Geosolutions

مشاوره در حوزه های زمین شناسی، معدن، سرمایه گذاری
پنجشنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، ۰۹:۰۶ ق.ظ

درخواست چین برای پیوستن افغانستان به طرح کمربند و جاده

وزارت امور خارجه افغانستان در پستی در پلتفرم X پس از گفت‌وگوهای وزرای امور خارجه دو کشور در کابل در روز چهارشنبه اعلام کرد که چین خواهان پیوستن رسمی افغانستان به طرح "کمربند و جاده"  (Belt and Road Initiative) خود است.

Wang Yi، وزیر امور خارجه چین، به امیر خان متقی، همتای افغان خود، گفت که چین به مشارکت این کشور در این پروژه «علاقه‌مند» است. علاوه بر این، وانگ قول داد که اکتشاف مواد معدنی را پیش ببرد و برنامه‌هایی برای آغاز برخی پروژه‌های معدنی در سال جاری دارد.

طرح «کمربند و جاده» ابتکار پرچمدار زیرساخت و سرمایه‌گذاری جهانی، چین، است که یک دهه پیش توسط شی جین‌پینگ راه‌اندازی شد و هدف آن بهبود اتصال و یکپارچگی اقتصادی در سراسر آسیا، آفریقا، خاورمیانه، اروپا و فراتر از آن است. برای چین، موقعیت افغانستان حیاتی است زیرا این کشور در چهارراه این مناطق قرار دارد.

چین یکی از اولین کشورهایی بود که پس از خروج ایالات متحده در سال ۲۰۲۱، دولت طالبان را به رسمیت شناخت. چین رویکرد دیپلماتیکی را اتخاذ کرد که به آن اجازه داد نفوذ خود را گسترش داده و از منابع عظیم معدنی افغانستان بهره‌برداری کند. وانگ همچنین در سال ۲۰۲۲ از کابل بازدید کرد و در آنجا درباره تقویت تجارت و تلاش‌ها برای بازسازی اقتصاد کشور گفت‌وگو نمود.

متقی، چین را یک شریک تجاری کلیدی توصیف کرد و گفت که تجارت سالانه به ۱ میلیارد دلار رسیده است. وی پیشنهاد گسترش روابط بانکی و حمل و نقل را داد و خواستار تشکیل کمیسیون‌های مشترک برای مدیریت گفت‌وگوها در مورد تجارت و سرمایه‌گذاری شد.

این گفت‌وگوهای سطح بالا، به تلاش طالبان برای کسب مشروعیت در صحنه جهانی کمک می‌کند و نشان می‌دهد که بازیگران کلیدی منطقه‌ای، علیرغم عدم به رسمیت شناختن رسمی، مایل به تعامل با آن هستند. روسیه اخیراً اولین کشوری بود که دولت طالبان در افغانستان را به طور رسمی به رسمیت شناخت.

تحلیل و جمع‌بندی

این گزارش به بررسی درخواست چین از افغانستان برای پیوستن به طرح کمربند و جاده (BRI) و تمایل پکن برای پیشبرد پروژه‌های اکتشاف و استخراج مواد معدنی در افغانستان می‌پردازد. این تعاملات نه تنها ابعاد اقتصادی، بلکه جنبه‌های مهم ژئوپلیتیک و امنیتی را نیز در بر می‌گیرد.

تحلیل کمی

تجارت دوجانبه: گزارش اشاره می‌کند که تجارت سالانه بین چین و افغانستان به ۱ میلیارد دلار رسیده است. این رقم، با توجه به شرایط اقتصادی دشوار افغانستان و عدم دسترسی به بازارهای جهانی، نشان‌دهنده اهمیت چین به عنوان یک شریک تجاری اصلی برای دولت طالبان است. این مبلغ در مقایسه با کل تجارت جهانی کامودیتی‌ها رقم بزرگی نیست، اما برای افغانستان که سال‌ها درگیر مناقشات داخلی بوده، قابل توجه است و پتانسیل رشد بالایی دارد.

پروژه‌های معدنی آتی: هرچند گزارش جزئیات کمی در مورد پروژه‌های معدنی آتی ارائه نمی‌دهد، اما تعهد چین به "آغاز برخی پروژه‌های معدنی در سال جاری" (۲۰۲۵) نشان‌دهنده قریب‌الوقوع بودن ورود سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی در این بخش است. افغانستان دارای ذخایر غنی از مواد معدنی استراتژیک از جمله مس، آهن، لیتیوم، عناصر نادر خاکی(REE)، طلا و کرومیت است. این ذخایر می‌توانند در صورت استخراج، به حجم تجارت دوجانبه و درآمدهای افغانستان کمک شایانی کنند. به عنوان مثال، ارزش تقریبی ذخایر معدنی افغانستان توسط برخی منابع تا ۱ تریلیون دلار نیز برآورد شده است، هرچند این ارقام به دلیل فقدان اکتشافات جامع و شرایط امنیتی، با عدم قطعیت بالایی مواجه هستند.

عدم وجود داده‌های قیمتی مشخص: گزارش شامل داده‌های قیمتی مشخصی برای کامودیتی‌ها یا حجم تولید نیست. بنابراین، تحلیل کمی در این بخش بیشتر بر پتانسیل و فرصت‌های مالی متمرکز است تا روندهای قیمتی خاص.

تحلیل کیفی و ژئوپلیتیک

موقعیت استراتژیک افغانستان درBRI: گزارش به درستی به "حیاتی" بودن موقعیت افغانستان در طرح کمربند و جاده اشاره می‌کند. افغانستان به عنوان چهارراهی بین آسیای مرکزی، خاورمیانه و جنوب آسیا، می‌تواند مسیرهای حمل‌ونقل و تجارت چین را به سمت غرب تسهیل کند. این موقعیت، به چین امکان می‌دهد نفوذ اقتصادی و سیاسی خود را در منطقه گسترش دهد و مسیرهای جایگزینی برای زنجیره‌های تأمین خود ایجاد کند.

