Geosolutions

مشاوره در حوزه های زمین شناسی، معدن، سرمایه گذاری
سه شنبه, ۹ بهمن ۱۴۰۳، ۱۰:۱۳ ق.ظ

نمایی از وضعیت برترین شرکت‌های جهانی استخراج مس در آینده

ادغام احتمالی BHP و  Anglo Americanپس از پیشنهاد خرید غیرمترقبه ماه می ۲۰۲۳ BHP (به عنوان بزرگترین شرکت معدنی جهان) برای این شرکت ۱۰۸ ساله، به یکی از محورهای کلیدی تحلیل بازار مس در سال گذشته تبدیل شد.

روزنامه فایننشال تایمز در گزارش پایان هفته خود اعلام نمود که شرکت BHP مستقر در ملبورن، پیشنهاد خرید آنگلو امریکن را به حالت تعلیق درآورده است. این تصمیم با توجه به واگرایی عملکرد قیمت سهام دو شرکت و تردیدهای موجود درباره توان مالی یا تمایل BHP برای انجام یک اکتساب اکنون بسیار پرهزینه تر، چندان غیرمنتظره تلقی نمی شود.

شرکت آنگلو امریکن بارها پیشنهادهای BHP را رد کرده است، اما از زمانی که پیشنهاد تملک ۴۹ میلیارد دلاری اصلاح شده رسماً لغو اعلام شد، این شرکت مستقر در لندن مشغول بازسازی ساختاری خود بوده تا در صورت تکرار تلاش BHP (که با توجه به ادبیات محتاطانه این شرکت درباره موضوع، هنوز به طور کامل منتفی نشده است)، آمادگی لازم را داشته باشد.

آنگلو امریکن فرآیند تخلیه سبد دارایی های غیرمرتبط با هسته اصلی کسب وکار خود را آغاز کرده است که شامل معادن الماس و پلاتین در جنوب آفریقا، پروژه های زغالسنگ استرالیا و عملیات نیکل برزیل می شود. این اقدام بخشی از استراتژی تمرکز بر منابع با بازده بالاتر است.

بازسازی ساختاری مطابق با الزامات اولیه BHP انجام خواهد شد که در نتیجه آن، سهم مس در سبد داراییهای آنگلو به ۶۰ درصد افزایش می یابد. بر این اساس، تولید ترکیبی این دو شرکت معدنی بر مبنای تخصیصی فراتر از ۱.۹ میلیون تن مس خواهد شد.

BHP با اختصاص بودجه ای بالغ بر ۱۰ میلیارد دلار صرفاً برای معدن Escondida (بزرگترین ذخیره مس جهان که ۳۰ درصد آن در اختیار Rio Tinto است)، استراتژی رشد درونزا را به عنوان محور اصلی توسعه عملیاتی خود برگزیده است.

 

 

گرچه گفتوگوهای دسامبر ۲۰۲۳ میان Glencore و ریوتینتو (که در ژانویه ۲۰۲۴ عمومی شد) اکنون به بن بست خورده به نظر می رسد، اما تکانه های استراتژیک برای ادغام های عظیم معدنی در سطح جهانی، همچنان به عنوان یک روند کلیدی در بخش منابع طبیعی ارزیابی می شود.

با توجه به ارزیابی های روز جاری بازار، ادغام احتمالی BHP و آنگلو با ارزشی بالغ بر ۱۶۰ میلیارد دلار، همسطح با سناریوی ادغام گلنکور و ریوتینتو قرار می گیرد. این برابری نشان دهنده توازن رقابتی در بالاترین سطوح صنعت معدنی است.

با این حال، تولید تجمیعی مس بر مبنای سهم مالکیت (Equity Basis) با رقم ۱.۶ میلیون تن، به میزان قابل توجهی پایین تر از سطح تولید BHP-آنگلو خواهد بود.

در صورت تحقق این ادغام‌ها، ۱۶ درصد از تولید جهانی مس تنها تحت کنترل دو شرکت قرار خواهد گرفت. در حال حاضر، شرکت‌های ذکر شده در نمودار همراه، تقریباً ۴۰ درصد از کل تولید جهانی را نمایندگی می‌کنند.

