Geosolutions

مشاوره در حوزه های زمین شناسی، معدن، سرمایه گذاری
چهارشنبه, ۲۹ خرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۴۱ ق.ظ

NeoSmelt مبلغ ۱۲.۹ میلیون دلار حمایت فدرال برای کارخانه آزمایشی تولید فولاد با آلایندگی کم دریافت می‌کند

شرکت NeoSmelt مبلغ ۱۹.۸ میلیون دلار استرالیا از سوی آژانس انرژی‌های تجدیدپذیر استرالیا (ARENA) برای حمایت از مطالعه مهندسی و طراحی پایه (FEED) کارخانه آزمایشی خود در استرالیای غربی (WA) دریافت کرده است.

این آژانس مبلغ ۱۹.۸ میلیون دلار استرالیا (معادل ۱۲.۹ میلیون دلار آمریکا) را برای حمایت از مطالعه مهندسی و طراحی پایه (FEED) برای کارخانه آزمایشی شرکت NeoSmelt در استرالیای غربی تخصیص داده است.

هدف این پروژه، توسعه بزرگ‌ترین کوره ذوب الکتریکی آهن‌سازی استرالیا به منظور نمایش روشی برای تولید آهن مذاب با کاهش انتشار کربن است.

شرکت NeoSmelt یک سرمایه‌گذاری مشترک (JV) است که به تولید فولاد با آلایندگی کمتر از سنگ آهن منطقه Pilbara اختصاص دارد. این سرمایه‌گذاری مشترک که توسط شرکت BlueScope مدیریت می‌شود، متشکل از بنیان‌گذاران آن یعنی BlueScope، BHP و Rio Tinto و دو شریک سهامدار جدید یعنی Woodside Energy و Mitsui Iron Ore Development است. هر پنج شرکت دارای سهام مساوی هستند.

این سرمایه‌گذاری مشترک در دسامبر سال گذشته، منطقه صنعتی Kwinana را به عنوان محل اجرای پروژه اعلام کرد.

Tania Archibald، مدیرعامل BlueScope استرالیا، به نمایندگی از این سرمایه‌گذاری مشترک اظهار داشت: امروز گامی مهم در جهت توسعه فناوری برای تولید فولاد با انتشار کربن کمتر با استفاده از سنگ آهن Pilbara برداشته شده است و ما از تعهد ۱۹.۸ میلیون دلاری ARENA برای حمایت از فاز امکان‌سنجی این کارخانه آزمایشی پیشگام در زمینه تحقیق و توسعه (R&D) بسیار خرسندیم.

وی افزود: با این حمایت از سوی دولت و رهبران صنعت، ما اکنون این فرصت را داریم که فناوری پیشرو در سطح جهانی را توسعه دهیم که پتانسیل کاربرد در سراسر صنعت جهانی فولاد را خواهد داشت و پایه‌ای برای صنعت آینده صادرات آهن با آلایندگی کربن کمتر در استرالیا فراهم می‌کند.

تأمین مالی از سویARENA، مکمل کمک ۷۵ میلیون دلاری دولت استرالیای غربی است که سال گذشته اعلام شد.

مطالعه امکان‌سنجی این پروژه در حال حاضر در جریان است و مبنای تصمیم‌گیری نهایی برای سرمایه‌گذاری (FID) خواهد بود که انتظار می‌رود در سال ۲۰۲۶ اتخاذ شود.

پیش‌بینی می‌شود این کارخانه آزمایشی که انتظار می‌رود در سال ۲۰۲۸ به بهره‌برداری برسد، سالانه بین ۳۰,۰۰۰ تا ۴۰,۰۰۰ تن آهن مذاب تولید کند.

در ابتدا، این کارخانه از گاز طبیعی که توسط Woodside Energy تأمین می‌شود برای احیای سنگ آهن و تبدیل آن به آهن اسفنجی (Direct Reduced Iron) استفاده خواهد کرد. هدف بلندمدت، بهره‌برداری از هیدروژن با آلایندگی کربن کمتر برای این فرآیند است.