رویکرد دیپلماتیک چین: چین یکی از اولین کشورهایی بود که پس از خروج آمریکا در سال ۲۰۲۱ با دولت طالبان تعامل کرد. این رویکرد "دیپلماتیک" به چین اجازه داده تا نفوذ خود را گسترش داده و به "منابع عظیم معدنی افغانستان" دست یابد. این استراتژی، در تضاد با رویکرد کشورهای غربی است که به دلیل نگرانی‌های حقوق بشری و عدم به رسمیت شناختن طالبان، از تعامل رسمی پرهیز کرده‌اند.

کسب مشروعیت طالبان: گفت‌وگوهای سطح بالا با چین و به رسمیت شناخته شدن اخیر طالبان توسط روسیه، به "تلاش طالبان برای کسب مشروعیت در صحنه جهانی" کمک می‌کند. این تعاملات می‌تواند به کاهش انزوای اقتصادی و سیاسی افغانستان کمک کرده و راه را برای سرمایه‌گذاری‌های بیشتر باز کند.

ریسک‌های ژئوپلیتیک

عدم ثبات امنیتی: علیرغم کنترل طالبان، ریسک‌های امنیتی ناشی از گروه‌های تروریستی و شورش‌های احتمالی همچنان در افغانستان وجود دارد که می‌تواند بر پروژه‌های معدنی و زیرساختی تأثیر بگذارد.

عدم به رسمیت شناختن بین‌المللی: عدم به رسمیت شناختن گسترده دولت طالبان می‌تواند موانعی برای جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی غیرچینی و ادغام افغانستان در سیستم مالی جهانی ایجاد کند.

حقوق بشر و نگرانی‌های بین‌المللی: تداوم نگرانی‌های حقوق بشری می‌تواند فشار بین‌المللی بر دولت طالبان را افزایش داده و بر روابط آن با سایر کشورها و سازمان‌های بین‌المللی تأثیر بگذارد.

محیط قانونی و شفافیت: نبود یک چارچوب قانونی شفاف و پایدار و نگرانی‌ها در مورد فساد، می‌تواند سرمایه‌گذاری‌های بزرگ معدنی را با چالش مواجه کند.

تحلیل سناریو

سناریوی اول: خوش‌بینانه

پیامدها: چین سرمایه‌گذاری‌های کلانی در بخش معدن و زیرساخت‌های افغانستان (جاده‌ها، خطوط آهن) انجام می‌دهد. پروژه‌های معدنی بزرگ به سرعت به بهره‌برداری می‌رسند و صادرات مواد معدنی افغانستان به چین و سایر بازارها افزایش چشمگیری می‌یابد. امنیت در مناطق معدنی و مسیرهای تجاری تثبیت می‌شود. اقتصاد افغانستان رونق می‌گیرد و دولت طالبان به تدریج مشروعیت بین‌المللی بیشتری کسب می‌کند.

تأثیر بر قیمت و عرضه

قیمت: افزایش عرضه برخی کامودیتی‌ها مانند مس، لیتیوم و عناصر نادر خاکی از افغانستان می‌تواند در بلندمدت منجر به تثبیت یا حتی کاهش نسبی قیمت‌های جهانی شود، به خصوص اگر حجم تولید قابل توجه باشد.

عرضه: زنجیره‌های تأمین جهانی، به ویژه برای چین، متنوع‌تر شده و عرضه پایدارتری از مواد معدنی استراتژیک را تجربه خواهند کرد.

فرصت‌ها: فرصت‌های سرمایه‌گذاری عظیم در بخش معدن و زیرساخت افغانستان برای شرکت‌های چینی و شرکای آن‌ها. بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی افغانستان.

سناریوی دوم: بدبینانه

پیامدها: ناامنی و حملات تروریستی (مثلاً از سوی داعش خراسان) در افغانستان تشدید می‌شود و پروژه‌های معدنی را مختل می‌کند. فساد و عدم شفافیت در دولت طالبان مانع از پیشرفت پروژه‌ها و جذب سرمایه‌گذاری‌های بیشتر می‌شود. فشارهای بین‌المللی بر طالبان افزایش یافته و انزوای اقتصادی و مالی افغانستان عمیق‌تر می‌شود.

تأثیر بر بازار

قیمت: عدم تحقق پتانسیل معدنی افغانستان تأثیری بر عرضه جهانی کامودیتی‌ها نخواهد داشت. هرگونه امید به تنوع‌بخشی منابع از بین می‌رود.

عرضه: زنجیره‌های تأمین جهانی همچنان بر منابع موجود خود متکی خواهند بود.

ریسک‌ها: سرمایه‌گذاری‌های چین در خطر قرار می‌گیرند. اقتصاد افغانستان در رکود باقی می‌ماند. بی‌ثباتی منطقه‌ای تشدید می‌شود.

سناریوی سوم: ادامه وضع موجود

پیامدها: روابط چین و افغانستان در سطح فعلی تجارت ۱ میلیارد دلاری باقی می‌ماند. پروژه‌های معدنی با سرعت بسیار کند و در مقیاس کوچک پیش می‌روند. سرمایه‌گذاری‌های بزرگ به دلیل ریسک‌های امنیتی و سیاسی به تعویق می‌افتند. طالبان به رسمیت شناختن محدودی را از برخی کشورها (مانند روسیه) دریافت می‌کند، اما به انزوای گسترده بین‌المللی خود ادامه می‌دهد.

ریسک‌ها و فرصت‌ها برای سرمایه‌گذاران

ریسک‌ها

برای سرمایه‌گذاران معدنی (به ویژه چینی): ریسک‌های امنیتی بالا، عدم شفافیت قانونی، و بازدهی پایین‌تر از حد انتظار به دلیل کندی پیشرفت پروژه‌ها.

