Geosolutions

مشاوره در حوزه های زمین شناسی، معدن، سرمایه گذاری
جمعه, ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، ۱۲:۵۹ ب.ظ

آیا صنعت معدن برای سیستم‌های مدیریت ناوگان مبتنی بر [فناوری] ابری آماده است؟

با ظهور پلتفرم‌های مدیریت ناوگان مبتنی بر ابر، این سوال را مطرح می‌شود که بدون سرور شدن به چه معناست و آیا صنعت معدن برای آن آماده است.

از دهه ۱۹۹۰، سیستم‌های مدیریت ناوگان (FMS) نوآوری‌های بی‌وقفه را تجربه کرده‌اند، از چراغ‌های مادون قرمز گرفته تا حسگرهای چابک‌تر و کوچک‌تر. ظهور اتوماسیون، رایانش ابری، تحلیل داده و هوش مصنوعی، شاید برخی از بزرگترین پیشرفت‌های دوران مدرن، در حال گشودن عصری از بهبود ایمنی و افزایش کارایی عملیاتی با قابلیت‌هایی مانند بهینه‌سازی بلادرنگ و نگهداری پیش‌بینی‌کننده هستند.

Jarym Kowalchuk، رئیس بخش محصول، بارگیری و حمل در Hexagon می‌گوید: "اتصال از طریقIoT  [اینترنت اشیا] قابلیت‌های نظارت دقیق را فراهم می‌کند، در حالی که یکپارچه‌سازی در سراسر سیستم‌ها ارتباط بی‌وقفه و کارایی بهبود یافته را تضمین می‌کند."

به گفتهKowalchuk، سایر پیشرفت‌های نسبتاً اخیر شامل سیستم‌های مدیریت خستگی و سیستم‌های جلوگیری از برخورد (CAS) هستند که اکنون به طور فزاینده‌ای رایج شده‌اند، با وجود اینکه تنها پنج تا هفت سال پیش هنوز به عنوان فناوری‌های نوظهور تلقی می‌شدند.

او ادعا می‌کند:"  CAS اکنون در فاز اصلی پذیرش در صنعت معدن قرار دارد، و در بسیاری از سایت‌ها امروزه ورود مجاز نیست مگر اینکه شما در یکی از وسایل نقلیه عملیاتی مجهز به CAS باشید."

این فناوری‌ها ارزش زیادی دارند، معادن را ایمن‌تر و کارآمدتر از همیشه می‌کنند. با این حال، آنها با سخت‌افزار و حسگرهای اضافی همراه هستند، چشم‌اندازی که Hexagon متوجه شده مشتریان کمتر به آن تمایل دارند. در پاسخ به خواسته‌های مشتریان برای کاهش شلوغی، این شرکت می‌گوید در حال حذف سخت‌افزارهای تکراری در هر کجا که بتواند است؛ به عنوان مثال، با ترکیب سیستم هوشیاری اپراتور خود باCAS، زمانی که مشتریان با این کار راحت باشند.

این تمایل به منطقی‌سازی شامل زیرساخت‌های موجود در محل نیز می‌شود. انتقال FMS به حوزه مبتنی بر ابر، به عنوان یک تحول انقلابی مطرح شده است، هدفی که بسیاری از مالکان/اپراتورهای معادن و زنجیره تامین در تلاش برای دستیابی به آن هستند.

مزایای سیستم‌های مدیریت ناوگان مبتنی بر ابر

با کاهش نیاز به زیرساخت‌های فیزیکی و نگهداریIT، FMS مبتنی بر ابر مقیاس‌پذیری و مقرون به صرفه بودن را فراهم می‌کنند.

Kowalchuk می‌گوید: "آنها دسترسی از راه دور و پردازش داده‌های بلادرنگ را امکان‌پذیر می‌سازند، که کارایی عملیاتی و تصمیم‌گیری را افزایش می‌دهد. آنها همچنین از طریق داده‌های متمرکز، همکاری را تقویت کرده و از یکپارچه‌سازی با سایر خدمات ابری پشتیبانی می‌کنند."

او بر اهمیت همکاری بین معادن و تامین‌کنندگان هنگام آغاز این سفر تاکید می‌کند. این امر در تضمین عدم به خطر افتادن قابلیت اطمینان و امنیت داده‌ها و سیستم‌های تولید حیاتی است. او می‌گوید: "بسیاری از اپراتورهای معادن کوچکتر، به ویژه آنهایی که از نسخه‌های کوچک‌شده یا 'lite' FMS استفاده می‌کنند، مستقیماً به سمت ابر برای استقرار خود حرکت می‌کنند،" به همین دلیل پشتیبانی از متخصصان بسیار مهم است.

در مقابل، عملیات بزرگتر و پیچیده‌تر که به یک راه حل جامع و غنی از ویژگی‌ها نیاز دارند، باید به صورت مرحله‌ای به ابر منتقل شوند. "برای این عملیات، غیرقابل قبول خواهد بود که FMS به دلیل مشکلات تاخیر یا قطع اتصال با ابر، به طور موقت در دسترس نباشد."

در عوض، Kowalchuk  عملیات معدنی بزرگتر را تشویق می‌کند تا انتقال ابری خود را "گام به گام" انجام دهند؛ به عنوان مثال، ابتدا از آن برای تحلیل داده استفاده کنند، سپس خدماتی را که ابر می‌تواند در مرحله بعد ارائه دهد، شناسایی کنند.

Will Batty، معاون توسعه کسب و کار APAC درGeotab، می‌گوید که پذیرش مدیریت ناوگان مبتنی بر ابر در صنعت معدن "یک حرکت استراتژیک" است که از ابتدا به اهداف روشن و برنامه‌ریزی بین‌بخشی و یک فرآیند یکپارچه‌سازی قوی نیاز دارد. او توصیه می‌کند: "انتخاب یک پلتفرم تنها آغاز کار است؛ موفقیت به میزان خوب پیاده‌سازی، پشتیبانی و همسویی آن با نیازهای کسب و کار بستگی دارد."

یکپارچه‌سازی و اتصال: ملاحظات کلیدی برای مدیریت ناوگان مبتنی بر ابر

انتقال FMS یک معدن به ابر می‌تواند یک فرآیند پیچیده باشد، با دو، اما نه منحصراً، عنصر کلیدی که به ویژه چالش‌برانگیز هستند: یکپارچه‌سازی و اتصال.

یکپارچه‌سازی به دلیل وجود سیستم‌های محلی (در محل) موجود که ممکن است شامل فناوری‌های قدیمی‌تر باشند، یک چالش است.

اگر این ملاحظات به درستی مورد توجه قرار گیرند، انتقال به FMS مبتنی بر ابر مزایای فیزیکی قابل توجهی از جمله کاهش شلوغی معدن و حتی کابین‌های وسایل نقلیه فردی، و آسان‌تر کردن نصب با کابل‌کشی بسیار کمتر را ارائه می‌دهد.

