Bank of America سهامهای حوزه منابع [معدنی] را برای سرمایهگذاری روی هوش مصنوعی توصیه میکند
به گفته استراتژیستهایBank of America Corp (BofA)، سرمایهگذارانی که به دنبال بهرهبرداری از موج هوش مصنوعی هستند، باید سرمایهگذاری سنتی در حوزه فناوری را با کامودیتیها ترکیب کنند. این بانک تاکید میکند که توسعه سریع مراکز داده مبتنی بر هوش مصنوعی، تقاضا برای انرژی و مواد خام، به ویژه مس، را به شدت افزایش داده است.
اشتهای روزافزون هوش مصنوعی برای مس
تیم BofA به رهبری Michael Hartnett نوشت: "هوش مصنوعی کامودیتیها را میبلعد".
این استراتژیستها استدلال میکنند که مالکیت سهام کامودیتیها در مقایسه با سهام گرانقیمت شرکتهای بزرگ فناوری، راهی ارزانتر و متنوعتر برای بهرهمندی از رونق هوش مصنوعی فراهم میکند. با توجه به اینکه عملکرد شرکتهای معدنی در حال حاضر از شاخصهای بزرگ فناوری بهتر بوده است، BofA این بخش را به عنوان یکی از ذینفعان اصلی افزایش تقاضای ناشی از هوش مصنوعی میبیند.
مس، به عنوان یک ورودی حیاتی در کابلهای برق، وسایل نقلیه الکتریکی و انرژیهای تجدیدپذیر، در حال تبدیل شدن به یک محور اصلی برای رونق هوش مصنوعی است.
BloombergNEF پیشبینی میکند که تا سال ۲۰۳۵، کمبود جهانی مس به ۶ میلیون تن خواهد رسید و رشد تقاضا به طور فزایندهای به مراکز داده گره خورده است. انتظار میرود مصرف مس مرتبط با هوش مصنوعی در دهه آینده به طور متوسط سالانه ۴۰۰,۰۰۰ متریک تن باشد و در سال ۲۰۲۸ به اوج خود یعنی ۵۷۲,۰۰۰ تن برسد. در این دوره، تقاضای تجمعی مراکز داده بیش از ۴.۳ میلیون تن پیشبینی میشود.
فشار بر عرضه و چشمانداز قیمت
در حالی که تقاضا در حال شتاب گرفتن است، رشد عرضه از آن عقب مانده است. BNEF پیشبینی میکند که عرضه مس تا سال ۲۰۳۵ به ۲۹ میلیون تن خواهد رسید که همچنان بسیار کمتر از تقاضای پیشبینی شده است. به گزارش بلومبرگ، این فلز میتواند نزدیک به ۶ درصد از هزینههای سرمایهای یک پروژه مرکز داده را به خود اختصاص دهد. با افزایش تقاضا و محدودیت عرضه، قیمت مس ممکن است تا سال ۲۰۲۸ به ۱۳,۵۰۰ دلار در هر تن برسد.
تصویر ارائه شده یک نمودار خطی است که عملکرد شاخص Nasdaq100 را با "شاخص جهانی فلزات و معدنکاری(MSCI)" از ابتدای سال ۲۰۲۵ تا اکتبر همان سال مقایسه میکند.
خط آبی که نماینده شاخص MSCI (شرکتهای معدنی) است، به وضوح عملکرد بهتری نسبت به خط سفید، یعنی شاخص Nasdaq100 (شرکتهای فناوری)، داشته است. در حالی که هر دو شاخص در ابتدای سال نوساناتی را تجربه کردهاند، از ماه می به بعد، شاخص شرکتهای معدنی با شیب تندتری رشد کرده و فاصله خود را با شاخص فناوری افزایش داده است. تا ماه اکتبر، شاخص معدنی رشدی بیش از ۴۰ درصد را نشان میدهد، در حالی که رشد شاخص نزدک حدود ۲۵ درصد بوده است.
این نمودار استدلال اصلی گزارش Bank of America را به صورت بصری تایید میکند. این گزارش مدعی است که سرمایهگذاری در بخش معدن، به دلیل تقاضای ناشی از هوش مصنوعی، به یک استراتژی جذاب تبدیل شده است. عملکرد بهتر شاخص MSCI نسبت به نزدک نشان میدهد که بازار پیش از این، تاثیر افزایش تقاضا برای کامودیتیها مانند مس را در ارزشگذاری شرکتهای معدنی لحاظ کرده و این روند صعودی، بازتابی از انتظارات بازار برای کمبود عرضه و افزایش قیمت فلزات صنعتی است.