در صورت موفقیت، پروژه NeoSmelt می‌تواند جایگزینی پایدار برای روش سنتی فولادسازی با کوره بلند ارائه دهد و به طور بالقوه تداوم حیات صنعت سنگ آهن استرالیا را تضمین کند.

تحلیل و جمع بندی

این گزارش، بیش از یک خبر ساده در مورد تأمین مالی یک پروژه، یک سیگنال استراتژیک قدرتمند در قلب بازار جهانی سنگ آهن و فولاد است. تحلیل این رویداد نیازمند بررسی ابعاد کمی، فنی و استراتژیک آن می‌باشد.

۱. تحلیل کمی و مالی

مقیاس سرمایه‌گذاری: سرمایه‌گذاری اولیه اعلام‌شده شامل ۱۹.۸ میلیون دلار استرالیا از سوی آژانس فدرال (ARENA) و ۷۵ میلیون دلار استرالیا از سوی دولت ایالتی استرالیای غربی است که مجموعاً به ۹۴.۸ میلیون دلار استرالیا می‌رسد. این مبلغ تنها برای فاز مطالعات امکان‌سنجی و مهندسی پایه (FEED) است. هزینه احداث کامل یک کارخانه آزمایشی (Pilot Plant) به مراتب بالاتر خواهد بود و هزینه یک واحد تجاری در مقیاس کامل، به میلیاردها دلار خواهد رسید. این سرمایه‌گذاری دولتی نشان‌دهنده اهمیت استراتژیک ملی این پروژه و تلاش برای کاهش ریسک برای بخش خصوصی است.

مقیاس تولید: ظرفیت تولید ۳۰ تا ۴۰ هزار تن آهن مذاب در سال برای یک کارخانه آزمایشی، قابل توجه است اما در مقیاس جهانی ناچیز می‌باشد. کل تولید فولاد خام استرالیا در حدود ۵.۷ میلیون تن (بر اساس آمار سال ۲۰۲۳ انجمن جهانی فولاد) است. بنابراین، تولید این کارخانه کمتر از ۰.۷ درصد تولید فعلی استرالیا خواهد بود. اهمیت این پروژه در حجم تولید نیست، بلکه در اثبات فناوری (Technology Proof-of-Concept) در مقیاس نیمه‌صنعتی است.

اقتصاد گذار انرژی: پروژه در فاز اول از گاز طبیعی (توسط Woodside) استفاده می‌کند و سپس به هیدروژن سبز منتقل خواهد شد. این یک ریسک اقتصادی بزرگ است. در حال حاضر (اواسط ۲۰۲۵)، هزینه تولید هیدروژن سبز بسته به منطقه بین ۳ تا ۵ دلار آمریکا به ازای هر کیلوگرم است، در حالی که برای رقابت با سوخت‌های فسیلی در فولادسازی، این هزینه باید به زیر ۱.۵ دلار آمریکا کاهش یابد. موفقیت اقتصادی بلندمدت NeoSmelt مستقیماً به منحنی کاهش هزینه هیدروژن سبز وابسته است که تحلیلگران BloombergNEF پیش‌بینی می‌کنند این هدف تا اوایل دهه ۲۰۳۰ در مناطق مستعد (مانند استرالیا) قابل دستیابی است.

۲. تحلیل استراتژیک و بازار

معضل سنگ آهنPilbara : غول‌های معدنی BHP و Rio Tinto بیش از ۸۰ درصد سنگ آهن صادراتی خود را از منطقه Pilbara تأمین می‌کنند. این سنگ آهن عمدتاً از نوع fines با عیار متوسط (بین ۵۸ تا ۶۲ درصد آهن) است که برای کوره‌های بلند سنتی چین ایده‌آل است، اما برای فرآیندهای پیشرفته تولید آهن اسفنجی (DRI) که نیازمند سنگ آهن با عیار بالا (بیش از ۶۷ درصد) و ناخالصی کم هستند، مناسب نیست. با حرکت جهان به سمت فولاد سبز مبتنی بر DRI-EAF (کوره قوس الکتریکی)، این دو شرکت با ریسک "دارایی سرگردان "  شدن ذخایر عظیم خود مواجه هستند. پروژه NeoSmelt یک تلاش مستقیم برای ایجاد یک مسیر فناوری جدید است که بتواند از سنگ آهن Pilbara برای تولید فولاد کم‌کربن استفاده کند و به این ترتیب بازار اصلی آن‌ها را برای دهه‌های آینده حفظ نماید.

