Geosolutions

مشاوره در حوزه های زمین شناسی، معدن، سرمایه گذاری
يكشنبه, ۲۴ شهریور ۱۴۰۴، ۰۷:۴۶ ق.ظ

آیا استرالیا می‌تواند بزرگ‌ترین صادرات خود را احیا کند؟

هم‌زمان با روی آوردن بزرگ‌ترین مشتری استرالیا، یعنی چین، به فولاد سبز، بخش سنگ آهن این کشور با تهدید مواجه شده است؛ اما آهن سبز ممکن است شاه‌راه نجات صادراتی بعدی آن باشد.

استرالیا در یک نقطه عطف حیاتی برای بزرگ‌ترین کالای صادراتی خود، یعنی سنگ آهن، قرار گرفته است. سنگ آهن و کنسانتره‌های آن که برای مدتی طولانی ستون فقرات بخش منابع این کشور بوده‌اند، در سال مالی 2024-2023 درآمد صادراتی معادل ۱۲۴.۵ میلیارد دلار استرالیا (۸۱.۳ میلیارد دلار آمریکا) را به همراه داشتند که بیش از هر کالای دیگری و تقریباً یک‌پنجم کل صادرات این کشور است.

با این حال، بازار سنگ آهن سنتی که استرالیا به شکل‌گیری آن کمک کرده بود، اکنون با تهدید مواجه است. چین، بزرگ‌ترین مشتری آن، به سرعت در حال فاصله گرفتن از کوره‌های بلند سنتی و حرکت به سمت فولادسازی سبزتر با کوره‌های قوس الکتریکی (EAF) است تا فرآیند کربن‌زدایی را تسریع کند. این تغییر به آن معناست که صادرات سنتی آهن استرالیا و درآمدهای حاصل از آن، رو به کاهش خواهد گذاشت.

Andrew Forrest، رئیس هیئت‌مدیره شرکتFortescue، در ماه می در اجلاس معدنکاری Financial Review 2025 اظهار داشت که بدون انطباق با شرایط جدید، منطقه Pilbara در استرالیای غربی (WA) که سرشار از آهن است، ممکن است به یک «برهوت» تبدیل شود.

در همین حال، حرکت چین به سمت روش‌های تولید پاک‌تر، علاقه و سرمایه‌گذاری را در فرصت بالقوه تحول‌آفرین آهن سبز برانگیخته است. سیاست‌گذاران و تحلیلگران صنعت به طور یکسان فرصتی را برای استرالیا می‌بینند تا از این تغییر بهره‌برداری کرده و با تکیه بر منابع معدنی و پتانسیل انرژی‌های تجدیدپذیر خود، به یک تولیدکننده بزرگ آهن سبز تبدیل شود.

تلاش چین برای فولاد سبز

از نظر تاریخی، چین برای تأمین سنگ آهن خود به استرالیا وابسته بوده است. طبق داده‌های دولت ایالتی، تنها استرالیای غربی در سال ۲۰۲۳ حدود ۶۵ درصد از واردات چین را تأمین کرده است.

با این حال، این کشور در حال یک چرخش جدی از فولادسازی مبتنی بر زغال‌سنگ به سمت روش‌های تولید سبزتر است. در ماه جولای، دولت چین فرمانی صادر کرد که فولادسازان را ملزم به افزایش استفاده از انرژی سبز در تولید فولاد می‌کند و به نظر می‌رسد از اوایل سال ۲۰۲۴ صدور مجوزهای جدید برای فولادسازی سنتی مبتنی بر زغال‌سنگ را متوقف کرده و در عوض، پروژه‌های EAF را تأیید می‌کند.

کوره‌های قوس الکتریکی (EAFs) معمولاً از انرژی‌های تجدیدپذیر برای تأمین انرژی قوس‌های الکتریکی ولتاژ بالا استفاده می‌کنند که برای ذوب فولاد قراضه به کار می‌روند. این فرآیند با کاهش نیاز به زغال‌سنگ حرارتی برای تولید برق و زغال‌سنگ متالورژیکی برای تولید آهن در کوره‌های بلند، انتشار کربن را محدود می‌کند. چین اکنون به اندازه‌ای کوره EAF در اختیار دارد که می‌تواند سالانه بیش از ۱۶۰ میلیون تن فولاد تولید کند.

مسئله اینجاست که استرالیا عمدتاً سنگ آهن مبتنی بر هماتیت تولید می‌کند، نه مگنتیت. نوع اول معمولاً در کوره‌های بلند مبتنی بر زغال‌سنگ استفاده می‌شود، در حالی که نوع دوم برای کوره‌های EAF مناسب‌تر است.

به همین دلیل، Forrest هشدار داد که چین احتمالاً برای تأمین سوخت کوره‌های سبز خود به مگنتیت از معادن برزیل یا آفریقا روی خواهد آورد و این امر هماتیت منطقه Pilbara را در موقعیت نامساعدی قرار می‌دهد.

استرالیا برای توسعه صنعت فولادسازی سبز خود، باید برای دسترسی و فرآوری ذخایر مگنتیت خود تلاش کند که عیار پایین‌تری دارند و نسبت به هماتیت به فرآوری بیشتری نیاز دارند. در حالی که ذخایر مگنتیت در استرالیا وجود دارد، تلاش‌ها برای ایجاد قابلیت‌های فرآوری گسترده برای این ماده همچنان یک چالش سرمایه‌بر است که هنوز حل نشده است.

Soroush Basirat، تحلیلگر مالی انرژی در مؤسسه اقتصاد انرژی و تحلیل مالی، به Mine Australia می‌گوید: در استرالیا، تولید آهن سبز یک چالش چندوجهی است؛ نه فقط اقتصادی یا فناورانه، بلکه زمین‌شناختی نیز هست.

فرصت استرالیا در هیدروژن

مزایای اقتصادی بالقوه آهن سبز بسیار زیاد است. گزارشی از سوی مؤسسه Superpower تخمین می‌زند که استرالیا می‌تواند تا سال ۲۰۳۰، ۱۰ میلیون تن از این ماده را صادر کند و سالانه تا ۲۹۵ میلیارد دلار استرالیا درآمد ایجاد کند که سه‌برابر ارزش صادراتی فعلی سنگ آهن است.

عملی‌ترین مسیر برای تولید آهن سبز در این کشور از طریق هیدروژن سبز (هیدروژن تولیدشده از طریق الکترولیز با انرژی تجدیدپذیر) است که برای جداسازی اکسیژن از سنگ آهن در فرآیندی با انتشار کم به نام احیای سنگ آهن استفاده می‌شود. این فرآیند آهن اسفنجی (DRI) تولید می‌کند که سپس می‌تواند در یک کوره EAF برای تولید فولاد ذوب شود.

Basirat می‌گوید: در حالی که هیدروژن مدت‌هاست در فناوری‌های احیای مستقیم نقش داشته است، جایی که بخشی از گاز احیاکننده، هیدروژن مشتق‌شده از گاز فسیلی است، آهن واقعاً سبز به هیدروژن سبز وابسته است که از منابع تجدیدپذیر تولید می‌شود.

