با وجود اینکه این صنعت به شکل بدنامی در پذیرش فناوری‌های جدید محتاط است، پروژه‌های آزمایشی با احتیاط در حال انجام هستند.

آزمایش تکنیک‌های جدید باطله

شرکت Anglo American در حال آزمایش یک فناوری ثبت‌شده به نام "انباشت آبگیری شده هیدرولیکی" (Hydraulic Dewatered Stacking) است که آن را با همکاری شرکایی از جمله WSP در یک تأسیسات باطله با ظرفیت ۱۵۰،۰۰۰ متر مکعب در معدن مس El Soldado در شیلی توسعه داده است.

این فناوری پس از آن توسعه یافت که شرکت با موفقیت فناوری «بازیابی ذرات درشت (Coarse Particle Recovery - CPR) را پیاده‌سازی کردد. CPR ذراتی بسیار بزرگ‌تر از آنچه به طور سنتی در فرآیند فلوتاسیون آسیاب هدف قرار می‌گیرند را بازیابی می‌کند و در نتیجه، اندازه‌های ذراتی را تولید می‌کند که مدیریت آن‌ها برای مهندسان باطله آسان‌تر است.

Erick Vlot، مدیر جهانی باطله و پرکننده در شرکت ارائه‌دهنده راه‌حل‌های مهندسیWeir، می‌گوید این فرآیندهای جدید به انرژی کمتری برای خرد کردن سنگ نیاز دارند، که آن‌ها را به گزینه‌ای جذاب برای شرکت‌های معدنی تبدیل می‌کند. شرکت Weir در حال همکاری با ارائه‌دهنده تجهیزات فرآوری مواد معدنی، Eriez، برای توسعه سیستم‌های فلوتاسیون ذرات درشت است.

Vlot می‌گوید که شرکت Anglo American متوجه شد که می‌تواند از باطله‌های درشت برای ایجاد «مجموعه‌ای از لایه‌های شناور» استفاده کرده و سپس باطله‌های ریز را بین آن لایه‌ها تخلیه کند تا باطله‌هایی جامدتر، خشک‌تر و در نتیجه پایدارتر بسازد.

او می‌افزاید: به همین دلیل این همکاری بسیار مهم است. هرچه باطله‌ها ریزتر باشند، آبگیری آن‌ها مشکل‌سازتر می‌شود. هرچه درشت‌تر باشند، آبگیری آن‌ها آسان‌تر است، اما همچنین در ابتدا و انتهای مدار، صرفه‌جویی در انرژی نیز وجود دارد.

این فرآیند اساساً به Anglo American اجازه می‌دهد تا آب باطله را بازیافت کرده و مجدداً در فرآیند معدن‌کاری استفاده کند و پس از پایان عملیات معدنی، زمینی پایدار و خشک ایجاد نماید. این شرکت می‌گوید نتایج اولیه، بازیابی آب را بیش از ۸۰ درصد نشان داده و ابزاردقیق‌گذاری گسترده تأیید می‌کند که باطله‌ها غیراشباع باقی می‌مانند.

Vlot می‌گوید این فناوری اکنون اثبات شده است و شرکت‌های معدنی بیشتری، از جمله چندین شرکتی که او در آمریکای شمالی و جنوبی و استرالیا با آن‌ها کار می‌کند، برای استفاده از آن تمایل نشان می‌دهند.

افزایش نرخ فیلتراسیون

Morrison می‌گوید که در گذشته، کاربردهای باطله فیلترشده، که میزان آب بازگشتی به کارخانه برای استفاده مجدد را افزایش داده و همچنین میزان آب از دست رفته از طریق تبخیر و نشت را کاهش می‌دهند، زیر ۲۰،۰۰۰ تن در روز (tpd) بوده‌اند. با این حال، او می‌افزاید که اکنون بزرگ‌ترین کارخانه باطله فیلترشده در Karara Mining استرالیا، ظرفیتی در حدود ۳۵،۰۰۰ تن در روز دارد.

Morrison، که در ماه ژوئیه به عنوان مدیر ارشد فناوری (CTO) به شرکت مهندسی مشاور مستقر در استرالیا، ATC Williams، خواهد پیوست، توضیح می‌دهد: از آنجایی که عیار سنگ معدن در حال کاهش است، ظرفیت آسیاب‌های فرآوری به منظور دستیابی به مقادیر مشابهی از کالای باارزش، در حال افزایش است. بنابراین، ما باید به دنبال افزایش ظرفیت فیلتر و نرخ سریع‌تر باشیم.