به گفتهKowalchuk، اتصال نیز یک "ملاحظه مهم" است. در استرالیا، جایی که معادن اغلب دورافتاده و دسترسی به آنها دشوار است، هم از نظر فیزیکی و هم مفهومی، اتصال از قبل یک مانع است. بنابراین، کاهش سخت‌افزار محلی برای تکیه بر پلتفرم‌های مبتنی بر ابر می‌تواند با خطر همراه باشد.

این چیزی است که Batty به ویژه از آن آگاه است. او می‌گوید: "اتصال یکی از حیاتی‌ترین عناصر در مدیریت ناوگان معدن است، به ویژه در مناطق دورافتاده استرالیا که عدم پوشش شبکه می‌تواند مستقیماً بر ایمنی، انطباق و دید عملیاتی تأثیر بگذارد."

Telematics، که Geotab در آن تخصص دارد، اکنون دیگر فقط یک "داشتن خوب" نیست، بلکه بخش حیاتی عملیات معدنی مدرن است، و نه فقط برای ردیابی وسایل نقلیه. Batty می‌گوید: "آنچه به عنوان ردیابی اولیه GPS آغاز شد، به یک پلتفرم داده قدرتمند تبدیل شده است که تقریباً هر بخش از یک سازمان را تحت تأثیر قرار می‌دهد... این یک ابزار ضروری است که عملیات معدنی را قادر می‌سازد در یکی از چالش‌برانگیزترین محیط‌های عملیاتی جهان، رقابتی، سازگار و ایمن باقی بمانند."

رسیدگی به فشار شبکه

همانطور که معادن با مواردی مانند Telematics، CAS  و سایر قابلیت‌ها دیجیتالی‌تر می‌شوند، فشار پهنای باند بیشتری را بر شبکه وارد می‌کنند. به عنوان مثال، تقریباً تمام معادن که از سیستم حمل و نقل خودکار استفاده می‌کنند، از شبکه LTE یا 5G  استفاده می‌کنند.

Kowalchuk توضیح می‌دهد: "همانطور که FMS توانمندتر می‌شوند، اغلب همراه باCAS، مدیریت خستگی و سایر فناوری‌ها استفاده می‌شوند، که نیازهایی را بر شبکه برای عملکرد موثر وارد می‌کند."

Hexagon تنها شرکتی نیست که خطرات ناشی از اتصال ضعیف را در صنعتی که ایمنی در آن از اهمیت بالایی برخوردار است و داده‌ها به سرعت به یک کالای حیاتی تبدیل می‌شوند، تشخیص می‌دهد.

Batty می‌گوید: "در Telematics، زمانی که سیگنال قطع می‌شود، دید بلادرنگ شما نیز از دست می‌رود. برای وسایل نقلیه که در مناطق دورافتاده با پوشش شبکه ناسازگار یا در دسترس نیستند، این می‌تواند یک خطر ایمنی قابل توجه برای رانندگان ایجاد کند و نقاط کور عملیاتی را برای مدیران سایت ایجاد کند."

توانایی ذخیره و سپس بارگذاری داده‌ها و ردیابی موقعیت وسیله نقلیه بدون دسترسی به شبکه، فناوری‌هایی هستند که به احتمال زیاد پذیرش "ابر ترکیبی" را به همراه خواهند داشت. همانطور که از نامش پیداست، ابر ترکیبی ترکیبی از ذخیره‌سازی محلی با پلتفرم‌های ابری خصوصی و عمومی را به کار می‌گیرد که کارایی بیشتر، یکپارچه‌سازی آسان‌تر بین پلتفرم‌ها و ویژگی‌های امنیتی پیشرفته را ارائه می‌دهد.

Saurabh Daga، مدیر پروژه درGlobalData، می‌گوید تکامل سریع رایانش ابری، به ویژه مدل‌های ترکیبی و چند ابری، به سازمان‌ها اجازه می‌دهد تا به سرعت مقیاس‌پذیر شوند و پیچیدگی‌های چشم‌انداز دیجیتال امروزی را برطرف کنند. "در نتیجه، یک تغییر اساسی در نحوه استفاده کسب و کارها از فناوری‌های ابری برای بهینه‌سازی عملکرد و کاهش هزینه‌های عملیاتی وجود دارد."

نکاتی برای انتقال به FMS بدون سرور

Kowalchuk می‌گوید شرکت‌های معدنی که پلتفرم‌های مبتنی بر ابر را در نظر می‌گیرند، ابتدا باید مشکلات عملیاتی خاصی را که با آن روبرو هستند و عملکردهای سیستم مورد نیاز را به وضوح شناسایی کنند، سپس با شرکای فناوری باتجربه همکاری کنند.

او ادامه می‌دهد: "مقیاس‌پذیری برای تطبیق با رشد عملیاتی آینده مهم است، همراه با ارزیابی اقدامات حفاظت از داده و انطباق با مقررات برای امنیت."

Batty بر حوزه دیگری تاکید می‌کند که ممکن است گاهی نادیده گرفته شود اما اغلب برای پذیرش موفقیت‌آمیز حیاتی است: آموزش.

او می‌گوید: "همانطور که کسب و کارهای معدنی بیشتری پلتفرم‌های متصل را پذیرفته‌اند... این فقط در مورد قرار دادن فناوری نیست، بلکه در مورد اطمینان از این است که افرادی که از آن استفاده می‌کنند، برای بهره‌برداری کامل از ارزش آن مجهز هستند."

عملیات معدنی باید اطمینان حاصل کنند که کارکنان نحوه استفاده از فناوری‌هایی مانند پلتفرم‌های Telematics، نحوه تفسیر داده‌های وسیله نقلیه و راننده، و نحوه تصمیم‌گیری آگاهانه که از ایمنی، کارایی و انطباق پشتیبانی می‌کند را درک می‌کنند. Batty هشدار می‌دهد که بدون مهارت‌های مناسب، بازگشت سرمایه می‌تواند به شدت محدود شود.

او می‌گوید: "عملیات معدنی که در پیاده‌سازی فناوری موفق هستند، آنهایی هستند که به طور مساوی در افراد و پلتفرم‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند و تیم‌های خود را قادر می‌سازند تا با فناوری رشد کنند و ارزش کامل تحول دیجیتال را استخراج کنند."

با ورود به عصر جدیدFMS، مدیر هگزاگون،Kowalchuk، خاطرنشان می‌کند که حسگرهای پیشرفته‌تر، رادار، هوش داخلی، Telematics و محاسبات لبه به این معنی است که معادن می‌توانند از مدل سنتی مبتنی بر مدیریت متمرکز ناوگان فاصله بگیرند، زیرا "اکنون هوشمندی و اطلاعات بیشتری در خود ماشین وجود دارد."

