با کمرنگ شدن بلندپروازی فولاد سبز، زغالسنگ متالورژیکی در آستانه خروج از رکود
صنعتی که به دلیل نوسان قیمتها در حوالی پایینترین سطح چهارساله و افزایش مالیاتها، بخشی از تولید خود را متوقف میکند، در ظاهر نباید چشمانداز صعودی خاصی داشته باشد.
اما تولیدکنندگان زغالسنگ متالورژیکی برای خوشبینی در میانمدت تا بلندمدت دلایلی دارند، زیرا عرضه همچنان محدود است و بلندپروازی برای گذار صنعت فولادسازی به تولید کمآلاینده، کمرنگ شده است.
بر اساس دادههای شرکت تحلیل کامودیتیKpler، استرالیا با سهم صادرات ۱۵۴ میلیون تن در سال ۲۰۲۴، یا ۵۲ درصد از کل حجم جهانی، بر بازار دریایی زغالسنگ متالورژیکی، گرید پرانرژی که عمدتاً برای تولید فولاد استفاده میشود، تسلط دارد.
این میزان سه برابر صادرات دومین کشور بزرگ، یعنی ایالات متحده است که ۵۱.۵ میلیون تن صادر کرده است و پس از آن روسیه با ۳۸.۴ میلیون تن و کانادا با ۲۸.۰ میلیون تن قرار دارند.
قیمت زغالسنگ متالورژیکی امسال به دلیل ترکیبی از عرضه فراوان از سوی این تولیدکنندگان و کاهش تولید فولاد در سال ۲۰۲۵، که طبق دادههای انجمن جهانی فولاد در هفت ماه نخست سال نسبت به دوره مشابه سال گذشته ۱.۹ درصد کاهش یافته، روند ضعیفتری داشته است.
قراردادهای آتی معیار در بورس سنگاپور در ۲۴ مارس به پایینترین سطح چهارساله یعنی ۱۷۳.۵۰ دلار در هر تن سقوط کرد و از آن زمان تاکنون عمدتاً در روندی خنثی معامله شده و در روز سهشنبه به قیمت ۱۸۸.۲۵ دلار رسید.
گروهBHP، بزرگترین تولیدکننده زغالسنگ متالورژیکی جهان به همراه شریک خود در معادن استرالیا، Mitsubishi، در ۱۷ سپتامبر اعلام کرد که تولید در معدن Saraji South خود در ایالت کوئینزلند را به حالت تعلیق درخواهد آورد.
BHP اعلام کرد در حالی که تقاضای میانمدت برای زغالسنگ متالورژیکی آن قوی است، استخراج از بخشهای با حاشیه سود پایینتر این مجموعه دیگر سودآور نیست.
مایک هنری، مدیرعاملBHP، همچنین از تصمیم دولت ایالتی کوئینزلند برای افزایش حق امتیاز در جولای ۲۰۲۲ به ۲۰ درصد برای زغالسنگ با قیمت بالای ۱۷۵ دلار استرالیا (۱۱۷ دلار آمریکا) در هر تن، و بالاترین سطح ۴۰ درصد برای قیمتهای بالای ۳۰۰ دلار استرالیا، انتقاد کرد. پیش از این، بالاترین سطح، حق امتیاز ۱۵ درصدی برای قیمتهای بالای ۱۵۰ دلار استرالیا در هر تن بود.
در حالی که هنری بدون شک تمایل دارد که مقصر تعطیلی معدن را مالیاتهای دولتی معرفی کند، کاهش قیمتها سهم بسیار بزرگتری از این تقصیر را بر عهده دارد.
سؤال برای زغالسنگ متالورژیکی این است که چرا چشمانداز باید خوشبینانه باشد، در حالی که شرایط فعلی به قدری وخیم است که تعطیلی معادن را توجیه میکند؟
پاسخ این است که اگرچه سال ۲۰۲۵ سال ضعیفی برای تولید فولاد بوده است، اما انتظار میرود در سالهای آینده افزایش یابد، به ویژه با توسعه اقتصاد و افزایش نرخ شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه آسیا.
هند در حال ظهور
انتظار میرود هند تولید فولاد خود را در ۱۰ سال آینده دو برابر کرده و به بیش از ۳۰۰ میلیون تن برساند، در حالی که کشورهایی مانند ویتنام نیز در حال برنامهریزی برای ساخت ظرفیت بیشتر هستند.
اگرچه هند یک تولیدکننده بزرگ زغالسنگ است، اما عمدتاً زغالسنگ حرارتی استخراج میکند و بنابراین بیشتر زغالسنگ متالورژیکی مورد نیاز خود را وارد میکند.