برای صنایع مصرف‌کننده کامودیتی‌ها: عدم دسترسی به منبع جدید و بالقوه غنی از مواد معدنی استراتژیک، که فرصت تنوع‌بخشی و کاهش وابستگی را از بین می‌برد.

برای افغانستان: تداوم وضعیت اقتصادی دشوار و عدم بهره‌برداری از پتانسیل‌های طبیعی.

فرصت‌ها

فرصت‌های محدود سرمایه‌گذاری برای شرکت‌های بسیار ریسک‌پذیر که می‌توانند در پروژه‌های کوچک‌تر و کم‌ریسک‌تر سود کسب کنند.

برای چین، حفظ یک نقطه نفوذ ژئوپلیتیک با هزینه نسبتاً پایین.

تحلیل از دیدگاه ذی‌نفعان مختلف

1. جمهوری خلق چین

دیدگاه: چین، افغانستان را به عنوان یک حلقه مفقوده استراتژیک در طرح BRI خود می‌بیند که می‌تواند به اتصال قوی‌تر منطقه‌ای و دسترسی به بازارهای جدید کمک کند. علاوه بر این، ذخایر معدنی افغانستان برای تأمین نیازهای رو به رشد صنایع چین، به ویژه در بخش فناوری‌های پیشرفته و انرژی‌های سبز (لیتیوم، عناصر نادر خاکی)، حیاتی است. رویکرد دیپلماتیک چین پس از ۲۰۲۱ نشان‌دهنده عمل‌گرایی و اولویت‌بندی منافع اقتصادی و ژئوپلیتیک است.

منافع: گسترش نفوذ منطقه‌ای و اقتصادی، تضمین دسترسی به منابع معدنی استراتژیک، ایجاد مسیرهای تجاری جدید، و تقویت جایگاه چین در نظم نوین جهانی.

2. دولت طالبان و مردم افغانستان

دیدگاه: برای دولت طالبان، جذب سرمایه‌گذاری خارجی و پیوستن به طرح BRI به معنای دستیابی به مشروعیت بین‌المللی، کاهش انزوای اقتصادی، ایجاد درآمد از منابع طبیعی، و بازسازی زیرساخت‌های کشور است. آن‌ها به دنبال تبدیل افغانستان به یک کشور خودکفا از طریق بهره‌برداری از ثروت‌های طبیعی خود هستند. مردم افغانستان نیز به دنبال بهبود وضعیت اقتصادی و ایجاد فرصت‌های شغلی هستند.

منافع: افزایش درآمد دولت، ایجاد فرصت‌های شغلی، توسعه زیرساخت‌ها، و بهبود وضعیت اقتصادی (در صورت مدیریت صحیح و عادلانه).

3. سایر قدرت‌های منطقه‌ای

دیدگاه: این کشورها ممکن است رویکردهای متفاوتی داشته باشند. برخی ممکن است از ثبات و توسعه اقتصادی افغانستان از طریق BRI استقبال کنند، زیرا می‌تواند به امنیت منطقه‌ای و افزایش تجارت کمک کند. برخی دیگر ممکن است نسبت به افزایش نفوذ چین در منطقه یا پیامدهای امنیتی ناشی از بی‌ثباتی احتمالی در افغانستان نگرانی داشته باشند.

منافع/ریسک‌ها: فرصت‌های تجاری و اتصالی جدید، یا نگرانی از بی‌ثباتی و گسترش نفوذ یک قدرت بزرگ.

4. جامعه بین‌المللی

دیدگاه: بسیاری از کشورهای غربی و سازمان‌های بین‌المللی، دولت طالبان را به رسمیت نمی‌شناسند و نگران وضعیت حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان، و همچنین پتانسیل تبدیل شدن افغانستان به پناهگاهی برای تروریست‌ها هستند. آن‌ها ممکن است نسبت به سرمایه‌گذاری‌های چین در افغانستان با احتیاط یا انتقاد نگاه کنند.

ریسک‌ها: تداوم نگرانی‌های حقوق بشری و امنیتی، و احتمال تشدید شکاف بین رویکردهای دیپلماتیک نسبت به افغانستان.

5. سرمایه‌گذاران معدنی جهانی غیر از چین

دیدگاه: این سرمایه‌گذاران ممکن است به پتانسیل عظیم معدنی افغانستان علاقه داشته باشند، اما ریسک‌های بالا (امنیتی، سیاسی، قانونی) و رقابت با شرکت‌های چینی که از حمایت‌های دولتی برخوردارند، آن‌ها را محتاط نگه می‌دارد.

منافع/ریسک‌ها: پتانسیل سودآوری بالا در صورت کاهش ریسک‌ها، اما در حال حاضر ریسک‌های غیرقابل قبول و عدم جذابیت کافی.

نکات کلیدی

فرصت ژئوپلیتیک و منابعی: چین فعالانه به دنبال ادغام افغانستان در طرح کمربند و جاده (BRI) و آغاز پروژه‌های معدنی در سال ۲۰۲۵ است. این نشان‌دهنده اهمیت استراتژیک موقعیت افغانستان و پتانسیل عظیم منابع معدنی آن (مانند لیتیوم و عناصر نادر خاکی) برای پکن است.

افزایش تجارت: تجارت سالانه چین و افغانستان به ۱ میلیارد دلار رسیده، که نشان‌دهنده تعمیق روابط اقتصادی است، اما پتانسیل رشد بسیار بیشتری از طریق توسعه معادن وجود دارد.

ملی‌گرایی منابع در عمل: این رویداد نمونه‌ای از ملی‌گرایی منابع است که در آن چین به افغانستان کمک می‌کند تا از ثروت‌های معدنی خود بهره‌برداری کند، در حالی که دسترسی خود به مواد اولیه حیاتی را تضمین می‌کند.

