Geosolutions

مشاوره در حوزه های زمین شناسی، معدن، سرمایه گذاری
جمعه, ۱۲ مهر ۱۴۰۴، ۰۱:۴۱ ب.ظ

زنان الهام‌بخش در معدن: Sue Keay، مدیر موسسه هوش مصنوعی UNSW

دکتر Sue Keay، که به شکل‌دهی رباتیک استرالیا و تسهیل کاربرد آن در صنعت مواد معدنی حیاتی کمک کرده است، توضیح می‌دهد که چرا کمبود مزمن زنان در بخش علوم، فناوری، مهندسی و ریاضی (STEM) وجود دارد.

Sue Keay، مدیر موسسه هوش مصنوعی دانشگاه نیو ساوت ولز (UNSW) و رئیس هیئت مدیره گروه رباتیک استرالیا، می‌گوید: مجبور شده‌ام با این احساس که یک وصله ناجور هستم، کنار بیایم.

او به تجربه خود به عنوان یک زن در حوزه علوم، فناوری، مهندسی و ریاضی (STEM) اشاره دارد که مسیری شغلی را در صنعت پیشرفته رباتیک برای خود ایجاد کرده است؛ صنعتی که با ارتباط شخصی و نیاکان او با معدنکاری نیز تلاقی داشته است. در حالی که او زندگی کاری خود را با چمن‌زنی آغاز کرد، مدرک او در رشته زمین‌شناسی او را وارد حوزه علوم زمین کرد، ابتدا در علوم پژوهشی و سپس در مدیریت پژوهش و تجاری‌سازی در طیف وسیعی از حوزه‌های تمرکز.

اکنون که سه بار توسط انجمن مهندسان تولید برای کمک‌هایش به رباتیک تحسین شده، و هفته گذشته مدال سخنرانی Malcolm Chaikin  را دریافت کرده است، Sue از ابتدایی‌ترین مراحل سفر خود با چالش‌هایی روبرو بوده است.

من به آینده نگاه می‌کردم و تعداد زنان بسیار کمی وجود داشت. واقعاً احساس نمی‌کنم که هیچ الگویی داشتم، که این موضوع دلسردکننده بود، زیرا اگر نتوانید کسی را پیش روی خود ببینید که موفق بوده است، این باعث می‌شود شک کنید که آیا در جای درستی قرار دارید یا خیر.

شکل‌دهی به بخش رباتیک استرالیا: مسیر شغلی Keay

Keay مدرک زمین‌شناسی خود را از دانشگاه نیوکاسل در نیو ساوت ولز استرالیا گرفت، پیش از آنکه برای دکترای خود در ژئوشیمی ایزوتوپ به دانشگاه ملی استرالیا برود، که آن را در سال ۱۹۹۸ به پایان رساند. دکترای او تجربه کار در یک معدن اورانیوم را برایش فراهم کرد، اما او حرفه خود را در تجاری‌سازی پژوهش یافت و در کنار دانشمندان علوم مواد و علوم اجتماعی و همچنین مهندسان در حوزه بازیافت آب کار کرد.

او بعدها تجربه خود در علوم زمین و تخصص خود در رباتیک و بینایی کامپیوتری را به اولین برنامه‌ها برای بخش رباتیک استرالیا آورد و به عنوان مدیر ارشد عملیاتی (COO) برای مرکز عالی رباتیک ARC، روی اولین نقشه راه رباتیک استرالیا کار کرد. این طرح در سال ۲۰۱۸ تکمیل شد و Keay از آن به عنوان یک نقطه عطف کلیدی هم در حرفه خود و هم در این صنعت یاد می‌کند: این یک تحول بود، زیرا اولین تلاش برای فهرست‌بندی واقعی توانایی استرالیا در رباتیک بود.

او توضیح می‌دهد که چالش‌های استرالیا در واقع یک مزیت منحصربه‌فرد بود: به عنوان کشوری با تراکم جمعیت پایین، مناطق با زمین‌های صعب‌العبور و آب‌وهوای متغیر، استرالیا مجبور شده است در توسعه فناوری‌هایی که بر این موانع غلبه کرده و خدمات از راه دور ارائه می‌دهند، بسیار خوب عمل کند.

این شرایط به بخش رباتیک استرالیا یک مزیت رقابتی داده است. ایجاد فناوری‌هایی که می‌توانند از صدها کیلومتر دورتر از سایت معدن کار کنند، یا مدیریت دماهای شدید، کمبود آب و نبود ماهواره‌های GPS را بر عهده بگیرند، چالشی است که نوآوری و خلاقیت را به پیش برده است. ما باید خودکفا باشیم، به همین دلیل استرالیا همچنین بر کاربرد برخی از این فناوری‌ها در فضا تمرکز دارد. بسیاری از مسائل مشابه مسائلی است که هنگام کار بر روی ماه یا سیاره‌ای دیگر با آن روبرو می‌شوید.

با این حال، کار او همیشه مستلزم این نیست که این‌قدر دور از خانه فکر کند. در میان هیئت‌های مدیره بسیاری که Keay در آنها عضویت داشته است، هیئت مدیره مرکز تحقیقاتی تعاونی برای بهینه‌سازی استخراج منابع قرار دارد که اولین نقطه‌ای بود که تحقیقات رباتیک او با بخش معدن همگرا شد.

پس از این، او به عنوان سرپرست فناوری رباتیک برای شرکتOz Minerals، یک شرکت استخراج مس مستقر در استرالیا، منصوب شد.

در طول دوران حضورم درOz Minerals، وظیفه اصلی من توسعه یک نقشه راه رباتیک و اتوماسیون برای شرکت بود که آن را بسیار جذاب یافتم. Oz Minerals واقعاً متعهد به تسریع پذیرش رباتیک و اتوماسیون در سراسر کسب‌وکار خود بود. این یک شرکت بسیار نوآور بود که مدیرعامل آن واقعاً به حرف‌هایش عمل می‌کرد.