ائتلاف استراتژیک(The JV Consortium) : ترکیب شرکای این پروژه بسیار هوشمندانه است:

BHP & Rio Tinto (تأمین‌کنندگان مواد اولیه): آینده بلندمدت خود را تضمین می‌کنند.

BlueScope (تولیدکننده فولاد): مسیر کربن‌زدایی خود را توسعه می‌دهد و از وابستگی به فناوری کوره بلند سنتی می‌کاهد.

Woodside Energy (تأمین‌کننده انرژی): نقش خود را به عنوان یک "تأمین‌کننده انرژی در دوره گذار" تثبیت می‌کند؛ ابتدا با فروش گاز طبیعی و سپس با موقعیت‌یابی برای تبدیل شدن به یک تولیدکننده بزرگ هیدروژن سبز.

Mitsui (سرمایه‌گذار و مشتری): ژاپن یکی از بزرگترین واردکنندگان سنگ آهن استرالیا و نیازمند فناوری‌های فولاد سبز است. این مشارکت به Mitsui امکان دسترسی به فناوری‌های نسل آینده و تضمین زنجیره تأمین سبز را می‌دهد.

چشم‌انداز رقابتی: در حال حاضر (ژوئن ۲۰۲۵)، قیمت سنگ آهن با عیار ۶۲ درصد در بازار CFR چین حدود ۱۱۵ دلار آمریکا بر تن است، در حالی که سنگ آهن با عیار بالا (۶۵ درصد و بالاتر) با پرمیوم قابل توجهی (حدود ۱۵ تا ۲۰ دلار بر تن) معامله می‌شود. اگر فناوری‌های غالب فولاد سبز نیازمند سنگ آهن عیار بالا باشند، این شکاف قیمتی افزایش خواهد یافت و به نفع تولیدکنندگانی مانند Vale برزیل تمام می‌شود. موفقیت NeoSmelt می‌تواند این روند را معکوس کرده و رقابت‌پذیری سنگ آهن استرالیا را حفظ کند.

 

تأثیر بر سیاست‌گذاری: با توجه به مکانیزم تعدیل کربن مرزی (CBAM) اتحادیه اروپا که از سال ۲۰۲۶ اجرایی می‌شود، صادرکنندگان فولاد به اروپا با مالیات کربن مواجه خواهند شد. این پروژه به استرالیا امکان می‌دهد تا در آینده "آهن کم‌کربن" یا "فولاد سبز" صادر کند و از این تعرفه‌ها مصون بماند.

جمع‌بندی

 NeoSmeltیک سرمایه‌گذاری مشترک استراتژیک با ریسک بالا اما بازده بالقوه بسیار عظیم است. این پروژه به طور مستقیم مهم‌ترین چالش پیش روی صنعت سنگ آهن استرالیا را هدف قرار داده است: سازگار کردن سنگ آهن با عیار متوسط Pilbara با فناوری‌های فولادسازی سبز نسل آینده. موفقیت آن نه تنها آینده غول‌های معدنی مانند BHP و Rio Tinto را تضمین می‌کند، بلکه می‌تواند استرالیا را از یک صادرکننده صرف مواد خام به یک بازیگر کلیدی در زنجیره ارزش تولید "کامودیتی‌های سبز" تبدیل کند.