ریسک‌های کلیدی: پروژه‌های سرمایه‌گذاری در افغانستان با ریسک‌های قابل توجهی از جمله بی‌ثباتی امنیتی، عدم به رسمیت شناختن گسترده بین‌المللی دولت طالبان، و چالش‌های حکمرانی (شفافیت و حقوق بشر) مواجه هستند.

پتانسیل عرضه کامودیتی: در صورت موفقیت‌آمیز بودن اکتشاف و استخراج معادن، افغانستان می‌تواند به یک منبع جدید و قابل توجه برای برخی کامودیتی‌های استراتژیک در بازارهای جهانی تبدیل شود که بر روندهای عرضه و تقاضا در بلندمدت تأثیرگذار خواهد بود.

جمع‌بندی

پیشنهاد چین برای پیوستن رسمی افغانستان به طرح کمربند و جاده و تعهد به آغاز پروژه‌های معدنی در سال جاری، یک تحول مهم با پیامدهای چندوجهی برای بازار کامودیتی‌ها، ژئوپلیتیک منطقه و وضعیت افغانستان است. این اقدام نشان‌دهنده یک رویکرد عمل‌گرایانه از سوی چین برای پر کردن خلأ قدرت ناشی از خروج آمریکا و تضمین دسترسی به منابع حیاتی است.

از منظر بازار کامودیتی‌ها، موفقیت این طرح می‌تواند در بلندمدت به افزایش عرضه جهانی برخی مواد معدنی استراتژیک از جمله مس، لیتیوم و عناصر نادر خاکی منجر شود. با این حال، دستیابی به این پتانسیل به شدت به توانایی دولت طالبان در تضمین امنیت، ایجاد یک محیط سرمایه‌گذاری باثبات و شفاف، و مدیریت روابط با جامعه بین‌المللی بستگی دارد. ریسک‌های امنیتی و عدم به رسمیت شناختن بین‌المللی، چالش‌های بزرگی هستند که می‌توانند اجرای پروژه‌ها را به تعویق انداخته یا با شکست مواجه کنند.

در نهایت، این رویداد بر اهمیت ژئوپلیتیک افغانستان در نقشه قدرت‌های بزرگ و نیاز روزافزون اقتصادهای صنعتی به مواد اولیه تأکید دارد. چین به عنوان یک سرمایه‌گذار و شریک اصلی، به دنبال تضمین امنیت منابع و گسترش نفوذ اقتصادی خود است، در حالی که افغانستان به دنبال راهی برای خروج از انزوای اقتصادی و بهره‌برداری از ثروت‌های طبیعی خود است.

توصیه‌های عملی

برای سرمایه‌گذاران

رصد دقیق پیشرفت پروژه‌های معدنی: به دنبال جزئیات بیشتر در مورد پروژه‌های معدنی که قرار است در افغانستان آغاز شوند، باشید. اطلاعات دقیق در مورد نوع مواد معدنی، حجم ذخایر تخمینی و شرکت‌های درگیر، می‌تواند فرصت‌های سرمایه‌گذاری را مشخص کند.

ارزیابی ریسک‌های سیاسی و امنیتی: افغانستان همچنان یک محیط پرریسک برای سرمایه‌گذاری است. پیش از هرگونه تصمیم، یک ارزیابی جامع از ریسک‌های امنیتی، ثبات سیاسی دولت طالبان، و چارچوب‌های قانونی و حقوقی (به ویژه در زمینه مالکیت و صادرات) انجام دهید.

توجه به شرکت‌های چینی: تمرکز سرمایه‌گذاری فعلی در افغانستان بر روی شرکت‌های چینی است. سرمایه‌گذارانی که مایل به ورود به این بازار پرریسک هستند، ممکن است نیاز به بررسی فرصت‌های مشارکت یا سرمایه‌گذاری در شرکت‌های چینی فعال در این پروژه‌ها داشته باشند.

تحلیل عرضه و تقاضای کامودیتی‌ها: در بلندمدت، در صورت موفقیت‌آمیز بودن این پروژه‌ها، به تأثیر احتمالی افزایش عرضه مواد معدنی خاص از افغانستان بر تعادل عرضه و تقاضا و قیمت‌های جهانی آن کامودیتی‌ها توجه کنید.

برای مصرف‌کنندگان صنعتی

شناسایی منابع جدید عرضه بالقوه: اگر صنعت شما به مواد معدنی استراتژیک (مانند لیتیوم، عناصر نادر خاکی، مس) نیاز مبرم دارد، افغانستان را به عنوان یک منبع بالقوه جدید عرضه در نظر بگیرید. هرچند این منبع در کوتاه‌مدت قابل اتکا نیست، اما در افق میان‌مدت و بلندمدت می‌تواند گزینه‌ای برای تنوع‌بخشی به زنجیره تأمین باشد.

رصد تحولات ژئوپلیتیک: تحولات سیاسی و امنیتی در افغانستان و روابط آن با چین و جامعه بین‌الملل را به دقت پیگیری کنید. این عوامل مستقیماً بر سرعت و مقیاس توسعه پروژه‌های معدنی تأثیر می‌گذارند.

ایجاد روابط بلندمدت (در صورت پایداری): در صورت تثبیت اوضاع و پیشرفت پایدار پروژه‌ها، به دنبال فرصت‌هایی برای ایجاد روابط مستقیم با تولیدکنندگان مواد معدنی در افغانستان یا شرکت‌های چینی فعال در آنجا باشید تا در آینده از مزیت دسترسی مستقیم به منابع بهره‌مند شوید.