تحلیل و جمع بندی
تحلیل کمّی
دادههای عددی گزارش، چشمانداز یک عدم توازن ساختاری در بازار مس را ترسیم میکنند که مستقیماً از تقاضای فزاینده بخش هوش مصنوعی نشات میگیرد:
شکاف عرضه و تقاضا: پیشبینی کمبود ۶ میلیون تنی مس تا سال ۲۰۳۵ در حالی که کل عرضه جهانی در آن سال حدود ۲۹ میلیون تن تخمین زده میشود، نشاندهنده یک شکاف تقریباً ۲۱ درصدی است. این عدم تعادل، یک محرک بنیادی قدرتمند برای افزایش قیمت در بلندمدت است.
تقاضای پایدار از سوی هوش مصنوعی: مصرف سالانه ۴۰۰,۰۰۰ تن مس توسط بخشAI، یک تقاضای پایه جدید و پایدار ایجاد میکند که پیش از این در مدلهای بازار لحاظ نشده بود. اوج تقاضا در سال ۲۰۲۸ (۵۷۲,۰۰۰ تن) نشاندهنده فاز اولیه و پرشتاب ساخت زیرساختهای AI است که فشار مضاعفی بر بازار در میانمدت وارد خواهد کرد.
اثر هزینهای بر مراکز داده: اینکه مس نزدیک به ۶ درصد هزینههای سرمایهای یک مرکز داده را تشکیل میدهد، اهمیت این فلز را برای غولهای فناوری برجسته میکند. هرگونه افزایش قیمت مس، هزینههای توسعه زیرساختهای AI را به طور مستقیم افزایش داده و میتواند حاشیه سود شرکتهای فناوری را تحت فشار قرار دهد.
پیشبینی قیمت: چشمانداز قیمت ۱۳,۵۰۰ دلار برای هر تن تا سال ۲۰۲۸، با توجه به قیمتهای فعلی بازار (که در تاریخ ۴ اکتبر ۲۰۲۵ حدود ۱۰,۰۰۰ دلار در تن معامله میشود)، نشاندهنده یک پتانسیل رشد ۳۵ درصدی در کمتر از سه سال است. این پیشبینی، جذابیت سرمایهگذاری در سهام شرکتهای استخراجکننده مس را دوچندان میکند.
تحلیل کیفی و ژئوپلیتیک
فراتر از اعداد، عوامل ژئوپلیتیک و سیاستگذاریهای کلان، ریسکها و فرصتهای این بازار را پیچیدهتر میکنند:
ملیگرایی منابع: افزایش اهمیت استراتژیک مس، کشورهای تولیدکننده کلیدی مانند شیلی، پرو و جمهوری دموکراتیک کنگو را وسوسه میکند تا کنترل خود بر منابع را افزایش دهند. سیاستهایی مانند افزایش مالیات بر شرکتهای معدنی، الزامات فرآوری در داخل کشور، یا محدودیتهای صادراتی میتواند عرضه جهانی را بیش از پیش محدود کرده و نوسانات قیمت را تشدید کند. برای مثال، تلاشهای اخیر در شیلی برای بازنگری در قوانین حق امتیاز معادن، نمونهای از این روند است که سرمایهگذاران با دقت آن را دنبال میکنند.
وابستگی زنجیره تامین: تمرکز جغرافیایی معادن بزرگ مس، زنجیره تامین جهانی را در برابر ناآرامیهای سیاسی، اعتصابات کارگری یا بلایای طبیعی در این مناطق آسیبپذیر میکند. این ریسک، شرکتهای مصرفکننده را به سمت متنوعسازی منابع و سرمایهگذاری در بازیافت سوق میدهد، هرچند این راهکارها در کوتاهمدت قادر به پر کردن شکاف عرضه نخواهند بود.
رقابت بین بخشها: تقاضای ناشی از هوش مصنوعی برای مس، با تقاضای عظیم ناشی از گذار به انرژیهای پاک (خودروهای الکتریکی، پنلهای خورشیدی، توربینهای بادی) رقابت میکند. این رقابت ساختاری بین دو مگاترند بزرگ جهانی، فشار بر منابع محدود مس را به بالاترین سطح خود رسانده و دولتها را مجبور به اتخاذ سیاستهای صنعتی برای تضمین دسترسی به این فلز حیاتی خواهد کرد.