نکات کلیدی

ائتلاف قدرتمند: این پروژه حاصل همکاری کم‌نظیر میان بزرگ‌ترین تولیدکنندگان سنگ آهن جهان، بزرگ‌ترین فولادساز استرالیا، یک غول انرژی و یک سرمایه‌گذار بزرگ بین‌المللی است که نشان‌دهنده اجماع بر سر اهمیت استراتژیک آن است.

ریسک فناوری در برابر ریسک بازار: این پروژه یک قمار فناورانه برای پوشش یک ریسک عظیم بازار است. اگر فناوری NeoSmelt موفق نشود، بازار سنگ آهن استرالیا در بلندمدت با چالش جدی مواجه خواهد شد.

وابستگی به هیدروژن سبز: موفقیت نهایی و تجاری‌سازی این پروژه به طور کامل به در دسترس بودن و قیمت رقابتی هیدروژن سبز در دهه آینده بستگی دارد. این بزرگترین متغیر و ریسک اقتصادی پروژه است.

زمان‌بندی بلندمدت: با توجه به جدول زمانی (تصمیم‌گیری نهایی در ۲۰۲۶ و بهره‌برداری آزمایشی در ۲۰۲۸)، هرگونه تأثیر تجاری محسوس این فناوری بر بازار جهانی حداقل تا اواسط دهه ۲۰۳۰ رخ نخواهد داد.

فعالان بازار کامودیتی باید این پروژه را نه به عنوان یک تولیدکننده جدید، بلکه به عنوان یک "شاخص پیشرو برای آینده بازار سنگ آهن و تکنولوژی‌های مرتبط رصد کنند. هرگونه پیشرفت یا شکست در این پروژه، سیگنال مهمی در مورد چشم‌انداز بلندمدت تقاضا برای گریدهای مختلف سنگ آهن خواهد بود. مشاهده و پیگیری پروژه‌های مشابه در سطح جهان (مانند HYBRIT در سوئد) برای درک چشم‌انداز رقابتی ضروری است.



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

Geosolutions

مشاوره در حوزه های زمین شناسی، معدن، سرمایه گذاری

Geosolutions

مشاوره و اجرای مطالعات در زمینه های متنوع علوم زمین(مخاطرات زمین شناسی، اکتشاف معدن، آبهای زیرزمینی و ...)، انجام مطالعات مربوطه، خدمات ژئوفیزیک مهندسی و اکتشافی، مطالعات سنجش از دور، مشاوره سرمایه گذاری تخصصی و ..
تماس از طریق تلگرام با آی دی: geosolutionsir@
تماس از طریق ایمیل به نشانی: geosolutionsir@gmail.com
09100625034

طبقه بندی موضوعی

شرکت NeoSmelt مبلغ ۱۹.۸ میلیون دلار استرالیا از سوی آژانس انرژی‌های تجدیدپذیر استرالیا (ARENA) برای حمایت از مطالعه مهندسی و طراحی پایه (FEED) کارخانه آزمایشی خود در استرالیای غربی (WA) دریافت کرده است.

این آژانس مبلغ ۱۹.۸ میلیون دلار استرالیا (معادل ۱۲.۹ میلیون دلار آمریکا) را برای حمایت از مطالعه مهندسی و طراحی پایه (FEED) برای کارخانه آزمایشی شرکت NeoSmelt در استرالیای غربی تخصیص داده است.

هدف این پروژه، توسعه بزرگ‌ترین کوره ذوب الکتریکی آهن‌سازی استرالیا به منظور نمایش روشی برای تولید آهن مذاب با کاهش انتشار کربن است.

شرکت NeoSmelt یک سرمایه‌گذاری مشترک (JV) است که به تولید فولاد با آلایندگی کمتر از سنگ آهن منطقه Pilbara اختصاص دارد. این سرمایه‌گذاری مشترک که توسط شرکت BlueScope مدیریت می‌شود، متشکل از بنیان‌گذاران آن یعنی BlueScope، BHP و Rio Tinto و دو شریک سهامدار جدید یعنی Woodside Energy و Mitsui Iron Ore Development است. هر پنج شرکت دارای سهام مساوی هستند.