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

Geosolutions

مشاوره در حوزه های زمین شناسی، معدن، سرمایه گذاری

Geosolutions

مشاوره و اجرای مطالعات در زمینه های متنوع علوم زمین(مخاطرات زمین شناسی، اکتشاف معدن، آبهای زیرزمینی و ...)، انجام مطالعات مربوطه، خدمات ژئوفیزیک مهندسی و اکتشافی، مطالعات سنجش از دور، مشاوره سرمایه گذاری تخصصی و ..
تماس از طریق تلگرام با آی دی: geosolutionsir@
تماس از طریق ایمیل به نشانی: geosolutionsir@gmail.com
09100625034

طبقه بندی موضوعی

وزارت امور خارجه افغانستان در پستی در پلتفرم X پس از گفت‌وگوهای وزرای امور خارجه دو کشور در کابل در روز چهارشنبه اعلام کرد که چین خواهان پیوستن رسمی افغانستان به طرح "کمربند و جاده"  (Belt and Road Initiative) خود است.

Wang Yi، وزیر امور خارجه چین، به امیر خان متقی، همتای افغان خود، گفت که چین به مشارکت این کشور در این پروژه «علاقه‌مند» است. علاوه بر این، وانگ قول داد که اکتشاف مواد معدنی را پیش ببرد و برنامه‌هایی برای آغاز برخی پروژه‌های معدنی در سال جاری دارد.

طرح «کمربند و جاده» ابتکار پرچمدار زیرساخت و سرمایه‌گذاری جهانی، چین، است که یک دهه پیش توسط شی جین‌پینگ راه‌اندازی شد و هدف آن بهبود اتصال و یکپارچگی اقتصادی در سراسر آسیا، آفریقا، خاورمیانه، اروپا و فراتر از آن است. برای چین، موقعیت افغانستان حیاتی است زیرا این کشور در چهارراه این مناطق قرار دارد.

چین یکی از اولین کشورهایی بود که پس از خروج ایالات متحده در سال ۲۰۲۱، دولت طالبان را به رسمیت شناخت. چین رویکرد دیپلماتیکی را اتخاذ کرد که به آن اجازه داد نفوذ خود را گسترش داده و از منابع عظیم معدنی افغانستان بهره‌برداری کند. وانگ همچنین در سال ۲۰۲۲ از کابل بازدید کرد و در آنجا درباره تقویت تجارت و تلاش‌ها برای بازسازی اقتصاد کشور گفت‌وگو نمود.

متقی، چین را یک شریک تجاری کلیدی توصیف کرد و گفت که تجارت سالانه به ۱ میلیارد دلار رسیده است. وی پیشنهاد گسترش روابط بانکی و حمل و نقل را داد و خواستار تشکیل کمیسیون‌های مشترک برای مدیریت گفت‌وگوها در مورد تجارت و سرمایه‌گذاری شد.

این گفت‌وگوهای سطح بالا، به تلاش طالبان برای کسب مشروعیت در صحنه جهانی کمک می‌کند و نشان می‌دهد که بازیگران کلیدی منطقه‌ای، علیرغم عدم به رسمیت شناختن رسمی، مایل به تعامل با آن هستند. روسیه اخیراً اولین کشوری بود که دولت طالبان در افغانستان را به طور رسمی به رسمیت شناخت.

تحلیل و جمع‌بندی

این گزارش به بررسی درخواست چین از افغانستان برای پیوستن به طرح کمربند و جاده (BRI) و تمایل پکن برای پیشبرد پروژه‌های اکتشاف و استخراج مواد معدنی در افغانستان می‌پردازد. این تعاملات نه تنها ابعاد اقتصادی، بلکه جنبه‌های مهم ژئوپلیتیک و امنیتی را نیز در بر می‌گیرد.

تحلیل کمی

تجارت دوجانبه: گزارش اشاره می‌کند که تجارت سالانه بین چین و افغانستان به ۱ میلیارد دلار رسیده است. این رقم، با توجه به شرایط اقتصادی دشوار افغانستان و عدم دسترسی به بازارهای جهانی، نشان‌دهنده اهمیت چین به عنوان یک شریک تجاری اصلی برای دولت طالبان است. این مبلغ در مقایسه با کل تجارت جهانی کامودیتی‌ها رقم بزرگی نیست، اما برای افغانستان که سال‌ها درگیر مناقشات داخلی بوده، قابل توجه است و پتانسیل رشد بالایی دارد.

پروژه‌های معدنی آتی: هرچند گزارش جزئیات کمی در مورد پروژه‌های معدنی آتی ارائه نمی‌دهد، اما تعهد چین به "آغاز برخی پروژه‌های معدنی در سال جاری" (۲۰۲۵) نشان‌دهنده قریب‌الوقوع بودن ورود سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی در این بخش است. افغانستان دارای ذخایر غنی از مواد معدنی استراتژیک از جمله مس، آهن، لیتیوم، عناصر نادر خاکی(REE)، طلا و کرومیت است. این ذخایر می‌توانند در صورت استخراج، به حجم تجارت دوجانبه و درآمدهای افغانستان کمک شایانی کنند. به عنوان مثال، ارزش تقریبی ذخایر معدنی افغانستان توسط برخی منابع تا ۱ تریلیون دلار نیز برآورد شده است، هرچند این ارقام به دلیل فقدان اکتشافات جامع و شرایط امنیتی، با عدم قطعیت بالایی مواجه هستند.

عدم وجود داده‌های قیمتی مشخص: گزارش شامل داده‌های قیمتی مشخصی برای کامودیتی‌ها یا حجم تولید نیست. بنابراین، تحلیل کمی در این بخش بیشتر بر پتانسیل و فرصت‌های مالی متمرکز است تا روندهای قیمتی خاص.

