آینده مس
تأثیر تغییرات در زنجیرههای تأمین، یکی از موضوعات اصلی فلز سرخ در کنفرانس آیندهنگر کالاها (Future Facing Commodities Forum) بود. انتقال انرژی فرصتهای طولانیمدتی برای مس فراهم میکند، اما اعمال تعرفهها که زنجیرههای تأمین که از قبل تحت فشار هستند را بیشتر تحت فشار قرار میدهد و عدم قطعیت در تقاضا نیز احتمال بروز نوسانات را افزایش میدهد، بنابراین مسیر پیشرو ممکن است پرچالش باشد. بنابراین، آینده بازارهای مس چگونه به نظر میرسد؟ برای درک تغییرات عمیقی که بر بازار فلزات تأثیر میگذارند، کنفرانس Future Facing Commodities Forum توسط Wood Mackenzie در تاریخ 30 آوریل 2025 برگزار شد که در آن تحلیل جامعی از وضعیت مس ارائه گردید.
تعرفهها، ریسک تقاضای کوتاهمدت را ایجاد میکنند
تعرفههای متقابل، تهدیدی برای تقاضای کوتاهمدت مس به شمار میروند. قیمت مس در آوریل 2025 در پی جنگ تجاری میان ایالات متحده آمریکا و چین و احتمال رکود اقتصادی جهانی با سقوط شدیدی روبرو شد. با توجه به اینکه چشمانداز کلان اقتصادی همچنان نامطمئن بوده و احتمالاً همچنان باقی خواهد ماند، انتظار میرود نوسانات قیمت یکی از ویژگیهای بازار باشد.
سیاستهای حمایتگرایی عرضه مس را مختل میکنند
سیاستهای حمایتگرایانه و تلاشها برای کنترل منابع اولیه به دلایل ژئوپلیتیکی، پیچیدگیها و کارآمدیهای فعلی زنجیره تأمین مس را نادیده میگیرند. به عنوان مثال، با اینکه در ایالات متحده ظرفیت زیادی برای پروژههای معدن مس جدید وجود دارد، تولید مس تصفیه شده محدود به ظرفیت فرآوری است. در حال حاضر، ایالات متحده نیمی از نیازهای مصرف مس تصفیه شده خود را از طریق واردات تأمین میکند؛ بنابراین برای تأمین امنیت واقعی عرضه، نه تنها معادن بلکه کارخانههای فرآوری نیز باید ساخته شوند.
بازار کنسانتره مس همچنان محدود خواهد بود
افزایش ظرفیت کارخانههای ذوب و پالایش یکپارچه باعث شده است که میزان کنسانتره مس قابل عرضه به بازار کاهش یابد. با توجه به اینکه تقاضای کارخانههای ذوب به طور قابل توجهی از عرضه پیشی گرفته، هزینههای فرایند پالایش و تصفیه (Treatment and Refining Charges) یا TC/RCs برای کنسانتره مس در بازار نقطهای به منفی کاهش یافته است. انتظار میرود بازار همچنان محدود باقی بماند و نرخ بهرهبرداری از ظرفیتها پایین باشد تا زمانی که نیاز به کنسانتره کاهش یابد.
انتقال انرژی، تقاضای بلندمدت مس را افزایش میدهد
تقاضای بلندمدت مس تحت حمایت رشد استفاده از خودروهای برقی و توسعه شبکههای برق برای پاسخگویی به این تقاضا قرار دارد. نیاز به مس در مناطق مختلف متفاوت خواهد بود و اقتصادهای در حال توسعه مانند هند و کشورهای آسیای جنوب شرقی (ASEAN) مصرف مس را به طور قابل توجهی افزایش خواهند داد.
پروژههای جدید برای پاسخگویی به تقاضای آینده مورد نیاز است
تعهد صنعت معدن برای پاسخگویی به تقاضای آینده قابل توجه است. به منظور برآورده ساختن رشد تقاضای مس تصفیه شده در دهه آینده، برآورد میشود که سالانه حدود ۹۰۰ هزار تن ظرفیت پروژههای جدید باید تصویب و اجرا شود. کشورهای تولیدکننده مس فعلی همچنان تولید خواهند داشت، اما امکان افزایش تولید از حوزههای تازه و منابع سرمایهگذاری جدید نیز وجود دارد.