این سرمایه‌گذاری مشترک در دسامبر سال گذشته، منطقه صنعتی Kwinana را به عنوان محل اجرای پروژه اعلام کرد.

Tania Archibald، مدیرعامل BlueScope استرالیا، به نمایندگی از این سرمایه‌گذاری مشترک اظهار داشت: امروز گامی مهم در جهت توسعه فناوری برای تولید فولاد با انتشار کربن کمتر با استفاده از سنگ آهن Pilbara برداشته شده است و ما از تعهد ۱۹.۸ میلیون دلاری ARENA برای حمایت از فاز امکان‌سنجی این کارخانه آزمایشی پیشگام در زمینه تحقیق و توسعه (R&D) بسیار خرسندیم.

وی افزود: با این حمایت از سوی دولت و رهبران صنعت، ما اکنون این فرصت را داریم که فناوری پیشرو در سطح جهانی را توسعه دهیم که پتانسیل کاربرد در سراسر صنعت جهانی فولاد را خواهد داشت و پایه‌ای برای صنعت آینده صادرات آهن با آلایندگی کربن کمتر در استرالیا فراهم می‌کند.

تأمین مالی از سویARENA، مکمل کمک ۷۵ میلیون دلاری دولت استرالیای غربی است که سال گذشته اعلام شد.

مطالعه امکان‌سنجی این پروژه در حال حاضر در جریان است و مبنای تصمیم‌گیری نهایی برای سرمایه‌گذاری (FID) خواهد بود که انتظار می‌رود در سال ۲۰۲۶ اتخاذ شود.

پیش‌بینی می‌شود این کارخانه آزمایشی که انتظار می‌رود در سال ۲۰۲۸ به بهره‌برداری برسد، سالانه بین ۳۰,۰۰۰ تا ۴۰,۰۰۰ تن آهن مذاب تولید کند.

در ابتدا، این کارخانه از گاز طبیعی که توسط Woodside Energy تأمین می‌شود برای احیای سنگ آهن و تبدیل آن به آهن اسفنجی (Direct Reduced Iron) استفاده خواهد کرد. هدف بلندمدت، بهره‌برداری از هیدروژن با آلایندگی کربن کمتر برای این فرآیند است.

در صورت موفقیت، پروژه NeoSmelt می‌تواند جایگزینی پایدار برای روش سنتی فولادسازی با کوره بلند ارائه دهد و به طور بالقوه تداوم حیات صنعت سنگ آهن استرالیا را تضمین کند.

تحلیل و جمع بندی

این گزارش، بیش از یک خبر ساده در مورد تأمین مالی یک پروژه، یک سیگنال استراتژیک قدرتمند در قلب بازار جهانی سنگ آهن و فولاد است. تحلیل این رویداد نیازمند بررسی ابعاد کمی، فنی و استراتژیک آن می‌باشد.

۱. تحلیل کمی و مالی

مقیاس سرمایه‌گذاری: سرمایه‌گذاری اولیه اعلام‌شده شامل ۱۹.۸ میلیون دلار استرالیا از سوی آژانس فدرال (ARENA) و ۷۵ میلیون دلار استرالیا از سوی دولت ایالتی استرالیای غربی است که مجموعاً به ۹۴.۸ میلیون دلار استرالیا می‌رسد. این مبلغ تنها برای فاز مطالعات امکان‌سنجی و مهندسی پایه (FEED) است. هزینه احداث کامل یک کارخانه آزمایشی (Pilot Plant) به مراتب بالاتر خواهد بود و هزینه یک واحد تجاری در مقیاس کامل، به میلیاردها دلار خواهد رسید. این سرمایه‌گذاری دولتی نشان‌دهنده اهمیت استراتژیک ملی این پروژه و تلاش برای کاهش ریسک برای بخش خصوصی است.