پتانسیل سیستم‌های مبتنی بر ابر در صنعت معدن

FMS مبتنی بر ابر به طور فزاینده‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرند و مزایای قابل توجهی را به همراه دارند، اما آیا معادن می‌توانند آنها را برای کسب بیشترین سود و رفع نگرانی‌های یکپارچه‌سازی و اتصال پیاده‌سازی کنند؟ پاسخ ساده این است که می‌توانند، اما رویکرد باید به گونه‌ای باشد که همه طرف‌ها، هم در معدن و هم در زنجیره تامین، از دانش خود بهره ببرند.

همانطور که هر معدن و محیط آن منحصر به فرد است، مهاجرت آن به ابر نیز چنین است. استفاده از ترکیبی از ذخیره‌سازی در محل و یک راه حل ابری ترکیبی می‌تواند کارایی هزینه‌ای بیشتر، بهبود ایمنی معدن، افزایش امنیت داده‌ها و بینش‌های داده‌ای بالاتر را به ارمغان آورد. این بدان معناست که اگرچه حرکت به سمت مدیریت ناوگان مبتنی بر ابر یک حرکت پیچیده است، اما این سفر ارزش طی کردن را دارد.

تحلیل و جمع‌بندی

گزارش حاضر به بررسی آمادگی صنعت معدن برای پذیرش سیستم‌های مدیریت ناوگان (FMS) مبتنی بر ابر می‌پردازد و مزایا، چالش‌ها و ملاحظات کلیدی این تحول دیجیتال را از دیدگاه متخصصان صنعت، Jarym Kowalchuk  از Hexagon و Will Batty ازGeotab، تشریح می‌کند. این تحلیل با هدف ارائه دیدگاهی جامع و مبتنی بر داده برای تحلیلگران بازار کامودیتی‌ها و سرمایه‌گذاران، به بررسی ابعاد کمی و کیفی این روند و پیامدهای آن بر کارایی، ایمنی و هزینه‌های عملیاتی در بخش معدن می‌پردازد.

رشد بازار و پذیرش فناوری

رشد بازار: بر اساس داده‌هایGrand View Research، اندازه بازار جهانی "معدنکاری متصل" (connected mining)  در سال 2024 حدود 17.26 میلیارد دلار برآورد شده و پیش‌بینی می‌شود با نرخ رشد مرکب سالانه (CAGR) 11 درصد از سال 2025 تا 2030 رشد کند و در سال 2030 به 30.95 میلیارد دلار برسد. این رشد قابل توجه، نشان‌دهنده تمایل فزاینده صنعت به سمت راه‌حل‌های دیجیتال، از جمله FMS مبتنی بر ابر است.

بخش راه‌حل‌ها: بخش راه‌حل‌ها (Solutions) در این بازار در سال 2024 با 77.6 درصد بیشترین سهم درآمد را داشته است که تأکید بر ایمنی کارگران و انطباق با مقررات را نشان می‌دهد. این امر به طور مستقیم با قابلیت‌های FMS مبتنی بر ابر در بهبود ایمنی از طریق سیستم‌هایی مانند CAS و مدیریت خستگی همسو است.

پذیرش ابر: انتظار می‌رود بخش ابری (cloud segment) در دوره پیش‌بینی شده سریع‌ترین CAGR را تجربه کند. این امر به دلیل استقرار سریع‌تر و قابلیت‌های یکپارچه‌سازی آسان‌تر راه‌حل‌های ابری است. شرکت‌های کوچک و متوسط (SMEs) نیز به دلیل مدل‌های مبتنی بر اشتراک و اجتناب از سرمایه‌گذاری اولیه کلان در زیرساخت‌های IT، به سرعت به سمت راه‌حل‌های ابری حرکت می‌کنند.

تلماتیک وCAS: گزارش اشاره می‌کند که سیستم‌های جلوگیری از برخورد (CAS) در فاز اصلی پذیرش در صنعت معدن قرار دارند و در بسیاری از سایت‌ها، ورود بدون CAS مجاز نیست. این نشان‌دهنده تبدیل شدن فناوری‌های پیشرفته FMS از "داشتن خوب" به "ضروری" است.

مزایای عملیاتی و مالی سیستم‌های ابری

کاهش هزینه‌ها و مقیاس‌پذیری: FMS مبتنی بر ابر با کاهش نیاز به زیرساخت‌های فیزیکی و نگهداری IT، مقیاس‌پذیری و مقرون به صرفه بودن را فراهم می‌کنند. Rio Tinto با مهاجرت به Microsoft Azure، چهار مرکز داده را تعطیل کرده و هزینه‌های IT خود را 20 درصد کاهش داده است. Mineman  نیز با استفاده ازAWS، هزینه‌های زیرساخت IT خود را 60 درصد کاهش داده است. این ارقام نشان‌دهنده صرفه‌جویی قابل توجه در هزینه‌های عملیاتی است.

افزایش کارایی و تصمیم‌گیری: دسترسی از راه دور و پردازش داده‌های بلادرنگ، کارایی عملیاتی و تصمیم‌گیری را بهبود می‌بخشد. Evolution Mining با نظارت مبتنی بر ابر، 4 درصد بهبود در ظرفیت بار کامیون‌ها را ثبت کرده است. Teck Resources نیز با استفاده از ابزارهای نگهداری پیش‌بینی‌کننده، میلیون‌ها دلار در سال صرفه‌جویی کرده است.

ایمنی و انطباق: سیستم‌های ابری با پیش‌بینی و جلوگیری از خطرات محیطی، ایمنی کارکنان را افزایش می‌دهند. اتوماسیون با کمک ابر، مانند سیستم‌های حفاری و ناوگان حمل و نقل خودکار، قرار گرفتن انسان‌ها در معرض عملیات خطرناک را کاهش می‌دهد. Caterpillar با اتصال ده‌ها هزار ماشین خود به ابر، 50 درصد کاهش در حوادث ایمنی را تجربه کرده است.

چالش‌ها و راهکارها

یکپارچه‌سازی: یکپارچه‌سازی سیستم‌های ابری با سیستم‌های محلی قدیمی (on-site legacy systems) یک چالش است. این امر نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و همکاری بین معادن و تامین‌کنندگان است.

اتصال(Connectivity): در مناطق دورافتاده مانند استرالیا، اتصال به شبکه یک مانع بزرگ است. عدم پوشش شبکه می‌تواند مستقیماً بر ایمنی، انطباق و دید عملیاتی تأثیر بگذارد. قطع شدن فیبر نوری در مناطق دورافتاده می‌تواند منجر به توقف عملیات و هزینه‌های بالا شود؛ به عنوان مثال، گزارش‌ها حاکی از آن است که هر حادثه قطعی می‌تواند 180,000 دلار برای شرکت‌های معدنی هزینه داشته باشد و 35-50 درصد از بودجه سالانه به نگهداری اختصاص یابد.