برای پیشبرد این صنعت، سرمایه‌گذاری بیشتری در تحقیق و توسعه مورد نیاز است. Simon Nicholas، تحلیلگر ارشد فولاد درIEEFA، می‌گوید این کشور پیشاپیش با رقابت شدیدی روبرو است: آهن سبز به هیدروژن سبز نیاز دارد، بنابراین کشورهایی که در حال حاضر شبکه‌های برق کم‌کربن و سنگ آهن با عیار بالا دارند، از مزیت اولیه برخوردارند و احتمالاً به عنوان پیشگامان اولیه در آهن واقعاً سبز با استرالیا رقابت خواهند کرد.

Nicholas به استرالیای جنوبی با ذخایر مگنتیت و شبکه برق غنی از انرژی‌های تجدیدپذیر، به عنوان یک پیشگام طبیعی اولیه اشاره می‌کند، اما تأخیر در توسعه هیدروژن و سرمایه‌گذاری مجدد در گاز، این پیشتازی را تهدید می‌کند.

او توضیح می‌دهد: «متأسفانه، استرالیای جنوبی در حال حاضر به سمت گاز بیشتر و فناوری شکست‌خورده جذب و ذخیره‌سازی کربن سوق داده می‌شود که باعث می‌شود فرصت آهن سبزی را که برای رهبری آن آماده بود، از دست بدهد.» وی می‌افزاید: اگرچه احتمالاً در ابتدا گاز باید در پروژه‌های DRI استرالیا نقش داشته باشد، اما استفاده اولیه از هیدروژن سبز باید در اولویت قرار گیرد و برای جایگزینی گاز در میان‌مدت افزایش یابد.

او همچنین بر لزوم حمایت‌های سیاستگذاری تأکید می‌کند. یارانه‌های دولتی فعلی، کاربرد نهایی هیدروژن را در اولویت قرار نمی‌دهند و تأکید بیش از حدی بر مدل‌های صادراتی گران‌قیمت به جای کاربردهای داخلی مانند آهن سبز دارند.

Nicholas می‌افزاید: یک مسیر بهتر این است که یارانه‌ها به سمت پروژه‌هایی هدف‌گذاری شوند که از هیدروژن سبز برای مصارف معقول استفاده می‌کنند، یعنی هر بخشی که در حال حاضر از هیدروژن استفاده می‌کند، مانند کودها یا مواد منفجره. این شامل تولید آهن مبتنی بر DRI نیز می‌شود.

به طور مشابه، Basirat می‌گوید تحقق پتانسیل آهن سبز نیازمند «هماهنگی و تعهد در میان صنعت، دولت و سرمایه‌گذاران» است.

حمایت‌های نظارتی برای آهن سبز در استرالیا

طبق گزارشTSI، سه مانع اصلی برای تولید آهن سبز در استرالیا وجود دارد: کمبود حمایت مالی برای سرمایه‌گذاران اولیه، زیرساخت‌های توسعه‌نیافته و نبود قیمت جهانی کربن که تولید سبز را کم‌تر رقابتی می‌کند.

Ingrid Burfurd، مسئول سیاست‌گذاری و قیمت‌گذاری کربن درTSI، می‌گوید: ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که بازارها خودشان را اصلاح کنند. ما به رهبری سیاستگذاری نیاز داریم تا از پروژه‌های اولیه حمایت کند، شکاف هزینه‌ای ناشی از نبود قیمت بین‌المللی کربن را پر کند و به ایجاد پایه‌های یک صنعت رقابتی در سطح جهانی کمک کند.

با این حال، تضمین اینکه استرالیا قطعیت تقاضای لازم برای توجیه سرمایه‌گذاری قوی در آهن سبز را خواهد داشت، یک پرسش بزرگ برای نهادهای دولتی و شرکت‌های معدنی است.

برخی در تلاشند تا پاسخی برای این پرسش بیابند. به عنوان مثال، محققان دانشگاه Monash و Geoscience Australia ابزار Economic Fairways Mapper را ایجاد کرده‌اند که برای شناسایی مناطق کم‌هزینه برای سیستم‌های معدنی، انرژی و آب‌های زیرزمینی از طریق تحلیل جریان‌های انرژی، هزینه‌های حمل‌ونقل و در دسترس بودن سنگ معدن طراحی شده است.

Marcus Haynes، مدیر پروژه در پروژهEconomic Fairways، به Mine Australia می‌گوید: گذار به سمت فولاد سبز، زنجیره‌های تأمین سنتی فولاد را مختل کرده و هم فرصت‌ها و هم چالش‌هایی را ایجاد می‌کند. فرصت این است که در زنجیره تأمین بالاتر برویم و ارزش افزوده داخلی بر روی مواد خام خود را افزایش دهیم. چالش این است که این تغییر نیازمند سرمایه‌گذاری‌های بزرگی است که برای موفقیت، باید هم‌زمان با تغییر فناوری و شرایط پیرامون، رقابتی باقی بمانند.

او می‌افزاید: برای پیمایش بهینه گذار انرژی و اختلالات ناشی از آن، باید تصمیم‌گیرندگان را به اطلاعات مرتبط و به‌موقع مجهز کنیم.

Haynes می‌گوید از زمان راه‌اندازی این پلتفرم در سال ۲۰۲۳، شاهد «استفاده قوی» در سراسر دولت، دانشگاه و صنعت بوده است و مدل‌های فولاد سبز بیش از ۲۰ درصد از کل شبیه‌سازی‌ها را به خود اختصاص داده‌اند.

در ماه فوریه، دولت فدرال اولین گام مهم خود را برداشت و یک صندوق سرمایه‌گذاری ۱ میلیارد دلاری استرالیا با عنوان Green Iron Investment Fund را برای حمایت از پروژه‌های مراحل اولیه و توسعه زنجیره تأمین اعلام کرد.

این صندوق به عنوان یک گام اولیه مهم مورد استقبال قرار گرفت، اما اعضای صنعت خواستار سرمایه‌گذاری بیشتری برای تثبیت واقعی موقعیت استرالیا شده‌اند، با این امید که این علاقه به اقدام واقعی تبدیل شود و استرالیا را قادر سازد تا از منحنی تغییرات جلوتر بماند.

Georgine Roodenrys، یکی از شرکایDeloitte Australia، در گزارشی که چالش‌های پیش روی صنعت آهن سبز استرالیا را برجسته می‌کند، نوشت: با سرعت فعلی، بیش از ۱۰۰ سال طول می‌کشد تا انرژی‌های تجدیدپذیر لازم برای جایگزینی ۱۰ درصد از فولادسازی آسیا با آهن سبز مستقر شود.

استرالیا باید استقرار انرژی‌های تجدیدپذیر را تسریع کند و سیاست‌های عمل‌گرایانه‌ای را ایجاد کند که هم از اهداف اقتصادی و هم از اهداف زیست‌محیطی حمایت کنند.

استرالیا منابع، جغرافیا و دانش فنی لازم برای انحصار پتانسیل آهن سبز را دارد. اگر به درستی انجام شود، این صنعت می‌تواند ارزش صادرات آهن خود را سه‌برابر کند، انتشار گازهای گلخانه‌ای ملی را کاهش دهد و استرالیا را به عنوان یک تأمین‌کننده کلیدی در اقتصاد سبز جهانی معرفی کند.

با این حال، همانطور که کارشناسان هشدار می‌دهند، این آینده به خودی خود محقق نخواهد شد. آنچه اکنون مورد نیاز است، حمایت سرمایه‌گذاران و تعهد صنعت برای بهره‌برداری از این فرصت است.