با این حال، او هشدار می‌دهد که اگرچه این روش‌ها باطله‌هایی با رطوبت کمتر تولید می‌کنند و بنابراین باید مدیریت آن‌ها آسان‌تر و پایدارتر باشد، اما همچنان به طراحی، ساخت، ابزاردقیق‌گذاری و نظارت مناسب نیاز دارند. او به شکست یک انباشت باطله فیلترشده در اواخر سال گذشته در معدن Turmalina شرکت Jaguar Mining در برزیل اشاره می‌کند.

او می‌گوید: این نشان می‌دهد که نمی‌توانید فکر کنید اگر باطله‌های خود را فیلتر کردید، دیگر نیازی به انجام کار دیگری ندارید.

آمیختن (Commingling) باطله‌ها

روش فناورانه دیگری که در حال بررسی است، آمیختن (commingling) است. در این روش، پسماندهای فرآوری (tailings) با سنگ‌های کم عیار یا فاقد ارزش معدنی (waste rock) ترکیب می‌شوند تا رفتار ژئوتکنیکی و ژئوشیمیایی آن‌ها بهبود یابد.

این روش برعکس فرآیندی است که به آن "جداسازی جریانی" (stream separations) گفته می‌شود و شامل جداسازی بخش‌های درشت و فیلتر کردن آن‌ها، و قرار دادن بخش‌های ریز در داخل یک گودال برای کاهش خطر آب‌شویی فلزات و حذف بالقوه نیاز به سد است. با این حال، Morrison توضیح می‌دهد که مدیریت دو جریان پسماند [سنگ باطله و باطله‌های فرآوری] به صورت جداگانه، به فضای بسیار بزرگ‌تری نسبت به ترکیب آن‌ها نیاز دارد.

GeoStable Tailings Consortium، که Morrison قبلاً رئیس کمیته راهبری آن بوده است، بر توسعه تأسیسات پایدار از نظر ژئوتکنیکی و ژئوشیمیایی با استفاده از روش آمیختن متمرکز است.

معدن Antamina در پرو، که عضو این کنسرسیوم و یک عملیات بزرگ مس و روی در کوه‌های آند است، در حال حاضر برای پیشبرد فناوری باطله‌های GeoStable برای توسعه‌های آتی خود تلاش می‌کند.

نوآوری فناورانه در حال ظهور

تمرکز جدید بر بهبود مدیریت باطله‌ها، و همچنین تلاش سیاسی گسترده‌تر برای بازیابی مواد معدنی حیاتی، استارت‌آپ‌ها را نیز تشویق کرده است تا راه‌حل‌های جایگزین را توسعه داده و ترویج کنند.

یکی از آن‌ها شرکت کانادایی فناوری پاک Tersa Earth است. این شرکت از فناوری ثبت‌شده سلول سوختی میکروبی، در یک فرآیند خودتأمین انرژی، برای استخراج فلزاتی مانند مس، نیکل، روی، کبالت و طلا از باطله‌ها استفاده می‌کند، و همچنین آب اسیدی را خنثی می‌سازد که سپس می‌تواند در فرآیند معدن‌کاری مجدداً مورد استفاده قرار گیرد.

Barinder Rasode، مدیرعامل و هم‌بنیان‌گذار شرکت، می‌گوید: تا آنجا که ما اطلاع داریم، ما یکی از تنها راه‌حل‌هایی هستیم که در حین انجام تعهدات اصلاح و پاکسازی توسط شرکت، درآمدزایی می‌کند. واحد ما همچنین مانعی برای فرآیندهای فعلی ایجاد نمی‌کند.

شرکتTersa Earth، که در حال حاضر در مرحله جذب سرمایه است، برنده چالش جهانی آب BHP شده و این فناوری را طی ۱۸ ماه آینده با BHP آزمایش خواهد کرد.

علاوه بر این، شرکت CoTec Holdings در حال توسعه فناوری است که می‌تواند مواد معدنی را از باطله‌های بسیار ریز تغلیظ و استخراج کند. این شرکت دارای ۳۱ ادعای معدنی سنگ آهن در Lac Jeannine، کبک، کانادا است. در صورت مثبت بودن نتایج آزمایش و اخذ مجوزها، CoTec قصد دارد پلت‌های سنگ آهن کم‌هزینه و کم‌کربن را از پسماندهای این سایت‌ها بازیابی و تولید کند.