تحلیل سناریو
سناریوی اول (خوشبینانه): پیشرفتهای فناورانه در استخراج (مانند استخراج از اعماق دریا) یا تکنولوژیهای بازیافت، ظرفیت عرضه را سریعتر از حد انتظار افزایش میدهد. همزمان، نوآوری در ساخت نیمههادیها و کابلها، نیاز به مس در مراکز داده را کاهش میدهد. در این حالت، رشد قیمت مس کنترلشده خواهد بود و بازار به یک تعادل جدید دست مییابد.
سناریوی دوم (بدبینانه): تنشهای ژئوپلیتیک در آمریکای لاتین یا آفریقا منجر به اختلالات گسترده در عرضه میشود. همزمان، تقاضای هوش مصنوعی و انرژیهای تجدیدپذیر فراتر از پیشبینیها رشد میکند. نتیجه، یک جهش شدید و غیرقابل کنترل در قیمت مس خواهد بود که پروژههای زیرساختی در سراسر جهان را با بحران مواجه کرده و تورم جهانی را تحریک میکند.
سناریوی سوم (ادامه وضع موجود): عرضه به آرامی افزایش مییابد اما همچنان از تقاضا عقب است. قیمت مس به صورت تدریجی اما پایدار در یک روند صعودی باقی میماند. این سناریو برای سرمایهگذاران در سهام شرکتهای معدنی فرصتهای جذابی ایجاد میکند، اما برای صنایع مصرفکننده، ریسک افزایش مداوم هزینههای تولید را به همراه دارد.
تحلیل از دیدگاه ذینفعان
شرکتهای معدنی (تولیدکنندگان): این گروه، برنده اصلی این روند است. افزایش قیمت و تقاضای پایدار، درآمد و سودآوری آنها را تضمین کرده و انگیزه لازم برای سرمایهگذاری در پروژههای جدید اکتشاف و استخراج را فراهم میآورد.
غولهای فناوری (مصرفکنندگان اصلی): این شرکتها با یک شمشیر دولبه روبرو هستند. از یک سو، توسعه AI برای رشد آنها حیاتی است، اما از سوی دیگر، افزایش هزینه مواد اولیه (مانند مس) میتواند پروژههای آنها را گرانتر کرده و برتری رقابتیشان را تهدید کند. آنها احتمالاً به سمت قراردادهای خرید بلندمدت یا حتی سرمایهگذاری مستقیم در معادن حرکت خواهند کرد.
دولتهای تولیدکننده: این دولتها از قدرت ژئوپلیتیک بیشتری برخوردار میشوند. آنها میتوانند از درآمدهای صادراتی بالاتر برای توسعه اقتصادی بهرهمند شوند، اما همزمان با فشار برای حفظ محیط زیست و توزیع عادلانه ثروت مواجه خواهند بود.
سرمایهگذاران بورسی: همانطور که گزارش اشاره میکند، سهام شرکتهای معدنی یک راه جایگزین و جذاب برای سرمایهگذاری در روند هوش مصنوعی است. این سهامها پتانسیل رشد بالایی دارند، اما ریسکهای سیاسی و عملیاتی مرتبط با صنعت معدن را نیز به همراه دارند.
نکات کلیدی
تغییر پارادایم تقاضا: هوش مصنوعی به یک محرک تقاضای جدید و قدرتمند برای مس تبدیل شده که در کنار تقاضای ناشی از گذار انرژی، یک ابر چرخه برای این فلز ایجاد کرده است.
عدم توازن ساختاری: شکاف پیشبینیشده بین عرضه و تقاضا (۶ میلیون تن تا ۲۰۳۵) یک عامل بنیادی قوی برای افزایش قیمت در میانمدت و بلندمدت است.
عملکرد بهتر بخش معدن: سهام شرکتهای معدنی در حال حاضر عملکرد بهتری نسبت به سهام فناوری دارند و این روند احتمالاً ادامه خواهد یافت. سرمایهگذاری در این بخش، راهی برای متنوعسازی پرتفوی و بهرهمندی از رشد AI با ریسک ارزیابی کمتر است.
ریسکهای ژئوپلیتیک: ملیگرایی منابع در کشورهای کلیدی تولیدکننده، بزرگترین ریسک برای زنجیره تامین و ثبات قیمتها محسوب میشود.