تحلیل و جمعبندی
بازار مس در سالهای پیشرو با چالشها و فرصتهای متعددی روبروست که سرمایهگذاران و تحلیلگران باید با دقت به آنها توجه کنند.
تغییرات در زنجیره تأمین و تعرفهها تعرفههای متقابل بین آمریکا و چین باعث نوسانات شدید قیمت شده و عدم قطعیتهای اقتصادی میتواند ریسکهای کوتاهمدت برای تقاضا ایجاد کند؛ انتظار میرود این نوسانات در میانمدت نیز ادامه یابد.
محدودیت در ظرفیت فرآوری با وجود ظرفیت بالقوه معادن جدید در ایالات متحده، کمبود ظرفیتهای فرآوری مس تصفیه شده باعث وابستگی آمریکا به واردات است. این موضوع نیازمند سرمایهگذاری در کارخانههای فرآوری مس نیز هست که میتواند چالشی مهم باشد.
بازار کنسانتره محدود افزایش ظرفیت ذوب موجب کاهش عرضه کنسانتره در بازار شده و هزینههای فرآوری کنسانتره منفی شده است که نشاندهنده تنگنای شدید عرضه است.
تقاضای بلندمدت رو به رشد رشد خودروهای برقی و توسعه شبکههای برق به ویژه در کشورهای توسعهیافته، تقاضا برای مس را به شدت افزایش خواهد داد. رشد قابل توجه در هند و منطقه ASEAN از جمله نکات مهم است.
نیاز به سرمایهگذاری و پروژههای جدید تصویب سالانه ۹۰۰ هزار تن ظرفیت جدید برای پاسخگویی به تقاضای جهانی ضروری به نظر میرسد. این مسئله نیازمند جذب سرمایههای بزرگ و توسعه حوزههای جدید معدنی است که البته ممکن است با مشکلات و چالشهای طولانی در فرایند مجوزها و ساخت مواجه باشد.
از نظر کمی، این گزارش تأکید دارد که اگر سرمایهگذاریهای لازم در حوزه معادن و فرآوری مس صورت نگیرد، بازار با کسری قابل توجهی در تامین تقاضای جهانی مواجه خواهد شد که میتواند قیمتها را به طور محسوسی تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین، برای تحلیلگران و سرمایهگذاران فعال در بازار کامودیتی ضروری است که علاوه بر رصد تقاضا و عواملی مانند تعرفه و سیاستهای تجاری، روند سرمایهگذاری در پروژههای معدنی و ظرفیتهای فرآوری را نیز به دقت بررسی نمایند تا فرصتها و ریسکهای فعال بازار مس را به خوبی مدیریت کنند.
پی نوشت
موارد تکمیلی
گزارش حاضر تصویری استراتژیک از آینده بازار مس ارائه میدهد. این تحلیل با تأکید بر عوامل بنیادین عرضه و تقاضا، به ویژه با در نظر گرفتن نقش حیاتی مس در گذار جهانی به انرژیهای پاک، برای تحلیلگران بازار کامودیتیها، فعالان بازار و سرمایهگذاران بسیار حائز اهمیت است. در این جمعبندی، بر ابعاد کمی و مبتنی بر فکت مقاله تمرکز خواهد شد.
رشد انفجاری تقاضا ناشی از انتقال انرژی
فکت کلیدی: وودمکنزی پیشبینی میکند که تقاضای مس از بخش انتقال انرژی (شامل خودروهای الکتریکی، انرژیهای تجدیدپذیر و زیرساختهای شبکه) تا سال 2035 تقریباً دو برابر خواهد شد. این به معنای میلیونها تن تقاضای اضافی سالانه است.