تحلیل کیفی و ژئوپلیتیک

موقعیت استراتژیک افغانستان درBRI: گزارش به درستی به "حیاتی" بودن موقعیت افغانستان در طرح کمربند و جاده اشاره می‌کند. افغانستان به عنوان چهارراهی بین آسیای مرکزی، خاورمیانه و جنوب آسیا، می‌تواند مسیرهای حمل‌ونقل و تجارت چین را به سمت غرب تسهیل کند. این موقعیت، به چین امکان می‌دهد نفوذ اقتصادی و سیاسی خود را در منطقه گسترش دهد و مسیرهای جایگزینی برای زنجیره‌های تأمین خود ایجاد کند.

رویکرد دیپلماتیک چین: چین یکی از اولین کشورهایی بود که پس از خروج آمریکا در سال ۲۰۲۱ با دولت طالبان تعامل کرد. این رویکرد "دیپلماتیک" به چین اجازه داده تا نفوذ خود را گسترش داده و به "منابع عظیم معدنی افغانستان" دست یابد. این استراتژی، در تضاد با رویکرد کشورهای غربی است که به دلیل نگرانی‌های حقوق بشری و عدم به رسمیت شناختن طالبان، از تعامل رسمی پرهیز کرده‌اند.

کسب مشروعیت طالبان: گفت‌وگوهای سطح بالا با چین و به رسمیت شناخته شدن اخیر طالبان توسط روسیه، به "تلاش طالبان برای کسب مشروعیت در صحنه جهانی" کمک می‌کند. این تعاملات می‌تواند به کاهش انزوای اقتصادی و سیاسی افغانستان کمک کرده و راه را برای سرمایه‌گذاری‌های بیشتر باز کند.

ریسک‌های ژئوپلیتیک

عدم ثبات امنیتی: علیرغم کنترل طالبان، ریسک‌های امنیتی ناشی از گروه‌های تروریستی و شورش‌های احتمالی همچنان در افغانستان وجود دارد که می‌تواند بر پروژه‌های معدنی و زیرساختی تأثیر بگذارد.

عدم به رسمیت شناختن بین‌المللی: عدم به رسمیت شناختن گسترده دولت طالبان می‌تواند موانعی برای جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی غیرچینی و ادغام افغانستان در سیستم مالی جهانی ایجاد کند.

حقوق بشر و نگرانی‌های بین‌المللی: تداوم نگرانی‌های حقوق بشری می‌تواند فشار بین‌المللی بر دولت طالبان را افزایش داده و بر روابط آن با سایر کشورها و سازمان‌های بین‌المللی تأثیر بگذارد.

محیط قانونی و شفافیت: نبود یک چارچوب قانونی شفاف و پایدار و نگرانی‌ها در مورد فساد، می‌تواند سرمایه‌گذاری‌های بزرگ معدنی را با چالش مواجه کند.

تحلیل سناریو

سناریوی اول: خوش‌بینانه

پیامدها: چین سرمایه‌گذاری‌های کلانی در بخش معدن و زیرساخت‌های افغانستان (جاده‌ها، خطوط آهن) انجام می‌دهد. پروژه‌های معدنی بزرگ به سرعت به بهره‌برداری می‌رسند و صادرات مواد معدنی افغانستان به چین و سایر بازارها افزایش چشمگیری می‌یابد. امنیت در مناطق معدنی و مسیرهای تجاری تثبیت می‌شود. اقتصاد افغانستان رونق می‌گیرد و دولت طالبان به تدریج مشروعیت بین‌المللی بیشتری کسب می‌کند.

تأثیر بر قیمت و عرضه

قیمت: افزایش عرضه برخی کامودیتی‌ها مانند مس، لیتیوم و عناصر نادر خاکی از افغانستان می‌تواند در بلندمدت منجر به تثبیت یا حتی کاهش نسبی قیمت‌های جهانی شود، به خصوص اگر حجم تولید قابل توجه باشد.

عرضه: زنجیره‌های تأمین جهانی، به ویژه برای چین، متنوع‌تر شده و عرضه پایدارتری از مواد معدنی استراتژیک را تجربه خواهند کرد.

فرصت‌ها: فرصت‌های سرمایه‌گذاری عظیم در بخش معدن و زیرساخت افغانستان برای شرکت‌های چینی و شرکای آن‌ها. بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی افغانستان.

سناریوی دوم: بدبینانه

پیامدها: ناامنی و حملات تروریستی (مثلاً از سوی داعش خراسان) در افغانستان تشدید می‌شود و پروژه‌های معدنی را مختل می‌کند. فساد و عدم شفافیت در دولت طالبان مانع از پیشرفت پروژه‌ها و جذب سرمایه‌گذاری‌های بیشتر می‌شود. فشارهای بین‌المللی بر طالبان افزایش یافته و انزوای اقتصادی و مالی افغانستان عمیق‌تر می‌شود.

تأثیر بر بازار

قیمت: عدم تحقق پتانسیل معدنی افغانستان تأثیری بر عرضه جهانی کامودیتی‌ها نخواهد داشت. هرگونه امید به تنوع‌بخشی منابع از بین می‌رود.

عرضه: زنجیره‌های تأمین جهانی همچنان بر منابع موجود خود متکی خواهند بود.

ریسک‌ها: سرمایه‌گذاری‌های چین در خطر قرار می‌گیرند. اقتصاد افغانستان در رکود باقی می‌ماند. بی‌ثباتی منطقه‌ای تشدید می‌شود.

سناریوی سوم: ادامه وضع موجود

پیامدها: روابط چین و افغانستان در سطح فعلی تجارت ۱ میلیارد دلاری باقی می‌ماند. پروژه‌های معدنی با سرعت بسیار کند و در مقیاس کوچک پیش می‌روند. سرمایه‌گذاری‌های بزرگ به دلیل ریسک‌های امنیتی و سیاسی به تعویق می‌افتند. طالبان به رسمیت شناختن محدودی را از برخی کشورها (مانند روسیه) دریافت می‌کند، اما به انزوای گسترده بین‌المللی خود ادامه می‌دهد.

