پنج سناریوی برتر متضاد برای کامودیتیها در سال ۲۰۲۵
ممکن است در سال ۲۰۲۵، اتخاذ رویکردی متضاد (خلاف جریان غالب) سودمند باشد، زیرا سال پیش رو این پتانسیل را دارد که به یکی از پرنوسانترین سالها در حافظه اخیر، به ویژه در مورد کالاها، تبدیل شود.
با بازگشت دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب ایالات متحده، او تهدید کرده است که جریان تجارت جهانی را با اعمال تعرفههای سنگین بر واردات به ایالات متحده مختل کند.
با کنگرهای که این بار تحت رهبری جمهوریخواهان خواهد بود، موانع کمی برای محدود کردن او وجود خواهد داشت.
همچنین عدم اطمینان قابلتوجهی در مورد مسیر اقتصادی چین، دومین اقتصاد بزرگ جهان و بزرگترین خریدار کامودیتی ها، وجود دارد.
ابهام زیادی بر آیندهی گذار جهانی انرژی سایه افکنده است؛ عواملی مانند تردید ترامپ در مورد تغییرات آب و هوایی، قدرت گرفتن احزاب راستگرا در اروپا و افزایش نگرانی عمومی از هزینههایی که ممکن است در مسیر تغییر رویکرد جهانی از انرژیهای کربنی متحمل شوند، این ابهام را تشدید کردهاند. همهی این موارد میتوانند بستری را فراهم کنند که در آن ایدههای خلاف عرف به واقعیت بپیوندند. در ادامه، پنج نمونه از این احتمالات را مطرح میکنم. تأکید میکنم که اینها پیشبینیهای اصلی نگارنده برای سال ۲۰۲۵ نیستند، بلکه صرفاً احتمالاتی هستند که ارزش بررسی و توجه را دارند.
- عملکرد ترامپ فراتر از انتظارات خواهد بود
در این سناریو، تقریباً همهچیز برای دولت جدید ترامپ به خوبی پیش میرود. تهدید تعرفهها برای گرفتن امتیاز از شرکای تجاری بزرگ کافی خواهد بود و تنها موانع تجاری اندکی اعمال خواهند شد. ایالات متحده همچنان به عنوان موتور محرک اقتصاد جهانی باقی میماند و سایر کشورهای جهان از این رونق بهرهمند میشوند. نرخ تورم کاهش مییابد، سیاستهای پولی انبساطی میشوند و چین با نتیجه دادن تلاشهای محرک اقتصادی پکن، موتور محرک بهبود اقتصادی آسیا خواهد بود.
در نتیجه، قیمت کامودیتیها به جز نفت خام افزایش مییابد؛ نفت خام احتمالاً به دلیل عرضهی بیش از حد، به خصوص اگر تولیدکنندگان آمریکایی طبق خواست ترامپ، تولید خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهند، با مشکل روبرو خواهد شد. همچنین، اگر ترامپ در برقراری آتشبس در اوکراین و خاورمیانه نقش میانجی را ایفا کند، حتی اگر این امر مستلزم پذیرش بخشی از خواستههای ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، باشد، میتواند به نوعی "سود صلح" نیز به همراه داشته باشد. این وضعیت برای کالاهایی که به رشد اقتصادی جهانی وابسته هستند، مانند مس، رونق به همراه خواهد داشت، اما در صورت بازگشت عرضهی روسیه به بازار، احتمالاً برای نفت خام و گاز طبیعی، وضعیت نزولی پیشبینی میشود.
- دولت جدید ترامپ به بدترین تهدیدهای خود عمل میکند
دولت جدید ترامپ موانع تجاری عظیمی ایجاد کرده و از توافقات و پیمانهای بینالمللی از جمله توافق پاریس برای تغییرات اقلیمی و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی خارج میشود یا آنها را تضعیف میکند.
اگر چنین سناریویی رخ دهد، انتظار میرود که اقتصاد جهانی با چالشهای بزرگی مواجه شود، زیرا کشورها برای بازنگری مسیرهای تجاری و زنجیرههای تأمین تلاش میکنند. این وضعیت ممکن است به افزایش تورم جهانی منجر شده و سیاستهای پولی سختگیرانهتری را در بسیاری از اقتصادهای بزرگ به دنبال داشته باشد.