فشار پهنای باند: افزایش دیجیتالی شدن معادن، از جمله استفاده از سیستم‌های حمل و نقل خودکار (که تقریباً همه از شبکه‌های LTE یا 5G  استفاده می‌کنند)، فشار پهنای باند را بر شبکه افزایش می‌دهد.

راهکار ابر ترکیبی(Hybrid Cloud): برای غلبه بر چالش‌های اتصال و اطمینان از دسترسی به داده‌ها در مناطق با پوشش شبکه نامنظم، مدل "ابر ترکیبی" پیشنهاد می‌شود. این مدل ترکیبی از ذخیره‌سازی محلی با پلتفرم‌های ابری خصوصی و عمومی را به کار می‌گیرد که کارایی بیشتر، یکپارچه‌سازی آسان‌تر بین پلتفرم‌ها و ویژگی‌های امنیتی پیشرفته را ارائه می‌دهد. این رویکرد به معادن اجازه می‌دهد تا داده‌های حساس را به صورت محلی یا در ابر خصوصی ذخیره کرده و از قدرت محاسباتی ابر عمومی برای تحلیل‌های پیچیده بهره‌مند شوند.

آموزش و توسعه نیروی انسانی: Batty تاکید می‌کند که موفقیت در پذیرش فناوری تنها به پیاده‌سازی پلتفرم‌ها محدود نمی‌شود، بلکه نیازمند سرمایه‌گذاری برابر در آموزش و توانمندسازی کارکنان است. بدون مهارت‌های لازم برای تفسیر داده‌ها و تصمیم‌گیری آگاهانه، بازگشت سرمایه (ROI) می‌تواند به شدت محدود شود. مطالعات EY نشان می‌دهد که یکپارچه‌سازی فناوری‌های برنامه‌ریزی دیجیتال در پروژه‌های سرمایه‌ای می‌تواند منجر به بهبود بهره‌وری 25-10 درصد و کاهش 10-5 درصد در کل هزینه پروژه شود، اما این امر نیازمند پذیرش و آموزش کارکنان است.

جمع‌بندی

صنعت معدن در آستانه یک تحول دیجیتال عظیم قرار دارد که توسط سیستم‌های مدیریت ناوگان مبتنی بر ابر هدایت می‌شود. این سیستم‌ها پتانسیل قابل توجهی برای افزایش ایمنی، بهبود کارایی عملیاتی و کاهش هزینه‌ها دارند، که همگی برای صنعت کامودیتی‌ها که به شدت به بهره‌وری و کاهش ریسک وابسته است، حیاتی هستند. پذیرش فزایندهIoT،AI  و اتوماسیون، به همراه رشد پیش‌بینی شده بازار "معدن متصل" به بیش از 30 میلیارد دلار تا سال 2030، نشان‌دهنده یک تغییر پارادایم است.

با این حال، این انتقال بدون چالش نیست. مسائل مربوط به یکپارچه‌سازی با سیستم‌های قدیمی و به ویژه چالش‌های اتصال در مناطق دورافتاده، موانع قابل توجهی هستند. راه‌حل "ابر ترکیبی" به عنوان یک استراتژی کلیدی برای کاهش این خطرات ظاهر شده و تعادلی بین پردازش داده‌های محلی و قدرت محاسباتی ابری ارائه می‌دهد.

نکته مهم دیگر، اهمیت سرمایه‌گذاری در نیروی انسانی است. بدون آموزش کافی و توانمندسازی کارکنان برای استفاده و تفسیر داده‌های حاصل از این فناوری‌ها، پتانسیل کامل تحول دیجیتال محقق نخواهد شد و بازگشت سرمایه محدود خواهد ماند. موفقیت در این مسیر، نیازمند یک رویکرد جامع است که شامل همکاری نزدیک بین اپراتورهای معدن و تامین‌کنندگان فناوری، برنامه‌ریزی استراتژیک، و تعهد به توسعه مهارت‌های نیروی کار باشد.

توصیه‌ها و راهکارهای کلیدی

رویکرد مرحله‌ای برای عملیات بزرگ: معادن بزرگ و پیچیده باید انتقال به ابر را به صورت مرحله‌ای انجام دهند، ابتدا با تحلیل داده‌ها شروع کرده و سپس به تدریج خدمات بیشتری را به ابر منتقل کنند تا از اختلال در عملیات جلوگیری شود.

اولویت‌بندی راهکارهای ابر ترکیبی: با توجه به چالش‌های اتصال در محیط‌های معدنی دورافتاده، سرمایه‌گذاری در راهکارهای ابر ترکیبی که ترکیبی از ذخیره‌سازی محلی و پلتفرم‌های ابری عمومی/خصوصی را ارائه می‌دهند، ضروری است. این امر انعطاف‌پذیری، امنیت داده و تداوم عملیات را تضمین می‌کند.

سرمایه‌گذاری در آموزش و توسعه مهارت: شرکت‌های معدنی باید به طور فعال در آموزش کارکنان خود در زمینه استفاده از پلتفرم‌های تلماتیک، تفسیر داده‌های وسایل نقلیه و راننده، و تصمیم‌گیری مبتنی بر داده سرمایه‌گذاری کنند. این امر برای بهره‌برداری کامل از مزایای فناوری و تضمین بازگشت سرمایه حیاتی است.

همکاری استراتژیک با شرکای فناوری: انتخاب شرکای فناوری با تجربه که می‌توانند در شناسایی مشکلات عملیاتی، تعریف عملکردهای سیستم مورد نیاز، و ارائه پشتیبانی در طول فرآیند یکپارچه‌سازی و استقرار کمک کنند، بسیار مهم است.

تمرکز بر امنیت و انطباق داده‌ها: با توجه به حساسیت داده‌های عملیاتی در صنعت معدن، ارزیابی دقیق اقدامات حفاظت از داده و انطباق با مقررات امنیتی باید در اولویت باشد.

بهره‌گیری از رایانش لبه (Edge Computing): با توجه به پیشرفت حسگرها، رادار و هوش داخلی در ماشین‌آلات، استفاده از محاسبات لبه می‌تواند به معادن کمک کند تا از مدل سنتی مدیریت متمرکز ناوگان فاصله بگیرند و هوشمندی بیشتری را در خود ماشین‌آلات ایجاد کنند، که به کاهش وابستگی به اتصال مداوم به ابر کمک می‌کند.

این تحولات نه تنها کارایی عملیاتی را افزایش می‌دهند، بلکه به طور مستقیم بر پایداری و سودآوری بلندمدت در بازار کامودیتی‌ها تأثیر می‌گذارند. تحلیلگران باید این روندهای فناورانه را به دقت رصد کرده و تأثیر آنها را بر پویایی عرضه و تقاضا، هزینه‌های تولید و ریسک‌های عملیاتی در بخش معدن ارزیابی کنند.