مقیاس تولید: ظرفیت تولید ۳۰ تا ۴۰ هزار تن آهن مذاب در سال برای یک کارخانه آزمایشی، قابل توجه است اما در مقیاس جهانی ناچیز می‌باشد. کل تولید فولاد خام استرالیا در حدود ۵.۷ میلیون تن (بر اساس آمار سال ۲۰۲۳ انجمن جهانی فولاد) است. بنابراین، تولید این کارخانه کمتر از ۰.۷ درصد تولید فعلی استرالیا خواهد بود. اهمیت این پروژه در حجم تولید نیست، بلکه در اثبات فناوری (Technology Proof-of-Concept) در مقیاس نیمه‌صنعتی است.

اقتصاد گذار انرژی: پروژه در فاز اول از گاز طبیعی (توسط Woodside) استفاده می‌کند و سپس به هیدروژن سبز منتقل خواهد شد. این یک ریسک اقتصادی بزرگ است. در حال حاضر (اواسط ۲۰۲۵)، هزینه تولید هیدروژن سبز بسته به منطقه بین ۳ تا ۵ دلار آمریکا به ازای هر کیلوگرم است، در حالی که برای رقابت با سوخت‌های فسیلی در فولادسازی، این هزینه باید به زیر ۱.۵ دلار آمریکا کاهش یابد. موفقیت اقتصادی بلندمدت NeoSmelt مستقیماً به منحنی کاهش هزینه هیدروژن سبز وابسته است که تحلیلگران BloombergNEF پیش‌بینی می‌کنند این هدف تا اوایل دهه ۲۰۳۰ در مناطق مستعد (مانند استرالیا) قابل دستیابی است.

۲. تحلیل استراتژیک و بازار

معضل سنگ آهنPilbara : غول‌های معدنی BHP و Rio Tinto بیش از ۸۰ درصد سنگ آهن صادراتی خود را از منطقه Pilbara تأمین می‌کنند. این سنگ آهن عمدتاً از نوع fines با عیار متوسط (بین ۵۸ تا ۶۲ درصد آهن) است که برای کوره‌های بلند سنتی چین ایده‌آل است، اما برای فرآیندهای پیشرفته تولید آهن اسفنجی (DRI) که نیازمند سنگ آهن با عیار بالا (بیش از ۶۷ درصد) و ناخالصی کم هستند، مناسب نیست. با حرکت جهان به سمت فولاد سبز مبتنی بر DRI-EAF (کوره قوس الکتریکی)، این دو شرکت با ریسک "دارایی سرگردان "  شدن ذخایر عظیم خود مواجه هستند. پروژه NeoSmelt یک تلاش مستقیم برای ایجاد یک مسیر فناوری جدید است که بتواند از سنگ آهن Pilbara برای تولید فولاد کم‌کربن استفاده کند و به این ترتیب بازار اصلی آن‌ها را برای دهه‌های آینده حفظ نماید.

ائتلاف استراتژیک(The JV Consortium) : ترکیب شرکای این پروژه بسیار هوشمندانه است:

BHP & Rio Tinto (تأمین‌کنندگان مواد اولیه): آینده بلندمدت خود را تضمین می‌کنند.

BlueScope (تولیدکننده فولاد): مسیر کربن‌زدایی خود را توسعه می‌دهد و از وابستگی به فناوری کوره بلند سنتی می‌کاهد.

Woodside Energy (تأمین‌کننده انرژی): نقش خود را به عنوان یک "تأمین‌کننده انرژی در دوره گذار" تثبیت می‌کند؛ ابتدا با فروش گاز طبیعی و سپس با موقعیت‌یابی برای تبدیل شدن به یک تولیدکننده بزرگ هیدروژن سبز.

Mitsui (سرمایه‌گذار و مشتری): ژاپن یکی از بزرگترین واردکنندگان سنگ آهن استرالیا و نیازمند فناوری‌های فولاد سبز است. این مشارکت به Mitsui امکان دسترسی به فناوری‌های نسل آینده و تضمین زنجیره تأمین سبز را می‌دهد.