Julian Treger، رئیس، مدیرعامل و عضو هیئت مدیره شرکت، که پیش از این مدیرعامل گروه Anglo Pacific بوده است، می‌گوید: نتیجه نهایی درLac Jeannine، کاهش چشمگیر ردپای پسماند و ایجاد یک محیط بسیار زیباتر، خالص‌تر و طبیعی‌تر خواهد بود، به علاوه تعهدات مربوط به بازسازی به طور قابل توجهی کاهش خواهد یافت.

Treger معتقد است که پسماندها فرصت‌های بزرگ با ریسک کم و پاداش بالا ارائه می‌دهند. جاه‌طلبی گسترده‌تر او این است که ۲۰ تا ۳۰ پروژه مانند Lac Jeannine داشته باشد.

شرکت BAIE Minerals نیز در حال توسعه فناوری‌های نوآورانه و انحصاری مبتنی بر سیال برای پاکسازی باطله‌های معادن رها شده و استخراج مواد معدنی و فلزات قابل فروش است. این شرکت قصد دارد این فناوری را در یک معدن آزبست قدیمی در Baie Verte، نیوفاندلند، به صورت آزمایشی اجرا کند.

Trina Barrett، مدیر عامل امور نظارتی و زیست‌محیطی در BAIE، می‌گوید مسیر برنامه‌ریزی‌شده به سمت تجاری‌سازی، عمدتاً توسط تقاضای مشتری برای مواد معدنی استخراج‌شده در بازارهای بزرگ جهانی سیمان، مصالح ساختمانی و کود هدایت می‌شود. این شرکت امیدوار است پس از اثبات فناوری، آن را تحت لیسانس واگذار کند.

نوآوری در مقابل پذیرش فناوری جدید باطله

Morrison می‌گوید فناوری که می‌تواند فلزات و مواد معدنی را از پسماندها استخراج کند بسیار مهم است، اما با چالش‌هایی مانند درک ماهیت منابع مواجه است، که می‌تواند دشوار باشد زیرا مدل‌های منابع برای زمین‌شناسی ساخته شده‌اند نه برای باطله‌ها؛ و همچنین چالش چگونگی حذف ایمن آن باطله‌ها و فرآوری آن‌ها.

به طور مشابه، Vlot موافق است که برخی از فناوری‌های نوظهور در مراحل اولیه «بسیار امیدوارکننده» هستند، از جمله آن‌هایی که باطله‌ها را با مهندسی زیستی تغییر می‌دههند یا قابلیت جداسازی کربن را ارائه می‌دهند.

Vlot می‌گوید: «فناوری‌هایی که باطله‌ها را مدیریت کرده و امکان سیمانی شدن آن‌ها را در هنگام ته‌نشینی فراهم می‌کنند، واقعاً امیدوارکننده هستند.» با این حال، او هشدار می‌دهد که بیشتر آن‌ها در مراحل اولیه توسعه هستند و ممکن است حداقل یک دهه تا پذیرش آن‌ها زمان ببرد.

او می‌افزاید: ما باید [این ابتکارات] را ترویج کنیم و برای تغییر تلاش کنیم.

این امر می‌تواند برای صنعتی که به عنوان "دنبال‌کننده سریع" fast follower  و نه  "پذیرنده اولیه" early adopter شناخته می‌شود و به طور مشخص به سمت احتیاط تمایل دارد، چالش‌برانگیز باشد، یا به قولTreger، همیشه پسماند را برای روزی دیگر رها می‌کند.

تغییر نگرش‌ها نسبت به نوآوری در باطله‌ها

در نهایت، پذیرش فناوری جدید یا بهبودیافته به هزینه بستگی دارد، و به طور معمول، پذیرش آن، حداقل در ابتدا، گران‌تر از روش‌های موجود است.

با این حال، Morrison  می‌گوید این روش‌ها تنها در صورتی پرهزینه‌تر هستند که از دریچه «ارزش فعلی خالص به آن‌ها نگاه شود.

او می‌گوید: این دیدگاه به شدت ناقص است زیرا شما باطله‌های خود را برای همیشه مدیریت می‌کنید، بنابراین باید آن را بر مبنای یک عمر ۲۰ تا ۳۰ ساله معدن بررسی کنید.