شرکت Oz Minerals توسط BHP خریداری شد و در می ۲۰۲۳، Keay به آنجا منتقل شد، پیش از آنکه در نهایت نقشی مشاوره‌ای به عنوان شریک و مدیر گروه کار آینده برای تحقیق در مورد آینده کار و چگونگی کاربرد هوش مصنوعی و رباتیک در طیف وسیعی از کسب‌وکارها بر عهده بگیرد.

اکنون، Keay به عنوان مدیر موسسه هوش مصنوعی UNSW خدمت می‌کند. او می‌گوید: این واقعاً شغل ایده‌آل من است. من می‌توانم کنجکاوی کنم و سوالات زیادی در مورد چگونگی کاربرد هوش مصنوعی و رباتیک در تمام بخش‌های مختلف بپرسم.

اما البته، من به منابع معدنی خود علاقه خاصی دارم.

چرا ما به زنان در رباتیک و STEM نیاز داریم:

Keay از جولای ۲۰۱۹ عضو هیئت مدیره "زنان در رباتیک(Women in Robotics) " بوده است و زنان را در حوزه STEM تشویق کرده و جامعه‌ای برای حمایت از زنانی که در زمینه‌های تحت سلطه مردان احساس انزوا می‌کنند، ایجاد کرده است. او می‌گوید این موضوع اهمیت دارد، زیرا این صنعت به زنان نیاز دارد.

او تخمین می‌زند که «در رباتیک، کمتر از ۱۰ درصد از افرادی که فناوری‌های جدید را توسعه می‌دهند، زن هستند.» در واقع، گزارش Engineers Australia در سال ۲۰۲۳ نشان داد که زنان تنها ۱۴ درصد از نیروی کار مهندسی را تشکیل می‌دهند و اشاره کرد که اگرچه این رقم در حال رشد است، اما ۷۰.۸ سال طول می‌کشد تا زنان در حرفه مهندسی به توزیع برابر با همتایان مرد خود برسند.

Keay توضیح می‌دهد: ما از تاریخ دیده‌ایم که وقتی تنوع دیدگاه وجود ندارد، وقتی یک جنسیت در توسعه فناوری در نظر گرفته نمی‌شود، پیشرفت‌های فناورانه آسیب می‌بینند.

او به مثال اولین راهپیمایی فضایی کاملاً زنانه ناسا در مارس ۲۰۱۹ اشاره می‌کند که لغو شد زیرا ایستگاه فضایی بین‌المللی لباس‌های فضایی کافی در اندازه‌های مناسب برای زنان نداشت. او می‌گوید، آدمک‌های تست تصادف در خودروها نیز در ابتدا فقط بر اساس مردان ساخته شده بودند و قبل از اعمال تغییرات، آسیب نامتناسبی به زنان وارد می‌کردند.

Keay توضیح می‌دهد: مشکل عدم حضور زنان در اتاقی که این فناوری‌ها در آن توسعه می‌یابند این است که آنها به عنوان کاربران فناوری در نظر گرفته نمی‌شوند. با توجه به اهمیت روزافزون رباتیک و هوش مصنوعی در زندگی روزمره ما، ضروری است که زنان در را بکوبند و اصرار کنند که جایگاهی در میز مذاکره داشته باشند، زیرا این فناوری‌ها به روش‌های غیرمنتظره‌ای بر زندگی ما تأثیر خواهند گذاشت. اگر آنها فقط توسط یک جنسیت توسعه یابند، نقاط کور قابل توجهی خواهند داشت.

در سال ۲۰۲۴، دولت استرالیا آماری منتشر کرد که نشان می‌داد زنان ۱۵ درصد از کل کارگران STEM و ۳۷ درصد از ثبت‌نام‌کنندگان دانشگاهی در رشته‌های STEM را تشکیل می‌دهند. همچنین مشخص شد که در سال ۲۰۲۳، زنان در بخش‌های STEM به طور متوسط ۱۶ درصد کمتر از مردان درآمد داشته‌اند.

به طور مشابه، داده‌های آژانس برابری جنسیتی در محیط کار نشان می‌دهد که زنان حدود ۲۲ درصد از کارمندان معدنی در استرالیا را تشکیل می‌دهند و شکاف دستمزد جنسیتی در ۹۲ درصد از کارفرمایان معدنی وجود دارد.

Keay معتقد است که عدم تعادل جنسیتی در رباتیک، و به طور کلی درSTEM ، ریشه در کلیشه‌های قدیمی دارد که نقش‌های «مناسب» برای مردان و زنان را تعریف می‌کنند. موانع فرهنگی و هنجارهای اجتماعی که به چالش کشیدن آنها دشوار است، فرهنگی انحصارگرایانه در این صنایع سنتی تحت سلطه مردان ایجاد کرده‌اند.

او می‌گوید: برای من بسیار ناامیدکننده است که اغلب تمرکز بر تشویق زنان برای پیوستن به این صنایع است، در حالی که باید بیشتر به ایجاد محیطی پذیرا پرداخت. این مانند تشویق کسی برای پریدن در آتش است؛ آنها احتمالاً می‌خواهند ابتدا اجازه دهند اخگرها خاموش شوند.

تشویق زنان در STEM و معدن

Keay یادآوری می‌کند که بارها تنها زن حاضر در جمع بوده است، اما تأکید دارد که زنان نباید در انتظار دگرگونی بمانند: هیچ دری خودبه‌خود گشوده نخواهد شد، مگر آنکه [زنان] پیوسته بر آن بکوبند.

مطالعات، کاهش اعتماد به نفس دختران در دروس STEM در استرالیا را با پیشرفت آنها در مدرسه ردیابی کرده‌اند، به طوری که دختران تا سال دوازدهم (معمولاً بین سنین ۱۶ تا ۱۷ سالگی) تنها یک چهارم ثبت‌نام‌کنندگان STEM را تشکیل می‌دهند.