ریسک‌ها و فرصت‌ها برای سرمایه‌گذاران

ریسک‌ها

برای سرمایه‌گذاران معدنی (به ویژه چینی): ریسک‌های امنیتی بالا، عدم شفافیت قانونی، و بازدهی پایین‌تر از حد انتظار به دلیل کندی پیشرفت پروژه‌ها.

برای صنایع مصرف‌کننده کامودیتی‌ها: عدم دسترسی به منبع جدید و بالقوه غنی از مواد معدنی استراتژیک، که فرصت تنوع‌بخشی و کاهش وابستگی را از بین می‌برد.

برای افغانستان: تداوم وضعیت اقتصادی دشوار و عدم بهره‌برداری از پتانسیل‌های طبیعی.

فرصت‌ها

فرصت‌های محدود سرمایه‌گذاری برای شرکت‌های بسیار ریسک‌پذیر که می‌توانند در پروژه‌های کوچک‌تر و کم‌ریسک‌تر سود کسب کنند.

برای چین، حفظ یک نقطه نفوذ ژئوپلیتیک با هزینه نسبتاً پایین.

تحلیل از دیدگاه ذی‌نفعان مختلف

1. جمهوری خلق چین

دیدگاه: چین، افغانستان را به عنوان یک حلقه مفقوده استراتژیک در طرح BRI خود می‌بیند که می‌تواند به اتصال قوی‌تر منطقه‌ای و دسترسی به بازارهای جدید کمک کند. علاوه بر این، ذخایر معدنی افغانستان برای تأمین نیازهای رو به رشد صنایع چین، به ویژه در بخش فناوری‌های پیشرفته و انرژی‌های سبز (لیتیوم، عناصر نادر خاکی)، حیاتی است. رویکرد دیپلماتیک چین پس از ۲۰۲۱ نشان‌دهنده عمل‌گرایی و اولویت‌بندی منافع اقتصادی و ژئوپلیتیک است.

منافع: گسترش نفوذ منطقه‌ای و اقتصادی، تضمین دسترسی به منابع معدنی استراتژیک، ایجاد مسیرهای تجاری جدید، و تقویت جایگاه چین در نظم نوین جهانی.

2. دولت طالبان و مردم افغانستان

دیدگاه: برای دولت طالبان، جذب سرمایه‌گذاری خارجی و پیوستن به طرح BRI به معنای دستیابی به مشروعیت بین‌المللی، کاهش انزوای اقتصادی، ایجاد درآمد از منابع طبیعی، و بازسازی زیرساخت‌های کشور است. آن‌ها به دنبال تبدیل افغانستان به یک کشور خودکفا از طریق بهره‌برداری از ثروت‌های طبیعی خود هستند. مردم افغانستان نیز به دنبال بهبود وضعیت اقتصادی و ایجاد فرصت‌های شغلی هستند.

منافع: افزایش درآمد دولت، ایجاد فرصت‌های شغلی، توسعه زیرساخت‌ها، و بهبود وضعیت اقتصادی (در صورت مدیریت صحیح و عادلانه).

3. سایر قدرت‌های منطقه‌ای

دیدگاه: این کشورها ممکن است رویکردهای متفاوتی داشته باشند. برخی ممکن است از ثبات و توسعه اقتصادی افغانستان از طریق BRI استقبال کنند، زیرا می‌تواند به امنیت منطقه‌ای و افزایش تجارت کمک کند. برخی دیگر ممکن است نسبت به افزایش نفوذ چین در منطقه یا پیامدهای امنیتی ناشی از بی‌ثباتی احتمالی در افغانستان نگرانی داشته باشند.

منافع/ریسک‌ها: فرصت‌های تجاری و اتصالی جدید، یا نگرانی از بی‌ثباتی و گسترش نفوذ یک قدرت بزرگ.

4. جامعه بین‌المللی

دیدگاه: بسیاری از کشورهای غربی و سازمان‌های بین‌المللی، دولت طالبان را به رسمیت نمی‌شناسند و نگران وضعیت حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان، و همچنین پتانسیل تبدیل شدن افغانستان به پناهگاهی برای تروریست‌ها هستند. آن‌ها ممکن است نسبت به سرمایه‌گذاری‌های چین در افغانستان با احتیاط یا انتقاد نگاه کنند.

ریسک‌ها: تداوم نگرانی‌های حقوق بشری و امنیتی، و احتمال تشدید شکاف بین رویکردهای دیپلماتیک نسبت به افغانستان.

5. سرمایه‌گذاران معدنی جهانی غیر از چین

دیدگاه: این سرمایه‌گذاران ممکن است به پتانسیل عظیم معدنی افغانستان علاقه داشته باشند، اما ریسک‌های بالا (امنیتی، سیاسی، قانونی) و رقابت با شرکت‌های چینی که از حمایت‌های دولتی برخوردارند، آن‌ها را محتاط نگه می‌دارد.

منافع/ریسک‌ها: پتانسیل سودآوری بالا در صورت کاهش ریسک‌ها، اما در حال حاضر ریسک‌های غیرقابل قبول و عدم جذابیت کافی.

نکات کلیدی

فرصت ژئوپلیتیک و منابعی: چین فعالانه به دنبال ادغام افغانستان در طرح کمربند و جاده (BRI) و آغاز پروژه‌های معدنی در سال ۲۰۲۵ است. این نشان‌دهنده اهمیت استراتژیک موقعیت افغانستان و پتانسیل عظیم منابع معدنی آن (مانند لیتیوم و عناصر نادر خاکی) برای پکن است.

افزایش تجارت: تجارت سالانه چین و افغانستان به ۱ میلیارد دلار رسیده، که نشان‌دهنده تعمیق روابط اقتصادی است، اما پتانسیل رشد بسیار بیشتری از طریق توسعه معادن وجود دارد.