طبق گزارشی از بخش خدمات مس Benchmark Mineral Intelligence، ادغام گلنکور و ریو تینتو می‌تواند رشد چشمگیری در تولید مس ایجاد کند که عمدتاً ناشی از دارایی‌های شرکت ریو تینتو خواهد بود.

در صورتی که پروژه Resolution ریو تینتو در آریزونا به نحوی احیا شود، و با بازگشت ترامپ به قدرت، این احتمال افزایش یافته است، رتبه‌بندی برترین تولیدکنندگان تغییر چندانی نخواهد کرد. ریو تینتو ۵۵ درصد سهام این معدن را در اختیار دارد و BHP مالک باقی‌مانده سهام معدنی است که می‌تواند سالانه ۴۵۰ هزار تن تولید داشته باشد.

Benchmark تأکید می‌کند که معدن Oyu Tolgoi در مغولستان که ۶۶ درصد سهام آن در اختیار است، در مسیر دستیابی به تولید ۵۰۰ هزار تن مس تا پایان دهه جاری قرار دارد و توسعه بخش زیرزمینی آن به‌طور پیوسته پیش می‌رود. همچنین پیش‌بینی می‌شود معدن اسکوندیدا در سال ۲۰۲۵ به اوج تولید ۱.۳ میلیون تن مس برسد و فرصت‌های قابل‌توجهی برای توسعه در مناطق بهره‌برداری‌شده ارائه می‌دهد.

گلنکور نیز نقش مهمی در تأمین مس دارد.

به گفته Benchmark، دارایی شاخص این شرکت سهم ۴۴ درصدی آن در معدن Collahuasi است که عمر مفید آن ۷۶ سال تخمین زده می‌شود و پتانسیل قابل‌توجهی برای توسعه دارد.

دو معدن بزرگ که محصولات جانبی کبالت دارند و تجربه عملیاتی حیاتی در کنگو ارائه می‌دهند، نیز به نفع گلنکور عمل می‌کنند، به‌ویژه اکنون که دولت‌های غربی با تأخیری قابل‌توجه دوباره به آفریقا به‌عنوان یک تأمین‌کننده بالقوه کانی های استراتژیک توجه کرده‌اند و تجارت جهانی به‌سرعت در حال بازگشت به ریشه‌های مرکانتیلیستی خود است.

جمهوری دموکراتیک کنگو طی چهار سال از پنج سال گذشته، منبع اصلی افزایش تولید مس بوده است و پیش‌بینی می‌شود این کشور آفریقای مرکزی در سال ۲۰۲۵ بیش از ۲۰۰ هزار تن دیگر به تولید سالانه مس استخراج‌شده خود اضافه کند.

Benchmark  اعلام می‌کند که گلنکور همچنین دارای یک پورتفوی گسترده از پروژه‌های سبز در آمریکای لاتین است، شامل پروژه‌هایی مانند West Wall، El Pachón و MARA که هرکدام پتانسیل تبدیل‌شدن به معادن بزرگ مس در دهه آینده را دارند.

گلنکور، مستقر در Baar، همواره به دنبال معاملات جدید است.

گلنکور در سال ۲۰۱۴، به رهبری Ivan Glasenberg، مدیرعامل پیشین، تنها دو سال پس از تصاحب شرکت Xstrata با مبلغ ۹۰ میلیارد دلار برای تقویت پورتفوی معدنی و تجارت موفق خود، اولین تلاش برای ادغام با ریو تینتو را آغاز کرد.

این رویکرد در ملبورن غیرعملی تلقی شد، اما با تشدید چالشهای ژئوپلیتیکی، توانمندی های گلنکور در مدیریت تجارت جهانی کالاهای اساسی ممکن است در این مقطع به یک دارایی استراتژیک تبدیل گردد. گلنکور با درآمد سالانه ۲۲۸ میلیارد دلاری، رقبای خود را به طور چشمگیری تحت الشعاع قرار داده و همواره از اعمال نفوذ خود در بازارها ابایی نداشته است.