Keay به زنان جوانی که وارد رباتیک یا به طور کلی STEM می‌شوند، این توصیه را ارائه می‌دهد: اجازه ندهید ناکامی‌ها شما را از این حوزه بیرون برانند. بعضی روزها سخت‌تر از روزهای دیگر خواهند بود. مردم حرف‌های احمقانه خواهند زد یا در برخی موارد، کارهای احمقانه انجام خواهند داد، اما شما نمی‌توانید در هر نبردی بجنگید.

شما احتمالاً آن تقدیری را که شایسته آن هستید، دریافت نخواهید کرد و این اشتباه است. با این حال، برای زنان مهم است که پافشاری کنند و بر داشتن جایگاهی در میز مذاکره اصرار ورزند تا بتوانیم بر نحوه توسعه بسیاری از این فناوری‌ها تأثیر بگذاریم.

با این حال، او اضافه می‌کند: اگر محیط را بیش از حد سخت یافتید و تصمیم گرفتید به جای دیگری بروید، خودتان را سرزنش نکنید.

شما مجبور نیستید برای بقیه زنان یک جنگجو باشید، اما تو را به پایداری در سهم‌گذاری و اثرگذاری فرا می‌خوانم؛ چرا که به برابری دست نخواهیم یافت، مگر آنکه با صدای بلند و پیوسته، حق خود را برای حضور در گفت‌وگو مطالبه کنیم.

تحلیل و جمع بندی

این گزارش، که بر اساس مصاحبه با دکتر Sue Keay، یکی از چهره‌های برجسته رباتیک استرالیا، تهیه شده است، یک ریسک استراتژیک کلیدی در صنعت معدن و فناوری‌های مرتبط را برجسته می‌کند: بحران کمبود سرمایه انسانی زن. این کمبود تنها یک مسئله اجتماعی یا مرتبط با معیارهای ESG نیست، بلکه یک عامل مستقیم بر ظرفیت نوآوری، بهره‌وری و پایداری بلندمدت شرکت‌های معدنی است. در عصری که معدنکاری به سمت اتوماسیون، هوش مصنوعی و عملیات از راه دور حرکت می‌کند، نادیده گرفتن نیمی از استعدادهای بالقوه، به معنای ایجاد «نقاط کور» فناورانه و مدیریتی است که می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های ناکارآمد و از دست رفتن مزیت رقابتی منجر شود. سرمایه‌گذاران باید شاخص‌های تنوع جنسیتی را نه به عنوان یک معیار جانبی، بلکه به عنوان یک شاخص پیشرو برای سلامت نوآوری و مدیریت ریسک در شرکت‌های این حوزه در نظر بگیرند.

با این حال، داده‌های آماری پراکنده‌ای در متن ذکر شده که برای درک ابعاد کمی چالش کمبود نیروی انسانی زن در بخش‌های فناوری و معدن استرالیا حیاتی است. این داده‌ها در جدول زیر گردآوری و تحلیل شده‌اند:

نتیجه‌گیری از داده‌ها: آمارها به وضوح یک بحران در سرمایه انسانی را نشان می‌دهند. شکاف جنسیتی در بخش STEM و معدن استرالیا یک مسئله صرفاً اجتماعی نیست، بلکه یک ریسک استراتژیک برای صنایعی است که برای رشد و نوآوری به استعدادهای متنوع نیاز دارند.

تحلیل کمّی

تحلیل کمّی در اینجا بر داده‌های سرمایه انسانی متمرکز است که به طور مستقیم بر بهره‌وری و آینده صنعت معدن تأثیر می‌گذارد:

ریسک استعداد: با توجه به اینکه کمتر از ۱۵ درصد نیروی کار مهندسی و STEM زن هستند، صنعت معدن و فناوری با یک زنجیره تأمین نیروی انسانی مستعد محدود و ناکافی روبرو است. این امر در بلندمدت هزینه‌های استخدام را افزایش داده و توانایی شرکت‌ها برای جذب بهترین متخصصان را کاهش می‌دهد.

ریسک نوآوری: گزارش به صراحت بیان می‌کند که تیم‌های همگن (از نظر جنسیتی) «نقاط کور» دارند. در صنعت معدن که با چالش‌های پیچیده زیست‌محیطی، ایمنی و عملیاتی روبروست، تنوع دیدگاه برای حل خلاقانه مسائل ضروری است. فقدان این تنوع، ریسک سرمایه‌گذاری بر روی فناوری‌های ناقص یا ناکارآمد را افزایش می‌دهد.

ریسک مالی: شکاف دستمزد ۱۶ درصدی و نرخ مشارکت پایین زنان، یک ریسک مرتبط با حاکمیت شرکتی است. شرکت‌هایی که در این زمینه عملکرد ضعیفی دارند، ممکن است در جذب سرمایه‌گذاری‌های مبتنی بر ESG با مشکل مواجه شوند و در بلندمدت با ریسک‌های اعتباری و حقوقی روبرو گردند.

تحلیل کیفی و استراتژیک

ملی‌گرایی منابع در مقابل توسعه منابع انسانی داخلی: در حالی که تحلیل‌های ژئوپلیتیک معمولاً بر ریسک‌های خارجی مانند "ملی‌گرایی" منابع تمرکز دارند، این گزارش یک ریسک داخلی به همان اندازه مهم را برجسته می‌کند: ناتوانی در توسعه و بهره‌برداری از کل ظرفیت منابع انسانی یک کشور. شرکتی که نتواند محیطی فراگیر برای نیمی از جمعیت فراهم کند، در واقع در حال هدر دادن بخش عظیمی از سرمایه انسانی داخلی خود است. این یک «ملی‌گرایی معکوس» است که در آن استعدادهای داخلی به دلیل موانع فرهنگی و ساختاری نادیده گرفته می‌شوند. این ضعف داخلی می‌تواند شرکت‌ها و حتی یک کشور را در رقابت جهانی برای جذب استعدادها و رهبری فناوری، آسیب‌پذیرتر کند.