طبق برآورد The Global Tailings Review هزینه مدیریت باطله‌های معدنی می‌تواند حدود ۱۵ درصد از هزینه توسعه معدن باشد، و هزینه‌های عملیاتی جاری معمولاً کمتر از ۵ درصد از کل هزینه تولید است.

Morrison معتقد است که تغییر نگرش باید «از بالا» شروع شود، از طریق آموزش مدیران اجرایی معدن در مورد مزایای مالی سرمایه‌گذاری در فناوری‌های پیشرفته باطله که می‌توانند تعهدات آتی و هزینه‌های مدیریت مستمر را کاهش دهند.

Morrison می‌افزاید: ما به عنوان یک صنعت، باید مطالعات موردی بیشتری را برجسته کنیم و به تأکید بر تأثیر باطله‌ها بر شهرت شرکت و مجوز اجتماعی برای فعالیت ادامه دهیم. یک رویکرد جسورانه و شجاعانه به فناوری ضروری است.

تحلیل و جمع آوری

این تحلیل بر اساس مفاد گزارش و با تلفیق داده‌های کمی از منابع معتبر بین‌المللی برای ارائه یک دیدگاه جامع به تحلیلگران بازار تدوین شده است.

۱. چهارچوب تحلیل: تغییر پارادایم از هزینه به فرصت

گزارش فوق به درستی یک تحول بنیادین در صنعت معدنکاری جهانی را به تصویر می‌کشد: مدیریت باطله‌ها (Tailings) از یک مرکز هزینه (Cost Center) و یک ریسک زیست‌محیطی-اجتماعی صرف، در حال تبدیل شدن به یک حوزه استراتژیک برای خلق ارزش و مزیت رقابتی است. فاجعه Brumadinho در سال ۲۰۱۹ نه تنها منجر به تدوین "استاندارد جهانی صنعت در مدیریت باطله" (GISTM) شد، بلکه کاتالیزوری برای تخصیص سرمایه به نوآوری در این بخش گردید. برای یک تحلیلگر کامودیتی، این تحول از سه منظر کلان قابل بررسی است: ریسک مالیاتی و اعتباری (Liability & Credit Risk)، بهینه‌سازی عملیاتی(Operational Optimization)، و جریان‌های درآمدی جدید(New Revenue Streams).

۲. تحلیل کمی ریسک و هزینه

هزینه عدم انطباق: پس از فاجعهBrumadinho، شرکت Vale علاوه بر پرداخت بیش از ۷ میلیارد دلار غرامت، شاهد سقوط بیش از ۲۵ درصدی ارزش سهام خود در یک روز بود. این یک فکت کمی است که نشان می‌دهد ریسک مدیریت نادرست باطله، یک ریسک وجودی برای شرکت‌های بزرگ معدنی است. امروزه، آژانس‌های رتبه‌بندی اعتباری مانند Moody's وS&P، مدیریت باطله‌ها را به عنوان یک فاکتور کلیدی در ارزیابی ریسک اعتباری شرکت‌های معدنی لحاظ می‌کنند. شرکتی با سابقه ضعیف، هزینه استقراض (Cost of Debt) بالاتری خواهد داشت.

هزینه سرمایه‌ای (CAPEX) در مقابل هزینه عملیاتی (OPEX) و تعهدات بلندمدت: گزارش اشاره می‌کند که فناوری‌های جدید مانند فیلتراسیون، پرهزینه هستند. طبق داده‌های منتشر شده توسط شرکت‌هایی مانند Metso وFLSmidth، هزینه سرمایه‌ای برای یک سیستم باطله فیلترشده می‌تواند ۱۵ تا ۳۰ درصد بالاتر از سدهای باطله سنتی باشد. اما این تحلیل ناقص است. یک سد باطله سنتی نیازمند نظارت دائمی (Perpetual Monitoring) و هزینه‌های مدیریت آب برای ده‌ها سال پس از بسته شدن معدن است. این یک تعهد مالی بلندمدت (Long-term Liability) عظیم روی ترازنامه شرکت است. فناوری‌های Dry Stacking با کاهش چشمگیر ردپای فیزیکی و حذف ریسک شکست سد، این تعهدات آتی را به شدت کاهش داده و هزینه بیمه را نیز پایین می‌آورند. این یک انتقال از OPEX بلندمدت به CAPEX اولیه است که از دیدگاه ارزش‌گذاری مبتنی بر جریان نقد تنزیل‌شده(DCF)، ارزش شرکت را در بلندمدت افزایش می‌دهد.