گلنکور در سال ۲۰۲۳ علیرغم عدم موفقیت در پیشنهاد اکتساب ۲۳ میلیارد دلاری Teck Resources، داراییهای مرتبط با زغالسنگ این شرکت کانادایی (مستقر در ونکوور) را به پرتفوی عملیاتی خود افزود.

گلنکور علیرغم فشارهای سهامداری، پایه های عملیاتی خود در حوزه زغالسنگ (با حاشیه سود بالا) را حفظ کرده است. اما با توجه به خروج استراتژیک ریوتینتو از صنعت زغالسنگ و افزایش الزامات ESG، این سوخت فسیلی ممکن است به عنوان یک ریسک ساختاری در هرگونه ادغام بالقوه با شرکتهای حامی محیط زیست عمل نماید.

ادغام Teck  با گلنکور می توانست خالص تولید مس این شرکت را سالانه ۳۶۰,۰۰۰ تن افزایش دهد، اما Teck  با تمرکز بر استراتژی توسعۀ سریع، هدفگذاری افزایش تولید به ۸۰۰,۰۰۰ تن را دنبال می کند. این ظرفیت حتی در محاسبۀ مبتنی بر مالکیت کامل، جایگاه Teck  را در رده بندی جهانی تولیدکنندگان مس به طور قطع در میان ۱۰ تولیدکنندۀ برتر مس جهان قرار می دهد.

First Quantum Minerals، بازیگری بالقوه اما کمتر موردتوجه در سناریوهای ادغام صنعت مس، هفته گذشته با تجدیدنظر نزولی در پیش بینی تولید ۲۰۲۵ خود (Guidance) موجبات ناامیدی سرمایه گذاران را فراهم آورد. این اقدام، چالشهای عملیاتی این شرکت کانادایی را در کانون توجه تحلیلگران قرار داد. این شرکت به عنوان رقیبی خاموش در رقابتهای ادغام مس، نیازمند بازتعریف استراتژیهای عملیاتی است.

First Quantum قصد دارد در سال جاری ۴۰۰ هزار تن مس تولید کند، اما اگر و زمانی که معدن Cobre پاناما این شرکت دوباره به بهره‌برداری برسد (بر اساس توافق نظر، این امر احتمالاً در اواخر امسال یا نیمه اول ۲۰۲۶ رخ خواهد داد)، ممکن است سهم این شرکت از تولید جهانی مس بیشتر از تولید انگلو باشد.

پی نوشت

رشد ارگانیک (Organic Growth)

رشد ارگانیک به گسترش یک کسب‌وکار از طریق تلاش‌های داخلی، به جای ادغام و خرید، اشاره دارد. این نوع رشد با افزایش تولید، تقویت فروش و افزایش درآمد از عملیات و منابع موجود شرکت هدایت می‌شود.

اجزای کلیدی رشد ارگانیک عبارتند از:

افزایش فروش: افزایش فروش از طریق بهبود استراتژی‌های بازاریابی، ارتقای پیشنهادات محصولات یا گسترش پایگاه مشتریان.

نوآوری: توسعه محصولات یا خدمات جدید که نیازهای بازار را برآورده کرده و مشتریان جدید را جذب کنند.

بهبود بهره‌وری: ساده‌سازی عملیات، کاهش هزینه‌ها و افزایش بهره‌وری برای افزایش سودآوری.

گسترش حضور در بازار: ورود به بازارها یا مناطق جدید برای دسترسی به مشتریان بیشتر و افزایش سهم بازار.

حفظ مشتری: تمرکز بر رضایت مشتری و وفاداری برای اطمینان از تکرار تجارت و رشد بلندمدت.

رشد ارگانیک اغلب به عنوان روشی پایدار و ثابت برای گسترش یک کسب‌وکار در نظر گرفته می‌شود، زیرا به نقاط قوت و قابلیت‌های اصلی شرکت متکی است.