تلاقی فناوری و فرهنگ: گزارش نشان می‌دهد که آینده صنعت معدن به شدت به فناوری‌هایی مانند رباتیک و هوش مصنوعی وابسته است. با این حال، پذیرش موفق این فناوری‌ها تنها یک چالش فنی نیست، بلکه یک چالش فرهنگی است. فرهنگ سنتی و مردسالارانه صنعت معدن، مانعی جدی بر سر راه جذب استعدادهای مورد نیاز برای این تحول دیجیتال است. همانطور که دکتر کی اشاره می‌کند، مشکل «تشویق زنان برای پریدن در آتش» نیست، بلکه «خاموش کردن آتش» یا همان اصلاح فرهنگ سازمانی است.

تحلیل سناریو: آینده بحران کمبود زنان در صنعت معدن

سناریوی اول (خوش‌بینانه - پیشرفت سریع): شرکت‌های پیشرو با سرمایه‌گذاری جدی بر اصلاح فرهنگ سازمانی، حذف شکاف دستمزد و ایجاد مسیرهای شغلی شفاف برای زنان، موفق به جذب گسترده استعدادهای زن در حوزه‌های فنی و مدیریتی می‌شوند.

پیامدها: افزایش چشمگیر نوآوری در حل مسائل عملیاتی (مانند ایمنی، بهره‌وری آب)، بهبود رتبه ESG شرکت‌ها و جذب سرمایه بیشتر، و کسب مزیت رقابتی پایدار در بازار جهانی. قیمت سهام این شرکت‌ها به دلیل مدیریت ریسک بهتر و چشم‌انداز رشد قوی‌تر، عملکرد بهتری خواهد داشت.

سناریوی دوم (بدبینانه - تشدید بحران): صنعت معدن در برابر تغییرات فرهنگی مقاومت می‌کند و شکاف جنسیتی عمیق‌تر می‌شود. زنان بیشتری به دلیل محیط‌های کاری نامناسب، این صنعت را ترک می‌کنند و جذابیت آن برای نسل جدید استعدادها کاهش می‌یابد.

پیامدها: شرکت‌ها با کمبود شدید نیروی متخصص برای پروژه‌های اتوماسیون و دیجیتال مواجه می‌شوند. نوآوری متوقف شده و بهره‌وری کاهش می‌یابد. این شرکت‌ها هدف فشارهای نظارتی و انتقادات سرمایه‌گذاران قرار می‌گیرند و در نهایت سهم بازار خود را به رقبای پویاتر واگذار می‌کنند.

سناریوی سوم (ادامه وضع موجود - پیشرفت لاک‌پشتی): تغییرات به صورت بسیار کند و تدریجی ادامه می‌یابد. شرکت‌ها به صورت نمادین برنامه‌هایی برای تنوع اجرا می‌کنند اما تغییرات ساختاری و فرهنگی عمیقی رخ نمی‌دهد.

ریسک‌ها و فرصت‌ها: ریسک اصلی، از دست دادن تدریجی رقابت‌پذیری در برابر صنایعی است که سریع‌تر خود را با نیازهای جدید سرمایه انسانی تطبیق می‌دهند. فرصت برای سرمایه‌گذاران در این سناریو، شناسایی شرکت‌هایی است که حتی با گام‌های کوچک، نتایج واقعی و قابل اندازه‌گیری در بهبود تنوع جنسیتی نشان می‌دهند، زیرا این شرکت‌ها احتمالاً در بلندمدت پایدارتر و سودآورتر خواهند بود.

تحلیل از دیدگاه ذی‌نفعان کلیدی

تولیدکنندگان معدنی (مانندBHP): از دیدگاه آنها، کمبود تنوع جنسیتی یک گلوگاه استراتژیک برای اجرای نقشه راه فناوری و اتوماسیون است. بدون دسترسی به طیف کامل استعدادها، پروژه‌های حیاتی با تأخیر یا شکست مواجه می‌شوند. بنابراین، سرمایه‌گذاری در فرهنگ فراگیر، یک ضرورت تجاری برای تضمین رشد آینده است.

سرمایه‌گذاران نهادی و بورسی: برای این گروه، تنوع جنسیتی یک شاخص کلیدی در ارزیابی ریسک‌های ESG و کیفیت حاکمیت شرکتی است. شرکتی که در این زمینه ضعیف عمل می‌کند، احتمالاً در سایر حوزه‌های مدیریتی نیز دچار ضعف است. این موضوع به طور فزاینده‌ای بر تصمیمات تخصیص سرمایه تأثیر می‌گذارد.

مصرف‌کنندگان صنعتی (مانند خودروسازان برقی یا صنایع انرژی تجدیدپذیر): این صنایع به یک زنجیره تأمین پایدار و قابل اتکا برای مواد معدنی حیاتی نیاز دارند. بی‌ثباتی ناشی از مدیریت ضعیف سرمایه انسانی در شرکت‌های معدنی می‌تواند به طور مستقیم زنجیره تأمین آنها را تهدید کند. بنابراین، آنها به طور فزاینده‌ای به تأمین‌کنندگانی تمایل پیدا می‌کنند که از نظر اجتماعی و حاکمیتی مسئولانه عمل می‌کنند.

دولت‌ها و نهادهای نظارتی: از دیدگاه دولت، کمبود مشارکت زنان در بخش‌های کلیدی اقتصادی مانند معدن و فناوری، به معنای عدم تحقق پتانسیل کامل اقتصادی کشور است. این موضوع می‌تواند منجر به وضع سیاست‌های تشویقی یا تنبیهی برای شرکت‌ها جهت بهبود شاخص‌های تنوع شود.

جمع‌بندی

این گزارش به روشنی نشان می‌دهد که شکاف جنسیتی در صنعت معدن و فناوری‌های مرتبط، از یک بحث حاشیه‌ای به یک عامل تعیین‌کننده در رقابت‌پذیری و پایداری تبدیل شده است. پیام دکتر Keay واضح است: مشکل، کمبود علاقه یا توانایی زنان نیست، بلکه وجود موانع ساختاری و فرهنگی در خود این صنایع است.