چشم‌انداز رقابتی: در حال حاضر (ژوئن ۲۰۲۵)، قیمت سنگ آهن با عیار ۶۲ درصد در بازار CFR چین حدود ۱۱۵ دلار آمریکا بر تن است، در حالی که سنگ آهن با عیار بالا (۶۵ درصد و بالاتر) با پرمیوم قابل توجهی (حدود ۱۵ تا ۲۰ دلار بر تن) معامله می‌شود. اگر فناوری‌های غالب فولاد سبز نیازمند سنگ آهن عیار بالا باشند، این شکاف قیمتی افزایش خواهد یافت و به نفع تولیدکنندگانی مانند Vale برزیل تمام می‌شود. موفقیت NeoSmelt می‌تواند این روند را معکوس کرده و رقابت‌پذیری سنگ آهن استرالیا را حفظ کند.

 

تأثیر بر سیاست‌گذاری: با توجه به مکانیزم تعدیل کربن مرزی (CBAM) اتحادیه اروپا که از سال ۲۰۲۶ اجرایی می‌شود، صادرکنندگان فولاد به اروپا با مالیات کربن مواجه خواهند شد. این پروژه به استرالیا امکان می‌دهد تا در آینده "آهن کم‌کربن" یا "فولاد سبز" صادر کند و از این تعرفه‌ها مصون بماند.

جمع‌بندی

 NeoSmeltیک سرمایه‌گذاری مشترک استراتژیک با ریسک بالا اما بازده بالقوه بسیار عظیم است. این پروژه به طور مستقیم مهم‌ترین چالش پیش روی صنعت سنگ آهن استرالیا را هدف قرار داده است: سازگار کردن سنگ آهن با عیار متوسط Pilbara با فناوری‌های فولادسازی سبز نسل آینده. موفقیت آن نه تنها آینده غول‌های معدنی مانند BHP و Rio Tinto را تضمین می‌کند، بلکه می‌تواند استرالیا را از یک صادرکننده صرف مواد خام به یک بازیگر کلیدی در زنجیره ارزش تولید "کامودیتی‌های سبز" تبدیل کند.

نکات کلیدی

ائتلاف قدرتمند: این پروژه حاصل همکاری کم‌نظیر میان بزرگ‌ترین تولیدکنندگان سنگ آهن جهان، بزرگ‌ترین فولادساز استرالیا، یک غول انرژی و یک سرمایه‌گذار بزرگ بین‌المللی است که نشان‌دهنده اجماع بر سر اهمیت استراتژیک آن است.

ریسک فناوری در برابر ریسک بازار: این پروژه یک قمار فناورانه برای پوشش یک ریسک عظیم بازار است. اگر فناوری NeoSmelt موفق نشود، بازار سنگ آهن استرالیا در بلندمدت با چالش جدی مواجه خواهد شد.

وابستگی به هیدروژن سبز: موفقیت نهایی و تجاری‌سازی این پروژه به طور کامل به در دسترس بودن و قیمت رقابتی هیدروژن سبز در دهه آینده بستگی دارد. این بزرگترین متغیر و ریسک اقتصادی پروژه است.

زمان‌بندی بلندمدت: با توجه به جدول زمانی (تصمیم‌گیری نهایی در ۲۰۲۶ و بهره‌برداری آزمایشی در ۲۰۲۸)، هرگونه تأثیر تجاری محسوس این فناوری بر بازار جهانی حداقل تا اواسط دهه ۲۰۳۰ رخ نخواهد داد.

فعالان بازار کامودیتی باید این پروژه را نه به عنوان یک تولیدکننده جدید، بلکه به عنوان یک "شاخص پیشرو برای آینده بازار سنگ آهن و تکنولوژی‌های مرتبط رصد کنند. هرگونه پیشرفت یا شکست در این پروژه، سیگنال مهمی در مورد چشم‌انداز بلندمدت تقاضا برای گریدهای مختلف سنگ آهن خواهد بود. مشاهده و پیگیری پروژه‌های مشابه در سطح جهان (مانند HYBRIT در سوئد) برای درک چشم‌انداز رقابتی ضروری است.

۰۴/۰۳/۲۹