مرکانتیلیسم(Mercantilism)

مرکانتیلیسم یک نظریه و شیوه اقتصادی است که در دوران قرن‌های ۱۶ تا ۱۸ میلادی در اروپا رواج داشت. این نظریه بر نقش دولت در مدیریت اقتصاد به‌منظور افزایش ثروت و قدرت ملی، عمدتاً از طریق انباشت فلزات گرانبها و ایجاد تراز تجاری مثبت، تأکید دارد.

ویژگی‌های کلیدی مرکانتیلیسم عبارتند از:

کنترل دولتی: دولت نقشی مرکزی در تنظیم اقتصاد ایفا می‌کند، معمولاً از طریق انحصارات، تعرفه‌ها و یارانه‌ها، به‌منظور حمایت از صنایع داخلی و تضمین تراز تجاری مثبت.

انباشت ثروت: هدف اصلی انباشت طلا و نقره است که به‌عنوان اساس ثروت و قدرت ملی در نظر گرفته می‌شوند.

ترویج صادرات: سیاست‌ها به‌گونه‌ای طراحی می‌شوند که صادرات را به حداکثر رسانده و واردات را به حداقل برسانند، که منجر به ایجاد مازاد تجاری می‌شود. این امر اغلب شامل ترویج تولیدات صنعتی و توسعه مستعمرات به‌عنوان منابع مواد خام و بازارهایی برای کالاهای ساخته‌شده است.

توسعه استعماری: مستعمرات برای تأمین مواد خام برای کشور مادر و ایجاد بازارهایی برای کالاهای تولیدی تأسیس می‌شوند، که هدف مرکانتیلیستی از تراز تجاری مثبت را تقویت می‌کند.

مرکانتیلیسم در نهایت با نظریات اقتصادی کلاسیک که بر تجارت آزاد و مزایای رقابت تأکید دارند، به چالش کشیده شد و جایگزین آن شد. با این حال، اصول آن هنوز هم در برخی سیاست‌های اقتصادی مدرن قابل مشاهده است



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

Geosolutions

مشاوره در حوزه های زمین شناسی، معدن، سرمایه گذاری

Geosolutions

مشاوره و اجرای مطالعات در زمینه های متنوع علوم زمین(مخاطرات زمین شناسی، اکتشاف معدن، آبهای زیرزمینی و ...)، انجام مطالعات مربوطه، خدمات ژئوفیزیک مهندسی و اکتشافی، مطالعات سنجش از دور، مشاوره سرمایه گذاری تخصصی و ..
تماس از طریق تلگرام با آی دی: geosolutionsir@
تماس از طریق ایمیل به نشانی: geosolutionsir@gmail.com
09100625034

ادغام احتمالی BHP و  Anglo Americanپس از پیشنهاد خرید غیرمترقبه ماه می ۲۰۲۳ BHP (به عنوان بزرگترین شرکت معدنی جهان) برای این شرکت ۱۰۸ ساله، به یکی از محورهای کلیدی تحلیل بازار مس در سال گذشته تبدیل شد.

روزنامه فایننشال تایمز در گزارش پایان هفته خود اعلام نمود که شرکت BHP مستقر در ملبورن، پیشنهاد خرید آنگلو امریکن را به حالت تعلیق درآورده است. این تصمیم با توجه به واگرایی عملکرد قیمت سهام دو شرکت و تردیدهای موجود درباره توان مالی یا تمایل BHP برای انجام یک اکتساب اکنون بسیار پرهزینه تر، چندان غیرمنتظره تلقی نمی شود.

شرکت آنگلو امریکن بارها پیشنهادهای BHP را رد کرده است، اما از زمانی که پیشنهاد تملک ۴۹ میلیارد دلاری اصلاح شده رسماً لغو اعلام شد، این شرکت مستقر در لندن مشغول بازسازی ساختاری خود بوده تا در صورت تکرار تلاش BHP (که با توجه به ادبیات محتاطانه این شرکت درباره موضوع، هنوز به طور کامل منتفی نشده است)، آمادگی لازم را داشته باشد.