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

Geosolutions

مشاوره در حوزه های زمین شناسی، معدن، سرمایه گذاری

Geosolutions

مشاوره و اجرای مطالعات در زمینه های متنوع علوم زمین(مخاطرات زمین شناسی، اکتشاف معدن، آبهای زیرزمینی و ...)، انجام مطالعات مربوطه، خدمات ژئوفیزیک مهندسی و اکتشافی، مطالعات سنجش از دور، مشاوره سرمایه گذاری تخصصی و ..
تماس از طریق تلگرام با آی دی: geosolutionsir@
تماس از طریق ایمیل به نشانی: geosolutionsir@gmail.com
09100625034

طبقه بندی موضوعی

دکتر Sue Keay، که به شکل‌دهی رباتیک استرالیا و تسهیل کاربرد آن در صنعت مواد معدنی حیاتی کمک کرده است، توضیح می‌دهد که چرا کمبود مزمن زنان در بخش علوم، فناوری، مهندسی و ریاضی (STEM) وجود دارد.

Sue Keay، مدیر موسسه هوش مصنوعی دانشگاه نیو ساوت ولز (UNSW) و رئیس هیئت مدیره گروه رباتیک استرالیا، می‌گوید: مجبور شده‌ام با این احساس که یک وصله ناجور هستم، کنار بیایم.

او به تجربه خود به عنوان یک زن در حوزه علوم، فناوری، مهندسی و ریاضی (STEM) اشاره دارد که مسیری شغلی را در صنعت پیشرفته رباتیک برای خود ایجاد کرده است؛ صنعتی که با ارتباط شخصی و نیاکان او با معدنکاری نیز تلاقی داشته است. در حالی که او زندگی کاری خود را با چمن‌زنی آغاز کرد، مدرک او در رشته زمین‌شناسی او را وارد حوزه علوم زمین کرد، ابتدا در علوم پژوهشی و سپس در مدیریت پژوهش و تجاری‌سازی در طیف وسیعی از حوزه‌های تمرکز.

اکنون که سه بار توسط انجمن مهندسان تولید برای کمک‌هایش به رباتیک تحسین شده، و هفته گذشته مدال سخنرانی Malcolm Chaikin  را دریافت کرده است، Sue از ابتدایی‌ترین مراحل سفر خود با چالش‌هایی روبرو بوده است.

من به آینده نگاه می‌کردم و تعداد زنان بسیار کمی وجود داشت. واقعاً احساس نمی‌کنم که هیچ الگویی داشتم، که این موضوع دلسردکننده بود، زیرا اگر نتوانید کسی را پیش روی خود ببینید که موفق بوده است، این باعث می‌شود شک کنید که آیا در جای درستی قرار دارید یا خیر.

شکل‌دهی به بخش رباتیک استرالیا: مسیر شغلی Keay

Keay مدرک زمین‌شناسی خود را از دانشگاه نیوکاسل در نیو ساوت ولز استرالیا گرفت، پیش از آنکه برای دکترای خود در ژئوشیمی ایزوتوپ به دانشگاه ملی استرالیا برود، که آن را در سال ۱۹۹۸ به پایان رساند. دکترای او تجربه کار در یک معدن اورانیوم را برایش فراهم کرد، اما او حرفه خود را در تجاری‌سازی پژوهش یافت و در کنار دانشمندان علوم مواد و علوم اجتماعی و همچنین مهندسان در حوزه بازیافت آب کار کرد.

او بعدها تجربه خود در علوم زمین و تخصص خود در رباتیک و بینایی کامپیوتری را به اولین برنامه‌ها برای بخش رباتیک استرالیا آورد و به عنوان مدیر ارشد عملیاتی (COO) برای مرکز عالی رباتیک ARC، روی اولین نقشه راه رباتیک استرالیا کار کرد. این طرح در سال ۲۰۱۸ تکمیل شد و Keay از آن به عنوان یک نقطه عطف کلیدی هم در حرفه خود و هم در این صنعت یاد می‌کند: این یک تحول بود، زیرا اولین تلاش برای فهرست‌بندی واقعی توانایی استرالیا در رباتیک بود.

او توضیح می‌دهد که چالش‌های استرالیا در واقع یک مزیت منحصربه‌فرد بود: به عنوان کشوری با تراکم جمعیت پایین، مناطق با زمین‌های صعب‌العبور و آب‌وهوای متغیر، استرالیا مجبور شده است در توسعه فناوری‌هایی که بر این موانع غلبه کرده و خدمات از راه دور ارائه می‌دهند، بسیار خوب عمل کند.

این شرایط به بخش رباتیک استرالیا یک مزیت رقابتی داده است. ایجاد فناوری‌هایی که می‌توانند از صدها کیلومتر دورتر از سایت معدن کار کنند، یا مدیریت دماهای شدید، کمبود آب و نبود ماهواره‌های GPS را بر عهده بگیرند، چالشی است که نوآوری و خلاقیت را به پیش برده است. ما باید خودکفا باشیم، به همین دلیل استرالیا همچنین بر کاربرد برخی از این فناوری‌ها در فضا تمرکز دارد. بسیاری از مسائل مشابه مسائلی است که هنگام کار بر روی ماه یا سیاره‌ای دیگر با آن روبرو می‌شوید.

با این حال، کار او همیشه مستلزم این نیست که این‌قدر دور از خانه فکر کند. در میان هیئت‌های مدیره بسیاری که Keay در آنها عضویت داشته است، هیئت مدیره مرکز تحقیقاتی تعاونی برای بهینه‌سازی استخراج منابع قرار دارد که اولین نقطه‌ای بود که تحقیقات رباتیک او با بخش معدن همگرا شد.

پس از این، او به عنوان سرپرست فناوری رباتیک برای شرکتOz Minerals، یک شرکت استخراج مس مستقر در استرالیا، منصوب شد.

در طول دوران حضورم درOz Minerals، وظیفه اصلی من توسعه یک نقشه راه رباتیک و اتوماسیون برای شرکت بود که آن را بسیار جذاب یافتم. Oz Minerals واقعاً متعهد به تسریع پذیرش رباتیک و اتوماسیون در سراسر کسب‌وکار خود بود. این یک شرکت بسیار نوآور بود که مدیرعامل آن واقعاً به حرف‌هایش عمل می‌کرد.

