نبرد[های] مدرن، [الگوی] تقاضای فلزات را تغییر میدهد
افزایش مصرف نظامی همزمان با رشد انرژیهای تجدیدپذیر، تقاضا برای مس را به شدت افزایش میدهد.
کارآفرین کهنهکار حوزه معدن، Robert Friedland، اظهار داشت که نبردهای مدرن و تقاضای فزاینده برای تسلیحات، چشمانداز تقاضا برای فلزات را "به طور چشمگیری" تغییر داده است و غرب برای این تحول آماده نیست.
افزایش هزینههای دفاعی و درگیریهای نظامی، از اوکراین تا کشمیر، کمبودهای حیاتی فلزات سنتی مانند مس را که برای مهمات ضروری است و همچنین مواد خاصی مانند گرافیت و ژرمانیوم را که در سیستمهای تسلیحاتی پیشرفته استفاده میشوند، آشکار کرده است.
Friedland، یکی از رؤسای مشترک Ivanhoe Mines، گفت که دولتهای غربی پس از دههها غفلت، "دیر به خود آمدهاند" و به آسیبپذیری خود پی بردهاند و افزود که این امر "آنچه را که باید استخراج کنیم، به طور چشمگیری تغییر خواهد داد."
Friedland، شهروند دوتابعیتی آمریکایی-کانادایی، در مصاحبهای اظهار داشت: "همه در دولت آمریکا، در بالاترین سطح، کاملاً نگران زنجیره تأمین و مواد اولیه حیاتی هستند. آنها هیچیک از فلزات مورد نیاز جنگ مدرن را ندارند."
این هشدار از سوی یکی از صداهای پیشرو صنعت، نشاندهنده میزان تسلط چین بر مواد معدنی حیاتی و نبرد جهانی برای تأمین مواد اولیه ضروری است که نه تنها برای صنعت غرب، بلکه برای تسلط نظامی آمریکا نیز تهدید محسوب میشود.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، از زمان روی کار آمدن در ژانویه، چندین فرمان اجرایی در مورد مواد معدنی صادر کرده است که به دنبال تقویت استخراج داخلی و استخراج از اعماق دریا هستند.
پهپادهای نظامی و ماهوارههای مستقر در نبرد، با استفاده از مجموعهای از فلزات خاص ساخته میشوند، در حالی که منابع تغذیه پایدار و سرورهای داده عظیم زمینی که برای اجرای تجهیزات مورد نیاز هستند، بسیاری از همان مواد را طلب میکنند.
فلز نادر خاکی اسکاندیم در صنایع هوافضا، بریلیوم یک جزء سبکوزن در جتهای جنگنده، و نیمههادیها میتوانند حاوی گالیم باشند.
Friedland، که شرکتش یکی از تولیدکنندگان پیشرو مس است، گفت که افزایش تقاضای نظامی همزمان با رشد همزمان انرژیهای تجدیدپذیر رخ داده است که در مجموع تقاضا برای مس را به شدت افزایش داده است.
او توضیح داد: "جنبه نظامی، تقاضای زیادی برای همان فلزات، و حتی دقیقاً همان فلزاتی دارد که سبز شدن اقتصاد جهانی نیز به آنها نیاز دارد." شبکههای برق، پنلهای خورشیدی و سایر اشکال انرژیهای تجدیدپذیر به مقادیر زیادی مس نیاز دارند که در سیمکشی استفاده میشود.
شرکتهای پیشرو از جمله BHP، Glencore و Barrick Mining به دلیل کمبود قریبالوقوع عرضه که در دهه آینده پیشبینی میشود، در تلاش برای ساخت یا خرید معادن مس هستند.
Jon Barnes، تحلیلگر مس در شرکت اطلاعات بازار Project Blue، تخمین میزند که افزایش تقاضای مس ناشی از افزایش هزینههای نظامی حدود ۵۰۰ هزار تن در سال یا حدود ۱.۵ درصد از تقاضای سالانه است. تعیین مقدار دقیق به دلیل محرمانه بودن ذخایر ملی تسلیحات دشوار است.
او خاطرنشان کرد که جنگ روسیه در اوکراین نشان داد که ذخایر مهمات موجود "بسیار پایینتر از حد لازم" است، به ویژه برای گلولههای توپخانه.
Barnes با اشاره به اینکه هر گلوله حاوی تا ۱ کیلوگرم مس است، گفت: "تولید مهمات توپخانه استاندارد ۱۵۵ میلیمتری آمریکا سال گذشته دو برابر شد و امسال نیز، هم برای تأمین اوکراین و هم برای پر کردن ذخایر استراتژیک، دو برابر خواهد شد."
گلولهها و پوکهها اغلب از برنج ساخته میشوند که آلیاژی از مس و روی است.