آنگلو امریکن فرآیند تخلیه سبد دارایی های غیرمرتبط با هسته اصلی کسب وکار خود را آغاز کرده است که شامل معادن الماس و پلاتین در جنوب آفریقا، پروژه های زغالسنگ استرالیا و عملیات نیکل برزیل می شود. این اقدام بخشی از استراتژی تمرکز بر منابع با بازده بالاتر است.

بازسازی ساختاری مطابق با الزامات اولیه BHP انجام خواهد شد که در نتیجه آن، سهم مس در سبد داراییهای آنگلو به ۶۰ درصد افزایش می یابد. بر این اساس، تولید ترکیبی این دو شرکت معدنی بر مبنای تخصیصی فراتر از ۱.۹ میلیون تن مس خواهد شد.

BHP با اختصاص بودجه ای بالغ بر ۱۰ میلیارد دلار صرفاً برای معدن Escondida (بزرگترین ذخیره مس جهان که ۳۰ درصد آن در اختیار Rio Tinto است)، استراتژی رشد درونزا را به عنوان محور اصلی توسعه عملیاتی خود برگزیده است.

 

 

گرچه گفتوگوهای دسامبر ۲۰۲۳ میان Glencore و ریوتینتو (که در ژانویه ۲۰۲۴ عمومی شد) اکنون به بن بست خورده به نظر می رسد، اما تکانه های استراتژیک برای ادغام های عظیم معدنی در سطح جهانی، همچنان به عنوان یک روند کلیدی در بخش منابع طبیعی ارزیابی می شود.

با توجه به ارزیابی های روز جاری بازار، ادغام احتمالی BHP و آنگلو با ارزشی بالغ بر ۱۶۰ میلیارد دلار، همسطح با سناریوی ادغام گلنکور و ریوتینتو قرار می گیرد. این برابری نشان دهنده توازن رقابتی در بالاترین سطوح صنعت معدنی است.

با این حال، تولید تجمیعی مس بر مبنای سهم مالکیت (Equity Basis) با رقم ۱.۶ میلیون تن، به میزان قابل توجهی پایین تر از سطح تولید BHP-آنگلو خواهد بود.

در صورت تحقق این ادغام‌ها، ۱۶ درصد از تولید جهانی مس تنها تحت کنترل دو شرکت قرار خواهد گرفت. در حال حاضر، شرکت‌های ذکر شده در نمودار همراه، تقریباً ۴۰ درصد از کل تولید جهانی را نمایندگی می‌کنند.

طبق گزارشی از بخش خدمات مس Benchmark Mineral Intelligence، ادغام گلنکور و ریو تینتو می‌تواند رشد چشمگیری در تولید مس ایجاد کند که عمدتاً ناشی از دارایی‌های شرکت ریو تینتو خواهد بود.

در صورتی که پروژه Resolution ریو تینتو در آریزونا به نحوی احیا شود، و با بازگشت ترامپ به قدرت، این احتمال افزایش یافته است، رتبه‌بندی برترین تولیدکنندگان تغییر چندانی نخواهد کرد. ریو تینتو ۵۵ درصد سهام این معدن را در اختیار دارد و BHP مالک باقی‌مانده سهام معدنی است که می‌تواند سالانه ۴۵۰ هزار تن تولید داشته باشد.

Benchmark تأکید می‌کند که معدن Oyu Tolgoi در مغولستان که ۶۶ درصد سهام آن در اختیار است، در مسیر دستیابی به تولید ۵۰۰ هزار تن مس تا پایان دهه جاری قرار دارد و توسعه بخش زیرزمینی آن به‌طور پیوسته پیش می‌رود. همچنین پیش‌بینی می‌شود معدن اسکوندیدا در سال ۲۰۲۵ به اوج تولید ۱.۳ میلیون تن مس برسد و فرصت‌های قابل‌توجهی برای توسعه در مناطق بهره‌برداری‌شده ارائه می‌دهد.

گلنکور نیز نقش مهمی در تأمین مس دارد.

به گفته Benchmark، دارایی شاخص این شرکت سهم ۴۴ درصدی آن در معدن Collahuasi است که عمر مفید آن ۷۶ سال تخمین زده می‌شود و پتانسیل قابل‌توجهی برای توسعه دارد.