شرکت Oz Minerals توسط BHP خریداری شد و در می ۲۰۲۳، Keay به آنجا منتقل شد، پیش از آنکه در نهایت نقشی مشاوره‌ای به عنوان شریک و مدیر گروه کار آینده برای تحقیق در مورد آینده کار و چگونگی کاربرد هوش مصنوعی و رباتیک در طیف وسیعی از کسب‌وکارها بر عهده بگیرد.

اکنون، Keay به عنوان مدیر موسسه هوش مصنوعی UNSW خدمت می‌کند. او می‌گوید: این واقعاً شغل ایده‌آل من است. من می‌توانم کنجکاوی کنم و سوالات زیادی در مورد چگونگی کاربرد هوش مصنوعی و رباتیک در تمام بخش‌های مختلف بپرسم.

اما البته، من به منابع معدنی خود علاقه خاصی دارم.

چرا ما به زنان در رباتیک و STEM نیاز داریم:

Keay از جولای ۲۰۱۹ عضو هیئت مدیره "زنان در رباتیک(Women in Robotics) " بوده است و زنان را در حوزه STEM تشویق کرده و جامعه‌ای برای حمایت از زنانی که در زمینه‌های تحت سلطه مردان احساس انزوا می‌کنند، ایجاد کرده است. او می‌گوید این موضوع اهمیت دارد، زیرا این صنعت به زنان نیاز دارد.

او تخمین می‌زند که «در رباتیک، کمتر از ۱۰ درصد از افرادی که فناوری‌های جدید را توسعه می‌دهند، زن هستند.» در واقع، گزارش Engineers Australia در سال ۲۰۲۳ نشان داد که زنان تنها ۱۴ درصد از نیروی کار مهندسی را تشکیل می‌دهند و اشاره کرد که اگرچه این رقم در حال رشد است، اما ۷۰.۸ سال طول می‌کشد تا زنان در حرفه مهندسی به توزیع برابر با همتایان مرد خود برسند.

Keay توضیح می‌دهد: ما از تاریخ دیده‌ایم که وقتی تنوع دیدگاه وجود ندارد، وقتی یک جنسیت در توسعه فناوری در نظر گرفته نمی‌شود، پیشرفت‌های فناورانه آسیب می‌بینند.

او به مثال اولین راهپیمایی فضایی کاملاً زنانه ناسا در مارس ۲۰۱۹ اشاره می‌کند که لغو شد زیرا ایستگاه فضایی بین‌المللی لباس‌های فضایی کافی در اندازه‌های مناسب برای زنان نداشت. او می‌گوید، آدمک‌های تست تصادف در خودروها نیز در ابتدا فقط بر اساس مردان ساخته شده بودند و قبل از اعمال تغییرات، آسیب نامتناسبی به زنان وارد می‌کردند.

Keay توضیح می‌دهد: مشکل عدم حضور زنان در اتاقی که این فناوری‌ها در آن توسعه می‌یابند این است که آنها به عنوان کاربران فناوری در نظر گرفته نمی‌شوند. با توجه به اهمیت روزافزون رباتیک و هوش مصنوعی در زندگی روزمره ما، ضروری است که زنان در را بکوبند و اصرار کنند که جایگاهی در میز مذاکره داشته باشند، زیرا این فناوری‌ها به روش‌های غیرمنتظره‌ای بر زندگی ما تأثیر خواهند گذاشت. اگر آنها فقط توسط یک جنسیت توسعه یابند، نقاط کور قابل توجهی خواهند داشت.

در سال ۲۰۲۴، دولت استرالیا آماری منتشر کرد که نشان می‌داد زنان ۱۵ درصد از کل کارگران STEM و ۳۷ درصد از ثبت‌نام‌کنندگان دانشگاهی در رشته‌های STEM را تشکیل می‌دهند. همچنین مشخص شد که در سال ۲۰۲۳، زنان در بخش‌های STEM به طور متوسط ۱۶ درصد کمتر از مردان درآمد داشته‌اند.

به طور مشابه، داده‌های آژانس برابری جنسیتی در محیط کار نشان می‌دهد که زنان حدود ۲۲ درصد از کارمندان معدنی در استرالیا را تشکیل می‌دهند و شکاف دستمزد جنسیتی در ۹۲ درصد از کارفرمایان معدنی وجود دارد.

Keay معتقد است که عدم تعادل جنسیتی در رباتیک، و به طور کلی درSTEM ، ریشه در کلیشه‌های قدیمی دارد که نقش‌های «مناسب» برای مردان و زنان را تعریف می‌کنند. موانع فرهنگی و هنجارهای اجتماعی که به چالش کشیدن آنها دشوار است، فرهنگی انحصارگرایانه در این صنایع سنتی تحت سلطه مردان ایجاد کرده‌اند.

او می‌گوید: برای من بسیار ناامیدکننده است که اغلب تمرکز بر تشویق زنان برای پیوستن به این صنایع است، در حالی که باید بیشتر به ایجاد محیطی پذیرا پرداخت. این مانند تشویق کسی برای پریدن در آتش است؛ آنها احتمالاً می‌خواهند ابتدا اجازه دهند اخگرها خاموش شوند.

تشویق زنان در STEM و معدن

Keay یادآوری می‌کند که بارها تنها زن حاضر در جمع بوده است، اما تأکید دارد که زنان نباید در انتظار دگرگونی بمانند: هیچ دری خودبه‌خود گشوده نخواهد شد، مگر آنکه [زنان] پیوسته بر آن بکوبند.

مطالعات، کاهش اعتماد به نفس دختران در دروس STEM در استرالیا را با پیشرفت آنها در مدرسه ردیابی کرده‌اند، به طوری که دختران تا سال دوازدهم (معمولاً بین سنین ۱۶ تا ۱۷ سالگی) تنها یک چهارم ثبت‌نام‌کنندگان STEM را تشکیل می‌دهند.