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

Geosolutions

مشاوره در حوزه های زمین شناسی، معدن، سرمایه گذاری

Geosolutions

مشاوره و اجرای مطالعات در زمینه های متنوع علوم زمین(مخاطرات زمین شناسی، اکتشاف معدن، آبهای زیرزمینی و ...)، انجام مطالعات مربوطه، خدمات ژئوفیزیک مهندسی و اکتشافی، مطالعات سنجش از دور، مشاوره سرمایه گذاری تخصصی و ..
تماس از طریق تلگرام با آی دی: geosolutionsir@
تماس از طریق ایمیل به نشانی: geosolutionsir@gmail.com
09100625034

طبقه بندی موضوعی

با ظهور پلتفرم‌های مدیریت ناوگان مبتنی بر ابر، این سوال را مطرح می‌شود که بدون سرور شدن به چه معناست و آیا صنعت معدن برای آن آماده است.

از دهه ۱۹۹۰، سیستم‌های مدیریت ناوگان (FMS) نوآوری‌های بی‌وقفه را تجربه کرده‌اند، از چراغ‌های مادون قرمز گرفته تا حسگرهای چابک‌تر و کوچک‌تر. ظهور اتوماسیون، رایانش ابری، تحلیل داده و هوش مصنوعی، شاید برخی از بزرگترین پیشرفت‌های دوران مدرن، در حال گشودن عصری از بهبود ایمنی و افزایش کارایی عملیاتی با قابلیت‌هایی مانند بهینه‌سازی بلادرنگ و نگهداری پیش‌بینی‌کننده هستند.

Jarym Kowalchuk، رئیس بخش محصول، بارگیری و حمل در Hexagon می‌گوید: "اتصال از طریقIoT  [اینترنت اشیا] قابلیت‌های نظارت دقیق را فراهم می‌کند، در حالی که یکپارچه‌سازی در سراسر سیستم‌ها ارتباط بی‌وقفه و کارایی بهبود یافته را تضمین می‌کند."

به گفتهKowalchuk، سایر پیشرفت‌های نسبتاً اخیر شامل سیستم‌های مدیریت خستگی و سیستم‌های جلوگیری از برخورد (CAS) هستند که اکنون به طور فزاینده‌ای رایج شده‌اند، با وجود اینکه تنها پنج تا هفت سال پیش هنوز به عنوان فناوری‌های نوظهور تلقی می‌شدند.

او ادعا می‌کند:"  CAS اکنون در فاز اصلی پذیرش در صنعت معدن قرار دارد، و در بسیاری از سایت‌ها امروزه ورود مجاز نیست مگر اینکه شما در یکی از وسایل نقلیه عملیاتی مجهز به CAS باشید."

این فناوری‌ها ارزش زیادی دارند، معادن را ایمن‌تر و کارآمدتر از همیشه می‌کنند. با این حال، آنها با سخت‌افزار و حسگرهای اضافی همراه هستند، چشم‌اندازی که Hexagon متوجه شده مشتریان کمتر به آن تمایل دارند. در پاسخ به خواسته‌های مشتریان برای کاهش شلوغی، این شرکت می‌گوید در حال حذف سخت‌افزارهای تکراری در هر کجا که بتواند است؛ به عنوان مثال، با ترکیب سیستم هوشیاری اپراتور خود باCAS، زمانی که مشتریان با این کار راحت باشند.

این تمایل به منطقی‌سازی شامل زیرساخت‌های موجود در محل نیز می‌شود. انتقال FMS به حوزه مبتنی بر ابر، به عنوان یک تحول انقلابی مطرح شده است، هدفی که بسیاری از مالکان/اپراتورهای معادن و زنجیره تامین در تلاش برای دستیابی به آن هستند.

مزایای سیستم‌های مدیریت ناوگان مبتنی بر ابر

با کاهش نیاز به زیرساخت‌های فیزیکی و نگهداریIT، FMS مبتنی بر ابر مقیاس‌پذیری و مقرون به صرفه بودن را فراهم می‌کنند.

Kowalchuk می‌گوید: "آنها دسترسی از راه دور و پردازش داده‌های بلادرنگ را امکان‌پذیر می‌سازند، که کارایی عملیاتی و تصمیم‌گیری را افزایش می‌دهد. آنها همچنین از طریق داده‌های متمرکز، همکاری را تقویت کرده و از یکپارچه‌سازی با سایر خدمات ابری پشتیبانی می‌کنند."

او بر اهمیت همکاری بین معادن و تامین‌کنندگان هنگام آغاز این سفر تاکید می‌کند. این امر در تضمین عدم به خطر افتادن قابلیت اطمینان و امنیت داده‌ها و سیستم‌های تولید حیاتی است. او می‌گوید: "بسیاری از اپراتورهای معادن کوچکتر، به ویژه آنهایی که از نسخه‌های کوچک‌شده یا 'lite' FMS استفاده می‌کنند، مستقیماً به سمت ابر برای استقرار خود حرکت می‌کنند،" به همین دلیل پشتیبانی از متخصصان بسیار مهم است.

در مقابل، عملیات بزرگتر و پیچیده‌تر که به یک راه حل جامع و غنی از ویژگی‌ها نیاز دارند، باید به صورت مرحله‌ای به ابر منتقل شوند. "برای این عملیات، غیرقابل قبول خواهد بود که FMS به دلیل مشکلات تاخیر یا قطع اتصال با ابر، به طور موقت در دسترس نباشد."

در عوض، Kowalchuk  عملیات معدنی بزرگتر را تشویق می‌کند تا انتقال ابری خود را "گام به گام" انجام دهند؛ به عنوان مثال، ابتدا از آن برای تحلیل داده استفاده کنند، سپس خدماتی را که ابر می‌تواند در مرحله بعد ارائه دهد، شناسایی کنند.

Will Batty، معاون توسعه کسب و کار APAC درGeotab، می‌گوید که پذیرش مدیریت ناوگان مبتنی بر ابر در صنعت معدن "یک حرکت استراتژیک" است که از ابتدا به اهداف روشن و برنامه‌ریزی بین‌بخشی و یک فرآیند یکپارچه‌سازی قوی نیاز دارد. او توصیه می‌کند: "انتخاب یک پلتفرم تنها آغاز کار است؛ موفقیت به میزان خوب پیاده‌سازی، پشتیبانی و همسویی آن با نیازهای کسب و کار بستگی دارد."

یکپارچه‌سازی و اتصال: ملاحظات کلیدی برای مدیریت ناوگان مبتنی بر ابر

انتقال FMS یک معدن به ابر می‌تواند یک فرآیند پیچیده باشد، با دو، اما نه منحصراً، عنصر کلیدی که به ویژه چالش‌برانگیز هستند: یکپارچه‌سازی و اتصال.

یکپارچه‌سازی به دلیل وجود سیستم‌های محلی (در محل) موجود که ممکن است شامل فناوری‌های قدیمی‌تر باشند، یک چالش است.