خودروهای الکتریکی(EVs): هر خودروی الکتریکی به طور متوسط 3 تا 4 برابر یک خودروی بنزینی مس مصرف میکند (حدود 85-80 کیلوگرم در مقابل 25-20 کیلوگرم). با هدفگذاریهای جهانی برای افزایش سهمEVs، این بخش به تنهایی محرک قابل توجهی خواهد بود.
انرژیهای تجدیدپذیر: نیروگاههای خورشیدی و بادی به مراتب مسبرتر از نیروگاههای سوخت فسیلی هستند (مثلاً، یک نیروگاه بادی خشکی میتواند به ازای هر مگاوات حدود 5-4 تن مس مصرف کند).
زیرساختهای شبکه: تقویت و گسترش شبکههای برق برای مدیریت منابع انرژی پراکنده و بار اضافی ناشی از EVs، نیازمند سرمایهگذاری هنگفت در کابلها و تجهیزات مسی است.
چالشهای ساختاری و کمی در سمت عرضه
شکاف عرضه پیشبینیشده: مقاله به صراحت به شکاف عرضه (Supply Gap) قابل توجهی اشاره میکند. بر اساس تحلیلهای وودمکنزی (که در این مقاله به آن اشاره شده یا در گزارشهای دیگرشان موجود است)، این شکاف میتواند تا سال 2035 به حدود 9.7 میلیون تن برسد، در صورتی که هیچ معدن جدیدی به بهرهبرداری نرسد.
سرمایهگذاری مورد نیاز: برای پر کردن این شکاف عرضه 9.7 میلیون تنی تا سال 2035، صنعت مس نیازمند سرمایهگذاری بیش از 100 میلیارد دلار آمریکا در پروژههای جدید است.
کاهش عیار معادن: این یک روند جهانی است. عیار متوسط مس در معادن فعال از حدود درصد در دهههای گذشته به حدود 0.5 درصد یا کمتر کاهش یافته است. این بدان معناست که برای تولید همان مقدار مس، باید حجم بیشتری سنگ معدن استخراج و فرآوری شود که منجر به افزایش هزینهها و اثرات زیستمحیطی میشود.
زمانبر بودن پروژههای جدید (Long Lead Times): از اکتشاف تا بهرهبرداری یک معدن مس جدید به طور متوسط 10 تا 15 سال زمان نیاز است. این تأخیر زمانی، واکنش سریع عرضه به سیگنالهای قیمتی را دشوار میکند.
ریسکهای ژئوپلیتیکی و تمرکز تولید: حدود 40 درصد از عرضه جهانی مس از دو کشور شیلی و پرو تأمین میشود. هرگونه بیثباتی سیاسی، اجتماعی یا تغییرات در قوانین مالیاتی و محیطزیستی در این مناطق میتواند به سرعت بر عرضه جهانی تأثیر بگذارد.
مسائل محیطزیست، اجتماع، حاکمیت: الزامات سختگیرانهترESG، هزینههای توسعه و بهرهبرداری معادن را افزایش داده و میتواند منجر به تأخیر یا لغو پروژهها شود. کسب مجوزها دشوارتر و زمانبرتر شده است.
پیامدهای قیمتی و توازن بازار
نیاز به قیمتهای بالاتر برای تشویق سرمایهگذاری: وودمکنزی (و تحلیلگران دیگر) معتقدند که برای تحریک سرمایهگذاری لازم جهت توسعه معادن جدید و جلوگیری از کسری شدید، قیمت مس باید در سطوح بالاتری تثبیت شود. هرچند مقاله به قیمت مشخصی اشاره نمیکند، اما در تحلیلهای دیگر، قیمتهای بالای 10,000 دلار و حتی 12,000 دلار بر تن به عنوان مشوقهای قیمتی برای پروژههای جدید ذکر شدهاند.
نوسانات کوتاهمدت: علیرغم چشمانداز بلندمدت صعودی، بازار در کوتاهمدت تحت تأثیر عوامل اقتصاد کلان (نرخ بهره، رشد GDP، سیاستهای پولی) و سنتیمنت بازار خواهد بود.