Keay به زنان جوانی که وارد رباتیک یا به طور کلی STEM می‌شوند، این توصیه را ارائه می‌دهد: اجازه ندهید ناکامی‌ها شما را از این حوزه بیرون برانند. بعضی روزها سخت‌تر از روزهای دیگر خواهند بود. مردم حرف‌های احمقانه خواهند زد یا در برخی موارد، کارهای احمقانه انجام خواهند داد، اما شما نمی‌توانید در هر نبردی بجنگید.

شما احتمالاً آن تقدیری را که شایسته آن هستید، دریافت نخواهید کرد و این اشتباه است. با این حال، برای زنان مهم است که پافشاری کنند و بر داشتن جایگاهی در میز مذاکره اصرار ورزند تا بتوانیم بر نحوه توسعه بسیاری از این فناوری‌ها تأثیر بگذاریم.

با این حال، او اضافه می‌کند: اگر محیط را بیش از حد سخت یافتید و تصمیم گرفتید به جای دیگری بروید، خودتان را سرزنش نکنید.

شما مجبور نیستید برای بقیه زنان یک جنگجو باشید، اما تو را به پایداری در سهم‌گذاری و اثرگذاری فرا می‌خوانم؛ چرا که به برابری دست نخواهیم یافت، مگر آنکه با صدای بلند و پیوسته، حق خود را برای حضور در گفت‌وگو مطالبه کنیم.

تحلیل و جمع بندی

این گزارش، که بر اساس مصاحبه با دکتر Sue Keay، یکی از چهره‌های برجسته رباتیک استرالیا، تهیه شده است، یک ریسک استراتژیک کلیدی در صنعت معدن و فناوری‌های مرتبط را برجسته می‌کند: بحران کمبود سرمایه انسانی زن. این کمبود تنها یک مسئله اجتماعی یا مرتبط با معیارهای ESG نیست، بلکه یک عامل مستقیم بر ظرفیت نوآوری، بهره‌وری و پایداری بلندمدت شرکت‌های معدنی است. در عصری که معدنکاری به سمت اتوماسیون، هوش مصنوعی و عملیات از راه دور حرکت می‌کند، نادیده گرفتن نیمی از استعدادهای بالقوه، به معنای ایجاد «نقاط کور» فناورانه و مدیریتی است که می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های ناکارآمد و از دست رفتن مزیت رقابتی منجر شود. سرمایه‌گذاران باید شاخص‌های تنوع جنسیتی را نه به عنوان یک معیار جانبی، بلکه به عنوان یک شاخص پیشرو برای سلامت نوآوری و مدیریت ریسک در شرکت‌های این حوزه در نظر بگیرند.

با این حال، داده‌های آماری پراکنده‌ای در متن ذکر شده که برای درک ابعاد کمی چالش کمبود نیروی انسانی زن در بخش‌های فناوری و معدن استرالیا حیاتی است. این داده‌ها در جدول زیر گردآوری و تحلیل شده‌اند:

نتیجه‌گیری از داده‌ها: آمارها به وضوح یک بحران در سرمایه انسانی را نشان می‌دهند. شکاف جنسیتی در بخش STEM و معدن استرالیا یک مسئله صرفاً اجتماعی نیست، بلکه یک ریسک استراتژیک برای صنایعی است که برای رشد و نوآوری به استعدادهای متنوع نیاز دارند.

تحلیل کمّی

تحلیل کمّی در اینجا بر داده‌های سرمایه انسانی متمرکز است که به طور مستقیم بر بهره‌وری و آینده صنعت معدن تأثیر می‌گذارد:

ریسک استعداد: با توجه به اینکه کمتر از ۱۵ درصد نیروی کار مهندسی و STEM زن هستند، صنعت معدن و فناوری با یک زنجیره تأمین نیروی انسانی مستعد محدود و ناکافی روبرو است. این امر در بلندمدت هزینه‌های استخدام را افزایش داده و توانایی شرکت‌ها برای جذب بهترین متخصصان را کاهش می‌دهد.

ریسک نوآوری: گزارش به صراحت بیان می‌کند که تیم‌های همگن (از نظر جنسیتی) «نقاط کور» دارند. در صنعت معدن که با چالش‌های پیچیده زیست‌محیطی، ایمنی و عملیاتی روبروست، تنوع دیدگاه برای حل خلاقانه مسائل ضروری است. فقدان این تنوع، ریسک سرمایه‌گذاری بر روی فناوری‌های ناقص یا ناکارآمد را افزایش می‌دهد.

ریسک مالی: شکاف دستمزد ۱۶ درصدی و نرخ مشارکت پایین زنان، یک ریسک مرتبط با حاکمیت شرکتی است. شرکت‌هایی که در این زمینه عملکرد ضعیفی دارند، ممکن است در جذب سرمایه‌گذاری‌های مبتنی بر ESG با مشکل مواجه شوند و در بلندمدت با ریسک‌های اعتباری و حقوقی روبرو گردند.

تحلیل کیفی و استراتژیک

ملی‌گرایی منابع در مقابل توسعه منابع انسانی داخلی: در حالی که تحلیل‌های ژئوپلیتیک معمولاً بر ریسک‌های خارجی مانند "ملی‌گرایی" منابع تمرکز دارند، این گزارش یک ریسک داخلی به همان اندازه مهم را برجسته می‌کند: ناتوانی در توسعه و بهره‌برداری از کل ظرفیت منابع انسانی یک کشور. شرکتی که نتواند محیطی فراگیر برای نیمی از جمعیت فراهم کند، در واقع در حال هدر دادن بخش عظیمی از سرمایه انسانی داخلی خود است. این یک «ملی‌گرایی معکوس» است که در آن استعدادهای داخلی به دلیل موانع فرهنگی و ساختاری نادیده گرفته می‌شوند. این ضعف داخلی می‌تواند شرکت‌ها و حتی یک کشور را در رقابت جهانی برای جذب استعدادها و رهبری فناوری، آسیب‌پذیرتر کند.

