چرا عربستان سعودی خواهان یک توافق هستهای غیرنظامی با ایالات متحده است؟
عربستان سعودی و ایالات متحده در حال مذاکره بر سر توافقی جهت همکاری در راستای اهداف بلندپروازانه این پادشاهی برای توسعه صنعت هستهای غیرنظامی هستند؛ گفتگوهایی که از دیرباز تحت تأثیر سیاستهای منطقهای و نگرانیها در مورد اشاعه تسلیحات هستهای پیچیده بوده است.
چرا عربستان سعودی خواهان یک برنامه هستهای است؟
عربستان سعودی، به عنوان بزرگترین صادرکننده نفت جهان، شاید گزینه بدیهی برای بهرهمندی از انرژی هستهای به نظر نرسد، اما این کشور در چارچوب برنامه اقتصادی «چشمانداز ۲۰۳۰» ولیعهد، محمد بن سلمان، با هدف کاهش انتشار کربن و آزادسازی نفت خام بیشتر برای صادرات، به دنبال آن است.
اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده (U.S. Energy Information Administration) سال گذشته اعلام کرد که ۶۸ درصد برق عربستان سعودی از طریق سوزاندن گاز و ۳۲ درصد از طریق سوزاندن نفت تولید میشود و در ماه اوج مصرف، ژوئن، روزانه ۱.۴ میلیون بشکه نفت خام برای تولید برق استفاده شده است.
انرژی اتمی میتواند بخشی از این میزان را، از جمله برای تأسیسات آبشیرینکن و تهویه مطبوع که مصرف انرژی بالایی دارند، جایگزین کند و به این پادشاهی امکان کسب درآمد بیشتر از فروش نفت را بدهد.
با این حال، عربستان سعودی همچنین اعلام کرده است که اگر رقیب دیرینهاش، ایران، به سلاح هستهای دست یابد، این کشور نیز ناگزیر به اقدام مشابه خواهد بود، اظهاری که ظاهراً با هدف افزایش فشار بر تهران صورت گرفته، اما نگرانیها در مورد اهداف خود عربستان را نیز دامن زده است.
در ماه ژانویه، این کشور اعلام کرد که برای تولید سوخت «کیک زرد» جهت تولید برق هستهای که بتواند آن را بفروشد، اقدام به غنیسازی اورانیوم خواهد کرد، فرآیندی که میتواند به عنوان بخشی از یک برنامه نظامی نیز مورد استفاده قرار گیرد.
هرگونه توافق با واشنگتن احتمالاً علاوه بر تعهد فعلی عربستان سعودی مبنی بر عدم پیگیری ساخت بمب تحت پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای(NPT)، به پادمانهایی برای رفع نگرانیها در مورد اهداف نظامی نیز خواهد پرداخت.
این توافق چه منافعی برای ایالات متحده دارد؟
این توافق میتواند دستاوردهای استراتژیک و تجاری به همراه داشته باشد.
همکاری هستهای غیرنظامی، در کنار تضمینهای امنیتی، یک انگیزه مهم در تلاشهای سلف دونالد ترامپ، جو بایدن، برای میانجیگری توافقی جهت عادیسازی روابط عربستان سعودی و اسرائیل بود.
با این حال، خبرگزاری رویترز گزارش داده است که این دو موضوع اکنون از یکدیگر جدا شدهاند، هرچند یک توافق هستهای میتواند به عنوان یک مشوق در تلاشهای دیپلماتیک ایالات متحده با این پادشاهی عمل کند. ریاض عادیسازی روابط با اسرائیل را بدون تشکیل کشور فلسطین منتفی دانسته است.
Chris Wright، وزیر انرژی ایالات متحده، در ماه آوریل با شاهزاده عبدالعزیز بن سلمان، وزیر انرژی عربستان سعودی، دیدار کرد و اظهار داشت که دو کشور در «مسیر» دستیابی به یک توافق هستهای غیرنظامی قرار دارند. او هیچ اشارهای به یک توافق گستردهتر در مورد مسائل دیگر مانند عادیسازی روابط نکرد.
یک توافق، صنعت ایالات متحده را در موقعیت ممتازی برای برنده شدن در قراردادهای ساخت نیروگاههای هستهای عربستان سعودی قرار میدهد و همچنین بینشی نسبت به برنامه اتمی این پادشاهی فراهم میکند که میتواند هرگونه نگرانی ایالات متحده در مورد اشاعه تسلیحات را کاهش دهد.
طبق بخش ۱۲۳ قانون انرژی اتمی ایالات متحده مصوب1954 (Section 123 of the U.S. Atomic Energy Act of 1954)، ایالات متحده میتواند برای همکاری هستهای غیرنظامی قابل توجه با سایر کشورها، توافقنامههایی را مذاکره کند.