اگر این ملاحظات به درستی مورد توجه قرار گیرند، انتقال به FMS مبتنی بر ابر مزایای فیزیکی قابل توجهی از جمله کاهش شلوغی معدن و حتی کابین‌های وسایل نقلیه فردی، و آسان‌تر کردن نصب با کابل‌کشی بسیار کمتر را ارائه می‌دهد.

به گفتهKowalchuk، اتصال نیز یک "ملاحظه مهم" است. در استرالیا، جایی که معادن اغلب دورافتاده و دسترسی به آنها دشوار است، هم از نظر فیزیکی و هم مفهومی، اتصال از قبل یک مانع است. بنابراین، کاهش سخت‌افزار محلی برای تکیه بر پلتفرم‌های مبتنی بر ابر می‌تواند با خطر همراه باشد.

این چیزی است که Batty به ویژه از آن آگاه است. او می‌گوید: "اتصال یکی از حیاتی‌ترین عناصر در مدیریت ناوگان معدن است، به ویژه در مناطق دورافتاده استرالیا که عدم پوشش شبکه می‌تواند مستقیماً بر ایمنی، انطباق و دید عملیاتی تأثیر بگذارد."

Telematics، که Geotab در آن تخصص دارد، اکنون دیگر فقط یک "داشتن خوب" نیست، بلکه بخش حیاتی عملیات معدنی مدرن است، و نه فقط برای ردیابی وسایل نقلیه. Batty می‌گوید: "آنچه به عنوان ردیابی اولیه GPS آغاز شد، به یک پلتفرم داده قدرتمند تبدیل شده است که تقریباً هر بخش از یک سازمان را تحت تأثیر قرار می‌دهد... این یک ابزار ضروری است که عملیات معدنی را قادر می‌سازد در یکی از چالش‌برانگیزترین محیط‌های عملیاتی جهان، رقابتی، سازگار و ایمن باقی بمانند."

رسیدگی به فشار شبکه

همانطور که معادن با مواردی مانند Telematics، CAS  و سایر قابلیت‌ها دیجیتالی‌تر می‌شوند، فشار پهنای باند بیشتری را بر شبکه وارد می‌کنند. به عنوان مثال، تقریباً تمام معادن که از سیستم حمل و نقل خودکار استفاده می‌کنند، از شبکه LTE یا 5G  استفاده می‌کنند.

Kowalchuk توضیح می‌دهد: "همانطور که FMS توانمندتر می‌شوند، اغلب همراه باCAS، مدیریت خستگی و سایر فناوری‌ها استفاده می‌شوند، که نیازهایی را بر شبکه برای عملکرد موثر وارد می‌کند."

Hexagon تنها شرکتی نیست که خطرات ناشی از اتصال ضعیف را در صنعتی که ایمنی در آن از اهمیت بالایی برخوردار است و داده‌ها به سرعت به یک کالای حیاتی تبدیل می‌شوند، تشخیص می‌دهد.

Batty می‌گوید: "در Telematics، زمانی که سیگنال قطع می‌شود، دید بلادرنگ شما نیز از دست می‌رود. برای وسایل نقلیه که در مناطق دورافتاده با پوشش شبکه ناسازگار یا در دسترس نیستند، این می‌تواند یک خطر ایمنی قابل توجه برای رانندگان ایجاد کند و نقاط کور عملیاتی را برای مدیران سایت ایجاد کند."

توانایی ذخیره و سپس بارگذاری داده‌ها و ردیابی موقعیت وسیله نقلیه بدون دسترسی به شبکه، فناوری‌هایی هستند که به احتمال زیاد پذیرش "ابر ترکیبی" را به همراه خواهند داشت. همانطور که از نامش پیداست، ابر ترکیبی ترکیبی از ذخیره‌سازی محلی با پلتفرم‌های ابری خصوصی و عمومی را به کار می‌گیرد که کارایی بیشتر، یکپارچه‌سازی آسان‌تر بین پلتفرم‌ها و ویژگی‌های امنیتی پیشرفته را ارائه می‌دهد.

Saurabh Daga، مدیر پروژه درGlobalData، می‌گوید تکامل سریع رایانش ابری، به ویژه مدل‌های ترکیبی و چند ابری، به سازمان‌ها اجازه می‌دهد تا به سرعت مقیاس‌پذیر شوند و پیچیدگی‌های چشم‌انداز دیجیتال امروزی را برطرف کنند. "در نتیجه، یک تغییر اساسی در نحوه استفاده کسب و کارها از فناوری‌های ابری برای بهینه‌سازی عملکرد و کاهش هزینه‌های عملیاتی وجود دارد."

نکاتی برای انتقال به FMS بدون سرور

Kowalchuk می‌گوید شرکت‌های معدنی که پلتفرم‌های مبتنی بر ابر را در نظر می‌گیرند، ابتدا باید مشکلات عملیاتی خاصی را که با آن روبرو هستند و عملکردهای سیستم مورد نیاز را به وضوح شناسایی کنند، سپس با شرکای فناوری باتجربه همکاری کنند.

او ادامه می‌دهد: "مقیاس‌پذیری برای تطبیق با رشد عملیاتی آینده مهم است، همراه با ارزیابی اقدامات حفاظت از داده و انطباق با مقررات برای امنیت."

Batty بر حوزه دیگری تاکید می‌کند که ممکن است گاهی نادیده گرفته شود اما اغلب برای پذیرش موفقیت‌آمیز حیاتی است: آموزش.

او می‌گوید: "همانطور که کسب و کارهای معدنی بیشتری پلتفرم‌های متصل را پذیرفته‌اند... این فقط در مورد قرار دادن فناوری نیست، بلکه در مورد اطمینان از این است که افرادی که از آن استفاده می‌کنند، برای بهره‌برداری کامل از ارزش آن مجهز هستند."

عملیات معدنی باید اطمینان حاصل کنند که کارکنان نحوه استفاده از فناوری‌هایی مانند پلتفرم‌های Telematics، نحوه تفسیر داده‌های وسیله نقلیه و راننده، و نحوه تصمیم‌گیری آگاهانه که از ایمنی، کارایی و انطباق پشتیبانی می‌کند را درک می‌کنند. Batty هشدار می‌دهد که بدون مهارت‌های مناسب، بازگشت سرمایه می‌تواند به شدت محدود شود.

او می‌گوید: "عملیات معدنی که در پیاده‌سازی فناوری موفق هستند، آنهایی هستند که به طور مساوی در افراد و پلتفرم‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند و تیم‌های خود را قادر می‌سازند تا با فناوری رشد کنند و ارزش کامل تحول دیجیتال را استخراج کنند."

با ورود به عصر جدیدFMS، مدیر هگزاگون،Kowalchuk، خاطرنشان می‌کند که حسگرهای پیشرفته‌تر، رادار، هوش داخلی، Telematics و محاسبات لبه به این معنی است که معادن می‌توانند از مدل سنتی مبتنی بر مدیریت متمرکز ناوگان فاصله بگیرند، زیرا "اکنون هوشمندی و اطلاعات بیشتری در خود ماشین وجود دارد."