کالاهایی که به رشد اقتصاد جهانی وابسته هستند، مانند مس و سنگآهن، احتمالاً با کاهش ارزش مواجه میشوند، همچنین نفت خام و گاز طبیعی مایع (LNG) به دلیل کاهش تقاضا تضعیف خواهند شد.
نمونهای از این وضعیت، واکنش شدید مس به پیروزی ترامپ در انتخابات است، به طوری که قراردادهای لندن در هفته بعدی ۷.۷٪ کاهش یافتند.
احتمالاً بازار اوراق قرضه به سیاستهای ترامپ واکنش منفی نشان میدهد، بهویژه اگر او تعرفههای سنگین را با کاهش مالیاتی که کسری بودجه را افزایش میدهد، همراه کند.
همچنین ممکن است بازار سهام ایالات متحده به یک روند نزولی تغییر کند، اگر والاستریت به این نتیجه برسد که تأثیر مثبت کوتاهمدت کاهش مالیات نمیتواند خسارت اقتصادی گستردهتر ناشی از تعرفهها را جبران کند.
- چین بازگشتی قدرتمند را تجربه میکند
در حالی که بسیاری از تحلیلگران غربی اکنون چین را به عنوان «مرد بیمار آسیا» میدانند، احیای قابل توجه اقتصاد این کشور شگفتی بزرگی خواهد بود.
اما شاید سال ۲۰۲۴ نه به عنوان سال افول، بلکه به عنوان سالی که پکن اقدامات اصلاحی لازم را در بخشهای مشکلدار اقتصاد، از جمله وضعیت مالی نامناسب توسعهدهندگان مسکن و دولتهای محلی، انجام داد، به یاد آورده شود. این تلاشها ممکن است در سال ۲۰۲۵ نتایج مثبتی به همراه داشته باشند و به پکن اجازه دهند تا تمرکز خود را بر تقویت روحیه مصرفکننده و افزایش سطح مصرف معطوف کند.
در صورتی که چین بتواند سیاستهای دولت جدید ترامپ را با موفقیت پشت سر بگذارد، این احتمال وجود دارد که رویکرد خود را تغییر داده و تعاملات سازندهتری را با کشورهای اروپایی آغاز کند و همچنین شراکتهای بهتری را با کشورهای جنوب جهانی شکل دهد و بدین ترتیب بازارهای جدیدی را برای بهرهبرداری از جایگاه پیشرو خود در فناوریها و محصولات مرتبط با انتقال انرژی پیدا کند. احیای اقتصاد چین میتواند تأثیر مثبتی بر کالاهایی مانند مس، سنگ آهن، گاز طبیعی مایع و زغال سنگ داشته باشد، اما احتمالاً تأثیر چندانی بر نفت خام نخواهد داشت، چرا که این کشور با سرعت زیادی به سمت استفاده از خودروهای برقی در حرکت است.
- احتمال فروپاشی اوپک پلاس
همبستگی قابل توجه اوپک و متحدانش، گروهی که به اوپک+ معروف است، یکی از مشخصههای اصلی بازار نفت خام در سالهای اخیر بوده است. این نهادِ صادرکنندهی نفت، با استفاده از کاهش تولید، قیمت نفت خام را در دو سال گذشته در محدودهی تقریبی ۷۵ دلار در هر بشکه حفظ کرده است. این میزان شاید به اندازهای که برخی از اعضا انتظار دارند، بالا نباشد، اما همچنان به شکل قابل توجهی بالاتر از سطحی است که احتمالاً بدون رعایت انضباط در تولید، شاهد آن بودیم.
با این حال، کاهش تقاضای مداوم و تمایل دولت جدید ترامپ برای تقویت بیشتر تولید ایالات متحده احتمالاً باعث افزایش فشار بر اتحاد این بلوک خواهد شد.