David Goldman، رئیس بخش معاملات در کارگزاری Novion Global، تخمین زد که افزایش بودجههای دفاعی و تسلیح مجدد، تقاضای مس از سوی ارتشهای غربی را بین ۱۵ تا ۱۸ درصد در سال افزایش میدهد. او افزود که این یک "عامل حیاتی است که تنگنای بازار این فلز و چشمانداز تقاضای بلندمدت آن را تقویت میکند."
با این حال، گزارشی از اندیشکده Carnegie Endowment در ماه فوریه نشان داد که موجودی مواد معدنی در ذخیره ملی دفاعی آمریکا از دهه ۱۹۵۰ کاهش یافته و کمتر از نیمی از تقاضای نظامی را در یک درگیری فرضی یک ساله پوشش خواهد داد.
تحلیل و جمعبندی
گزارش فوق تصویری جامع از تغییرات ساختاری در تقاضای فلزات، به ویژه مس، در نتیجه همگرایی دو نیروی کلان اقتصادی و ژئوپلیتیکی ارائه میدهد: رشد انرژیهای تجدیدپذیر و افزایش بیسابقه هزینههای نظامی و درگیریهای مسلحانه.
1. همافزایی تقاضای مس از دو جبهه:
انرژیهای تجدیدپذیر: نیاز مبرم به مس در شبکههای هوشمند، پنلهای خورشیدی، خودروهای برقی و زیرساختهای مرتبط با گذار انرژی سبز، یک محرک تقاضای بلندمدت و با شیب تند است. پیشبینیها حاکی از رشد تصاعدی این بخش در دهههای آینده است.
تقاضای نظامی: Jon Barnes از Project Blue تخمین میزند که افزایش هزینههای نظامی، تقاضای مس را حدود ۵۰۰ هزار تن در سال افزایش میدهد که تقریباً ۱.۵ درصد از کل تقاضای سالانه جهانی را شامل میشود. این رقم قابل توجه است، به ویژه با توجه به پنهانکاری در مورد ذخایر استراتژیک. David Goldman از Novion Global حتی تخمین بالاتری را ارائه میدهد: افزایش ۱۵ تا ۱۸ درصدی تقاضای مس از سوی ارتشهای غربی در سال. این ارقام، اگرچه کمی متفاوت هستند، اما به وضوح بر یک روند صعودی قابل توجه تأکید دارند.
مصرف خاص در مهمات: هر گلوله ۱۵۵ میلیمتری توپخانه تا ۱ کیلوگرم مس دارد. با توجه به دو برابر شدن تولید این گلولهها در آمریکا در سال گذشته و پیشبینی دو برابر شدن مجدد آن در سال جاری (برای تأمین اوکراین و پر کردن ذخایر)، میتوان حجم قابل توجهی از مس را به این بخش تخصیص داد. آلیاژ برنج (مس و روی) نیز در ساخت گلولهها و پوکهها کاربرد گستردهای دارد.
2. آسیبپذیری زنجیره تأمین و وابستگی به چین
Friedland به صراحت به نگرانیهای دولت آمریکا در مورد زنجیره تأمین و مواد اولیه حیاتی اشاره میکند. این نگرانیها ریشه در عدم دسترسی کافی غرب به فلزات مورد نیاز جنگ مدرن دارد.
تسلط چین بر مواد معدنی حیاتی یک ریسک ژئوپلیتیکی و اقتصادی بزرگ است. این امر نه تنها صنعت غرب را تهدید میکند، بلکه میتواند بر توانمندی نظامی آمریکا نیز تأثیر بگذارد.
3. کمبود ذخایر استراتژیک و نیاز به استخراج داخلی
گزارش Carnegie Endowment آشکار میکند که موجودی مواد معدنی در ذخیره ملی دفاعی آمریکا از دهه ۱۹۵۰ رو به کاهش بوده و کمتر از نیمی از تقاضای نظامی را در یک درگیری فرضی یک ساله پوشش میدهد. این یک ضعف ساختاری بزرگ است.
فرمانهای اجرایی ترامپ برای تقویت استخراج داخلی و اکتشاف در اعماق دریا، نشاندهنده درک این آسیبپذیری در بالاترین سطوح دولتی است.
4. اهمیت فلزات خاص (Niche Metals)
گرافیت و ژرمانیوم در سیستمهای تسلیحاتی پیشرفته، اسکاندیم در هوافضا، بریلیوم در جتهای جنگنده، و گالیم در نیمههادیها، همگی فلزاتی هستند که تقاضای آنها نیز تحت تأثیر این تغییرات قرار خواهد گرفت. هرچند حجم مصرف آنها نسبت به مس کمتر است، اما اهمیت استراتژیک آنها بسیار بالاست.