همانطور که Basirat می‌گوید: بدون اقدام سریع و در مقیاس بزرگ، استرالیا با خطر عقب ماندن از سایر کشورهایی که در حال حاضر با قاطعیت برای تصاحب فرصت‌ها در این بازار نوظهور آهن سبز حرکت می‌کنند، مواجه است.

تصویر ارائه شده شامل چهار نمودار است که جنبه‌های مختلف اقتصادی و فنی تولید فولاد سبز در استرالیا را به تصویر می‌کشد:

نمودار a (نقشه استرالیا): این نقشه هزینه تراز شده تولید فولاد را در سراسر استرالیا به ازای هر تن به دلار استرالیا نشان می‌دهد. مناطق سبز و زرد، مانند بخش‌هایی از استرالیای غربی، نمایانگر هزینه‌های پایین‌تر (حدود ۹۰۰ تا ۱۰۵۰ دلار استرالیا) هستند، در حالی که مناطق بنفش و آبی در شرق و شمال، هزینه‌های بالاتری را نشان می‌دهند. این نقشه به وضوح نشان می‌دهد که مناطق غنی از سنگ آهن و با پتانسیل بالای انرژی‌های تجدیدپذیر (خورشیدی و بادی)، مانند منطقهPilbara، از نظر اقتصادی برای تولید آهن سبز مناسب‌تر هستند.

نمودار b (ظرفیت انرژی درNewman، استرالیای غربی): این نمودار ستونی، ترکیب ظرفیت تولید برق مورد نیاز (مجموعاً ۲,۵۸۵ مگاوات) برای یک واحد تولید فولاد سبز را نشان می‌دهد. بخش غالب این ظرفیت به انرژی خورشیدی (۸۸۸ مگاوات) و بادی (۸۴۶ مگاوات) اختصاص دارد. همچنین ظرفیت قابل توجهی برای ذخیره‌سازی در باتری (۳۶۹ مگاوات) و الکترولایزر (۳۷۰ مگاوات) در نظر گرفته شده است. این ترکیب، وابستگی کامل پروژه به منابع انرژی تجدیدپذیر را تأیید می‌کند که برای تولید «هیدروژن سبز» و در نهایت «آهن سبز» ضروری است.

نمودار c (تجزیه هزینه تولید فولاد): این نمودار، هزینه تراز شده تولید فولاد در Newman (مجموعاً ۱,۰۲۸ دلار استرالیا بر تن) را به اجزای مختلف تفکیک می‌کند. بزرگ‌ترین بخش‌های هزینه به ترتیب شامل «کوره» (۲۲۵ دلار)، «سنگ آهن» (۲۲۴ دلار) و «آلیاژهای فولاد و گرافیت» (۱۶۳ دلار) است. هزینه‌های مرتبط با انرژی سبز مانند «الکترولایزر» (۷۹ دلار) و «مخزن هیدروژن» (۵۱ دلار) نیز بخش قابل توجهی را تشکیل می‌دهند. این نمودار نشان می‌دهد که اگرچه هزینه انرژی پاک یک عامل مهم است، اما هزینه‌های سرمایه‌ای کوره‌ها و مواد اولیه همچنان بخش بزرگی از قیمت نهایی را تشکیل می‌دهند.

نمودار d (جریان انرژی): این نمودار جریان انرژی را در یک دوره ۷ روزه (۱۶۸ ساعته) نشان می‌دهد. تولید انرژی از خورشید (سبز روشن) و باد (سبز تیره) نوسان دارد. انرژی مازاد در باتری‌ها ذخیره (صورتی) و در زمان نیاز تخلیه می‌شود. مصرف‌کننده اصلی انرژی «الکترولایزر» (آبی تیره) است که برای تولید هیدروژن کار می‌کند. بخش قرمز (Curtailment) نشان‌دهنده انرژی تجدیدپذیری است که به دلیل نبود تقاضا یا ظرفیت ذخیره‌سازی، هدر رفته است. این نمودار چالش کلیدی مدیریت انرژی‌های تجدیدپذیر متناوب و لزوم سرمایه‌گذاری در ذخیره‌سازی را برای اطمینان از عملکرد پایدار یک کارخانه آهن سبز به خوبی نشان می‌دهد.

تحلیل و جمع‌بندی

بازار سنگ آهن استرالیا، به عنوان بزرگ‌ترین منبع درآمد صادراتی کشور، در آستانه یک تحول ساختاری قرار دارد. حرکت سریع چین، بزرگ‌ترین مشتری استرالیا، به سمت فولادسازی سبز مبتنی بر کوره قوس الکتریکی(EAF)، تقاضا برای سنگ آهن هماتیت استرالیا را که برای کوره‌های بلند سنتی مناسب است، به شدت تهدید می‌کند. این یک ریسک استراتژیک برای شرکت‌های معدنی و اقتصاد استرالیا محسوب می‌شود. با این حال، این گذار یک فرصت بی‌نظیر برای استرالیا ایجاد کرده است تا با تکیه بر ذخایر مگنتیت و پتانسیل عظیم انرژی‌های تجدیدپذیر خود، به یک تولیدکننده و صادرکننده پیشرو در «آهن سبز» تبدیل شود. پتانسیل درآمدی این بازار جدید (۲۹۵ میلیارد دلار استرالیا تا سال ۲۰۳۰) سه‌برابر بازار فعلی است، اما تحقق آن نیازمند سرمایه‌گذاری هنگفت در زیرساخت‌های هیدروژن سبز، حمایت قاطع سیاستی از سوی دولت، و اقدام سریع برای رقابت با کشورهایی مانند برزیل و کشورهای آفریقایی است. در حال حاضر، استرالیا در یک رقابت تنگاتنگ با زمان قرار دارد و تعلل در این زمینه می‌تواند منجر به از دست رفتن این فرصت تاریخی شود.

تحلیل کمّی

وابستگی بازار: درآمد صادراتی ۱۲۴.۵ میلیارد دلاری استرالیا از سنگ آهن در سال مالی ۲۰۲۴-۲۰۲۳ و تأمین ۶۵ درصد از واردات چین در سال ۲۰۲۳، نشان‌دهنده وابستگی متقابل و در عین حال ریسک تمرکز بالای استرالیا بر یک محصول و یک مشتری است.

تغییر در تقاضا: ظرفیت ۱۶۰ میلیون تنی کوره‌های EAF در چین یک سیگنال واضح از تغییر ساختاری در تقاضای جهانی فولاد است. این کوره‌ها به جای هماتیت، به قراضه و آهن اسفنجی (تولید شده از مگنتیت) نیاز دارند.

پتانسیل اقتصادی: پیش‌بینی صادرات ۱۰ میلیون تن آهن سبز با درآمد سالانه ۲۹۵ میلیارد دلار استرالیا تا سال ۲۰۳۰، یک جهش ارزشی عظیم را نشان می‌دهد، اما این هدف بسیار جاه‌طلبانه است و مستلزم رشد سریع و سرمایه‌گذاری گسترده است.

شکاف سرمایه‌گذاری و سیاست‌گذاری: صندوق سرمایه‌گذاری ۱ میلیارد دلاری دولت استرالیا گامی مثبت اما ناکافی است. طبق گزارشDeloitte، با سرعت فعلی بیش از ۱۰۰ سال زمان لازم است تا تنها ۱۰ درصد از فولادسازی آسیا با آهن سبز جایگزین شود. این شکاف بین نیاز و اقدام، ریسک اصلی پروژه است.