پتانسیل سیستم‌های مبتنی بر ابر در صنعت معدن

FMS مبتنی بر ابر به طور فزاینده‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرند و مزایای قابل توجهی را به همراه دارند، اما آیا معادن می‌توانند آنها را برای کسب بیشترین سود و رفع نگرانی‌های یکپارچه‌سازی و اتصال پیاده‌سازی کنند؟ پاسخ ساده این است که می‌توانند، اما رویکرد باید به گونه‌ای باشد که همه طرف‌ها، هم در معدن و هم در زنجیره تامین، از دانش خود بهره ببرند.

همانطور که هر معدن و محیط آن منحصر به فرد است، مهاجرت آن به ابر نیز چنین است. استفاده از ترکیبی از ذخیره‌سازی در محل و یک راه حل ابری ترکیبی می‌تواند کارایی هزینه‌ای بیشتر، بهبود ایمنی معدن، افزایش امنیت داده‌ها و بینش‌های داده‌ای بالاتر را به ارمغان آورد. این بدان معناست که اگرچه حرکت به سمت مدیریت ناوگان مبتنی بر ابر یک حرکت پیچیده است، اما این سفر ارزش طی کردن را دارد.

تحلیل و جمع‌بندی

گزارش حاضر به بررسی آمادگی صنعت معدن برای پذیرش سیستم‌های مدیریت ناوگان (FMS) مبتنی بر ابر می‌پردازد و مزایا، چالش‌ها و ملاحظات کلیدی این تحول دیجیتال را از دیدگاه متخصصان صنعت، Jarym Kowalchuk  از Hexagon و Will Batty ازGeotab، تشریح می‌کند. این تحلیل با هدف ارائه دیدگاهی جامع و مبتنی بر داده برای تحلیلگران بازار کامودیتی‌ها و سرمایه‌گذاران، به بررسی ابعاد کمی و کیفی این روند و پیامدهای آن بر کارایی، ایمنی و هزینه‌های عملیاتی در بخش معدن می‌پردازد.

رشد بازار و پذیرش فناوری

رشد بازار: بر اساس داده‌هایGrand View Research، اندازه بازار جهانی "معدنکاری متصل" (connected mining)  در سال 2024 حدود 17.26 میلیارد دلار برآورد شده و پیش‌بینی می‌شود با نرخ رشد مرکب سالانه (CAGR) 11 درصد از سال 2025 تا 2030 رشد کند و در سال 2030 به 30.95 میلیارد دلار برسد. این رشد قابل توجه، نشان‌دهنده تمایل فزاینده صنعت به سمت راه‌حل‌های دیجیتال، از جمله FMS مبتنی بر ابر است.

بخش راه‌حل‌ها: بخش راه‌حل‌ها (Solutions) در این بازار در سال 2024 با 77.6 درصد بیشترین سهم درآمد را داشته است که تأکید بر ایمنی کارگران و انطباق با مقررات را نشان می‌دهد. این امر به طور مستقیم با قابلیت‌های FMS مبتنی بر ابر در بهبود ایمنی از طریق سیستم‌هایی مانند CAS و مدیریت خستگی همسو است.

پذیرش ابر: انتظار می‌رود بخش ابری (cloud segment) در دوره پیش‌بینی شده سریع‌ترین CAGR را تجربه کند. این امر به دلیل استقرار سریع‌تر و قابلیت‌های یکپارچه‌سازی آسان‌تر راه‌حل‌های ابری است. شرکت‌های کوچک و متوسط (SMEs) نیز به دلیل مدل‌های مبتنی بر اشتراک و اجتناب از سرمایه‌گذاری اولیه کلان در زیرساخت‌های IT، به سرعت به سمت راه‌حل‌های ابری حرکت می‌کنند.

تلماتیک وCAS: گزارش اشاره می‌کند که سیستم‌های جلوگیری از برخورد (CAS) در فاز اصلی پذیرش در صنعت معدن قرار دارند و در بسیاری از سایت‌ها، ورود بدون CAS مجاز نیست. این نشان‌دهنده تبدیل شدن فناوری‌های پیشرفته FMS از "داشتن خوب" به "ضروری" است.

مزایای عملیاتی و مالی سیستم‌های ابری

کاهش هزینه‌ها و مقیاس‌پذیری: FMS مبتنی بر ابر با کاهش نیاز به زیرساخت‌های فیزیکی و نگهداری IT، مقیاس‌پذیری و مقرون به صرفه بودن را فراهم می‌کنند. Rio Tinto با مهاجرت به Microsoft Azure، چهار مرکز داده را تعطیل کرده و هزینه‌های IT خود را 20 درصد کاهش داده است. Mineman  نیز با استفاده ازAWS، هزینه‌های زیرساخت IT خود را 60 درصد کاهش داده است. این ارقام نشان‌دهنده صرفه‌جویی قابل توجه در هزینه‌های عملیاتی است.

افزایش کارایی و تصمیم‌گیری: دسترسی از راه دور و پردازش داده‌های بلادرنگ، کارایی عملیاتی و تصمیم‌گیری را بهبود می‌بخشد. Evolution Mining با نظارت مبتنی بر ابر، 4 درصد بهبود در ظرفیت بار کامیون‌ها را ثبت کرده است. Teck Resources نیز با استفاده از ابزارهای نگهداری پیش‌بینی‌کننده، میلیون‌ها دلار در سال صرفه‌جویی کرده است.

ایمنی و انطباق: سیستم‌های ابری با پیش‌بینی و جلوگیری از خطرات محیطی، ایمنی کارکنان را افزایش می‌دهند. اتوماسیون با کمک ابر، مانند سیستم‌های حفاری و ناوگان حمل و نقل خودکار، قرار گرفتن انسان‌ها در معرض عملیات خطرناک را کاهش می‌دهد. Caterpillar با اتصال ده‌ها هزار ماشین خود به ابر، 50 درصد کاهش در حوادث ایمنی را تجربه کرده است.

چالش‌ها و راهکارها

یکپارچه‌سازی: یکپارچه‌سازی سیستم‌های ابری با سیستم‌های محلی قدیمی (on-site legacy systems) یک چالش است. این امر نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و همکاری بین معادن و تامین‌کنندگان است.

اتصال(Connectivity): در مناطق دورافتاده مانند استرالیا، اتصال به شبکه یک مانع بزرگ است. عدم پوشش شبکه می‌تواند مستقیماً بر ایمنی، انطباق و دید عملیاتی تأثیر بگذارد. قطع شدن فیبر نوری در مناطق دورافتاده می‌تواند منجر به توقف عملیات و هزینه‌های بالا شود؛ به عنوان مثال، گزارش‌ها حاکی از آن است که هر حادثه قطعی می‌تواند 180,000 دلار برای شرکت‌های معدنی هزینه داشته باشد و 35-50 درصد از بودجه سالانه به نگهداری اختصاص یابد.