جمعبندی
گزارش فوق نشان میدهد که بازار فلزات، به ویژه مس، در حال ورود به یک دوره تحول بنیادین در نگرش (Paradigm Shift) است. محرکهای تقاضا دیگر صرفاً به رشد اقتصادی سنتی و صنعتی شدن محدود نمیشوند، بلکه دو عامل کلان و همافزای "انرژیهای تجدیدپذیر" و "تقاضای نظامی" نقش فزایندهای ایفا میکنند. این همگرایی تقاضا، با توجه به کمبودهای آتی عرضه (به دلیل سرمایهگذاری ناکافی در معادن جدید در دهههای گذشته و زمانبر بودن توسعه معادن)، فشار قابل توجهی بر قیمتها وارد خواهد کرد.
تغییر ساختار تقاضا: دیگر نمیتوان تقاضای فلزات را صرفاً بر اساس شاخصهای سنتی صنعتی تحلیل کرد. عوامل ژئوپلیتیکی و زیستمحیطی (گذار انرژی) به موتورهای اصلی تقاضا تبدیل شدهاند.
تشدید رقابت برای منابع: تسلط چین بر بخش عمدهای از زنجیره تأمین مواد معدنی حیاتی، رقابت جهانی را برای تضمین دسترسی به این منابع تشدید خواهد کرد. این رقابت نه تنها اقتصادی، بلکه یک رقابت استراتژیک و امنیتی نیز خواهد بود.
افزایش هزینههای دفاعی، یک فاکتور پایدار: با توجه به تنشهای ژئوپلیتیکی جهانی و درگیریهای منطقهای، افزایش بودجههای دفاعی و تسلیح مجدد، یک فاکتور پایدار و بلندمدت در تقاضای فلزات خواهد بود.
نیاز به سرمایهگذاری عظیم در بخش عرضه: کمبودهای آتی عرضه مس (و سایر فلزات) که توسط شرکتهایی مانند BHP و Glencore نیز شناسایی شده است، نشاندهنده نیاز مبرم به سرمایهگذاریهای عظیم در اکتشاف و توسعه معادن جدید است. این امر شامل سرمایهگذاری در فناوریهای جدید استخراج و فرآوری نیز میشود.
مس به عنوان یک کامودیتی استراتژیک: مس دیگر صرفاً یک کامودیتی صنعتی نیست، بلکه به یک کامودیتی استراتژیک با ابعاد امنیتی و ملی تبدیل شده است. این تغییر وضعیت میتواند منجر به مداخلات دولتی بیشتر در بازار و سیاستهای حمایتی از استخراج داخلی شود.
توصیهها و راهکارهای مهم و کلیدی
برای سرمایهگذاران بلندمدت (Long-term Investors): تمرکز بر شرکتهای معدنی با ذخایر اثبات شده مس و سایر فلزات استراتژیک، و همچنین شرکتهای فعال در بخش فرآوری و زنجیره تأمین این مواد، توصیه میشود. سرمایهگذاری در ETFها و صندوقهای متمرکز بر فلزات صنعتی و استراتژیک نیز میتواند گزینه مناسبی باشد.
برای فعالان بازار (Traders): نوسانات قیمتی مس و سایر فلزات استراتژیک به دلیل تقاضای فزاینده و محدودیتهای عرضه، فرصتهای معاملاتی جذابی را فراهم میکند. رصد دقیق اخبار ژئوپلیتیکی، سیاستهای دولتی مرتبط با ذخایر استراتژیک، و گزارشهای تولید از سوی شرکتهای بزرگ معدنی، برای تصمیمگیریهای معاملاتی حیاتی است.
برای دولتها و سیاستگذاران
تقویت زنجیره تأمین داخلی: سرمایهگذاری در اکتشاف، استخراج و فرآوری فلزات حیاتی در داخل کشور یا از طریق شرکای قابل اعتماد.
ذخایر استراتژیک: بازنگری و تقویت ذخایر استراتژیک مواد معدنی برای پاسخگویی به نیازهای نظامی و صنعتی در مواقع بحران.
تسهیل مجوزها و سرمایهگذاری: ایجاد محیطی جذاب برای شرکتهای معدنی برای سرمایهگذاری در پروژههای جدید از طریق تسهیل فرآیندهای مجوزدهی و ارائه مشوقها.
دیپلماسی مواد خام: انعقاد توافقنامههای دوجانبه و چندجانبه با کشورهای دارای منابع غنی برای تضمین دسترسی به مواد اولیه.
این گزارش، با تکیه بر اطلاعات و تحلیلهای ارائه شده، به وضوح نشان میدهد که ما در آستانه یک تحول بزرگ در بازارهای کامودیتی، به ویژه فلزات هستیم. فهم عمیق این تغییرات برای هر تحلیلگر و سرمایهگذار در این حوزه، از اهمیت حیاتی برخوردار است.