این کشور جنوب آسیایی همچنین عمدتاً در حال ساخت کارخانههای فولادسازی با کوره اکسیژن پایه (BOF) است که به زغالسنگ متالورژیکی نیاز دارند، نه کورههای قوس الکتریکی که بیشتر زغالسنگ را با برق جایگزین میکنند.
طبق دادههایGlobal Energy Monitor، هند در حال حاضر ۲۰ میلیون تن ظرفیت کارخانههای BOF در دست ساخت و ۱۷۹ میلیون تن دیگر در مرحله برنامهریزی دارد، اما تنها ۵.۷ میلیون تن کوره قوس الکتریکی در حال ساخت و ۲۰.۴ میلیون تن در مرحله برنامهریزی است.
این بدان معناست که انتظار میرود تقاضا برای زغالسنگ متالورژیکی در هند و همچنین در سایر کشورهای آسیایی که فاقد منابع داخلی تأمین هستند، به سرعت افزایش یابد.
چشمانداز عرضه زغالسنگ متالورژیکی نیز محدود است، تنها تعداد انگشتشماری معدن جدید برنامهریزی شده و معادن دیگر به پایان تولید برنامهریزیشده خود نزدیک میشوند.
Chris Urzaa، مدیرکل بازاریابی و لجستیک درPembroke Resources، در کنفرانسCT Asia ، بزرگترین رویداد زغالسنگ جهان که قبلاً با نام Coaltrans Asia شناخته میشد و این هفته در جزیره بالی اندونزی برگزار میشود، گفت که تنها سه معدن جدید زغالسنگ متالورژیکی برای شروع به کار تا قبل از سال ۲۰۳۰ تأیید شدهاند.
Urzaa گفت یکی از آن پروژهها، معدن Olive Downs متعلق به شرکت خصوصی Pembroke در کوئینزلند استرالیا است، در حالی که یک پروژه دیگر در کوئینزلند و یکی در ایالات متحده وجود دارد.
این امکان وجود دارد که معادن دیگری در روسیه توسعه یابند، اما به طور فزایندهای روشن میشود که اگر کارخانههای فولاد برنامهریزیشده ساخته شوند، زغالسنگ متالورژیکی کافی برای پاسخگویی به تقاضا وجود نخواهد داشت.
همچنین به نظر میرسد که حرکت به سمت تولید فولاد سبز شتاب خود را از دست داده است، زیرا شرکتها در مواجهه با هزینه بالای ساخت کارخانههای هیدروژن سبز که برای احیای سنگ آهن به آهن اسفنجی بدون استفاده از زغالسنگ مورد نیاز است، بلندپروازیهای خود را کاهش دادهاند.
در حالی که فولاد سبز ممکن است هنوز شتاب بگیرد، ساختوساز مداوم کارخانههای فولادسازی BOF در آسیا نشان میدهد که زغالسنگ متالورژیکی برای دهههای آینده بخش مهمی از این فرآیند باقی خواهد ماند.
با توجه به اینکه عرضه جدید بعید است جایگزین بازنشستگی معادن قدیمی شود، این امر احتمالاً باعث میشود که قیمت زغالسنگ متالورژیکی در بلندمدت تمایل به افزایش داشته باشد و نیاز است در سطوحی به اندازه کافی قوی باقی بماند تا انگیزهای برای افزایش ظرفیتهای جدید ایجاد کند.
تحلیل و جمع بندی
جدول زیر بر اساس دادههای کلیدی متن جهت درک بهتر ساختار عرضه و تقاضای آتی تدوین شده است.
شکاف بین رشد تقاضا (بهویژه از سوی آسیا) و عرضه جدید محدود، یک عدم تعادل ساختاری را نشان میدهد که به طور بنیادی از افزایش قیمتها در میانمدت و بلندمدت حمایت میکند.
تحلیل کمّی
بازار زغالسنگ متالورژیکی در سال ۲۰۲۵ در یک نقطه عطف قرار دارد. از یک سو، دادههای کوتاهمدت تصویری نزولی را ترسیم میکنند: قیمتها با سقوط به ۱۷۳.۵ دلار در هر تن به پایینترین سطح چهارساله رسیدهاند و کاهش ۱.۹ درصدی تولید جهانی فولاد، فشار تقاضا را کاهش داده است. این شرایط باعث شده تا تولیدکنندهای مانندBHP، بزرگترین بازیگر بازار، تولید در معادن با حاشیه سود پایینتر را متوقف کند که نشاندهنده نبود صرفه اقتصادی در سطوح قیمتی فعلی است.