فشار پهنای باند: افزایش دیجیتالی شدن معادن، از جمله استفاده از سیستم‌های حمل و نقل خودکار (که تقریباً همه از شبکه‌های LTE یا 5G  استفاده می‌کنند)، فشار پهنای باند را بر شبکه افزایش می‌دهد.

راهکار ابر ترکیبی(Hybrid Cloud): برای غلبه بر چالش‌های اتصال و اطمینان از دسترسی به داده‌ها در مناطق با پوشش شبکه نامنظم، مدل "ابر ترکیبی" پیشنهاد می‌شود. این مدل ترکیبی از ذخیره‌سازی محلی با پلتفرم‌های ابری خصوصی و عمومی را به کار می‌گیرد که کارایی بیشتر، یکپارچه‌سازی آسان‌تر بین پلتفرم‌ها و ویژگی‌های امنیتی پیشرفته را ارائه می‌دهد. این رویکرد به معادن اجازه می‌دهد تا داده‌های حساس را به صورت محلی یا در ابر خصوصی ذخیره کرده و از قدرت محاسباتی ابر عمومی برای تحلیل‌های پیچیده بهره‌مند شوند.

آموزش و توسعه نیروی انسانی: Batty تاکید می‌کند که موفقیت در پذیرش فناوری تنها به پیاده‌سازی پلتفرم‌ها محدود نمی‌شود، بلکه نیازمند سرمایه‌گذاری برابر در آموزش و توانمندسازی کارکنان است. بدون مهارت‌های لازم برای تفسیر داده‌ها و تصمیم‌گیری آگاهانه، بازگشت سرمایه (ROI) می‌تواند به شدت محدود شود. مطالعات EY نشان می‌دهد که یکپارچه‌سازی فناوری‌های برنامه‌ریزی دیجیتال در پروژه‌های سرمایه‌ای می‌تواند منجر به بهبود بهره‌وری 25-10 درصد و کاهش 10-5 درصد در کل هزینه پروژه شود، اما این امر نیازمند پذیرش و آموزش کارکنان است.

جمع‌بندی

صنعت معدن در آستانه یک تحول دیجیتال عظیم قرار دارد که توسط سیستم‌های مدیریت ناوگان مبتنی بر ابر هدایت می‌شود. این سیستم‌ها پتانسیل قابل توجهی برای افزایش ایمنی، بهبود کارایی عملیاتی و کاهش هزینه‌ها دارند، که همگی برای صنعت کامودیتی‌ها که به شدت به بهره‌وری و کاهش ریسک وابسته است، حیاتی هستند. پذیرش فزایندهIoT،AI  و اتوماسیون، به همراه رشد پیش‌بینی شده بازار "معدن متصل" به بیش از 30 میلیارد دلار تا سال 2030، نشان‌دهنده یک تغییر پارادایم است.

با این حال، این انتقال بدون چالش نیست. مسائل مربوط به یکپارچه‌سازی با سیستم‌های قدیمی و به ویژه چالش‌های اتصال در مناطق دورافتاده، موانع قابل توجهی هستند. راه‌حل "ابر ترکیبی" به عنوان یک استراتژی کلیدی برای کاهش این خطرات ظاهر شده و تعادلی بین پردازش داده‌های محلی و قدرت محاسباتی ابری ارائه می‌دهد.

نکته مهم دیگر، اهمیت سرمایه‌گذاری در نیروی انسانی است. بدون آموزش کافی و توانمندسازی کارکنان برای استفاده و تفسیر داده‌های حاصل از این فناوری‌ها، پتانسیل کامل تحول دیجیتال محقق نخواهد شد و بازگشت سرمایه محدود خواهد ماند. موفقیت در این مسیر، نیازمند یک رویکرد جامع است که شامل همکاری نزدیک بین اپراتورهای معدن و تامین‌کنندگان فناوری، برنامه‌ریزی استراتژیک، و تعهد به توسعه مهارت‌های نیروی کار باشد.

توصیه‌ها و راهکارهای کلیدی

رویکرد مرحله‌ای برای عملیات بزرگ: معادن بزرگ و پیچیده باید انتقال به ابر را به صورت مرحله‌ای انجام دهند، ابتدا با تحلیل داده‌ها شروع کرده و سپس به تدریج خدمات بیشتری را به ابر منتقل کنند تا از اختلال در عملیات جلوگیری شود.

اولویت‌بندی راهکارهای ابر ترکیبی: با توجه به چالش‌های اتصال در محیط‌های معدنی دورافتاده، سرمایه‌گذاری در راهکارهای ابر ترکیبی که ترکیبی از ذخیره‌سازی محلی و پلتفرم‌های ابری عمومی/خصوصی را ارائه می‌دهند، ضروری است. این امر انعطاف‌پذیری، امنیت داده و تداوم عملیات را تضمین می‌کند.

سرمایه‌گذاری در آموزش و توسعه مهارت: شرکت‌های معدنی باید به طور فعال در آموزش کارکنان خود در زمینه استفاده از پلتفرم‌های تلماتیک، تفسیر داده‌های وسایل نقلیه و راننده، و تصمیم‌گیری مبتنی بر داده سرمایه‌گذاری کنند. این امر برای بهره‌برداری کامل از مزایای فناوری و تضمین بازگشت سرمایه حیاتی است.

همکاری استراتژیک با شرکای فناوری: انتخاب شرکای فناوری با تجربه که می‌توانند در شناسایی مشکلات عملیاتی، تعریف عملکردهای سیستم مورد نیاز، و ارائه پشتیبانی در طول فرآیند یکپارچه‌سازی و استقرار کمک کنند، بسیار مهم است.

تمرکز بر امنیت و انطباق داده‌ها: با توجه به حساسیت داده‌های عملیاتی در صنعت معدن، ارزیابی دقیق اقدامات حفاظت از داده و انطباق با مقررات امنیتی باید در اولویت باشد.

بهره‌گیری از رایانش لبه (Edge Computing): با توجه به پیشرفت حسگرها، رادار و هوش داخلی در ماشین‌آلات، استفاده از محاسبات لبه می‌تواند به معادن کمک کند تا از مدل سنتی مدیریت متمرکز ناوگان فاصله بگیرند و هوشمندی بیشتری را در خود ماشین‌آلات ایجاد کنند، که به کاهش وابستگی به اتصال مداوم به ابر کمک می‌کند.

این تحولات نه تنها کارایی عملیاتی را افزایش می‌دهند، بلکه به طور مستقیم بر پایداری و سودآوری بلندمدت در بازار کامودیتی‌ها تأثیر می‌گذارند. تحلیلگران باید این روندهای فناورانه را به دقت رصد کرده و تأثیر آنها را بر پویایی عرضه و تقاضا، هزینه‌های تولید و ریسک‌های عملیاتی در بخش معدن ارزیابی کنند.

۰۴/۰۳/۱۰