تحلیل کیفی و ژئوپلیتیک

محرک اصلی؛ سیاست‌های چین: عامل اصلی این تحول، سیاست‌های داخلی چین برای کربن‌زدایی و کاهش آلودگی است. توقف صدور مجوز برای کوره‌های بلند سنتی و حمایت از پروژه‌هایEAF، یک تصمیم راهبردی است که زنجیره تأمین جهانی فولاد را بازتعریف می‌کند. این امر همچنین به چین اجازه می‌دهد تا وابستگی خود به یک منبع خاص (هماتیت استرالیا) را کاهش دهد.

رقابت منابع: هشدار در مورد روی آوردن چین به مگنتیت برزیل و آفریقا نشان‌دهنده یک رقابت ژئوپلیتیکی جدید بر سر منابع معدنی مورد نیاز برای اقتصاد سبز است. استرالیا با وجود داشتن ذخایر مگنتیت، به دلیل عیار پایین‌تر و نیاز به فرآوری بیشتر، در رقابت با این کشورها با چالش مواجه است.

ریسک‌های سیاستی داخلی: تأخیر در توسعه هیدروژن سبز و تمرکز یارانه‌ها بر صادرات آن به جای مصارف داخلی، یک ریسک سیاستی بزرگ برای استرالیاست. همانطور که در گزارش اشاره شده، بدون هماهنگی میان دولت، صنعت و سرمایه‌گذاران، این کشور ممکن است نتواند از مزیت نسبی خود (ترکیب منابع معدنی و انرژی تجدیدپذیر) بهره‌برداری کند.

تحلیل سناریو

سناریوی خوش‌بینانه: دولت استرالیا با افزایش سرمایه‌گذاری و ارائه یارانه‌های هدفمند، توسعه زیرساخت‌های انرژی تجدیدپذیر و هیدروژن سبز را تسریع می‌کند. شرکت‌های معدنی بزرگ با موفقیت پروژه‌های آزمایشی را به مقیاس صنعتی می‌رسانند. استرالیا به عنوان یک تأمین‌کننده قابل اعتماد آهن سبز با انتشار کربن نزدیک به صفر شناخته می‌شود و قراردادهای بلندمدت با فولادسازان آسیایی و اروپایی امضا می‌کند. در این سناریو، قیمت آهن سبز به دلیل تقاضای بالا برای محصولات پایدار، یک پرمیوم قابل توجه نسبت به فولاد سنتی خواهد داشت و درآمد صادراتی استرالیا جهش می‌کند.

سناریوی بدبینانه: سرمایه‌گذاری‌ها ناکافی باقی می‌مانند، پروژه‌ها به دلیل چالش‌های فنی و هزینه‌های بالا با تأخیر مواجه می‌شوند و سیاست‌های دولت ناهماهنگ و ضعیف عمل می‌کنند. در این حین، برزیل و کشورهای آفریقایی با حمایت چین، به سرعت به تأمین‌کنندگان اصلی مگنتیت و آهن اسفنجی برای بازار EAF تبدیل می‌شوند. تقاضا برای هماتیت استرالیا سقوط می‌کند، معادن تعطیل می‌شوند و منطقه Pilbara با بحران اقتصادی شدید روبرو می‌شود. استرالیا هم بازار سنتی خود را از دست می‌دهد و هم در بازار جدید جایگاهی پیدا نمی‌کند.

سناریوی ادامه وضع موجود: استرالیا به صورت محدود و پراکنده در پروژه‌های آهن سبز سرمایه‌گذاری می‌کند اما سرعت تحولات کندتر از تغییرات بازار جهانی است. این کشور بخش کوچکی از بازار آهن سبز را به دست می‌آورد اما رهبری را به رقبا واگذار می‌کند. ریسک اصلی در این سناریو، قرار گرفتن در یک وضعیت میانی است؛ یعنی درآمد حاصل از بازار جدید برای جبران کامل افت درآمد از بازار سنتی کافی نیست. فرصت برای سرمایه‌گذاران در این سناریو، شناسایی پروژه‌های خاص و پیشرو است که با وجود چالش‌های کلان، موفق به تولید رقابتی می‌شوند.

تحلیل از دیدگاه ذی‌نفعان

شرکت‌های معدنی استرالیا (مانندFortescue): این شرکت‌ها با یک دوراهی مرگ و زندگی مواجه‌اند. ادامه مدل کسب‌وکار فعلی منجر به افول تدریجی خواهد شد. گذار به آهن سبز نیازمند سرمایه‌گذاری عظیم، پذیرش ریسک فناورانه و بازنگری کامل در استراتژی‌های بلندمدت است.

دولت استرالیا: مسئولیت سنگینی برای ایجاد یک اکوسیستم حمایتی دارد. این شامل سیاست‌گذاری در حوزه انرژی، ارائه مشوق‌های مالی، و سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های کلیدی است. موفقیت در این گذار، آینده اقتصادی کشور را تضمین می‌کند، در حالی که شکست، یک بحران اقتصادی بزرگ را رقم خواهد زد.

فولادسازان چینی: به عنوان محرک اصلی این تغییر، به دنبال تأمین پایدار و رقابتی مواد اولیه برای کوره‌های EAF خود هستند. آن‌ها بین تأمین‌کنندگان مختلف انتخاب خواهند کرد و هر کشوری که بتواند آهن سبز را با هزینه کمتر و کیفیت بالاتر تولید کند، برنده خواهد بود.

سرمایه‌گذاران: با یک فرصت سرمایه‌گذاری پرریسک اما با بازده بالقوه بالا روبرو هستند. ریسک‌ها شامل عدم قطعیت‌های فناورانه، سیاستی و بازار است. اما پیشگامان این صنعت می‌توانند از مزیت رقابتی پایداری برخوردار شوند.

مصرف‌کنندگان نهایی (مانند خودروسازان): این صنایع به طور فزاینده‌ای برای کاهش ردپای کربنی خود تحت فشار هستند و به دنبال تأمین «فولاد سبز» می‌باشند. آن‌ها حاضرند برای این محصول هزینه بیشتری بپردازند و به شکل‌گیری تقاضا برای آهن سبز کمک می‌کنند.

جمع‌بندی

استرالیا در یک نقطه عطف تاریخی قرار دارد. افول قریب‌الوقوع بازار سنگ آهن سنتی به دلیل گذار جهانی به سمت اقتصاد کم‌کربن، یک واقعیت انکارناپذیر است. فرصت تبدیل شدن به یک ابرقدرت در زمینه آهن سبز، اگرچه بسیار جذاب است، اما پنجره این فرصت به سرعت در حال بسته شدن است. موفقیت در این گذار نیازمند یک عزم ملی، هماهنگی بی‌نقص بین دولت و صنعت، و سرمایه‌گذاری‌های جسورانه و سریع است. آینده بزرگ‌ترین صادرات استرالیا نه به منابع زیرزمینی آن، بلکه به تصمیماتی بستگی دارد که امروز گرفته می‌شود.