۳. تحلیل کمی فرصت‌های عملیاتی و درآمدی

آب به عنوان یک کامودیتی استراتژیک: اشاره گزارش به بازیابی بیش از ۸۰ درصدی آب توسط فناوری Anglo American در شیلی، بسیار کلیدی است. در مناطقی مانند شیلی و پرو که بیش از ۴۰ درصد مس جهان را تولید می‌کنند و با تنش آبی شدید مواجه‌اند، آب یک محدودیت عملیاتی است. هزینه هر متر مکعب آب در بیابان آتاکاما می‌تواند به بیش از ۴ دلار برسد. برای یک کارخانه فرآوری بزرگ که روزانه ده‌ها هزار متر مکعب آب مصرف می‌کند، بازیابی ۸۰ درصدی آب به معنای صرفه‌جویی سالانه ده‌ها میلیون دلاری در هزینه‌های عملیاتی و مهم‌تر از آن، تضمین پایداری تولید است. این فناوری، ریسک تولید مس را در این مناطق کاهش می‌دهد.

باطله‌ها به عنوان معادن ثانویه(Urban/Secondary Mining): این مهم‌ترین جنبه برای تحلیلگران کامودیتی است. شرکت‌هایی مانند Tersa Earth و CoTec در حال تغییر ماهیت باطله‌ها از «پسماند» به «ذخیره معدنی با عیار پایین» هستند. برای درک ابعاد اقتصادی این موضوع، به قیمت‌های فعلی (ژوئن ۲۰۲۵) نگاه می‌کنیم:

مس: با قیمت حدود ۱۰,۲۰۰ دلار بر تن

کبالت: با قیمت حدود ۳3,7۰۰ دلار بر تن.

سنگ آهن (عیار ۶۲ درصد): حدود 9۵ دلار بر تن.

طلا: حدود 3,۳۵۰ دلار بر اونس.

یک سد باطله قدیمی ممکن است حاوی میلیون‌ها تن ماده با عیار ۰.۲ درصد مس باشد. با فناوری‌های سنتی، این عیار غیراقتصادی بود. اما فناوری‌های نوین که هزینه‌های استخراج و خردایش (بزرگ‌ترین بخش هزینه در معدنکاری) را ندارند، می‌توانند این ذخایر را اقتصادی کنند. پروژه Lac Jeannine که توسط CoTec دنبال می‌شود، یک مثال کلاسیک است: تبدیل پسماند آهن به پلت‌های کم‌کربن در نزدیکی بازارهای آمریکای شمالی و اروپا، یک مزیت لجستیکی و زیست‌محیطی بزرگ ایجاد می‌کند که می‌تواند منجر به پریمیوم قیمت‌گذاری شود.

مواد معدنی حیاتی و ژئوپلیتیک: تلاش غرب برای کاهش وابستگی به چین در زنجیره تأمین مواد معدنی حیاتی (Critical Minerals) یک محرک قدرتمند برای این نوآوری‌هاست. بسیاری از باطله‌های قدیمی حاوی مقادیر کمی از عناصر نادر خاکی(REEs)، کبالت، نیکل و... هستند. دولت‌هایی مانند ایالات متحده و کانادا از طریق قوانینی نظیرInflation Reduction Act (IRA)، مشوق‌های مالیاتی و کمک‌های مالی قابل توجهی برای پروژه‌های بازیابی این مواد از منابع داخلی (از جمله باطله‌ها) ارائه می‌دهند. این یارانه دولتی، محاسبات اقتصادی این پروژه‌ها را به کلی دگرگون می‌کند.

۴. تأثیر بر شرکت‌ها و سرمایه‌گذاری

سرمایه‌گذاران و تحلیلگران باید شرکت‌های معدنی را بر اساس استراتژی مدیریت باطله‌هایشان دسته‌بندی کنند:

پیشروان(Leaders): شرکت‌هایی مانند Anglo American و BHP که به صورت فعال در حال توسعه و پیاده‌سازی فناوری‌های جدید هستند. این شرکت‌ها در بلندمدت ریسک کمتر و پتانسیل کسب اعتبار ESG بالاتری دارند.

پیروان سریع(Fast Followers): اکثر شرکت‌های بزرگ که منتظر اثبات فناوری‌ها توسط پیشروان هستند و سپس آن‌ها را اتخاذ می‌کنند.