برخی کشورها، مانند امارات متحده عربی، ممکن است تصمیم بگیرند که ذخایر خود را زودتر به پول نقد تبدیل کنند، مخصوصاً اگر باور کنند که تغییر به سمت خودروهای برقی به رهبری چین به یک جریان قوی تبدیل شده است که میتواند ساختار بازارهای انرژی جهانی را بر هم بزند.
- گذار انرژی شتاب میگیرد، اما ایالات متحده از رقابت جا میماند
چین میتواند با افزایش تعاملات خود با سایر کشورها، موانع تجاری ایالات متحده را دور بزند، و یکی از مؤثرترین راهها برای این کار گسترش تجارت کالاهای تولیدی مانند خودروهای برقی، پنلهای خورشیدی، باتریها و توربینهای بادی است.
گذار انرژی میتواند با کالاهای مقرونبهصرفه چینی و تمایل کشورهای غیرآمریکایی به کاهش استفاده از سوختهای فسیلی پرهزینه، تسریع شود.
اگر گذار انرژی شتاب گیرد، این روند تأثیر مثبتی بر مس، لیتیوم و مجموعهای از فلزات کمیاب خواهد داشت. همچنین نقره به دلیل نقش آن در ساخت پنلهای خورشیدی ممکن است سود ببرد.
به طور کلی، نیمه اول سال ۲۰۲۵ احتمالاً شاهد دورهای از ابهام خواهد بود که به دنبال آن بازارها با شرایط جدید تطبیق پیدا میکنند. بر اساس تجربیات گذشته، نوسانات اولیه در قیمت و حجم کالاها معمولاً کوتاهمدت است و بازارها به شکل قابل توجهی خود را با تغییرات سازگار میکنند.
نویسنده: Clyde Russell
پی نوشت
تکمیلی
سال ۲۰۲۵ میتواند سال چرخشهای غیرمنتظره در بازارهای کالا باشد که تحت تأثیر رویدادهای ژئوپلیتیکی، پیشرفتهای فناوری و تغییر پویایی عرضه و تقاضا قرار دارد. این مقاله بر اهمیت در نظر گرفتن سناریوهای جایگزین، به ویژه در زمانهای پرنوسان، تأکید میکند. این مقاله نسبت به تکیه صرف بر پیشبینیهای جریان اصلی هشدار میدهد و آمادگی برای تغییرات غیرمنتظره بازار را تشویق میکند. نکته اصلی این است که تعامل رویدادهای ژئوپلیتیکی، سیاستهای اقتصادی و پیشرفتهای فناوری میتواند منجر به نتایج شگفتانگیز در بازارهای کالا شود و هم ریسکها و هم فرصتهایی را برای سرمایهگذاران و کسبوکارها ارائه دهد.
Clyde Russell
کلاید راسل یک ستوننویس و کارشناس مشهور در بازارهای کالایی، به ویژه با تمرکز بر انرژی و فلزات است. او در آسیا مستقر است و به طور منظم بینشهایی را در مورد روندها، تحولات و پیشبینیها در بازارهای جهانی کالا ارائه میدهد.
نکات کلیدی:
۱. حوزههای تمرکز: کلاید راسل در تجزیه و تحلیل بازارهای انرژی (مانند نفت، زغال سنگ، LNG) و فلزات صنعتی (مانند مس، سنگ آهن) تخصص دارد. او اغلب در مورد تأثیر چین بر کالاهای جهانی، با توجه به نقش آن به عنوان بزرگترین مصرفکننده منابع، مینویسد.
۲. نوشتن و تحلیل: نوشته های او به دلیل دیدگاههای دقیق و متعادل خود در مورد مسائل پیچیده در بخش کالاها، به طور گسترده خوانده میشوند. مقالات او اغلب در پلتفرمهایی مانند رویترز منتشر میشوند، جایی که او روندهای اقتصاد کلان را به حرکات خاص کالاها مرتبط میکند.
۳. موضوعات و تخصص: راسل به دلیل بررسی موضوعاتی مانند گذارهای انرژی، پویایی عرضه و تقاضا و تأثیرات ژئوپلیتیکی بر بازارهای کالا شناخته میشود. نوشتههای او بینشهایی را در مورد واکنشهای بازار، تأثیرات سیاستها و نقش در حال تحول بازیگران اصلی مانند چین، ایالات متحده و اوپک ارائه میدهد.