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

Geosolutions

مشاوره در حوزه های زمین شناسی، معدن، سرمایه گذاری

Geosolutions

مشاوره و اجرای مطالعات در زمینه های متنوع علوم زمین(مخاطرات زمین شناسی، اکتشاف معدن، آبهای زیرزمینی و ...)، انجام مطالعات مربوطه، خدمات ژئوفیزیک مهندسی و اکتشافی، مطالعات سنجش از دور، مشاوره سرمایه گذاری تخصصی و ..
تماس از طریق تلگرام با آی دی: geosolutionsir@
تماس از طریق ایمیل به نشانی: geosolutionsir@gmail.com
09100625034

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
Cryptocurrency Prices by Coinlib

هم‌زمان با روی آوردن بزرگ‌ترین مشتری استرالیا، یعنی چین، به فولاد سبز، بخش سنگ آهن این کشور با تهدید مواجه شده است؛ اما آهن سبز ممکن است شاه‌راه نجات صادراتی بعدی آن باشد.

استرالیا در یک نقطه عطف حیاتی برای بزرگ‌ترین کالای صادراتی خود، یعنی سنگ آهن، قرار گرفته است. سنگ آهن و کنسانتره‌های آن که برای مدتی طولانی ستون فقرات بخش منابع این کشور بوده‌اند، در سال مالی 2024-2023 درآمد صادراتی معادل ۱۲۴.۵ میلیارد دلار استرالیا (۸۱.۳ میلیارد دلار آمریکا) را به همراه داشتند که بیش از هر کالای دیگری و تقریباً یک‌پنجم کل صادرات این کشور است.

با این حال، بازار سنگ آهن سنتی که استرالیا به شکل‌گیری آن کمک کرده بود، اکنون با تهدید مواجه است. چین، بزرگ‌ترین مشتری آن، به سرعت در حال فاصله گرفتن از کوره‌های بلند سنتی و حرکت به سمت فولادسازی سبزتر با کوره‌های قوس الکتریکی (EAF) است تا فرآیند کربن‌زدایی را تسریع کند. این تغییر به آن معناست که صادرات سنتی آهن استرالیا و درآمدهای حاصل از آن، رو به کاهش خواهد گذاشت.

Andrew Forrest، رئیس هیئت‌مدیره شرکتFortescue، در ماه می در اجلاس معدنکاری Financial Review 2025 اظهار داشت که بدون انطباق با شرایط جدید، منطقه Pilbara در استرالیای غربی (WA) که سرشار از آهن است، ممکن است به یک «برهوت» تبدیل شود.

در همین حال، حرکت چین به سمت روش‌های تولید پاک‌تر، علاقه و سرمایه‌گذاری را در فرصت بالقوه تحول‌آفرین آهن سبز برانگیخته است. سیاست‌گذاران و تحلیلگران صنعت به طور یکسان فرصتی را برای استرالیا می‌بینند تا از این تغییر بهره‌برداری کرده و با تکیه بر منابع معدنی و پتانسیل انرژی‌های تجدیدپذیر خود، به یک تولیدکننده بزرگ آهن سبز تبدیل شود.

تلاش چین برای فولاد سبز

از نظر تاریخی، چین برای تأمین سنگ آهن خود به استرالیا وابسته بوده است. طبق داده‌های دولت ایالتی، تنها استرالیای غربی در سال ۲۰۲۳ حدود ۶۵ درصد از واردات چین را تأمین کرده است.

با این حال، این کشور در حال یک چرخش جدی از فولادسازی مبتنی بر زغال‌سنگ به سمت روش‌های تولید سبزتر است. در ماه جولای، دولت چین فرمانی صادر کرد که فولادسازان را ملزم به افزایش استفاده از انرژی سبز در تولید فولاد می‌کند و به نظر می‌رسد از اوایل سال ۲۰۲۴ صدور مجوزهای جدید برای فولادسازی سنتی مبتنی بر زغال‌سنگ را متوقف کرده و در عوض، پروژه‌های EAF را تأیید می‌کند.

کوره‌های قوس الکتریکی (EAFs) معمولاً از انرژی‌های تجدیدپذیر برای تأمین انرژی قوس‌های الکتریکی ولتاژ بالا استفاده می‌کنند که برای ذوب فولاد قراضه به کار می‌روند. این فرآیند با کاهش نیاز به زغال‌سنگ حرارتی برای تولید برق و زغال‌سنگ متالورژیکی برای تولید آهن در کوره‌های بلند، انتشار کربن را محدود می‌کند. چین اکنون به اندازه‌ای کوره EAF در اختیار دارد که می‌تواند سالانه بیش از ۱۶۰ میلیون تن فولاد تولید کند.

مسئله اینجاست که استرالیا عمدتاً سنگ آهن مبتنی بر هماتیت تولید می‌کند، نه مگنتیت. نوع اول معمولاً در کوره‌های بلند مبتنی بر زغال‌سنگ استفاده می‌شود، در حالی که نوع دوم برای کوره‌های EAF مناسب‌تر است.

به همین دلیل، Forrest هشدار داد که چین احتمالاً برای تأمین سوخت کوره‌های سبز خود به مگنتیت از معادن برزیل یا آفریقا روی خواهد آورد و این امر هماتیت منطقه Pilbara را در موقعیت نامساعدی قرار می‌دهد.

استرالیا برای توسعه صنعت فولادسازی سبز خود، باید برای دسترسی و فرآوری ذخایر مگنتیت خود تلاش کند که عیار پایین‌تری دارند و نسبت به هماتیت به فرآوری بیشتری نیاز دارند. در حالی که ذخایر مگنتیت در استرالیا وجود دارد، تلاش‌ها برای ایجاد قابلیت‌های فرآوری گسترده برای این ماده همچنان یک چالش سرمایه‌بر است که هنوز حل نشده است.

Soroush Basirat، تحلیلگر مالی انرژی در مؤسسه اقتصاد انرژی و تحلیل مالی، به Mine Australia می‌گوید: در استرالیا، تولید آهن سبز یک چالش چندوجهی است؛ نه فقط اقتصادی یا فناورانه، بلکه زمین‌شناختی نیز هست.

فرصت استرالیا در هیدروژن

مزایای اقتصادی بالقوه آهن سبز بسیار زیاد است. گزارشی از سوی مؤسسه Superpower تخمین می‌زند که استرالیا می‌تواند تا سال ۲۰۳۰، ۱۰ میلیون تن از این ماده را صادر کند و سالانه تا ۲۹۵ میلیارد دلار استرالیا درآمد ایجاد کند که سه‌برابر ارزش صادراتی فعلی سنگ آهن است.

عملی‌ترین مسیر برای تولید آهن سبز در این کشور از طریق هیدروژن سبز (هیدروژن تولیدشده از طریق الکترولیز با انرژی تجدیدپذیر) است که برای جداسازی اکسیژن از سنگ آهن در فرآیندی با انتشار کم به نام احیای سنگ آهن استفاده می‌شود. این فرآیند آهن اسفنجی (DRI) تولید می‌کند که سپس می‌تواند در یک کوره EAF برای تولید فولاد ذوب شود.

Basirat می‌گوید: در حالی که هیدروژن مدت‌هاست در فناوری‌های احیای مستقیم نقش داشته است، جایی که بخشی از گاز احیاکننده، هیدروژن مشتق‌شده از گاز فسیلی است، آهن واقعاً سبز به هیدروژن سبز وابسته است که از منابع تجدیدپذیر تولید می‌شود.