جا‌ماندگان(Laggards): شرکت‌هایی که هنوز به روش‌های سنتی و ارزان‌تر در کوتاه‌مدت پایبند هستند. این شرکت‌ها در معرض ریسک بالای نظارتی، اعتباری و اجتماعی قرار دارند و در آینده ممکن است برای کسب مجوز پروژه‌های جدید با مشکل مواجه شوند.

از دید سرمایه‌گذاری، شرکت‌های فناوری کوچک و تخصصی که در گزارش ذکر شدند(Tersa Earth, CoTec, BAIE Minerals)) پتانسیل رشد بسیار بالایی دارند (high-risk, high-reward) و می‌توانند اهداف جذابی برای تملک توسط غول‌های معدنی باشند.

جمع‌بندی

مدیریت باطله‌های معدنی از یک موضوع حاشیه‌ای و فنی به یک رکن اصلی استراتژی، ریسک و ارزش‌آفرینی در صنعت معدنکاری جهانی تبدیل شده است. فشارهای نظارتی، اجتماعی و مالی پس از فجایع بزرگ، همراه با فرصت‌های اقتصادی ناشی از قیمت بالای کامودیتی‌ها و ژئوپلیتیک مواد معدنی حیاتی، در حال تسریع یک موج نوآوری در این حوزه است.

نکات برجسته

تغییر نگرش از هزینه به ارزش: کلیدی‌ترین تحول، بازنگری در مفهوم باطله است؛ از یک «تعهد» پرهزینه به یک «دارایی» بالقوه که می‌تواند منبع آب، مواد معدنی و درآمد باشد.

فناوری به عنوان توانمندساز: فناوری‌هایی مانند آبگیری پیشرفته(Dry Stacking)، آمیختن (Commingling) و به‌ویژه بازیابی مواد معدنی(Valorization)، ابزارهای اصلی این تحول هستند. این فناوری‌ها ریسک‌های فاجعه‌بار را کاهش داده و همزمان بهره‌وری منابع را افزایش می‌دهند.

اقتصاد و ESG در هم تنیده‌اند: گزارش به وضوح نشان می‌دهد که بهترین عملکرد زیست‌محیطی و اجتماعی (کاهش ریسک سد، بازیابی آب) مستقیماً به نتایج مالی بهتر (کاهش هزینه‌های بلندمدت، جریان‌های درآمدی جدید، هزینه سرمایه پایین‌تر) منجر می‌شود. این هم‌سویی، قوی‌ترین محرک برای پذیرش نوآوری است.

چالش اصلی؛ غلبه بر محافظه‌کاری: بزرگ‌ترین مانع، فرهنگ محافظه‌کارانه صنعت معدن و تمرکز بر مدل‌های مالی کوتاه‌مدت مانند "ارزش فعلی خالص" (NPV) است که هزینه‌های بلندمدت و ریسک‌های اعتباری را به درستی منعکس نمی‌کند.

توصیه‌ها و راهکارهای کلیدی برای فعالان بازار

تحلیلگران: در مدل‌های ارزش‌گذاری خود برای شرکت‌های معدنی، یک "ضریب ریسک باطله" (Tailings Risk Factor)  لحاظ کنید. استراتژی و سرمایه‌گذاری شرکت در این حوزه باید به طور مستقیم بر هزینه سرمایه (WACC) و ارزش‌گذاری نهایی تأثیر بگذارد.

سرمایه‌گذاران: پورتفوی خود را به سمت شرکت‌های پیشرو در مدیریت پایدار باطله‌ها سوق دهید. این شرکت‌ها در بلندمدت بازده تعدیل‌شده بر اساس ریسک (Risk-Adjusted Return) بهتری خواهند داشت. همچنین، سرمایه‌گذاری در شرکت‌های فناوری کوچک و نوآور این حوزه را به عنوان یک گزینه با پتانسیل رشد بالا در نظر بگیرید.

فعالان صنعت: پذیرش یک دیدگاه «چرخه عمر کامل» (Full Lifecycle  ) به جای تمرکز بر هزینه‌های اولیه، برای بقا و موفقیت درازمدت ضروری است. سرمایه‌گذاری در فناوری باطله دیگر یک انتخاب نیست، بلکه یک الزام استراتژیک برای حفظ «مجوز اجتماعی برای فعالیت» است.

۰۴/۰۳/۱۷