اما از سوی دیگر، شاخصهای پیشرو چشماندازی کاملاً متفاوت را برای میانمدت و بلندمدت نشان میدهند. مهمترین عامل، رشد تقاضای ساختاری از سوی اقتصادهای نوظهور آسیایی، به ویژه هند است. برنامهریزی هند برای دو برابر کردن تولید فولاد و تمرکز بر کورههای BOF که به زغالسنگ متالورژیکی وابستهاند، یک محرک تقاضای قدرتمند و پایدار ایجاد میکند. در مقابل، سمت عرضه به شدت محدود به نظر میرسد. گزارش تأیید میکند که تنها سه معدن جدید تا سال ۲۰۳۰ به بهرهبرداری میرسند. این عدم تطابق میان رشد تقاضا و محدودیت عرضه، یک کسری ساختاری در بازار را پیشبینی میکند که به ناچار قیمتها را برای ایجاد انگیزه جهت سرمایهگذاریهای جدید، به سطوح بالاتری سوق خواهد داد.
تحلیل کیفی و ژئوپلیتیک
فراتر از اعداد، دو عامل کیفی مهم چشمانداز بازار را شکل میدهند:
ملیگرایی منابع: اقدام دولت کوئینزلند در افزایش حق امتیاز معادن از ۱۵ درصد به سقف ۴۰ درصد، نمونه بارزی از این پدیده است. این سیاستها، هرچند درآمدهای دولتی را در کوتاهمدت افزایش میدهند، اما با کاهش جذابیت سرمایهگذاری، ریسک پروژههای جدید را بالا برده و عرضه بلندمدت را محدودتر میکنند. این اقدام به طور غیرمستقیم به نفع تولیدکنندگان در سایر مناطق (مانند آمریکا و کانادا) تمام میشود و میتواند منجر به انتقال سرمایه از استرالیا شود. این سیاست همچنین هشداری برای مصرفکنندگان صنعتی است که زنجیره تأمین آنها به شدت به یک منطقه جغرافیایی خاص وابسته است.
کاهش شتاب گذار به فولاد سبز: گزارش به درستی اشاره میکند که بلندپروازی برای تولید فولاد سبز به دلیل هزینههای سرسامآور تولید هیدروژن سبز، با واقعیتهای اقتصادی روبرو شده است. این تأخیر در گذار انرژی به این معناست که فناوری سنتی BOF برای دهههای بیشتری به عنوان ستون فقرات صنعت فولادسازی باقی خواهد ماند. در نتیجه، زغالسنگ متالورژیکی که قرار بود به تدریج از چرخه تولید حذف شود، همچنان یک کامودیتی استراتژیک باقی میماند. این عامل، ریسک جایگزینی را برای این محصول به شدت کاهش داده و به چشمانداز بلندمدت آن استحکام میبخشد.
تحلیل سناریو
سناریوی خوشبینانه (صعودی برای قیمت): رشد اقتصادی در هند و آسیای جنوب شرقی از پیشبینیها فراتر میرود و همزمان، پروژههای فولاد سبز با موانع فنی و مالی بیشتری مواجه میشوند. در این حالت، شکاف عرضه و تقاضا به سرعت افزایش یافته و قیمتها میتوانند سطوح مقاومتی چند سال اخیر را شکسته و به بالای 300-250 دلار در هر تن برسند تا سرمایهگذاری در معادن جدید را توجیهپذیر کنند.
سناریوی بدبینانه (نزولی برای قیمت): یک رکود اقتصادی جهانی غیرمنتظره، پروژههای زیرساختی در آسیا را متوقف کرده و تقاضای فولاد را سرکوب میکند. همزمان، روسیه به دلیل بهبود روابط ژئوپلیتیک، موفق به افزایش صادرات خود به بازارهای جهانی میشود. در این شرایط، مازاد عرضه کوتاهمدت ادامه یافته و قیمتها برای یک دوره طولانیتر در محدوده زیر ۲۰۰ دلار باقی میمانند.
سناریوی ادامه وضع موجود (محتملترین): تقاضا از سوی هند به طور پیوسته رشد میکند، اما ضعف اقتصاد چین بخشی از آن را خنثی میسازد. عرضه به دلیل کمبود سرمایهگذاری جدید، محدود باقی میماند. قیمتها به تدریج از رکود فعلی خارج شده و در یک بازه قیمتی بالاتر (مثلاً ۲۱۰-۲۴۰ دلار) به تعادل میرسند که برای اکثر تولیدکنندگان سودآور است اما برای تحریک موج جدیدی از سرمایهگذاریهای عظیم کافی نیست.