برای پیشبرد این صنعت، سرمایه‌گذاری بیشتری در تحقیق و توسعه مورد نیاز است. Simon Nicholas، تحلیلگر ارشد فولاد درIEEFA، می‌گوید این کشور پیشاپیش با رقابت شدیدی روبرو است: آهن سبز به هیدروژن سبز نیاز دارد، بنابراین کشورهایی که در حال حاضر شبکه‌های برق کم‌کربن و سنگ آهن با عیار بالا دارند، از مزیت اولیه برخوردارند و احتمالاً به عنوان پیشگامان اولیه در آهن واقعاً سبز با استرالیا رقابت خواهند کرد.

Nicholas به استرالیای جنوبی با ذخایر مگنتیت و شبکه برق غنی از انرژی‌های تجدیدپذیر، به عنوان یک پیشگام طبیعی اولیه اشاره می‌کند، اما تأخیر در توسعه هیدروژن و سرمایه‌گذاری مجدد در گاز، این پیشتازی را تهدید می‌کند.

او توضیح می‌دهد: «متأسفانه، استرالیای جنوبی در حال حاضر به سمت گاز بیشتر و فناوری شکست‌خورده جذب و ذخیره‌سازی کربن سوق داده می‌شود که باعث می‌شود فرصت آهن سبزی را که برای رهبری آن آماده بود، از دست بدهد.» وی می‌افزاید: اگرچه احتمالاً در ابتدا گاز باید در پروژه‌های DRI استرالیا نقش داشته باشد، اما استفاده اولیه از هیدروژن سبز باید در اولویت قرار گیرد و برای جایگزینی گاز در میان‌مدت افزایش یابد.

او همچنین بر لزوم حمایت‌های سیاستگذاری تأکید می‌کند. یارانه‌های دولتی فعلی، کاربرد نهایی هیدروژن را در اولویت قرار نمی‌دهند و تأکید بیش از حدی بر مدل‌های صادراتی گران‌قیمت به جای کاربردهای داخلی مانند آهن سبز دارند.

Nicholas می‌افزاید: یک مسیر بهتر این است که یارانه‌ها به سمت پروژه‌هایی هدف‌گذاری شوند که از هیدروژن سبز برای مصارف معقول استفاده می‌کنند، یعنی هر بخشی که در حال حاضر از هیدروژن استفاده می‌کند، مانند کودها یا مواد منفجره. این شامل تولید آهن مبتنی بر DRI نیز می‌شود.

به طور مشابه، Basirat می‌گوید تحقق پتانسیل آهن سبز نیازمند «هماهنگی و تعهد در میان صنعت، دولت و سرمایه‌گذاران» است.

حمایت‌های نظارتی برای آهن سبز در استرالیا

طبق گزارشTSI، سه مانع اصلی برای تولید آهن سبز در استرالیا وجود دارد: کمبود حمایت مالی برای سرمایه‌گذاران اولیه، زیرساخت‌های توسعه‌نیافته و نبود قیمت جهانی کربن که تولید سبز را کم‌تر رقابتی می‌کند.

Ingrid Burfurd، مسئول سیاست‌گذاری و قیمت‌گذاری کربن درTSI، می‌گوید: ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که بازارها خودشان را اصلاح کنند. ما به رهبری سیاستگذاری نیاز داریم تا از پروژه‌های اولیه حمایت کند، شکاف هزینه‌ای ناشی از نبود قیمت بین‌المللی کربن را پر کند و به ایجاد پایه‌های یک صنعت رقابتی در سطح جهانی کمک کند.

با این حال، تضمین اینکه استرالیا قطعیت تقاضای لازم برای توجیه سرمایه‌گذاری قوی در آهن سبز را خواهد داشت، یک پرسش بزرگ برای نهادهای دولتی و شرکت‌های معدنی است.

برخی در تلاشند تا پاسخی برای این پرسش بیابند. به عنوان مثال، محققان دانشگاه Monash و Geoscience Australia ابزار Economic Fairways Mapper را ایجاد کرده‌اند که برای شناسایی مناطق کم‌هزینه برای سیستم‌های معدنی، انرژی و آب‌های زیرزمینی از طریق تحلیل جریان‌های انرژی، هزینه‌های حمل‌ونقل و در دسترس بودن سنگ معدن طراحی شده است.

Marcus Haynes، مدیر پروژه در پروژهEconomic Fairways، به Mine Australia می‌گوید: گذار به سمت فولاد سبز، زنجیره‌های تأمین سنتی فولاد را مختل کرده و هم فرصت‌ها و هم چالش‌هایی را ایجاد می‌کند. فرصت این است که در زنجیره تأمین بالاتر برویم و ارزش افزوده داخلی بر روی مواد خام خود را افزایش دهیم. چالش این است که این تغییر نیازمند سرمایه‌گذاری‌های بزرگی است که برای موفقیت، باید هم‌زمان با تغییر فناوری و شرایط پیرامون، رقابتی باقی بمانند.

او می‌افزاید: برای پیمایش بهینه گذار انرژی و اختلالات ناشی از آن، باید تصمیم‌گیرندگان را به اطلاعات مرتبط و به‌موقع مجهز کنیم.

Haynes می‌گوید از زمان راه‌اندازی این پلتفرم در سال ۲۰۲۳، شاهد «استفاده قوی» در سراسر دولت، دانشگاه و صنعت بوده است و مدل‌های فولاد سبز بیش از ۲۰ درصد از کل شبیه‌سازی‌ها را به خود اختصاص داده‌اند.

در ماه فوریه، دولت فدرال اولین گام مهم خود را برداشت و یک صندوق سرمایه‌گذاری ۱ میلیارد دلاری استرالیا با عنوان Green Iron Investment Fund را برای حمایت از پروژه‌های مراحل اولیه و توسعه زنجیره تأمین اعلام کرد.

این صندوق به عنوان یک گام اولیه مهم مورد استقبال قرار گرفت، اما اعضای صنعت خواستار سرمایه‌گذاری بیشتری برای تثبیت واقعی موقعیت استرالیا شده‌اند، با این امید که این علاقه به اقدام واقعی تبدیل شود و استرالیا را قادر سازد تا از منحنی تغییرات جلوتر بماند.

Georgine Roodenrys، یکی از شرکایDeloitte Australia، در گزارشی که چالش‌های پیش روی صنعت آهن سبز استرالیا را برجسته می‌کند، نوشت: با سرعت فعلی، بیش از ۱۰۰ سال طول می‌کشد تا انرژی‌های تجدیدپذیر لازم برای جایگزینی ۱۰ درصد از فولادسازی آسیا با آهن سبز مستقر شود.

استرالیا باید استقرار انرژی‌های تجدیدپذیر را تسریع کند و سیاست‌های عمل‌گرایانه‌ای را ایجاد کند که هم از اهداف اقتصادی و هم از اهداف زیست‌محیطی حمایت کنند.

استرالیا منابع، جغرافیا و دانش فنی لازم برای انحصار پتانسیل آهن سبز را دارد. اگر به درستی انجام شود، این صنعت می‌تواند ارزش صادرات آهن خود را سه‌برابر کند، انتشار گازهای گلخانه‌ای ملی را کاهش دهد و استرالیا را به عنوان یک تأمین‌کننده کلیدی در اقتصاد سبز جهانی معرفی کند.