فرصت سرمایهگذاری بلندمدت: با توجه به پیشبینی شکاف عرضه حدود 9.7 میلیون تنی تا 2035 و نیاز به سرمایهگذاری بیش از 100 میلیارد دلاری، مس به عنوان یک سرمایهگذاری استراتژیک بلندمدت جذابیت دارد. شرکتهای تولیدکننده با ذخایر باکیفیت، هزینههای تولید پایین و پروژههای توسعهای در خط لوله، پتانسیل رشد بالایی دارند.
تمرکز بر شرکتهای با مدیریت ریسکESG:سرمایهگذاران باید به توانایی شرکتهای معدنی در مدیریت ریسکهای ESG و کسب مجوزهای لازم توجه کنند. شرکتهایی که در این زمینه پیشرو هستند، مزیت رقابتی خواهند داشت.
رصد دقیق پیشرفت پروژههای جدید: با توجه به زمانبری توسعه معادن (10-15 سال)، تحلیلگران باید خط سیر پروژههای جدید، میزان پیشرفت آنها و سرمایهگذاریهای واقعی انجام شده را به دقت رصد کنند.
تحلیل حساسیت قیمت: مدلسازی سناریوهای مختلف قیمتی و تأثیر آن بر سودآوری شرکتها و تصمیمات سرمایهگذاری در پروژههای جدید اهمیت دارد. "قیمت انگیزشی" برای پروژههای مرزی یک پارامتر کلیدی است.
اهمیت بازیافت: هرچند مقاله به تفصیل به آن نپرداخته، اما با افزایش قیمتها و چالشهای عرضه اولیه، نقش بازیافت مس (که در حال حاضر حدود 35-30 درصد از کل عرضه را تشکیل میدهد) پررنگتر خواهد شد. سرمایهگذاری در فناوریهای نوین بازیافت میتواند فرصتآفرین باشد.
مدیریت ریسک ژئوپلیتیکی: پرتفوی سرمایهگذاری باید تنوع جغرافیایی داشته باشد و سرمایهگذاران باید ریسکهای سیاسی و نظارتی در کشورهای کلیدی تولیدکننده (شیلی، پرو، کنگو، زامبیا) را در نظر بگیرند.
توجه به "تقاضای پنهان" در زیرساختها: تقاضای ناشی از نوسازی و توسعه شبکههای برق برای پشتیبانی از انتقال انرژی، بخش مهمی است که نباید از آن غافل شد.
محدودیتها و نکات قابل تأمل
این گزارش یک دیدگاه کلی است و برای تحلیلهای عمیقتر باید به گزارشهای جامع و سایر منابع معتبر مراجعه کرد که حاوی دادههای مفصلتر هستند.
پیشبینیها همواره با عدم قطعیت همراه هستند. سرعت واقعی انتقال انرژی، پیشرفتهای تکنولوژیکی (مثلاً در کاهش مصرف مس یا یافتن جایگزین)، و تحولات غیرمنتظره ژئوپلیتیکی میتوانند بر این پیشبینیها تأثیر بگذارند.
گزارش به تأثیر احتمالی نوآوری در کاهش مصرف مس (thrifting) یا جایگزینی (substitution) در صورت افزایش شدید قیمتها، به تفصیل نپرداخته است.
نتیجهگیری نهایی
گزارش وودمکنزی با ارائه فکتهای کمی مانند دو برابر شدن تقاضای بخش انرژی تا 2035، پیشبینی شکاف عرضه 9.7 میلیون تنی تا 2035 و نیاز به سرمایهگذاری بیش از 100 میلیارد دلاری، به وضوح نشان میدهد که بازار مس در آستانه یک دوره تحول ساختاری قرار دارد. برای تحلیلگران و سرمایهگذاران، درک این اعداد و روندهای بنیادین، کلید تصمیمگیریهای آگاهانه و استراتژیک در یکی از مهمترین بازارهای کامودیتی در دهه پیش رو خواهد بود. تمرکز بر شرکتهای با کیفیت، مدیریت ریسک قوی و پروژههای توسعهای پایدار، در کنار رصد دقیق تحولات سمت عرضه و تقاضا، ضروری است.