این قانون 9 معیار عدم اشاعه را مشخص میکند که آن کشورها باید برای جلوگیری از استفاده از این فناوری جهت توسعه تسلیحات هستهای یا انتقال مواد حساس به دیگران، رعایت کنند.
قوانین ایالات متحده، بررسی چنین پیمانهایی توسط کنگره را الزامی میداند.
عربستان سعودی گزینههای دیگری نیز دارد
در صورت شکست مذاکرات ایالات متحده و عربستان سعودی، چندین کشور با صنایع هستهای تثبیتشده، به برنامه هستهای عربستان سعودی ابراز علاقه کردهاند یا به عنوان شرکای بالقوه در نظر گرفته میشوند.
بنا بر گزارشها، شرکت دولتی ملی هستهای چین (CNNC) در سال ۲۰۲۳ پیشنهادی برای ساخت یک نیروگاه هستهای ارائه کرده است. شرکت دولتی هستهای روسیه، روساتم(Rosatom)، که یک نیروگاه هستهای در مصر ساخته است، نیز توافقنامههای همکاری اولیهای با ریاض امضا کرده است. سایر رقبای بالقوه شامل کره جنوبی، که راکتورهایی در کشور همسایه، امارات متحده عربی، ساخته است، و فرانسه میشوند.
انتخاب شریک احتمالاً به پیشنهادات فناورانه، تأمین مالی و همسویی ژئوپلیتیکی، از جمله شرایط مربوط به مدیریت سوخت هستهای، بستگی خواهد داشت.
غنیسازی اورانیوم
یک موضوع کلیدی این است که آیا واشنگتن ممکن است با ساخت یک تأسیسات غنیسازی اورانیوم در خاک عربستان سعودی موافقت کند، چه زمانی ممکن است این کار را انجام دهد، و آیا پرسنل سعودی به آن دسترسی خواهند داشت یا اینکه صرفاً توسط کارکنان آمریکایی در یک ترتیب «جعبه سیاه (black box) اداره خواهد شد.
بدون پادمانهای دقیق تعبیهشده در یک توافق، عربستان سعودی که دارای ذخایر سنگ اورانیوم در قلمرو خود است، از نظر تئوری میتواند از یک تأسیسات غنیسازی برای تولید اورانیوم با غنای بالا (highly enriched uranium) استفاده کند که در صورت خالصسازی کافی، میتواند مواد شکافتپذیر برای بمب تولید کند.
موضوع دیگر این است که آیا ریاض با سرمایهگذاری عربستان در یک کارخانه غنیسازی اورانیوم مستقر در ایالات متحده و متعلق به آمریکا و استخدام شرکتهای آمریکایی برای ساخت رآکتورهای هستهای عربستان موافقت خواهد کرد.
مسائل دیپلماتیک نیز وجود دارد: اسرائیل، متحد اصلی منطقهای واشنگتن، بارها مخالفت خود را با ایده برنامه هستهای غیرنظامی عربستان سعودی ابراز کرده است.
جمعبندی
گزارش فوق به بررسی ابعاد مختلف تمایل عربستان سعودی برای توسعه برنامه هستهای غیرنظامی با همکاری احتمالی ایالات متحده و پیامدهای آن میپردازد. این موضوع از منظر بازار کامودیتیها و سرمایهگذاری حاوی نکات قابل تأملی است.
تأثیر بر بازار نفت
هدف اصلی: کاهش مصرف داخلی نفت خام برای تولید برق (که در اوج مصرف به ۱.۴ میلیون بشکه در روز میرسد) و آزادسازی این حجم برای صادرات. این امر در راستای «چشمانداز ۲۰۳۰» برای متنوعسازی اقتصاد و حداکثرسازی درآمد نفتی است.
پیامد بالقوه: در بلندمدت، موفقیت این برنامه میتواند عرضه نفت خام عربستان به بازارهای جهانی را افزایش دهد یا حداقل از کاهش سهم صادراتی آن به دلیل رشد مصرف داخلی جلوگیری کند. با این حال، تحقق این امر مستلزم سرمایهگذاری هنگفت و زمانبر (حداقل یک دهه) برای ساخت و بهرهبرداری از نیروگاههای هستهای است. در کوتاهمدت و میانمدت، تأثیر ملموسی بر عرضه نفت نخواهد داشت، اما سیگنالی برای تعهد عربستان به بهینهسازی سبد انرژی خود است.
ریسک: هرگونه تنش یا عدم قطعیت در مذاکرات هستهای یا بروز نگرانیهای اشاعهای میتواند بر قیمت نفت از طریق افزایش ریسک ژئوپلیتیک در منطقه خاورمیانه تأثیر بگذارد.