۴. دیدگاه جهانی: راسل با درک عمیق از بازارهای جهانی و استقرار در آسیا، دیدگاه منحصر به فردی در مورد چگونگی تعامل اقتصادهای غربی و شرقی در حوزه کالاها ارائه میدهد.
چرا باید کلاید راسل را دنبال کنیم؟
بینشهای او برای سرمایهگذاران، سیاستگذاران و متخصصان صنعت که مایل به آگاهی از چشمانداز در حال تغییر کالاها و عوامل محرک اصلی آنها هستند، بسیار ارزشمند است.
Wall Street
"وال استریت" دو معنی اصلی دارد:
وال استریت خیابانی است که در منطقه مالی منهتن جنوبی در شهر نیویورک واقع شده است. این خیابان از برادوی تا خیابان جنوبی امتداد دارد. از نظر تاریخی، این خیابان قلب صنعت مالی در ایالات متحده بوده است.
"وال استریت" به عنوان یک اصطلاح اختصاری برای اشاره به بازارهای مالی ایالات متحده، صنعت مالی و مؤسسات مالی بزرگ واقع در آنجا (یا به طور نمادین نماینده آنها) استفاده میشود. این شامل موارد زیر است:
بورسهای سهام: به ویژه بورس اوراق بهادار نیویورک (NYSE) که به صورت فیزیکی در وال استریت واقع شده است.
بانکهای سرمایهگذاری: شرکتهایی که اوراق بهادار را پذیرهنویسی میکنند، در مورد ادغام و اکتساب مشاوره میدهند و معاملات پیچیده مالی دیگر را تسهیل میکنند.
شرکتهای کارگزاری: شرکتهایی که از طرف مشتریان اوراق بهادار میخرند و میفروشند.
سایر مؤسسات مالی: شامل بانکهای تجاری، صندوقهای پوشش ریسک و نهادهای نظارتی مانند بانک فدرال رزرو نیویورک (که آن نیز در منطقه وال استریت واقع شده است).
چرا وال استریت مهم است؟
- اهمیت تاریخی: این مکان برای قرنها مرکز مالی ایالات متحده بوده و ریشههای آن به اواخر قرن ۱۸ بازمیگردد.
- تأثیر اقتصادی: وال استریت نقش حیاتی در اقتصاد ایالات متحده و تا حد زیادی در اقتصاد جهانی ایفا میکند. فعالیتهای معاملاتی، تصمیمات سرمایهگذاری و نوآوریهای مالی که در وال استریت رخ میدهند، تأثیرات گستردهای دارند.
- نماد سرمایهداری آمریکا: وال استریت به نمادی از سرمایهداری آمریکا و نظام بازار آزاد تبدیل شده است.
وقتی "وال استریت" را در اخبار میشنوید، معمولاً به موارد زیر اشاره دارد:
- به طور کلی بازارهای مالی: به عنوان مثال، "وال استریت به دادههای اقتصادی واکنش منفی نشان داد" به این معنی است که بازار سهام و سایر بازارهای مالی کاهش یافتند.
- صنعت مالی: به عنوان مثال، "پاداشهای وال استریت امسال کاهش یافته است" به حقوق و مزایا در بخش مالی اشاره دارد.
- مؤسسات مالی بزرگ: به عنوان مثال، "شرکتهای وال استریت سرمایهگذاری زیادی در فناوری میکنند" به بانکها و شرکتهای سرمایهگذاری بزرگ اشاره دارد.
به طور خلاصه، "وال استریت" هم یک مکان فیزیکی و هم یک نمایش نمادین از سیستم مالی ایالات متحده است.
اوپک پلاس (+OPEC)
اوپک پلاس (+OPEC) اتحادی از کشورهای تولیدکننده نفت است که شامل ۱۳ عضو سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و ۱۰ کشور تولیدکننده نفت غیر عضو اوپک میشود. این اتحاد در اواخر سال ۲۰۱۶ با هدف هماهنگی تولید نفت و تأثیرگذاری بر قیمتهای جهانی نفت تشکیل شد.