جمعبندی
گزارش Bank of America به درستی تقاطع دو روند بزرگ جهانی یعنی هوش مصنوعی و گذار به اقتصاد کمکربن را شناسایی کرده است که هر دو به شدت به مس وابستهاند. بازار در حال قیمتگذاری یک دوره کمبود عرضه ساختاری است که فرصتهای بیسابقهای برای تولیدکنندگان و سرمایهگذاران این بخش فراهم میکند.
توصیهها
برای سرمایهگذاران
افزایش وزن سهام معدنی: تخصیص بخشی از پرتفوی به سهام شرکتهای استخراجکننده مس، به ویژه شرکتهایی که در مناطق با ثبات سیاسی فعالیت میکنند و هزینههای تولید پایینی دارند، توصیه میشود.
توجه بهETFها: برای کاهش ریسک خاص یک شرکت، سرمایهگذاری در صندوقهای قابل معامله در بورس که بر فلزات صنعتی و بخش معدن تمرکز دارند، میتواند استراتژی مناسبی باشد.
برای مصرفکنندگان صنعتی (خودروسازان، صنایع انرژی، شرکتهای فناوری)
تضمین تامین بلندمدت: انعقاد قراردادهای بلندمدت با تولیدکنندگان برای تثبیت قیمت و تضمین عرضه، یک اقدام ضروری است.
سرمایهگذاری در بازیافت: توسعه ظرفیتهای بازیافت مس نه تنها به کاهش فشار بر عرضه کمک میکند، بلکه از منظر پایداری و محیط زیست نیز یک مزیت رقابتی ایجاد میکند.
تحقیق و توسعه برای جایگزینها: سرمایهگذاری در تحقیق برای یافتن مواد جایگزین (مانند آلومینیوم در برخی کاربردها) میتواند وابستگی به مس را در بلندمدت کاهش دهد.
پی نوشت
شاخص نزدک۱۰۰ (NASDAQ‑100 Index)
شاخص نزدک۱۰۰ شامل سهام ۱۰۰ شرکت بزرگ غیرمالی است که در بورس نزدک ایالات متحده فهرست شدهاند. این شاخص با تمرکز ویژه بر شرکتهای فناوری، اما همچنین با حضور صنایع دیگری همچون ارتباطات، بهداشت و درمان، کالاهای مصرفی و صنعتی، بهعنوان یکی از مهمترین نماگرهای بازار سهام آمریکا شناخته میشود. وزندهی شاخص بر اساس ارزش بازار تعدیلشده انجام میگیرد و شرکتهای بزرگی مانند اپل، مایکروسافت، آمازون و انویدیا بیشترین سهم را در آن دارند. نزدک ۱۰۰ بهطور گسترده بهعنوان معیاری برای سنجش عملکرد بخش نوآوری و فناوری در اقتصاد جهانی مورد استفاده قرار میگیرد.
شاخص جهانی فلزات و معدنکاری MSCI
شاخص جهانی فلزات و معدنکاری MSCI از سهام شرکتهای بزرگ و متوسط در میان ۲۳ کشورِ بازارهای توسعهیافته (DM) تشکیل شده است. تمامی اوراق بهادار موجود در این شاخص بر اساس "استاندارد جهانی طبقهبندی صنایع" (®GICS) در صنعت فلزات و معدن (زیرمجموعه بخش مواد) طبقهبندی میشوند.
بزرگترین شرکتهای تشکیلدهنده شاخص MSCI World Metals & Mining شامل BHP Group، Newmont Corp، Agnico Eagle Mines، Rio Tinto، Freeport-McMoRan، Barrick Mining Corp، Wheaton Precious Metals، Glencore، Franco-Nevada Corp و Anglo American هستند که هر یک از بازیگران کلیدی صنعت جهانی فلزات و معدن به شمار میآیند.
سلب مسئولیت: تحلیلها و دادههای ارائهشده در این گزارش صرفاً جنبه اطلاعرسانی و آموزشی دارند و نباید بهعنوان توصیه مالی، سرمایهگذاری یا تجاری تلقی شوند. بازارهای مالی و کامودیتی ذاتاً پرریسک و نوسانیاند و تصمیمگیری در این حوزهها نیازمند بررسی مستقل و مشاوره حرفهای است. تهیهکنندگان این گزارش هیچگونه مسئولیتی در قبال نتایج یا زیانهای احتمالی ناشی از اتکا به تحلیلهای درجشده بر عهده نمیگیرند.