با این حال، همانطور که کارشناسان هشدار می‌دهند، این آینده به خودی خود محقق نخواهد شد. آنچه اکنون مورد نیاز است، حمایت سرمایه‌گذاران و تعهد صنعت برای بهره‌برداری از این فرصت است.

همانطور که Basirat می‌گوید: بدون اقدام سریع و در مقیاس بزرگ، استرالیا با خطر عقب ماندن از سایر کشورهایی که در حال حاضر با قاطعیت برای تصاحب فرصت‌ها در این بازار نوظهور آهن سبز حرکت می‌کنند، مواجه است.

تصویر ارائه شده شامل چهار نمودار است که جنبه‌های مختلف اقتصادی و فنی تولید فولاد سبز در استرالیا را به تصویر می‌کشد:

نمودار a (نقشه استرالیا): این نقشه هزینه تراز شده تولید فولاد را در سراسر استرالیا به ازای هر تن به دلار استرالیا نشان می‌دهد. مناطق سبز و زرد، مانند بخش‌هایی از استرالیای غربی، نمایانگر هزینه‌های پایین‌تر (حدود ۹۰۰ تا ۱۰۵۰ دلار استرالیا) هستند، در حالی که مناطق بنفش و آبی در شرق و شمال، هزینه‌های بالاتری را نشان می‌دهند. این نقشه به وضوح نشان می‌دهد که مناطق غنی از سنگ آهن و با پتانسیل بالای انرژی‌های تجدیدپذیر (خورشیدی و بادی)، مانند منطقهPilbara، از نظر اقتصادی برای تولید آهن سبز مناسب‌تر هستند.

نمودار b (ظرفیت انرژی درNewman، استرالیای غربی): این نمودار ستونی، ترکیب ظرفیت تولید برق مورد نیاز (مجموعاً ۲,۵۸۵ مگاوات) برای یک واحد تولید فولاد سبز را نشان می‌دهد. بخش غالب این ظرفیت به انرژی خورشیدی (۸۸۸ مگاوات) و بادی (۸۴۶ مگاوات) اختصاص دارد. همچنین ظرفیت قابل توجهی برای ذخیره‌سازی در باتری (۳۶۹ مگاوات) و الکترولایزر (۳۷۰ مگاوات) در نظر گرفته شده است. این ترکیب، وابستگی کامل پروژه به منابع انرژی تجدیدپذیر را تأیید می‌کند که برای تولید «هیدروژن سبز» و در نهایت «آهن سبز» ضروری است.

نمودار c (تجزیه هزینه تولید فولاد): این نمودار، هزینه تراز شده تولید فولاد در Newman (مجموعاً ۱,۰۲۸ دلار استرالیا بر تن) را به اجزای مختلف تفکیک می‌کند. بزرگ‌ترین بخش‌های هزینه به ترتیب شامل «کوره» (۲۲۵ دلار)، «سنگ آهن» (۲۲۴ دلار) و «آلیاژهای فولاد و گرافیت» (۱۶۳ دلار) است. هزینه‌های مرتبط با انرژی سبز مانند «الکترولایزر» (۷۹ دلار) و «مخزن هیدروژن» (۵۱ دلار) نیز بخش قابل توجهی را تشکیل می‌دهند. این نمودار نشان می‌دهد که اگرچه هزینه انرژی پاک یک عامل مهم است، اما هزینه‌های سرمایه‌ای کوره‌ها و مواد اولیه همچنان بخش بزرگی از قیمت نهایی را تشکیل می‌دهند.

نمودار d (جریان انرژی): این نمودار جریان انرژی را در یک دوره ۷ روزه (۱۶۸ ساعته) نشان می‌دهد. تولید انرژی از خورشید (سبز روشن) و باد (سبز تیره) نوسان دارد. انرژی مازاد در باتری‌ها ذخیره (صورتی) و در زمان نیاز تخلیه می‌شود. مصرف‌کننده اصلی انرژی «الکترولایزر» (آبی تیره) است که برای تولید هیدروژن کار می‌کند. بخش قرمز (Curtailment) نشان‌دهنده انرژی تجدیدپذیری است که به دلیل نبود تقاضا یا ظرفیت ذخیره‌سازی، هدر رفته است. این نمودار چالش کلیدی مدیریت انرژی‌های تجدیدپذیر متناوب و لزوم سرمایه‌گذاری در ذخیره‌سازی را برای اطمینان از عملکرد پایدار یک کارخانه آهن سبز به خوبی نشان می‌دهد.

تحلیل و جمع‌بندی

بازار سنگ آهن استرالیا، به عنوان بزرگ‌ترین منبع درآمد صادراتی کشور، در آستانه یک تحول ساختاری قرار دارد. حرکت سریع چین، بزرگ‌ترین مشتری استرالیا، به سمت فولادسازی سبز مبتنی بر کوره قوس الکتریکی(EAF)، تقاضا برای سنگ آهن هماتیت استرالیا را که برای کوره‌های بلند سنتی مناسب است، به شدت تهدید می‌کند. این یک ریسک استراتژیک برای شرکت‌های معدنی و اقتصاد استرالیا محسوب می‌شود. با این حال، این گذار یک فرصت بی‌نظیر برای استرالیا ایجاد کرده است تا با تکیه بر ذخایر مگنتیت و پتانسیل عظیم انرژی‌های تجدیدپذیر خود، به یک تولیدکننده و صادرکننده پیشرو در «آهن سبز» تبدیل شود. پتانسیل درآمدی این بازار جدید (۲۹۵ میلیارد دلار استرالیا تا سال ۲۰۳۰) سه‌برابر بازار فعلی است، اما تحقق آن نیازمند سرمایه‌گذاری هنگفت در زیرساخت‌های هیدروژن سبز، حمایت قاطع سیاستی از سوی دولت، و اقدام سریع برای رقابت با کشورهایی مانند برزیل و کشورهای آفریقایی است. در حال حاضر، استرالیا در یک رقابت تنگاتنگ با زمان قرار دارد و تعلل در این زمینه می‌تواند منجر به از دست رفتن این فرصت تاریخی شود.

تحلیل کمّی

وابستگی بازار: درآمد صادراتی ۱۲۴.۵ میلیارد دلاری استرالیا از سنگ آهن در سال مالی ۲۰۲۴-۲۰۲۳ و تأمین ۶۵ درصد از واردات چین در سال ۲۰۲۳، نشان‌دهنده وابستگی متقابل و در عین حال ریسک تمرکز بالای استرالیا بر یک محصول و یک مشتری است.

تغییر در تقاضا: ظرفیت ۱۶۰ میلیون تنی کوره‌های EAF در چین یک سیگنال واضح از تغییر ساختاری در تقاضای جهانی فولاد است. این کوره‌ها به جای هماتیت، به قراضه و آهن اسفنجی (تولید شده از مگنتیت) نیاز دارند.

پتانسیل اقتصادی: پیش‌بینی صادرات ۱۰ میلیون تن آهن سبز با درآمد سالانه ۲۹۵ میلیارد دلار استرالیا تا سال ۲۰۳۰، یک جهش ارزشی عظیم را نشان می‌دهد، اما این هدف بسیار جاه‌طلبانه است و مستلزم رشد سریع و سرمایه‌گذاری گسترده است.