در اینجا شرحی از اوپک پلاس ارائه میشود:
- اوپک (سازمان کشورهای صادرکننده نفت): این یک سازمان بیندولتی است که در سال ۱۹۶۰ توسط ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی و ونزوئلا تأسیس شد. مأموریت آن "هماهنگی و یکپارچهسازی سیاستهای نفتی کشورهای عضو و تضمین ثبات بازارهای نفت به منظور تأمین مطمئن، اقتصادی و منظم نفت برای مصرفکنندگان، درآمد ثابت برای تولیدکنندگان و بازگشت منصفانه سرمایه برای سرمایهگذارانی است که در صنعت نفت سرمایهگذاری میکنند."
- اوپک پلاس (اوپک و متحدانش): در سال ۲۰۱۶، اوپک با ۱۰ کشور تولیدکننده نفت بزرگ دیگر به توافق رسید تا اوپک پلاس را تشکیل دهد. هدف این گروه گستردهتر، تأثیر بیشتر بر عرضه و قیمتهای جهانی نفت بود. اعضای اصلی غیر اوپک شامل روسیه، مکزیک و قزاقستان هستند.
چرا اوپک پلاس مهم است؟
- تأثیر بر قیمت نفت: اوپک پلاس بخش قابل توجهی از تولید جهانی نفت را کنترل میکند و این به آن نفوذ قابل توجهی بر قیمت نفت میدهد. این گروه با هماهنگی کاهش یا افزایش تولید، میتواند بر تعادل عرضه و تقاضا در بازار تأثیر بگذارد که به نوبه خود بر قیمتها تأثیر میگذارد.
- ثبات بازار: هدف اوپک پلاس تثبیت بازارهای نفت و جلوگیری از نوسانات بیش از حد قیمت است. این برای هر دو کشور تولیدکننده نفت که به درآمدهای نفتی وابسته هستند و کشورهای مصرفکننده نفت که به قیمتهای پایدار انرژی وابسته هستند، مهم است.
- اهمیت ژئوپلیتیکی: اوپک پلاس یک نیروی ژئوپلیتیکی قدرتمند است، زیرا تصمیمات آن میتواند پیامدهای اقتصادی و سیاسی قابل توجهی برای کشورهای سراسر جهان داشته باشد.
اوپک پلاس چگونه کار میکند؟
- جلسات و توافقات: وزرای اوپک پلاس به طور منظم برای بحث در مورد شرایط بازار و تصمیمگیری در مورد سطوح تولید دیدار میکنند. آنها اغلب در مورد کاهش یا افزایش هماهنگ تولید برای مدیریت عرضه و تأثیرگذاری بر قیمتها به توافق میرسند.
- اهداف تولید: به هر کشور عضو سهمیه تولید اختصاص داده میشود که حداکثر مقدار نفتی است که مجاز به تولید آن است.
- نظارت و انطباق: اوپک پلاس بر انطباق کشورهای عضو با سهمیههای تولید توافق شده نظارت میکند.
چالشها و انتقادات:
- اختلافات داخلی: دستیابی به اجماع بین ۲۳ کشور مختلف میتواند چالشبرانگیز باشد و اختلافات بین اعضا گاهی اوقات میتواند منجر به بیثباتی در داخل گروه شود.
- تأثیر تولیدکنندگان غیر اوپک: افزایش تولید نفت غیر اوپک، به ویژه از ایالات متحده (نفت شیل)، تا حدودی سهم بازار و نفوذ اوپک پلاس را کاهش داده است.
- تنشهای ژئوپلیتیکی: رویدادها و تنشهای ژئوپلیتیکی بین کشورهای عضو نیز میتواند بر وحدت و تصمیمگیری اوپک پلاس تأثیر بگذارد.
به طور خلاصه، اوپک پلاس یک اتحاد قدرتمند از کشورهای تولیدکننده نفت است که نقش حیاتی در بازار جهانی نفت ایفا میکند. تصمیمات آن پیامدهای قابل توجهی برای قیمت انرژی و اقتصاد جهانی دارد.