دو معدن بزرگ که محصولات جانبی کبالت دارند و تجربه عملیاتی حیاتی در کنگو ارائه می‌دهند، نیز به نفع گلنکور عمل می‌کنند، به‌ویژه اکنون که دولت‌های غربی با تأخیری قابل‌توجه دوباره به آفریقا به‌عنوان یک تأمین‌کننده بالقوه کانی های استراتژیک توجه کرده‌اند و تجارت جهانی به‌سرعت در حال بازگشت به ریشه‌های مرکانتیلیستی خود است.

جمهوری دموکراتیک کنگو طی چهار سال از پنج سال گذشته، منبع اصلی افزایش تولید مس بوده است و پیش‌بینی می‌شود این کشور آفریقای مرکزی در سال ۲۰۲۵ بیش از ۲۰۰ هزار تن دیگر به تولید سالانه مس استخراج‌شده خود اضافه کند.

Benchmark  اعلام می‌کند که گلنکور همچنین دارای یک پورتفوی گسترده از پروژه‌های سبز در آمریکای لاتین است، شامل پروژه‌هایی مانند West Wall، El Pachón و MARA که هرکدام پتانسیل تبدیل‌شدن به معادن بزرگ مس در دهه آینده را دارند.

گلنکور، مستقر در Baar، همواره به دنبال معاملات جدید است.

گلنکور در سال ۲۰۱۴، به رهبری Ivan Glasenberg، مدیرعامل پیشین، تنها دو سال پس از تصاحب شرکت Xstrata با مبلغ ۹۰ میلیارد دلار برای تقویت پورتفوی معدنی و تجارت موفق خود، اولین تلاش برای ادغام با ریو تینتو را آغاز کرد.

این رویکرد در ملبورن غیرعملی تلقی شد، اما با تشدید چالشهای ژئوپلیتیکی، توانمندی های گلنکور در مدیریت تجارت جهانی کالاهای اساسی ممکن است در این مقطع به یک دارایی استراتژیک تبدیل گردد. گلنکور با درآمد سالانه ۲۲۸ میلیارد دلاری، رقبای خود را به طور چشمگیری تحت الشعاع قرار داده و همواره از اعمال نفوذ خود در بازارها ابایی نداشته است.

گلنکور در سال ۲۰۲۳ علیرغم عدم موفقیت در پیشنهاد اکتساب ۲۳ میلیارد دلاری Teck Resources، داراییهای مرتبط با زغالسنگ این شرکت کانادایی (مستقر در ونکوور) را به پرتفوی عملیاتی خود افزود.

گلنکور علیرغم فشارهای سهامداری، پایه های عملیاتی خود در حوزه زغالسنگ (با حاشیه سود بالا) را حفظ کرده است. اما با توجه به خروج استراتژیک ریوتینتو از صنعت زغالسنگ و افزایش الزامات ESG، این سوخت فسیلی ممکن است به عنوان یک ریسک ساختاری در هرگونه ادغام بالقوه با شرکتهای حامی محیط زیست عمل نماید.

ادغام Teck  با گلنکور می توانست خالص تولید مس این شرکت را سالانه ۳۶۰,۰۰۰ تن افزایش دهد، اما Teck  با تمرکز بر استراتژی توسعۀ سریع، هدفگذاری افزایش تولید به ۸۰۰,۰۰۰ تن را دنبال می کند. این ظرفیت حتی در محاسبۀ مبتنی بر مالکیت کامل، جایگاه Teck  را در رده بندی جهانی تولیدکنندگان مس به طور قطع در میان ۱۰ تولیدکنندۀ برتر مس جهان قرار می دهد.

First Quantum Minerals، بازیگری بالقوه اما کمتر موردتوجه در سناریوهای ادغام صنعت مس، هفته گذشته با تجدیدنظر نزولی در پیش بینی تولید ۲۰۲۵ خود (Guidance) موجبات ناامیدی سرمایه گذاران را فراهم آورد. این اقدام، چالشهای عملیاتی این شرکت کانادایی را در کانون توجه تحلیلگران قرار داد. این شرکت به عنوان رقیبی خاموش در رقابتهای ادغام مس، نیازمند بازتعریف استراتژیهای عملیاتی است.