تأثیر بر بازار اورانیوم و صنعت هستهای
تقاضا برای اورانیوم: توسعه برنامه هستهای عربستان، تقاضای جدیدی برای اورانیوم (کیک زرد و سوخت غنیشده) ایجاد خواهد کرد. این امر میتواند بر قیمت جهانی اورانیوم، که اخیراً شاهد رونق نسبی بوده، تأثیر مثبت داشته باشد.
عرضه بالقوه کیک زرد: اشاره عربستان به تمایل برای تولید و فروش «کیک زرد» از ذخایر داخلی اورانیوم خود، نشاندهنده پتانسیل این کشور برای تبدیل شدن به یک بازیگر جدید در سمت عرضه بازار اورانیوم است. این موضوع برای کشورهای تولیدکننده فعلی اورانیوم قابل توجه است.
فرصتهای تجاری: شرکتهای فعال در صنعت هستهای (آمریکایی، چینی، روسی، کرهای، فرانسوی) برای کسب قراردادهای طراحی، ساخت و نگهداری نیروگاهها و تأسیسات مرتبط رقابت خواهند کرد. این موضوع میتواند فرصتهای سرمایهگذاری در سهام این شرکتها را جذابتر کند.
مسئله غنیسازی: چالش اصلی، موضوع غنیسازی اورانیوم در خاک عربستان است. اعطای این امتیاز، حتی تحت ترتیبات «جعبه سیاه»، میتواند حساسیتهای ژئوپلیتیکی شدیدی ایجاد کند و بر بازار فناوریهای مرتبط با چرخه سوخت هستهای تأثیر بگذارد. سرمایهگذاری عربستان در تأسیسات غنیسازی در آمریکا نیز یک گزینه جایگزین است که پیامدهای متفاوتی برای بازار و امنیت فناوری خواهد داشت.
ابعاد ژئوپلیتیک و ریسک سرمایهگذاری
رقابت قدرتهای بزرگ: رقابت ایالات متحده با چین (CNNC) و روسیه (Rosatom) برای نفوذ در برنامه هستهای عربستان، نشاندهنده اهمیت استراتژیک این پروژه است. انتخاب شریک توسط عربستان، بر توازن قدرت منطقهای و روابط بینالمللی تأثیرگذار خواهد بود.
ملاحظات امنیتی و اشاعه: نگرانیها در مورد دستیابی عربستان به توانایی تولید سلاح هستهای، به ویژه در صورت دستیابی ایران به آن، یک عامل بیثباتکننده مهم است. هرگونه توافق باید شامل پادمانهای بسیار قوی باشد. شکست در دستیابی به چنین پادمانهایی میتواند ریسک سرمایهگذاری در منطقه را افزایش دهد.
موضع اسرائیل: مخالفت اسرائیل با برنامه هستهای عربستان، یک عامل پیچیدهکننده در مذاکرات با ایالات متحده و در کل روابط منطقهای است.
پیمان منع گسترش(NPT): پایبندی عربستان به NPT و پذیرش پروتکل الحاقی (در صورت لزوم) برای شفافیت بیشتر، از موارد کلیدی برای جلب اعتماد بینالمللی خواهد بود.
جمعبندی برای فعالان بازار
نفت: فعالان بازار نفت باید تحولات این برنامه را به عنوان یک عامل بلندمدت بالقوه مؤثر بر عرضه نفت عربستان و همچنین به عنوان یک منبع نوسانات کوتاهمدت ناشی از ریسکهای ژئوپلیتیک زیر نظر داشته باشند.
اورانیوم و صنعت هستهای: بازار اورانیوم و شرکتهای مرتبط با صنعت هستهای میتوانند از این تحول منتفع شوند، اما این امر منوط به نهایی شدن توافقات، شفافیت برنامهها و مدیریت ریسکهای اشاعهای است. ورود عربستان به جرگه تولیدکنندگان کیک زرد نیز متغیر جدیدی برای تحلیلگران این بازار خواهد بود.
سرمایهگذاری: سرمایهگذاری در پروژههای مرتبط یا شرکتهای درگیر، مستلزم ارزیابی دقیق ریسکهای ژئوپلیتیک، فنی و مالی است. شفافیت در قراردادها و پادمانهای بینالمللی، عوامل کلیدی برای کاهش این ریسکها خواهند بود.
به طور خلاصه، برنامه هستهای عربستان سعودی یک شمشیر دولبه است؛ از یک سو پتانسیل بهینهسازی مصرف انرژی داخلی و ایجاد فرصتهای جدید در بازار انرژی هستهای را دارد و از سوی دیگر، مملو از چالشهای ژئوپلیتیک و نگرانیهای مرتبط با اشاعه است که میتواند بر ثبات منطقه و بازارهای جهانی کامودیتی، به ویژه نفت، تأثیرگذار باشد. تحلیلگران و سرمایهگذاران باید با دقت این تحولات چندوجهی را رصد کنند.