تحلیل از دیدگاه ذینفعان
تولیدکنندگان (مانندBHP): در کوتاهمدت تحت فشار هزینهها و مالیاتها قرار دارند، اما با توجه به چشمانداز بلندمدت، استراتژی آنها احتمالاً تمرکز بر بهینهسازی تولید در معادن باکیفیت و انتظار برای بهبود قیمتها خواهد بود.
مصرفکنندگان صنعتی (فولادسازان در هند و ویتنام): با ریسک افزایش قیمت مواد اولیه و وابستگی به واردات مواجه هستند. استراتژی منطقی برای آنها، انعقاد قراردادهای تأمین بلندمدت یا حتی سرمایهگذاری مستقیم در پروژههای معدنی برای تضمین زنجیره تأمین خود است.
سرمایهگذاران بورسی: فرصتی برای سرمایهگذاری در یک چرخه نزولی بازار با پتانسیل رشد بلندمدت وجود دارد. شرکتهایی با هزینه تولید پایین و ترازنامه قوی که میتوانند دوره فعلی قیمتهای پایین را تحمل کنند، جذابترین گزینهها هستند.
دولتها (مانند دولت کوئینزلند): باید تعادلی میان حداکثرسازی درآمدهای مالیاتی و حفظ جذابیت محیط سرمایهگذاری پیدا کنند. سیاستهای مالیاتی تهاجمی میتواند در بلندمدت با فرار سرمایه، به ضرر اقتصاد محلی تمام شود.
نکات کلیدی
بازار زغالسنگ متالورژیکی در حال حاضر به دلیل ضعف تقاضای کوتاهمدت و قیمتهای پایین، جذاب به نظر نمیرسد و منجر به توقف تولید در برخی معادن شده است. با این حال، این یک تصویر گمراهکننده است. نکات کلیدی برای تصمیمگیری عبارتند از:
عدم تعادل ساختاری: تقاضای بلندمدت، به رهبری هند و سایر کشورهای آسیایی، به طور قابل توجهی از رشد عرضه پیشی خواهد گرفت. محدودیت شدید در پروژههای معدنی جدید، زمینه را برای یک چرخه صعودی قوی در قیمتها فراهم میکند.
ریسک جایگزینی پایین: رؤیای فولاد سبز به دلیل هزینههای بالا به تعویق افتاده است. این بدان معناست که زغالسنگ متالورژیکی برای دهههای آینده یک ماده اولیه ضروری و استراتژیک باقی خواهد ماند.
ریسک ژئوپلیتیک عرضه: افزایش ملیگرایی منابع در استرالیا (مالیاتهای بالاتر) و وابستگی بازار به چند تولیدکننده اصلی، زنجیره تأمین را شکننده کرده و پتانسیل نوسانات شدید قیمتی را افزایش میدهد.
توصیه سرمایهگذاری: شرایط فعلی یک نقطه ورود استراتژیک برای سرمایهگذاری در تولیدکنندگان زغالسنگ متالورژیکی با هزینه تولید پایین و موقعیت جغرافیایی باثبات است. این بازار برای یک بازگشت قدرتمند در افق زمانی ۲ تا ۵ ساله آماده میشود.
جمعبندی
گزارش به درستی نتیجه میگیرد که با وجود رکود فعلی، چشمانداز بلندمدت برای زغالسنگ متالورژیکی صعودی است. عدم سرمایهگذاری کافی در عرضه جدید در مواجهه با تقاضای روبهرشد از سوی آسیا، یک فرمول کلاسیک برای افزایش قیمت در بازارهای کامودیتی است.
توصیهها
برای سرمایهگذاران
کوتاهمدت: بازار احتمالاً نوسانی باقی خواهد ماند. از ورود به معاملات اهرمی تا زمان تثبیت نشانههای بهبود تقاضا خودداری شود.
میانمدت و بلندمدت: سهام شرکتهای معدنی باکیفیت و هزینه تولید پایین را در دوره ضعف بازار جمعآوری کنید. این شرکتها بیشترین بهره را از چرخه صعودی آینده خواهند برد.
برای مصرفکنندگان صنعتی (فولادسازان)
مدیریت ریسک قیمت: از ابزارهای پوشش ریسک برای قفل کردن قیمتها و محافظت در برابر نوسانات آتی استفاده کنید.
تنوعبخشی به زنجیره تأمین: وابستگی خود را به یک کشور یا تأمینکننده خاص کاهش دهید. بررسی منابع جایگزین در آمریکا، کانادا یا موزامبیک میتواند ریسک ژئوپلیتیک را کاهش دهد.
قراردادهای بلندمدت: برای تضمین عرضه پایدار و قیمتهای قابل پیشبینیتر، وارد مذاکره برای قراردادهای تأمین چندساله شوید.