شکاف سرمایه‌گذاری و سیاست‌گذاری: صندوق سرمایه‌گذاری ۱ میلیارد دلاری دولت استرالیا گامی مثبت اما ناکافی است. طبق گزارشDeloitte، با سرعت فعلی بیش از ۱۰۰ سال زمان لازم است تا تنها ۱۰ درصد از فولادسازی آسیا با آهن سبز جایگزین شود. این شکاف بین نیاز و اقدام، ریسک اصلی پروژه است.

تحلیل کیفی و ژئوپلیتیک

محرک اصلی؛ سیاست‌های چین: عامل اصلی این تحول، سیاست‌های داخلی چین برای کربن‌زدایی و کاهش آلودگی است. توقف صدور مجوز برای کوره‌های بلند سنتی و حمایت از پروژه‌هایEAF، یک تصمیم راهبردی است که زنجیره تأمین جهانی فولاد را بازتعریف می‌کند. این امر همچنین به چین اجازه می‌دهد تا وابستگی خود به یک منبع خاص (هماتیت استرالیا) را کاهش دهد.

رقابت منابع: هشدار در مورد روی آوردن چین به مگنتیت برزیل و آفریقا نشان‌دهنده یک رقابت ژئوپلیتیکی جدید بر سر منابع معدنی مورد نیاز برای اقتصاد سبز است. استرالیا با وجود داشتن ذخایر مگنتیت، به دلیل عیار پایین‌تر و نیاز به فرآوری بیشتر، در رقابت با این کشورها با چالش مواجه است.

ریسک‌های سیاستی داخلی: تأخیر در توسعه هیدروژن سبز و تمرکز یارانه‌ها بر صادرات آن به جای مصارف داخلی، یک ریسک سیاستی بزرگ برای استرالیاست. همانطور که در گزارش اشاره شده، بدون هماهنگی میان دولت، صنعت و سرمایه‌گذاران، این کشور ممکن است نتواند از مزیت نسبی خود (ترکیب منابع معدنی و انرژی تجدیدپذیر) بهره‌برداری کند.

تحلیل سناریو

سناریوی خوش‌بینانه: دولت استرالیا با افزایش سرمایه‌گذاری و ارائه یارانه‌های هدفمند، توسعه زیرساخت‌های انرژی تجدیدپذیر و هیدروژن سبز را تسریع می‌کند. شرکت‌های معدنی بزرگ با موفقیت پروژه‌های آزمایشی را به مقیاس صنعتی می‌رسانند. استرالیا به عنوان یک تأمین‌کننده قابل اعتماد آهن سبز با انتشار کربن نزدیک به صفر شناخته می‌شود و قراردادهای بلندمدت با فولادسازان آسیایی و اروپایی امضا می‌کند. در این سناریو، قیمت آهن سبز به دلیل تقاضای بالا برای محصولات پایدار، یک پرمیوم قابل توجه نسبت به فولاد سنتی خواهد داشت و درآمد صادراتی استرالیا جهش می‌کند.

سناریوی بدبینانه: سرمایه‌گذاری‌ها ناکافی باقی می‌مانند، پروژه‌ها به دلیل چالش‌های فنی و هزینه‌های بالا با تأخیر مواجه می‌شوند و سیاست‌های دولت ناهماهنگ و ضعیف عمل می‌کنند. در این حین، برزیل و کشورهای آفریقایی با حمایت چین، به سرعت به تأمین‌کنندگان اصلی مگنتیت و آهن اسفنجی برای بازار EAF تبدیل می‌شوند. تقاضا برای هماتیت استرالیا سقوط می‌کند، معادن تعطیل می‌شوند و منطقه Pilbara با بحران اقتصادی شدید روبرو می‌شود. استرالیا هم بازار سنتی خود را از دست می‌دهد و هم در بازار جدید جایگاهی پیدا نمی‌کند.

سناریوی ادامه وضع موجود: استرالیا به صورت محدود و پراکنده در پروژه‌های آهن سبز سرمایه‌گذاری می‌کند اما سرعت تحولات کندتر از تغییرات بازار جهانی است. این کشور بخش کوچکی از بازار آهن سبز را به دست می‌آورد اما رهبری را به رقبا واگذار می‌کند. ریسک اصلی در این سناریو، قرار گرفتن در یک وضعیت میانی است؛ یعنی درآمد حاصل از بازار جدید برای جبران کامل افت درآمد از بازار سنتی کافی نیست. فرصت برای سرمایه‌گذاران در این سناریو، شناسایی پروژه‌های خاص و پیشرو است که با وجود چالش‌های کلان، موفق به تولید رقابتی می‌شوند.

تحلیل از دیدگاه ذی‌نفعان

شرکت‌های معدنی استرالیا (مانندFortescue): این شرکت‌ها با یک دوراهی مرگ و زندگی مواجه‌اند. ادامه مدل کسب‌وکار فعلی منجر به افول تدریجی خواهد شد. گذار به آهن سبز نیازمند سرمایه‌گذاری عظیم، پذیرش ریسک فناورانه و بازنگری کامل در استراتژی‌های بلندمدت است.

دولت استرالیا: مسئولیت سنگینی برای ایجاد یک اکوسیستم حمایتی دارد. این شامل سیاست‌گذاری در حوزه انرژی، ارائه مشوق‌های مالی، و سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های کلیدی است. موفقیت در این گذار، آینده اقتصادی کشور را تضمین می‌کند، در حالی که شکست، یک بحران اقتصادی بزرگ را رقم خواهد زد.

فولادسازان چینی: به عنوان محرک اصلی این تغییر، به دنبال تأمین پایدار و رقابتی مواد اولیه برای کوره‌های EAF خود هستند. آن‌ها بین تأمین‌کنندگان مختلف انتخاب خواهند کرد و هر کشوری که بتواند آهن سبز را با هزینه کمتر و کیفیت بالاتر تولید کند، برنده خواهد بود.

سرمایه‌گذاران: با یک فرصت سرمایه‌گذاری پرریسک اما با بازده بالقوه بالا روبرو هستند. ریسک‌ها شامل عدم قطعیت‌های فناورانه، سیاستی و بازار است. اما پیشگامان این صنعت می‌توانند از مزیت رقابتی پایداری برخوردار شوند.

مصرف‌کنندگان نهایی (مانند خودروسازان): این صنایع به طور فزاینده‌ای برای کاهش ردپای کربنی خود تحت فشار هستند و به دنبال تأمین «فولاد سبز» می‌باشند. آن‌ها حاضرند برای این محصول هزینه بیشتری بپردازند و به شکل‌گیری تقاضا برای آهن سبز کمک می‌کنند.

جمع‌بندی

استرالیا در یک نقطه عطف تاریخی قرار دارد. افول قریب‌الوقوع بازار سنگ آهن سنتی به دلیل گذار جهانی به سمت اقتصاد کم‌کربن، یک واقعیت انکارناپذیر است. فرصت تبدیل شدن به یک ابرقدرت در زمینه آهن سبز، اگرچه بسیار جذاب است، اما پنجره این فرصت به سرعت در حال بسته شدن است. موفقیت در این گذار نیازمند یک عزم ملی، هماهنگی بی‌نقص بین دولت و صنعت، و سرمایه‌گذاری‌های جسورانه و سریع است. آینده بزرگ‌ترین صادرات استرالیا نه به منابع زیرزمینی آن، بلکه به تصمیماتی بستگی دارد که امروز گرفته می‌شود.

۰۴/۰۶/۲۴