ملی‌گرایی منابع در عمل: این رویداد نمونه‌ای از ملی‌گرایی منابع است که در آن چین به افغانستان کمک می‌کند تا از ثروت‌های معدنی خود بهره‌برداری کند، در حالی که دسترسی خود به مواد اولیه حیاتی را تضمین می‌کند.

ریسک‌های کلیدی: پروژه‌های سرمایه‌گذاری در افغانستان با ریسک‌های قابل توجهی از جمله بی‌ثباتی امنیتی، عدم به رسمیت شناختن گسترده بین‌المللی دولت طالبان، و چالش‌های حکمرانی (شفافیت و حقوق بشر) مواجه هستند.

پتانسیل عرضه کامودیتی: در صورت موفقیت‌آمیز بودن اکتشاف و استخراج معادن، افغانستان می‌تواند به یک منبع جدید و قابل توجه برای برخی کامودیتی‌های استراتژیک در بازارهای جهانی تبدیل شود که بر روندهای عرضه و تقاضا در بلندمدت تأثیرگذار خواهد بود.

جمع‌بندی

پیشنهاد چین برای پیوستن رسمی افغانستان به طرح کمربند و جاده و تعهد به آغاز پروژه‌های معدنی در سال جاری، یک تحول مهم با پیامدهای چندوجهی برای بازار کامودیتی‌ها، ژئوپلیتیک منطقه و وضعیت افغانستان است. این اقدام نشان‌دهنده یک رویکرد عمل‌گرایانه از سوی چین برای پر کردن خلأ قدرت ناشی از خروج آمریکا و تضمین دسترسی به منابع حیاتی است.

از منظر بازار کامودیتی‌ها، موفقیت این طرح می‌تواند در بلندمدت به افزایش عرضه جهانی برخی مواد معدنی استراتژیک از جمله مس، لیتیوم و عناصر نادر خاکی منجر شود. با این حال، دستیابی به این پتانسیل به شدت به توانایی دولت طالبان در تضمین امنیت، ایجاد یک محیط سرمایه‌گذاری باثبات و شفاف، و مدیریت روابط با جامعه بین‌المللی بستگی دارد. ریسک‌های امنیتی و عدم به رسمیت شناختن بین‌المللی، چالش‌های بزرگی هستند که می‌توانند اجرای پروژه‌ها را به تعویق انداخته یا با شکست مواجه کنند.

در نهایت، این رویداد بر اهمیت ژئوپلیتیک افغانستان در نقشه قدرت‌های بزرگ و نیاز روزافزون اقتصادهای صنعتی به مواد اولیه تأکید دارد. چین به عنوان یک سرمایه‌گذار و شریک اصلی، به دنبال تضمین امنیت منابع و گسترش نفوذ اقتصادی خود است، در حالی که افغانستان به دنبال راهی برای خروج از انزوای اقتصادی و بهره‌برداری از ثروت‌های طبیعی خود است.

توصیه‌های عملی

برای سرمایه‌گذاران

رصد دقیق پیشرفت پروژه‌های معدنی: به دنبال جزئیات بیشتر در مورد پروژه‌های معدنی که قرار است در افغانستان آغاز شوند، باشید. اطلاعات دقیق در مورد نوع مواد معدنی، حجم ذخایر تخمینی و شرکت‌های درگیر، می‌تواند فرصت‌های سرمایه‌گذاری را مشخص کند.

ارزیابی ریسک‌های سیاسی و امنیتی: افغانستان همچنان یک محیط پرریسک برای سرمایه‌گذاری است. پیش از هرگونه تصمیم، یک ارزیابی جامع از ریسک‌های امنیتی، ثبات سیاسی دولت طالبان، و چارچوب‌های قانونی و حقوقی (به ویژه در زمینه مالکیت و صادرات) انجام دهید.

توجه به شرکت‌های چینی: تمرکز سرمایه‌گذاری فعلی در افغانستان بر روی شرکت‌های چینی است. سرمایه‌گذارانی که مایل به ورود به این بازار پرریسک هستند، ممکن است نیاز به بررسی فرصت‌های مشارکت یا سرمایه‌گذاری در شرکت‌های چینی فعال در این پروژه‌ها داشته باشند.

تحلیل عرضه و تقاضای کامودیتی‌ها: در بلندمدت، در صورت موفقیت‌آمیز بودن این پروژه‌ها، به تأثیر احتمالی افزایش عرضه مواد معدنی خاص از افغانستان بر تعادل عرضه و تقاضا و قیمت‌های جهانی آن کامودیتی‌ها توجه کنید.

برای مصرف‌کنندگان صنعتی

شناسایی منابع جدید عرضه بالقوه: اگر صنعت شما به مواد معدنی استراتژیک (مانند لیتیوم، عناصر نادر خاکی، مس) نیاز مبرم دارد، افغانستان را به عنوان یک منبع بالقوه جدید عرضه در نظر بگیرید. هرچند این منبع در کوتاه‌مدت قابل اتکا نیست، اما در افق میان‌مدت و بلندمدت می‌تواند گزینه‌ای برای تنوع‌بخشی به زنجیره تأمین باشد.

رصد تحولات ژئوپلیتیک: تحولات سیاسی و امنیتی در افغانستان و روابط آن با چین و جامعه بین‌الملل را به دقت پیگیری کنید. این عوامل مستقیماً بر سرعت و مقیاس توسعه پروژه‌های معدنی تأثیر می‌گذارند.

ایجاد روابط بلندمدت (در صورت پایداری): در صورت تثبیت اوضاع و پیشرفت پایدار پروژه‌ها، به دنبال فرصت‌هایی برای ایجاد روابط مستقیم با تولیدکنندگان مواد معدنی در افغانستان یا شرکت‌های چینی فعال در آنجا باشید تا در آینده از مزیت دسترسی مستقیم به منابع بهره‌مند شوید.

۰۴/۰۵/۳۱