First Quantum قصد دارد در سال جاری ۴۰۰ هزار تن مس تولید کند، اما اگر و زمانی که معدن Cobre پاناما این شرکت دوباره به بهره‌برداری برسد (بر اساس توافق نظر، این امر احتمالاً در اواخر امسال یا نیمه اول ۲۰۲۶ رخ خواهد داد)، ممکن است سهم این شرکت از تولید جهانی مس بیشتر از تولید انگلو باشد.

پی نوشت

رشد ارگانیک (Organic Growth)

رشد ارگانیک به گسترش یک کسب‌وکار از طریق تلاش‌های داخلی، به جای ادغام و خرید، اشاره دارد. این نوع رشد با افزایش تولید، تقویت فروش و افزایش درآمد از عملیات و منابع موجود شرکت هدایت می‌شود.

اجزای کلیدی رشد ارگانیک عبارتند از:

افزایش فروش: افزایش فروش از طریق بهبود استراتژی‌های بازاریابی، ارتقای پیشنهادات محصولات یا گسترش پایگاه مشتریان.

نوآوری: توسعه محصولات یا خدمات جدید که نیازهای بازار را برآورده کرده و مشتریان جدید را جذب کنند.

بهبود بهره‌وری: ساده‌سازی عملیات، کاهش هزینه‌ها و افزایش بهره‌وری برای افزایش سودآوری.

گسترش حضور در بازار: ورود به بازارها یا مناطق جدید برای دسترسی به مشتریان بیشتر و افزایش سهم بازار.

حفظ مشتری: تمرکز بر رضایت مشتری و وفاداری برای اطمینان از تکرار تجارت و رشد بلندمدت.

رشد ارگانیک اغلب به عنوان روشی پایدار و ثابت برای گسترش یک کسب‌وکار در نظر گرفته می‌شود، زیرا به نقاط قوت و قابلیت‌های اصلی شرکت متکی است.

مرکانتیلیسم(Mercantilism)

مرکانتیلیسم یک نظریه و شیوه اقتصادی است که در دوران قرن‌های ۱۶ تا ۱۸ میلادی در اروپا رواج داشت. این نظریه بر نقش دولت در مدیریت اقتصاد به‌منظور افزایش ثروت و قدرت ملی، عمدتاً از طریق انباشت فلزات گرانبها و ایجاد تراز تجاری مثبت، تأکید دارد.

ویژگی‌های کلیدی مرکانتیلیسم عبارتند از:

کنترل دولتی: دولت نقشی مرکزی در تنظیم اقتصاد ایفا می‌کند، معمولاً از طریق انحصارات، تعرفه‌ها و یارانه‌ها، به‌منظور حمایت از صنایع داخلی و تضمین تراز تجاری مثبت.

انباشت ثروت: هدف اصلی انباشت طلا و نقره است که به‌عنوان اساس ثروت و قدرت ملی در نظر گرفته می‌شوند.

ترویج صادرات: سیاست‌ها به‌گونه‌ای طراحی می‌شوند که صادرات را به حداکثر رسانده و واردات را به حداقل برسانند، که منجر به ایجاد مازاد تجاری می‌شود. این امر اغلب شامل ترویج تولیدات صنعتی و توسعه مستعمرات به‌عنوان منابع مواد خام و بازارهایی برای کالاهای ساخته‌شده است.

توسعه استعماری: مستعمرات برای تأمین مواد خام برای کشور مادر و ایجاد بازارهایی برای کالاهای تولیدی تأسیس می‌شوند، که هدف مرکانتیلیستی از تراز تجاری مثبت را تقویت می‌کند.

مرکانتیلیسم در نهایت با نظریات اقتصادی کلاسیک که بر تجارت آزاد و مزایای رقابت تأکید دارند، به چالش کشیده شد و جایگزین آن شد. با این حال، اصول آن هنوز هم در برخی سیاست‌های اقتصادی مدرن قابل مشاهده است