تلاقی فناوری و فرهنگ: گزارش نشان می‌دهد که آینده صنعت معدن به شدت به فناوری‌هایی مانند رباتیک و هوش مصنوعی وابسته است. با این حال، پذیرش موفق این فناوری‌ها تنها یک چالش فنی نیست، بلکه یک چالش فرهنگی است. فرهنگ سنتی و مردسالارانه صنعت معدن، مانعی جدی بر سر راه جذب استعدادهای مورد نیاز برای این تحول دیجیتال است. همانطور که دکتر کی اشاره می‌کند، مشکل «تشویق زنان برای پریدن در آتش» نیست، بلکه «خاموش کردن آتش» یا همان اصلاح فرهنگ سازمانی است.

تحلیل سناریو: آینده بحران کمبود زنان در صنعت معدن

سناریوی اول (خوش‌بینانه - پیشرفت سریع): شرکت‌های پیشرو با سرمایه‌گذاری جدی بر اصلاح فرهنگ سازمانی، حذف شکاف دستمزد و ایجاد مسیرهای شغلی شفاف برای زنان، موفق به جذب گسترده استعدادهای زن در حوزه‌های فنی و مدیریتی می‌شوند.

پیامدها: افزایش چشمگیر نوآوری در حل مسائل عملیاتی (مانند ایمنی، بهره‌وری آب)، بهبود رتبه ESG شرکت‌ها و جذب سرمایه بیشتر، و کسب مزیت رقابتی پایدار در بازار جهانی. قیمت سهام این شرکت‌ها به دلیل مدیریت ریسک بهتر و چشم‌انداز رشد قوی‌تر، عملکرد بهتری خواهد داشت.

سناریوی دوم (بدبینانه - تشدید بحران): صنعت معدن در برابر تغییرات فرهنگی مقاومت می‌کند و شکاف جنسیتی عمیق‌تر می‌شود. زنان بیشتری به دلیل محیط‌های کاری نامناسب، این صنعت را ترک می‌کنند و جذابیت آن برای نسل جدید استعدادها کاهش می‌یابد.

پیامدها: شرکت‌ها با کمبود شدید نیروی متخصص برای پروژه‌های اتوماسیون و دیجیتال مواجه می‌شوند. نوآوری متوقف شده و بهره‌وری کاهش می‌یابد. این شرکت‌ها هدف فشارهای نظارتی و انتقادات سرمایه‌گذاران قرار می‌گیرند و در نهایت سهم بازار خود را به رقبای پویاتر واگذار می‌کنند.

سناریوی سوم (ادامه وضع موجود - پیشرفت لاک‌پشتی): تغییرات به صورت بسیار کند و تدریجی ادامه می‌یابد. شرکت‌ها به صورت نمادین برنامه‌هایی برای تنوع اجرا می‌کنند اما تغییرات ساختاری و فرهنگی عمیقی رخ نمی‌دهد.

ریسک‌ها و فرصت‌ها: ریسک اصلی، از دست دادن تدریجی رقابت‌پذیری در برابر صنایعی است که سریع‌تر خود را با نیازهای جدید سرمایه انسانی تطبیق می‌دهند. فرصت برای سرمایه‌گذاران در این سناریو، شناسایی شرکت‌هایی است که حتی با گام‌های کوچک، نتایج واقعی و قابل اندازه‌گیری در بهبود تنوع جنسیتی نشان می‌دهند، زیرا این شرکت‌ها احتمالاً در بلندمدت پایدارتر و سودآورتر خواهند بود.

تحلیل از دیدگاه ذی‌نفعان کلیدی

تولیدکنندگان معدنی (مانندBHP): از دیدگاه آنها، کمبود تنوع جنسیتی یک گلوگاه استراتژیک برای اجرای نقشه راه فناوری و اتوماسیون است. بدون دسترسی به طیف کامل استعدادها، پروژه‌های حیاتی با تأخیر یا شکست مواجه می‌شوند. بنابراین، سرمایه‌گذاری در فرهنگ فراگیر، یک ضرورت تجاری برای تضمین رشد آینده است.

سرمایه‌گذاران نهادی و بورسی: برای این گروه، تنوع جنسیتی یک شاخص کلیدی در ارزیابی ریسک‌های ESG و کیفیت حاکمیت شرکتی است. شرکتی که در این زمینه ضعیف عمل می‌کند، احتمالاً در سایر حوزه‌های مدیریتی نیز دچار ضعف است. این موضوع به طور فزاینده‌ای بر تصمیمات تخصیص سرمایه تأثیر می‌گذارد.

مصرف‌کنندگان صنعتی (مانند خودروسازان برقی یا صنایع انرژی تجدیدپذیر): این صنایع به یک زنجیره تأمین پایدار و قابل اتکا برای مواد معدنی حیاتی نیاز دارند. بی‌ثباتی ناشی از مدیریت ضعیف سرمایه انسانی در شرکت‌های معدنی می‌تواند به طور مستقیم زنجیره تأمین آنها را تهدید کند. بنابراین، آنها به طور فزاینده‌ای به تأمین‌کنندگانی تمایل پیدا می‌کنند که از نظر اجتماعی و حاکمیتی مسئولانه عمل می‌کنند.

دولت‌ها و نهادهای نظارتی: از دیدگاه دولت، کمبود مشارکت زنان در بخش‌های کلیدی اقتصادی مانند معدن و فناوری، به معنای عدم تحقق پتانسیل کامل اقتصادی کشور است. این موضوع می‌تواند منجر به وضع سیاست‌های تشویقی یا تنبیهی برای شرکت‌ها جهت بهبود شاخص‌های تنوع شود.

جمع‌بندی

این گزارش به روشنی نشان می‌دهد که شکاف جنسیتی در صنعت معدن و فناوری‌های مرتبط، از یک بحث حاشیه‌ای به یک عامل تعیین‌کننده در رقابت‌پذیری و پایداری تبدیل شده است. پیام دکتر Keay واضح است: مشکل، کمبود علاقه یا توانایی زنان نیست، بلکه وجود موانع ساختاری و فرهنگی در خود این صنایع است.

۰۴/۰۷/۱۲